مبارزه با عقاید موهوم و سست در اسلام

ممکن است از آنچه در مورد آزادی عقیده و آزادی اظهار عقیده در اسلام ذکر شد، نتیجه گرفته شود که اسلام، هیچ اقدامی را برای مبارزه با عقاید موهوم و پالایش باورهای نادرست، تجویز نمی کند؛ زیرا وقتی عقاید انسان، در اختیار او نیست و همگان در بیان باورهای خود آزادند و تحمیل ایمان- حتی بر کسانی که درستی آن را تشخیص داده اند- جایز نیست، اقدام برای مبارزه با ع ...

ممکن است از آنچه در مورد آزادی عقیده و آزادی اظهار عقیده در اسلام ذکر شد، نتیجه گرفته شود که اسلام، هیچ اقدامی را برای مبارزه با عقاید موهوم و پالایش باورهای نادرست، تجویز نمی کند؛ زیرا وقتی عقاید انسان، در اختیار او نیست و همگان در بیان باورهای خود آزادند و تحمیل ایمان- حتی بر کسانی که درستی آن را تشخیص داده اند- جایز نیست، اقدام برای مبارزه با عقاید موهوم، بی معناست؛ ولی با کمی تأمّل، معلوم می شود که این نتیجه گیری، توهّمی بیش نیست؛ زیرا انتخابی نبودن عقیده، با امکان پالایش عقاید نادرست، منافاتی ندارد و آزادی بیان، مبارزه اساسی با عقاید موهوم را نفی نمی کند؛ بلکه زمینه ساز این مبارزه است.

اسلام، با این که آزادی بیان عقیده را- از آن رو که زمینه تکامل انسان است- تأیید می کند، مبارزه اساسی با عقاید موهوم را نیز به جهت آزادسازی اندیشه از بند باورهای نادرست، ضروری می داند، ضمن آن که پیروزی نهایی در این مبارزه را پیش بینی می کند و بر این باور است که در آینده تاریخ، روزی خواهد آمد که جامعه بشری از بند باورهای نادرست، رها می شود و آن، روزی است که اسلام بر همه جهان، حاکم گردد.[1] دلیل اسلام برای مبارزه با عقاید نادرست، همان دلیلی است که عقل برای ضرورت این مبارزه اقامه می کند. نیز راهی را که اسلام برای پالایش عقاید نشان می دهد، دقیقاً همان راهی است که عقل ارائه می کند.

اسلام نمی تواند اجازه دهد که به وسیله عقاید نادرست و غیر واقعی، شاکله و هیئت باطنی و واقعی انسان، که مبنا و اساس اعمال اوست، غیر علمی و غلط ساخته شود، یا اگر ساخته شده، همچنان غلط بماند. اسلام نمی تواند اجازه دهد که عقاید ضدّ عقل، که اندیشه انسان را به زنجیر می کشند، به روح و جان انسان پیوند بخورند، یا اگر پیوند خورده، اندیشه انسان در بند آنها، اسیر بماند.

روش اسلام در مبارزه با عقاید موهوم

همان طور که اشاره شد، راهی که اسلام برای مبارزه با عقاید موهوم انتخاب کرده، همان راهی است که عقل در پیش پای انسان می نهد. برای تبیین مسئله، روش مبارزه اسلام برای پالایش عقاید را می توان به دو بخش تقسیم کرد: روش اسلام در زدودن عقاید نادرست از ذهن عامّه مردم؛ و روش اسلام در مواجهه با موانعی که سدّ راه آزادی بیان عقاید و رشد باورهای صحیح در جامعه اند. سیره اسلام در مورد بخش اوّل، «مبارزه تبلیغی» و در مورد بخش دوم، «مبارزه مسلّحانه» است.

مبارزه تبلیغی با عقاید موهوم

روش اسلام در مبارزه با عقاید موهوم و زدودن باورهای نادرست از اذهان و دعوت عامّه مردم به عقاید صحیح و باورهای مطابق با واقع، در وهله نخست، عبارت است از: تکیه بر برهان، موعظه (اندرز) و مناظره (بحث آزاد)، و به عبارت دیگر: مبارزه تبلیغی.

آیه زیر، روش مبارزه اسلام با عقاید نادرست را خیلی روشن بیان کرده است. در این آیه، خطاب به پیامبر اسلام آمده است: «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ.[2] مردم را به راه پروردگارت، با حکمت و اندرز نیکو، دعوت کن و با آنان به گونه ای که نیکوتر است، مناظره کن».

در این آیه شریف، قرآن، روش های منطقی زدودن عقاید موهوم را از اذهان مردم، بیان کرده، به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور می دهد که برای دعوت مردم به اسلام و عقاید اسلامی، از این روش ها استفاده کند. این روش ها، عبارت اند از:

1.حکمت

نخستین روش علمی اسلام برای مبارزه با عقاید نادرست، تکیه بر برهان و استدلال های عقلی و به تعبیر قرآن، «حکمت» است. معنای «حکمت»، چنان که در مفردات راغب آمده، رسیدن به حق به وسیله علم و عقل[3] و به عبارت دیگر، کشف حقایق از طریق استدلال های علمی و عقلی است.[4] اسلام، در همه جا برای اثبات ادّعاهای خود، بر برهان تکیه می کند و از مخالفان خود نیز برهان طلب می نماید.[5]

2.موعظه

دومین روش عملی اسلام برای مبارزه با عقاید موهوم، در کنار برهان، موعظه (اندرز) است. موعظه، عبارت است از: سخنان عبرت انگیز و آموزنده ای که عواطف شنونده را برای پذیرفتن حق تحریک می کند.

بنا بر این، حکمت، از طریق عقل، و موعظه از طریق عاطفه و احساسات درونی، انسان را به شکستن بندهای باورهای نادرست فرا می خوانند.

نکته قابل توجّه، این که: در آیه پیش گفته، «موعظه»، به صفت «نیکو» مقید شده است؛ زیرا موعظه در تحریک عواطف و احساسات درونی برای پذیرش حق، وقتی مؤثّر است که خالی از هر گونه زشتی (مانند: خشونت، برتری جویی و تحقیر) و بلکه توأم با زیبایی باشد.

انواع زیبایی ها

انواع زیبایی ها (مانند: زیبایی کلام، زیبایی برخورد، زیبایی انگیزه و حتی زیبایی گوینده) در تقویت اثر موعظه، مؤثّر است و از همه مهم تر، این است که موعظه کننده، خود به آنچه می گوید، عمل کند، که زشت ترین موعظه، موعظه واعظ غیر متّعظ است. و بالاخره، هر چه موعظه نیکوتر باشد، در نفْس شنونده مؤثّرتر است و چه بسا اثر اندرزهای نیک در نفوس عامّه برای جذب آنها به عقاید و اعمال درست، از برهان، بیشتر است.

در مقابل، مواعظ نازیبا، نه تنها مؤثّر نیستند، بلکه گاهی اثر معکوس دارند و موجب می شوند که انسان آنچه را با برهان پذیرفته است، انکار کند، که:

گر تو قرآن بدین نَمَط خوانی ببری رونق مسلمانی.

3.مناظره

سومین روش عملی اسلام برای مبارزه با عقاید غیر علمی، در کنار روش های گذشته، مناظره (بحث آزاد) است. در قرآن، از این روش، با واژه های: «جدال» و «مِراء» تعبیر شده است. جدال، مِراء و یا مناظره، عبارت است از: بحث و گفتگو به صورت منازعه و غلبه جویی، و به عبارتی دیگر، کشتی گرفتن اندیشه ها در بحث و گفتگو را گویند.

قرآن از برخوردهای سالم اندیشه ها در مناظره- که موجب روشن شدن حقایق و رشد باورهای صحیح می شود- دو تعبیر دارد: تعبیر اوّل، که در آیه مورد بحث آمده، «جدال احسن» و تعبیر دوم «مِراء ظاهر»[6] است.

جدال احسن، سالم ترین و نیکوترین روش در مناظره برای روشن شدن حق است و مِراء ظاهر، برخورد روشن و استفاده از ادلّه ای است که حجّیت و قطعیت آنها بر همگان آشکار باشد، به گونه ای که طرف مقابل نتواند به آنها پاسخ بگوید.

اسلام، که آیین همه انبیای الهی است، بنیان گذار بحث آزاد و برخوردهای سالم اندیشه هاست و پیامبر اسلام، به عنوان بزرگ ترین پیام آور الهی، در عصری که پیروزی و شکست، جز در سایه زور میسّر نبود، مسئله مناظره (بحث آزاد) و برخورد سالم اندیشه ها را برای نخستین بار در جامعه آن روز مطرح نمود و خود و دانشمندان خاندان او در این امر، پیش قدم بودند. از این رو، بخش قابل توجّهی از کتب حدیث، به مناظرات پیامبر اسلام و ائمّه خاندان او، اختصاص دارد.[7]

آنچه قابل توجّه است، این که: روش اسلام در زدودن عقاید غیر علمی از ذهن عامّه مردم، یک روش کاملًا علمی و منطقی است و در این مورد، اسلام، مطلقاً از قدرت نظامی استفاده نکرده است و نمی کند، چنان که سیره پیامبر اسلام در دعوت به این آیین، به دستور قرآن، تکیه بر برهان و اندرز نیکو و استفاده از سالم ترین و بهترین روش های مناظره بوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله صریحاً اعلام می نمود که: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی.[8] بگو: راه من، این است که مردم را از روی بصیرت، به خدا می خوانم. این، روش من و هر کسی است که از من پیروی می کند».

بنا بر این، کمال بی انصافی است که گفته شود: اسلام با زور، خود را بر مردم تحمیل کرده است، به ویژه وقتی که این ادّعا از جانب کسانی مطرح شود که در دادگاه های تفتیش عقاید، جنایاتی مرتکب شده اند که روی تاریخ را سیاه کرده است. آری، اسلام از قدرت نظامی استفاده می کند، ولی نه برای تحمیل عقیده؛ بلکه برای شکستن سدهایی که مانع رشد باورهای صحیح اند.

پی نوشت ها

[1] «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ و بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کلّهِ؛ اوست کسی که پیامبر خود را به [قصد] هدایت، با آیین درست روانه ساخت تا آن را بر تمام ادیان، پیروز گرداند» (فتح: آیه 28).

[2] نحل: آیه 125.

[3] رسیدن به حقیقت از روی دانش و تعقّل است (مفردات ألفاظ القرآن: ص 249 «حکمت»).

[4] ر. ک: دانش نامه عقاید اسلامی: ج 2 ص 359، پژوهشی درباره معنای «حکمت» و انواع آن.

[5] «قُلْ هَاتُواْ بُرْهنَکمْ؛ بگو دلیل خود را بیاورید» (بقره: آیه 112، انبیا: آیه 24، نمل: آیه 64، قصص: آیه 75).

[6] «فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَآءً ظهِرًا؛ پس درباره آنان جز به صورت ظاهر، جدال مکن» (کهف: آیه 22).

[7] ر. ک: گفتگوی تمدّن ها در قرآن و حدیث، محمّد محمدی ری شهری.

[8] یوسف: آیه 108.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان