کارآفرین بودن و مستقل شدن ممکن است آروزی بسیاری از ما باشد، اما در این راه چالشهایی وجود دارند که اگر از آنها بیاطلاع باشیم ممکن است با شکست رو به رو شویم. برای آشنایی با این چالشها و روشهای مقابله با آنها در ادامه با یوکن همراه باشید.
6. همه شما را ناامید و سرخورده میکنند.
دوستان و خانواده شما کاری که انجام میدهید را درک نخواهند کرد و حتی ممکن است از شما حمایت نیز نکنند. مشتریان شما (اگر وجود داشته باشند) شما را سرخورده خواهند کرد. دستیار مجازی شما، مدیر بانک، و هر نماینده فروش دیگری شما را عصبانی خواهند کرد. هیچ چیز آن طور که شما میخواهید نخواهد بود، هیچ چیز با سرعتی که شما میخواهید به جلو حرکت نخواهد کرد و هرکسی که در زندگی شما کارآفرین نیست شما را آزار میدهد، تحریک میکند و باعث میشود که به تماسهای تلفنی آنها نیز پاسخ ندهید.
علاوه بر اینها، اکثر افرادی که با آنها در ارتباط هستید به دیدگاه شما باور نخواهند داشت و از شما ایراد بیجا میگیرند تا هنگامی که در تواناییها و ایدههای خود به شک بیفتید.
اما هنگامی که رویاهای شما به واقعیت میپیوندند و وقتی که اولین مشتری برای سرویس یا محصولاتتان هزینهای پرداخت میکند به همه ثابت میکنید که در اشتباه بودهاند و از همه مهمتر آن که شما به مهمترین فرد در زندگیتان یعنی خودتان اعتماد کردهاید.
7. شک کردن به خودتان بهترین دوستتان خواهد شد.
تخت خوابتان هم همدم ثابتتان خواهد شد.
اگر شما بر روی تخت خوابتان این مقاله را میخوانید، عملیترین توصیهای که میتوانم به شما کنم این است که از روی تخت خواب بلند شده و فضای اختصاصی دیگری را برای کار خود پیدا کنید.
شک داشتن به خود در کارآفرینان بسیار عادی و طبیعی است، گاهی به اندازه نفس کشیدن هم طبیعی است، اما نباید به این معنا باشد که بگذارید شک و تردید کنترل شما را در دست بگیرد. آنچه که باعث میشود شک و تردید نسبت به خودتان برطرف شود را پیدا کنید برای مثال تیمی از مشاوران مورد اعتماد، سخنی که با خود در مواقع شک و تردید برای به آرامش رسیدن تکرار میکنید، مشاوره، یک زمان برای تفریح و آرامش همه اینها میتوانند به شما کمک کنند. هرچه به سرعت از شک و تردیدها رهایی یابید، کنترل آنها بر شما کمتر خواهد بود.
8. تعریف شما از کسب و کارتان اشتباه خواهد بود.
من نیز به این باور نداشتم، این تا زمانی بود که 2ماه پیش و 4ماه بعد آن دوباره بر روی کسب و کار خود کار کردم. تعریف کسب و کارتان همانند یک رابطه متقابل بین خودتان، باورهایتان و مشتریهایتان است؛ هرچه بیشتر خودتان و مشتریهایتان را درک کنید، کسب و کار شما بیشتر تغییر خواهد کرد تا بهترین وجه شما را بازتاب داده و عمیقترین نیاز مشتریهای شما را برطرف نماید.
هرچقدر این ارتباط متقابل را عمیقتر کنید، کسب و کار بهتری خواهید داشت.
9. شما همه چیز برای همه افراد جامعه نخواهید بود.
شما باید دست و پنجه نرم کنید و در تجارت جا و مکانی برای خود ایجاد کنید، هرچقدر کسب و کار شما ضعیف شود موفقیت شما نیز کمتر خواهد شد.
تلاش برای اینکه بخواهید کسب و کارتان برای همه افراد جامعه باشد، به عنوان یک استراتژی کسب و کار ناقص به حساب میآید، این حتی مشتریهای شما را نیز آزار خواهد داد زیرا نه خودتان و نه مشترهایتان هیچکدام نمیدانید که کسب و کاری که دارید چیست. کسب و کاری برای تمامی افراد جامعه بودن نه برای شما و نه برای مشتریهایتان خوب است. اگر ندانید که چه میفروشید به چه اشخاصی میفروشید، در این صورت مشتری چگونه میتواند بداند که به خرید آن محصول یا خدمات نیاز دارد؟
سعی نکنید برای همه افراد جامعه باشید، موفقیت شما در خاص بودن کسب و کارتان نهفته است
10. شما چه بخواهید چه نخواهید در تمام جنبههای کسب و کارتان تخصص پیدا خواهید کرد.
این نکته سزاوار تکرار شدن است. یکی از پرارزشترین بخشهای کارآفرین بودن در به سرعت تخصص پیدا کردن در تمام جنبههای یک کسب و کار فعال است. این تخصص میتواند یک روند زجرآور باشد؛ دقیقا همانند یادگیری دوچرخه سواری، رانندگی با ماشین یا همانند حل کردن جدول ضرب وقتی میخواهند دندان شما را بکشند! اما پس از سختیها از سوی دیگر شما ثروت دانش و اطلاعاتی در مورد یک کسب و کار کوچک را به دست میآورید. حس آگاهی و درک تمام جوانب کسب و کارتان یک حس توانمندی برای شما به همراه خواهد داشت.
اگر بعد خواندن این مقاله هنوز هم به فکر کارآفرین بودن هستید این معنی را میدهد که شما میتوانید یک کارآفرین باشید. به خودتان باور داشته باشید، یک جهش حساب شده برداشته و پرواز کنید.
برای مشاهده قسمت اول کلیک کنید
منبع: Lifehack