اسپایدرمن بازگشت به خانه در حقیقت ششمین فیلم ساخته شده از روی این ابرقهرمان حساب می شود و اولین فیلم در بازسازی سه باره آن.آیا این بار با بازسازی موفقی روبرو هستیم؟یا باز هم قرار است بعد از یکی دو فیلم ماجرا تمام شود و چند سال بعد باز یک ریبوت و بازسازی دیگر از این کاراکتر محبوب ببینیم؟ تام هالند جوان ترین بازیگر ایفا کننده نقش اسپایدرمن تا کنون به شمار می رود. اما آیا گزینه مناسبی برای نقش پیترپارکر یا همان اسپایدرمن هم هست؟
هالیوود، چند سالی است که اسیر ابرقهرمانان دنیای کامیک بوکها یا همان داستانهای مصور شده است. ملت هم فقط درگیر این فیلم ها هستند و هر چی سازندگان دیگر مخشان را به کار می اندازند و داستان ناب و اورجینال می سازن کار به جایی قد نمی دهد و باز کافیست فیلمی تحت نام مرد کفشی! یا زن چراغی! اکران شود و فروش کند. این تب فیلمهای ابرقهرمانی، بی شک با سری فیلمهای مارول و دنیای آن و همچنین سهگانه بتمن ساخته کریستوفرنولان بیشتر از پیش به وجود آمده است. اما فیلم های جدید کجا و سه گانه نولان کجا؟
از یک سو، نولان توانست یک اثر سینمایی شاخص و منتقد پسند از دل یک ابرقهرمان کامیک بوکی نوجوانان در بیاورد و از سوی دیگر، مارول با ادغام داستان فیلمهای ابرقهرمانیاش و دادن یک خط زمانی و داستانی مجزا، در عین واحد، فاز جدیدی را در دنیای سینماییاش شروع کرد. یک توضیح کوتاه در اینجا الزامیست که بدانید مارول، نام انتشاراتی است که خالق بسیاری از شخصیتهای ابرقهرمانهای دنیای ماست. (انتشارات دی سی، بزرگترین رقیب اوست). حق و حقوق سینمایی ساخته شده از روی کاراکترهای مارول به چندجا واگذار شده است و بخش اعظم آن دست خود کمپانی است که هم اکنون به تحت مالکیت شرکت بزرگ دیزنی در آمده است. کاراکتر مرد عنکبوتی اما برای شرکت سونی است وهمچنین مجموعه افراد ایکس (که از دل آن فیلمی همچون ددپول نیز سال گذشته درآمد) و چهار شگفت انگیز برای شرکت فاکس در قرن بیستم.
شخصیت مرد عنکبوتی با احتساب این فیلم تا کنون با سه تیم مختلف و سه بازیگر گوناگون روی پرده سینما به تصویر کشیده شده است؛ یک بار در سهگانه سام ریمی با بازی توبی مگوایر و یک بار دیگر در دو گانه دیگری با بازی اندرو گارفیلد و حال این بار در فیلمی مجزا با اسم اسپایدرمن بازگشت به خانه که سرآغاز سلسله فیلمهای جدیدی است با بازی تام هالند.
این بازسازیها در فاصله ده پانزده ساله رخ داده و نشان دهنده این است که مارول تا کنون نتوانسته از پتانسیل این شخصیت محبوب به درستی استفاده کند. شاید اگر لج بازی سران استودیو سونی با سام ریمی بر سر فیلم سوم پیش نمی آمد و کارگردان مجبور به ساخت فیلمی به آن شلوغی نبود (برای حسن ختام سه گانه اش) اوضاع شخصیت مرد عنکبوتی بهتر بود؛چرا که توبی مگوایر از نظر بسیاری بهترین اسپایدرمن سینما بوده است.
اما آیا تام هالند، جوانترین بازیگر مردعنکبوتی تا به امروز توانسته از عهده کار خطیرش به خوبی بربیاید؟ آخرین بار که او را دیدیم در چند دقیقه اواسط فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی بود که تونی استارک یا همان مرد آهنی از او برای ایستادن مقابل تیم کاپیتان آمریکا کمک خواست. در فیلم جدید، ماجرا درست بعد از آن نبرد بزرگ پیش می آید و پیتر پارکر یا همان مردعنکبوتی به خانه اش برگشته و با خاله می خود (با بازی بسیار بد ماریسا تامی) زندگی اش را از پیش گرفته است.
مرد آهنی به دلیل کمک های او لباسی که شرکتش برای پیتر ساخته را به او می دهد و پیتر هرازگاهی با پوشیدن لباس مرد عنکبوتی به کمک مردم می شتابد که بیشتر مواقع تبدیل به یک بد بیاری تمام عیار میشود. فیلم در آغاز به ما نشان می دهد که هشت سال پیش، آدریان تومس با پسمانده های مبارزات گروه انتقام جویان و دشمنان ماورایی خود و به کمک چند مخترع، تیمی خلافکار تشکیل می دهند که از تشکیلات و اسلحه های فرازمینی استفاده می کنند. آدریان که حالا بال های آهنی بزرگی برای خود درست کرده و لقب«کرکس» را برای خودش برگزیده، به همراه یکی از یاران خود که از وسیله شوک مانند و بسیار قوی در لباس خود استفاده می کند و لقب«شوکر» را دارد، در شهر نیویورک آشوبهایی به پا می کنند و اسپایدرمن، سرخود و دست تنها وارد مبارزه با این گروه تبهکار می شود.
یک دنیای پیچیده
مارول در طول این سال ها، مجموعه زیادی از فیلم های مختلف با کیفیتهای متفاوت ساخته است. سونی اما با اوضاع سختتری دست و پنجه نرم کرده و در رابطه با فیلمهای ابرقهرمانی خود که محدود به اسپایدرمن می شده، به موفقیت های آنچنانی دست پیدا نکرده است. سونی این بار وارد یک معامله با مارول شده است؛ معامله ای که احتمالا نتیجه برد برد خواهد داشت. آنها فیلم اسپایدرمن بازگشت به خانه را برای اولین بار مشترک ساختند و مرد عنکبوتی را وارد دنیای سینمایی مارول کردند. نتیجه این بوده که با فیلم بسیار بهتری نسبت به دوگانه قبلی با بازی اندرو گارفیلد روبهرو هستیم. گروه سینمایی این اثر، این بار اسپایدرمن را یک نوجوان کله شق ساختند. خصیصه ای که در کامیک های مرد عنکبوتی از او می بینیم در فیلم به خوبی رعایت شده است.
صحنه های درام و عاشقانه فیلم به هیچ وجه تاثیر گزار نیستند و کاراکتر میشل با بازی زندایا کاملا نچسب در آمده است. اینجا خبری از عمو بن و کشته شدن و روابط خوب و پرمغز اسپایدرمن با خاله اش نیست و خاله می ،کمترین اهمیت را در طول فیلم دارد. شوخ و شنگی و کله شقی و دست و پا چلفتی بودن مرد عنکبوتی جدید، ما را بیشتر از همیشه به آن شخصیت نزدیک می کند و همچنین اینکه فیلم آنچنان درگیر معرفی قهرمان و آدم بدهای خود نمیشود و یک راست سر اصل داستان میرود، ضرباهنگ فیلم اسپایدرمن بازگشت به خانه را بسیار تند کرده است. البته این مورد یک نقطه ضعف نیز برای شخصیتهای منفی فیلم شده که بازی خارق العاده مایکل کیتون در نقش «کرکس» بر روی این نقطه ضعف سرپوش نهاده است. در حقیقت برگ برنده فیلم، دو شخصیت خوب و بد اصلی آن هستند. تام هالند و مایکل کیتون، بهترین بازی های فیلم را دارند و شیمی بین آنها به درستی و به خوبی از آب در آمده است.
مبارزات پیتر پارکر یا همان مردعنکبوتی با او و شکست های متمادیاش و کمک های مرد آهنی نشان میدهد که این بار شخصیت ابرقهرمان ما کامل نیست و به کمک احتیاج دارد؛ همان کمکی که مارول به سونی در خلق این فیلم کرد تا شخصیت و برند مردعنکبوتی را در سینما نجات دهند. گرچه خیلی از افراد فارغ از دنیای مارول به خاطر جلوه های ویژه و اکشن اینجور فیلمها به پای آن مینشینند و باید در اینجا عرض شود که این افراد احتمالا بعد دیدن فیلم دلسرد خواهند شد. صحنههای اکشن فیلم در برابر فیلمهای دیگر مارول مثل محافظین کهکشان و دکتر استرنج، عملا حرفی برای گفتن ندارد. کارگردان فیلم با اینکه دوربین و زوایای خوبی انتخاب کرده و ریتم فیلم را بسیار تند درآورده اما نتوانسته آدرنالینی را که باید از دیدن حرکات اسپایدرمن از تماشاگر در بیاید ، به نمایش بگذارد.
حضور ابر قهرمان ها در داستان
حضور معنوی و فیزیکی کاراکترهایی چون مردآهنی و کاپیتان آمریکا از دیگر فیلمهای ابرقهرمانانه و سایه دنیای سینمایی مارول در جای جای فیلم اسپایدرمن بازگشت به خانه به چشم می خورد.فروش نسبتا خوب فیلم در چند روز آغاز اکرانش نیز، مهر تایید و صحت برای این مساله و لااقل سازندگان می گذارد که تا پیش از اکران، درگیر این مساله بودند که این همکاری دوجانبه سونی و مارول را ادامه دهند یا خیر. مرد عنکبوتی جدید، پختگی و درام فیلم های اول این شخصیت را ندارد ولی همانگونه که از عنوان فیلم نمایان است،
بازگشتی است به خانه این شخصیت؛ بازگشتی خوب و کاملا متفاوت و این بار از دید نوجوانی که درگیر قدرت های ابرقهرمانی است و دلش میخواهد عضو گروه انتقامجویان باشد. نوجوان بودن کاراکتر فیلم، کمی روی کمدی بودن فیلم تاثیرگذاشته که باعث جذابیت و خنده دار شدن بسیاری از صحنهها شدهاست و البته شاید به مذاق طرفداران فیلمهای جدیتر در زمینه ابرقهرمانی مثل بتمن و… خوش نیاید.
اگر اسپایدرمن بازگشت به خانه را با دوگانه قبلی یا سه گانه پیش از آن مقایسه نکنیم یا دایما با کامیکهایش قیاس نکنیم و از دید یک بیننده سینمایی ببینیم با فیلم خوبی روبهرو هستیم که قطعا سرآغاز فیلمهای بهتری است. اما اگر فیلم های قبلی را یادمان باشد و از طرفداران کامیک بوکها و داستانهای این شخصیت باشیم (که بنده هستم)، باید گفت فیلم اسپایدرمن بازگشت به خانه در برابر سه گانه اول کم میآورد و از دوگانه دوم بهتر است و متاسفانه جای خالی بسیاری از عناصر داستانی کتاب ها و داستانهای مصور در فیلم خالیست؛ هرچند که خود کاراکتر مرد عنکبوتی همانگونه که گفته شد، بیش از پیش شبیه به اصالت و داستان های اصلی خود است.