بعد از چند هفته دوباره به سری تازهای از معرفی فیلم زومجی بازگشتهایم. در چهار فیلم معرفی شدهی این هفته، گزینههای مختلفی را در نظر گرفتهایم و آثار کاملا متفاوتی را برای آخر هفته پیشنهاد کردهایم. ابتدا سراغ فیلمی میرویم که احتمالا نامش را نشنیدهاید ولی با نگاهی به بازیگران و کارگردان آن، به دیدنش مشتاق خواهید شد. سپس جدیدترین کار اصغر فرهادی، کارگردان نامدار سینمای ایران را معرفی خواهیم کرد. در ادامه سراغ یک کارگردان نامدار دیگر، این بار از آمریکا میرویم که فیلم جدیدش این روزها گل سرسبد فصل جوایز است. در انتها نیز یکی از فیلمهای نسبتا قدیمی کارگردان خلاق و خوشذوق هالیوود یعنی وس اندرسون را معرفی خواهیم کرد. با سری جدید «آخر هفته چه فیلمی ببینیم» زومجی و معرفی مختصر چهار فیلم متفاوت همراه باشید.
Victoria & Abdul
قبل از اینکه اسم فیلم «ویکتوریا و عبدل» گولتان بزند، باید بگویم با یک فیلم خوشساخت و دیدنی طرفیم که استیون فریرز، کارگردان آن، دو بار نامزد اسکار بهترین کارگردان شده است و جودی دنچ هم دیروز نامزد بهترین بازیگر زن فیلم کمدی/موزیکال گلدن گلوب بود. ویکتوریا و عبدل یک فیلم زندگینامهای درام/کمدی محصول سال 2017 انگلستان است که رابطهی واقعی ملکه ویکتوریا و عبدل کریم، خدمتکار هندی او را از روی کتابی به همین نام به تصویر میکشد. Victoria & Abdul دنبالهی غیررسمی فیلم Mrs Brown است که در سال 1997 با بازی خود جودی دنچ اکران شد. ویکتوریا و عبدل اولین اکرانش را در جشنواره فیلم ونیز 2017 تجربه کرد و هنگام انتشار برای عموم در بریتانیا و آمریکای شمالی، بیش از 64 میلیون دلار در باکس آفیس فروش کرد. فیلمبرداری فیلم در محل اقامت قبلی ملکه در خانهی آزبورن، واقع در جزیرهی آیل آو وایت در جنوب انگلستان انجام شده است.
فیلم ویکتوریا عبدل با واکنشهای ضد و نقیضی در میان منتقدان رو به رو شده است. در سایت راتن تومیتوز، 65 درصد از 164 نقد فیلم مثبت هستد و در متاکریتیک هم میانگین امتیاز 57 را از 33 نقد کسب کرده است. تقریبا اکثر منتقدها نقشآفرینی مجدد جودی دنچ در نقش ملکه را تحسین کردند و آن را نقطهی قوت فیلم دانستند. کریستوفر اُر از رسانهی آتلانتیک مینویسد «ویکتوریا و عبدل به خاطر عملکرد گیرای او و کارگردانی ظریف فریرز ارزش دیدن دارد. فقط آن را با یک داستان تاریخی واقعی اشتباه نگیرید.» منتقد ایندیپندنت اما طرفدار فیلم نیست و آن را نژادپرستانه توصیف میکند و به پرداخت دو بعدی شخصیت عبدل نیز ایراداتی وارد کرده است. با همهی اینها اما اگر دنبال یک فیلم زندگینامهای از ملکهی بریتانیا هستید، ویکتوریا و عبدل میتواند تجربهی جذابی باشد.
فروشنده
اصغر فرهادی برای تمام سینما دوستان سراسر جهان نامی آشناست. او از جمله معدود کارگردانهایی است که دو اسکار در خانه دارد و تک تک فیلمهایش، از شهر زیبا گرفته تا فروشنده آثاری شاخص و بینهایت باکیفیت هستند. فیلم جدید او به نام «همه میدانند» یکی از موردانتظارترین فیلمهای سال آینده است اما امروز میخواهیم در مورد «فروشنده» صحبت کنیم، فیلمی که من برای اولین بار برای آن بلیت پیشخرید کردم و دقایق ابتدایی آن را همراه با خود فرهادی در اولین سانسهای اکران آن دیدم. فروشنده سال 95 اکران شد، باکس آفیس ایران را تکانی اساس داد و با بیش از 16 میلیاد تومن فروش، چند ماهی هم لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به دوش میکشید. فروشنده با بازی ترانه علیدوستی و شهاب حسینی داستان زن و شوهر بازیگری را تعریف میکند که مشغول اجرای تئاتر مرگ فروشنده، اثر آرتور میلر هستند. آنها به دلیل گودبرداری غیراصولی کنار خانهشان، مجبور میشوند در خانهی دیگری زندگی کنند و پس از چند روزی که در خانهی جدید مستقر شدند، شخصی وارد خانه میشود و به رعنا تعرض میکند. عماد که دبیر ادبیات فارسی هم هست، به سراغ پیدا کردن آن شخص میرود و رعنا هم مجبور است با ضربهای که از آن واقعه خورده کنار بیاید.
طبق معمول فیلمنامهی فرهادی به سیاهنمایی متهم شده و حتی برنده شدن جایزهی بهترین فیلمنامه در جشنوارهی کن برای منتقدان کافی نبوده است. شهاب حسینی هم در آن جشنواره جایزهی بهترین بازیگر مرد را به خانه برد و چند ماه بعد نیز بعد از تمام حواشی اسکار 2017 و قوانین منع ورود شهروندان ایرانی به آمریکا، آکادمی اسکار فروشنده را به عنوان بهترین فیلم خارجی زبانی هشتاد و نهمین جوایز آکادمی اعلام کرد. فیلم با کسب میانگین نمرهی 85 در متاکریتیک و بیش از 91 درصد نقدهای مثبت در راتن تومیتوز، یکی از موفقترین فیلمهای سال 2016 بود. فروشنده رابطهی یک زن و شوهر پس از فاجعهای را نشان میدهد که روی تمام ابعاد زندگی هر دوی آنها تأثیر گذاشته و در یک سوم پایانیاش ما را با قضاوتی رو به رو میکند که نمیدانیم کدام طرفش را باید بگیریم. فرهادی در این فیلم برای اولین بار عنصر تعلیق را به عنوان یکی از ارکان فیلم امتحان میکند و کمی از منطقهی راحتی خودش فاصله میگیرد. اگر به هر دلیلی فروشنده را ندیدید یا میخواهد دوباره سیلی شهاب حسینی را تجربه کنید، فیلیمیو این امکان را برایتان فراهم کرده است.
Inherent Vice
پل توماس اندرسون از کارگردانهای صاحبسبک و باظرافت دنیای سینماست که امسال با فیلم Phantom Thread بار دیگر دوستداران سینما را به وجد آورده است. فیلم Inherent Vice که از روی رمانی به همین نام نوشته شده و خود اندرسون نیز آن را به فیلمنامه تبدیل کرده، یکی دیگر از کارهای او است که لحظه لحظهاش امضای او را بر خود دارد و باید با سینمای او آشنا باشید تا نهایت لذت را از فیلم ببرید. اندرسون که برای نگارش فیلمنامهی Inherent Vice نامزد جایزهی اسکار شد، بار دیگر از یواخین فینکس در نقش اصلی بازی گرفته و و جاش برولین، اوون ولیسون، ریس ویترسپون و بنسیو دل تو رو نیز دیگر ستارگان این فیلم را تشکیل میدهند. این همچنین سومین همکاری اندرسون با جانی گرینوود، گیتاریست بند انگلیسی ریدیوهد است که پیشتر موسیقیاش را در فیلمهای «خون به پا خواهد شد» و «استاد» دیده بودیم. این فیلم نئو نوآر کمدی/درام که در سال 2010 روی پردههای سینما رفته، داستان لری اسپورتلو ملقب به داک را تعریف میکند که یک کارآگاه خصوصی در سال 1970 است که در حال تحقیق دربارهی پروندهی ناپدید شدن کسی، غرق دنیای خلافکاری لس آنجلس میشود.
Inherent Vice از آن دسته فیلمهایی است که بین منتقدان و گروه هواداران یک کارگردان بسیار تحویل گرفته میشود، اما این استقبال به آن اندازهای نیست که حتی بودجهی فیلم را تأمین کند. هفتمین فیلم پل توماس اندرسون با بودجهی 20 میلیون دلاری ساخته شد و با وجود دو نامزدی اسکار و نامزدی یواخین فیکنس در گلدن گلوب، شیش میلیون دلار کمتر از آن فروش کرد. در خلاصهی وبسایت راتن تومیتوز که 73 درصد نقدهای ثبت شدهی آن مثبت هستد آمده: «تماشای Inherent Vice شاید برای کسانی که به دنبال انسجام و یکپارچگی در فیلم هستند کمی سخت باشد، اما یک اقتباس بسیار خوب است و طرفداران اندرسون را کاملا راضی میکند.» در متاکریتیک نیز فیلم میانگین نمرهی 81 را از 43 نقد دریافت کرده و بیشک از بهترین کارهای اندرسون است. اگر پیش از این تجربهای از کارهای او نداشتید و مایلید به دنیای عجیب و غریب ذهن پی. تی. اندرسون سفر کنید، Inherent Vice شما را به آنجا خواهد برد.
The Darjeeling Limited
در انتها یک فیلم از اندرسون دیگر سینما داریم که در سبک و سیاق، بیش از این نمیتواند با کاگردان همنام کوچکتر از خودش متفاوت باشد. وس اندرسون در کارنامهی هنری خود ثابت کرده چه دید هنرمندانهی به سینما دارد و در فیلم جدیدش Isle of Dogs هم دوباره میتوانیم شاهد بازی او با سبک استاپ موشن باشیم. اما امروز در انتهای بخش معرفی فیلم از The Darjeeling Limited خواهیم گفت. این فیلم کمدی/درام که در سال 2007 ساخته شده، اوون ویلسون، آدرین برودی و جیسون شوارتزمن را به عنوام بازیگران اصلیاش دارد. فیلم در مورد سه برادری است که سالهاست با یکدیگر حرف نزدند و حال قصد دارند با سفری دور هند با قطاری به نام The Darjeeling Limited، ارتباط خود با یکدیگر را ترمیم کنند. این فیلم با 17 و نیم میلیون دلار بودجه تهیه شد و تقریبا دوبرابر آن در باکس آفیس فروش کرد.
فیلم The Darjeeling Limited در نزد منتقدان با استقبال مناسبی رو به رو شد. 68 درصد نقدهای در راتن تومیتوز مثبت هستند و همچنین میانگین 67 نیز برای آن در متاکریتیک ثبت شده است. راجر ایبرت به فیلم 3.5 از 4 داده است و استفاده از کشور هند به عنوان یکی از ارکان داستانگویی آن را یکی از نقاط قوت فیلم توصیف کرده است. به گفتهی ایبرت، استفادهی اندرسون از پتانسیلهای هند نه به صورت توریستی بلکه به عنوان یک پسزمینه برای داستانگویی بر ارزشهای فیلم افزوده است. کریس کبین از وبسایت فیلمکریتیک The Darjeeling Limited را بهترین فیلم اندرسون تا آن سال دانسته که احتمالا نظرش بعد از دیدن The Grand Budapest Hotel عوض شده است. اگر دنبال یک فیلم راحت برای آخر هفتهی خود میگردید، وس اندرسون بهترینها را برایتان آرزو میکند.