ماهان شبکه ایرانیان

بنیاد اختلافات عقیدتی

یکی از ریشه های اساسی اختلافات عقیدتی و تضاد میان نظریه های حاکم بر جهان، در همین اظهار نظر غیر متخصّصان، نهفته است

یکی از ریشه های اساسی اختلافات عقیدتی و تضاد میان نظریه های حاکم بر جهان، در همین اظهار نظر غیر متخصّصان، نهفته است. وقتی نادان عالِم نما اظهار نظر می کند، دیگر نادانان، بدون توجّه به تخصص و به عنوان این که او عالم است، از او می پذیرند و از وی پیروی می کنند و بدین صورت، عقاید و نظریه های متضاد شکل می گیرد. از امام علی علیه السلام سخنی در این زمینه نقل شده است که اگر آن را معجزه امام تلقّی کنیم، مبالغه نکرده ایم: لَو سَکتَ الجاهِلُ مَا اختَلَفَ النّاسُ.[1] اگر نادان سکوت کند، مردم اختلاف نمی کنند.

به حقیقت، اگر نادان در آن جا که تخصصی ندارد، از اظهار نظر خودداری ورزد، اختلافات فکری و عقیدتی، برچیده می شود و اندیشه ها به نقطه مشترک می رسند.

اگر نادان در حوزه، دانشگاه، بازار و...، سکوت کند و از اظهار نظرهای مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... بپرهیزد، و خلاصه اگر غیر متخصّصان، در مسائل عقیدتی اظهار نظر نکنند، اختلافات از جامعه بشری ریشه کن می گردد.

در دوران معاصر و در طول تاریخ، شاهد ده ها مکتب و صدها عقیده و هزاران فکر متفاوت و بلکه متضاد هستیم و شاهدیم که هر کس گروهی را اطراف خود جمع کرده است و خود را صاحب نظر و رئیس سازمان و گروه می پندارد و دیدگاه خود را بر آنان فرض می کند. اگر از ریشه این اختلافات به طور اساسی جستجو کنیم، به ریشه هایی می رسیم که امام علی علیه السلام بدان اشاره فرمود: اظهار نظر نادانان و غیر متخصّصان و تحمیل دیدگاه های پوشالی خویش بر حقیقت و واقعیت.

اگر صاحبان اندیشه مصمم شوند که رأیی را تا قطعی نشده، ابراز نکنند و فرضیه های اثبات نشده را به عنوان دیدگاه های علمی عرضه ندارند، اختلاف به صورت ریشه ای از جامعه بشری برکنده می شود و اندیشه ها در زمینه حقایق هستی، به نقطه های مشترک می رسند؛ چرا که حق، یکی بیش نیست و نمی تواند بیشتر از یکی باشد.

از سوی دیگر، در میان همه دیدگاه های متناقض و اندیشه های مختلف و عقاید متضاد، یک عقیده صحیح و علمی و مطابق با واقع، وجود دارد و سایر دیدگاه ها قطعاً نادرست، غیر علمی و غیر واقعی اند. پس چگونه می شود که همه آرا و نظریه ها حق باشند، با این که با یکدیگر متناقض اند و هر یک، رأیی مغایر با دیگری دارد؟

نادیده گرفتن آرای دیگران

دومین نشانه صاحب آرا و عقاید غیر علمی، آن است که به رأی دیگران به هیچ روی، احترام نمی گذارد و بدان، نه توجّه دارد و نه اعتنا می ورزد؛ بلکه به گفته امام علی علیه السلام در حدیث پیش گفته: بِرَأیهِ مُکتَفِیا. به رأی خویش اکتفا می ورزد.

از این رو، یکی از راه های آزمودن عقیده، آن است که صاحب رأی، آزمایش شود که: آیا به خود اجازه می دهد در آرا و عقاید دیگر بنگرد و آنها را مورد پژوهش و بررسی قرار دهد، یا معتقد است که هر آنچه وی می گوید، صواب و صحیح، و آنچه دیگران می گویند، نادرست و باطل است؟

آن که به بیماری خوددانابینی مبتلاست- که لازمه اش این است که خود را دانای مطلق می انگارد- احساس نمی کند به مطالعه و بررسی آرای دیگران نیازمند است؛ ولی آن که از این بیماری در امان است و به اندازه محدودِ دانسته های خویش در برابر مجهولاتِ بی نهایت، آگاه است، احتمال می دهد که فهم دیگران درست باشد. بدین روی به رأی خویش بسنده نمی کند و آرای دیگران را مورد پژوهش و بررسی قرار می دهد. امام علی علیه السلام در حدیثی دیگر می فرماید: ما أعْجَبَ بِرَأیهِ إِلّا جاهِلٌ.[2] جز نادان، کسی به رأی خود، خوش بین نیست.

2.دوری از عالمان

سومین نشانه صاحبان آرا و عقاید غیر علمی، آن است که از نزدیک شدن به عالمان حقیقی، پرهیز می کنند. آنان مانند خفاشان شب، از نور خورشید می گریزند و به هنگام درخشش خورشید، در تاریکی غارها و دخمه ها به سر می برند. این مردمان، از فروغ دانش و دانشمندان حقیقی بیمناک اند و به خود اجازه نمی دهند که از مخفیگاه خویش بیرون بیایند و به عالمان حقیقی نزدیک شوند و از فروغ دانش برخوردار شوند. اینان، مصداق سخن پیش گفته امام علی علیه السلام هستند که: فَما یزالُ لِلعُلَماءِ مُباعِداً، و عَلَیهم زارِیا. [نادان،] همواره از دانشمندان، در حال گریز است و آنان را نکوهش می کند.

مردم دانانما، همیشه از دور به آرا و عقاید دانشمندان، خرده می گیرند و مرام آنان، نق زدن است، نه نقّادی کردن.

مبتلایان به بیماری خوددانابینی، آمادگی ندارند برای مباحثه و مناظره، با عالمان همنشین شوند تا عقایدشان به داوری گذاشته شود. آنان با شتاب، رأی خود را در مسئله مبدأ و معاد، امور اقتصادی، سیاسی، عدالت اجتماعی، مدیریت جامعه و... به عنوان تنها رأی و نظر صواب، ابراز می دارند و جز برای رأی خود یا حزب و سازمان و مؤسسه شان درستی معتقد نیستند و بر این باورند که آنچه دیگران می گویند، خالی از صواب است و چنانچه جامعه رأی آنان و یا حزب و سازمان و مؤسسه شان را طرد کند، از جامعه و جمع، جدا شده، به مخالفت بر می خیزند و زبان به انتقاد و نق زدن می گشایند.

3.تخطئه مخالفان

چهارمین نشانه مبتلایان به خوددانابینی، آن است که پیوسته آرا و عقاید دیگران را تخطئه می کنند. به سخن دیگر، مبتلا به بیماری «معرفت خیالی» می پندارد که کلید درک و روشن فکری، در قبضه اوست و گمان می برد که بر دیگران لازم است که برای فهم درست آرا و عقاید، به روش فکری او پایبند شوند و از او پیروی نمایند تا بدان جا رسند که او رسیده است. و اگر بدان جا نرسند، نباید جز عقاید و آرای خویش را سرزنش کنند، که خطا و کج روی از آنهاست، یعنی همان سخن امام علی علیه السلام که فرمود: و لِمَن خالَفَهُ مُخَطِّئًا. و [نادان،] هر کس را که با او مخالفت ورزد، تخطئه می کند.

4.انکار مجهولات

پنجمین نشانه صاحبان رأی غیر علمی، انکار حقایقی است که نمی دانند، چنان که امیر مؤمنان، امام علی علیه السلام، در حدیث پیش گفته فرمود: إِنَّ الجاهِلَ... إذا وَرَدَ عَلَیهِ مِنَ الأُمورِ ما لَمْ یعرِفهُ أَنکرَهُ و کذَّبَ بِهِ، و قالَ بِجَهالَتِهِ: ما أَعرِفُ هذا، و ما أَراهُ کانَ، و ما أَظُنُّ أن یکونَ، و أَنّی کانَ؟! و ذلِک لِثِقَتِهِ بِرَأیهِ و قِلَّةِ مَعرِفَتِهِ بِجَهالَتِهِ.

همانا نادان، کسی است که هر گاه امری بر او عرضه شود که آن را نمی شناسد، انکار می کند و دروغ می شمرد و از روی نادانی می گوید: «این را نمی شناسم و گمان نکنم که وجود داشته باشد، یا در آینده محقّق گردد. چگونه وجود داشته است، در حالی که من آن را نمی شناسم؟». این همه، بر پایه اعتماد به رأی خویش و ناآگاهی از جهالت هایش است. همچنین امام علی علیه السلام فرموده است: لا تَرُدَّ عَلَی النّاسِ کلَّ ما حَدَّثوک بِهِ، فَکفی بِذلِک جَهلًا.[3] همه آنچه را مردم برایت حدیث می کنند، انکار مکن، که این برای اثبات  نادانی، کافی است.

به عنوان مثال، اگر هزار سال قبل، به کسی که به بیماری خوددانابینی مبتلا بود، گفته می شد که موجودات بسیار ریزی وجود دارند که چشم غیر مسلّح، آنها را نمی بیند و همانها سبب بیماری های جسمی اند، یا به وی گفته می شد که خون در بدن، گردش می کند و اگر از حرکت باز ایستد، آدمی می میرد، یا گفته می شد که مادّه، از ذرات ریزی تشکیل شده است و هر جزئی، خود از ذره های ریزتر تشکیل شده و در آن جزء، الکترون ها بر گرد پروتون ها و نیز هسته ها با سرعت سرسام آوری می چرخند و آدمی زادگان از این ذره، اسلحه های ویرانگر می سازند که می تواند در چند لحظه به حیات کره زمین پایان دهد، بی تردید، چنین شخصی، همه این پیشگویی ها را نفی می کرد و آنها را خرافه و خیال می شمرد و گمان می کرد که اگر چنین حقایقی وجود داشت، وی آنها را ضرورتاً می شناخت و از آن جا که تا آن زمان، وی آنها را نشناخته بود، هر که چنین ادّعا می کرد، او را تکذیب می نمود و رأی او را غیر علمی و بر خلاف واقع می انگاشت.

امام علی علیه السلام نیز برای از میان بردن چنین برخوردهایی با حقایق علمی از سوی مدّعیان معرفت، در همان حدیث فرمود: و ذلِک لِثِقَتِهِ بِرَأیهِ و قِلَّةِ مَعرِفَتِهِ بِجَهالَتِهِ. این اظهار نظرها، به جهت اعتماد به رأی خویش و آگاهی اندک از مجهولات خود است.

به سخن دیگر، اگر این منکران حقیقت، اندازه نادانی خود را می دانستند و می فهمیدند که دانسته هایشان در برابر مجهولات، به حساب نمی آید، اینچنین به عقاید خود کرنش نمی کردند و این اندازه بر آن اعتماد نمی ورزیدند و آنچه را بدان علم نداشتند، انکار نمی کردند. امام علی علیه السلام در ادامه همان حدیث، آثار زیانبار این بیماری خطرناک را چنین گوشزد می کند: فَما ینفک بِما یری ممّا یلتَبِسُ عَلَیهِ رَأیهُ مِمّا لا یعرِفُ لِلجَهلِ مُستَفیداً، و لِلحَقِّ مُنکراً. در نتیجه، از ناحیه آرای غلطی که افکار نادرست بر او مشتبه کرده از طریق آنچه نمی شناسد، پیوسته بر نادانی می افزاید و حق را انکار می کند.

این، بزرگ ترین زیان خوددانابینی است که نه تنها بیمار را در نادانی نگه می دارد و بر جهل مرکبش می افزاید، بلکه به تدریج، نادانی های نوینی به صورت علم برای او پدیدار می کند و راه درمان، بیش از پیش بر او مسدود می گردد.

5.سرگردانی در نادانی

ششمین علامت صاحبان آرا و عقاید غیر علمی، این است که در نادانی خویش، سرگردان است. کسی که مبتلا به بیماری خوددانابینی است، نمی تواند باور کند که سخن طرف مقابل، صحیح است و از این رو، در پی درک حقیقت نیست، در دانایی اندک خویش سیر می کند و گِرد آن می چرخد، از این رو می خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند و رأی و عقیده خود را به مخاطب بقبولاند، چنان که امام علی علیه السلام در حدیث پیش گفته فرمود: و فِی الجَهالَةِ مُتَحَیرًا. و در نادانی خویش سرگردان است.

6.سر باز زدن از دانش اندوزی

هفتمین علامت صاحبان آرا و عقاید غیر علمی، تکبّر در تحصیل علم است و به عبارت دیگر، نادان، به خاطر تکبّر، از تحصیل علم، امتناع می ورزد. کسی که خود را چنان دانا می پندارد که نادانی خویش را نمی بیند و به رأی دیگران اعتنا ندارد و از دانشمندان فاصله می گیرد و مخالفانِ آرا و عقاید خود را تخطئه می کند و با لجاجت می خواهد عقیده خود را اثبات کند، معنا ندارد که در صدد تحصیل و پژوهش باشد؛ بلکه این ویژگی ها کبر و غروری در او ایجاد می کنند که برای همیشه از شناخت حقایق هستی محروم می گردد.

علائم دانایان واقعی و صاحبان عقاید علمی

عقاید علمی و غیر علمی از طریق علائم و ویژگی های صاحب عقیده، قابل آزمون و شناسایی است.

علائم دانایان واقعی و صاحبان عقاید علمی عبارت است از:

1.مشاهده مجهولات. دانای واقعی هر چه معلومات او بیشتر شود، مجهولاتش بیشتر می گردد و در نتیجه مقایسه معلومات محدود و مجهولات نامحدود خویش، خود را شایسته عنوان «دانشمند» نمی داند.

2.عطش روزافزون برای کسب آگاهی. دانای واقعی با افزایش تدریجی مجهولاتش، عطش آگاهی، روز به روز در جانش فزونی می یابد.

3.فروتنی در برابر اهل دانش. دانای واقعی، چون مجهولات نامحدود خود را می بیند، دچار غرور علمی نمی شود و لذا برای دانش دیگران، ارزش قائل می شود و برای اهل علم، فروتنی می کند.

4.تکیه نکردن به رأی خود. دانای واقعی، با رؤیت مجهولات بی نهایت خود، هیچ گاه رأی خود را از خطا مبرّا نمی داند و تا چیزی به صورت روشن و قطعی، برای او ثابت نشود، آن را به عنوان یک نظریه علمی مطرح نمی نماید.

5.ملازمت با سکوت. دانای واقعی، به حکم عقل، در پاسخ بسیاری از مسائل، مجبور است که سکوت کند؛ چون معلومات خود را اندک و مجهولات خود را بی شمار می داند.

6.مراقبت خود از بروز خطا. دانای واقعی، چون گرفتار غرور علمی نیست و رأی خود را مصون از اشتباه نمی داند، درباره هر مسئله ای می خواهد اظهار نظر کند، مراقب است که خطا نکند.

7.انکار نکردن مجهولات. دانای واقعی، چون مجهولات خود را نامحدود می داند، عقل وی به او اجازه نمی دهد که آنچه را نمی داند، انکار کند. علائم مردم دانانما و صاحبان عقاید غیر علمی، که در اثر بیماری خوددانابینی، خود را عالم تصوّر می کنند، در نقطه مقابل علائم دانایان واقعی است. این نشانه ها عبارت اند از:

1.ندیدن مجهولات خود؛ 2. اعتنا نکردن به آرای دیگران؛ 3. فاصله گرفتن از دانشمندان؛ 4. تخطئه مخالفان؛ 5. انکار حقایق ناشناخته؛ 6. لجاجت در مباحث علمی؛ 7. تکبّر در تحصیل علم.

 پی نوشت ها

[1] کشف الغمّة: ج 3 ص 139.

[2] غرر الحکم: ح 9471.

[3] نهج البلاغة: نامه 69.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان