ماهان شبکه ایرانیان

بررسی اعجاز روان شناختی قرآن

تاکنون ابعاد مختلفی از اعجاز قرآن کشف شده است که از مهم ترین آنها می توان به اعجاز بیانی، اعجاز تشریعی و اعجاز علمی اشاره کرد

مقدمه

تاکنون ابعاد مختلفی از اعجاز قرآن کشف شده است که از مهم ترین آنها می توان به اعجاز بیانی، اعجاز تشریعی و اعجاز علمی اشاره کرد. یکی از ابعاد اعجاز علمی قرآن که تاکنون مورد توجه بایسته قرار نگرفته، اعجاز روان شناختی قرآن می باشد؛ بنابراین، در این نوشتار برانیم تا ضمن بررسی موضوعات روان شناسی مطرح شده در قرآن کریم و ارائه دورنمایی کلی از بینش روان شناسی قرآن، اعجاز این بُعد از قرآن کریم را بیان نماییم.

رویکردها در اعجاز روان شناختی قرآن

اعجاز علمی در علوم انسانی، به ویژه مباحث روان شناختی و تربیتی، با سه رویکرد مطرح می شود:

الف) گزاره های قرآنی دالّ بر اخبار غیبی روان شناختی؛

ب) استنباط نظام روان شناختی از قرآن؛

ج) بررسی نقش قرآن در ایجاد تحوّل روانی در صدر اسلام و جوامعی که قرآن در آن اجرا می شود.

در رویکرد نخست عموماً به بررسی اعجاز در گزاره های قرآنی پرداخته می شود؛ یعنی با ذکر برخی آیات و تبیین نکات و اشارات جالب و شگفت انگیز آن در حوزه مباحث روان شناختی، ادعای اعجاز می شود، در حالی که اکثر گزاره های قرآنی تنها جالب و شگفت انگیز می باشند؛ زیرا در صورتی می توان اعجاز روان شناختی آیات و گزاره های قرآنی را ادعا کرد که اثبات شود قبل از قرآن مطرح نبوده است که اثبات چنین ادعایی در همه موارد مشکل است (همان، 274ـ285).

اما آنچه می توان اعجاز آن را با توجه به ضوابط مقبول اعجاز مطرح کرد، نظام روان شناختی یا بینش شگرف روان شناسی قرآن (رویکرد دوم) است که با نگاه مجموعی به همه آیات و استقرای تام موضوعات روان شناسی مطرح شده در قرآن استنباط می شود. تحوّل اعجازآمیز روانی و روحی مخاطبان قرآن در اثر شنیدن آیات الهی نیز رویکردی است که ادعای اعجاز آن به صواب نزدیک تر است؛ زیرا در طول تاریخ بارها اتفاق افتاده و در قرآن نیز بدان اشاره شده است: «وَ إِذا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ» (انفال/2)؛ «و هنگامی که آیات او بر آنان خوانده شود، ایمانشان افزون گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند». در این آیه با اشاره به رویکرد درمانِ روان شناختی عاطفی ـ هیجانی برای فرد دچار استرس، برقراری نوعی ارتباط عاطفی با دیگری (مانند درمانگر) یا منبع دارای قدرتی معنوی (مانند خداوند) را عاملِ تحولی شگرف در درمانِ مشکلات روحی ـ روانی معرفی می نماید (قاسمی، بهداشت و سلامت رون با نگرش به آموزه های دینی و سیره معصومان، 203-204).

قرآن کریم در جای دیگر با اشاره به این تحوّل اعجاز آمیز روانی و روحی بر مخاطبان خود می فرماید: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکرِ اللَّهِ ذلِک هُدَی اللَّهِ یهْدی بِهِ مَنْ یشاءُ وَ مَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ» (زمر/23)؛ «خدا نیکوترین سخن را فرو فرستاده است؛ کتابی همگون (که آیاتش) مکرر است. پوست های (بدن) کسانی که از پروردگارشان هراس دارند، از (شنیدن آیات) آن به لرزه درمی آید؛ سپس پوست هایشان و دل هایشان به یاد خدا نرم می شود. این رهنمود خداست که هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با آن راهنمایی می کند؛ و هر کس را خدا (به خاطر اعمالش) در گمراهی وانهد، پس هیچ راهنمایی برای او نیست». و باز می فرماید: «وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَری أَعْینَهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکتُبْنا مَعَ الشَّاهِدینَ» (مائده/83)؛ «و هنگامی که آنچه را به سوی فرستاده [ی خدا] فرود آمده، می شنوند، می بینی، در اثر حقیقتی که شناخته اند، اشک (شوق) از چشمان شان سرازیر می شود. می گویند: «[ای ] پروردگار ما! ایمان آوردیم، پس ما را با گواهان بنویس»؛ آیات مذکور این تحوّل اعجازآمیز روانی و روحی مخاطبان قرآن را در اثر شنیدن آیات الهی به خوبی به تصویر می کشاند.

ارتباط بین قرآن و روان شناسی

ارتباط بین قرآن و روان شناسی را می توان از سه جنبه مورد توجه قرار داد:

1.روان شناسی و دانش قرآنی

در این جنبه روان شناسی و دانش قرآنی به عنوان دو دانش و منبع معرفت مجزای از یکدیگر ملاحظه و مقایسه می شوند. در این مقایسه، وجوه اشتراک و افتراق هر یک در حل مشکلات بشر مورد توجه قرار می گیرد و با استفاده از آگاهی های تخصصی روان شناسی به تحلیل روان شناختی مفاهیم قرآن پرداخته می شود.

2.روان شناسی قرآن

در این جنبه قرآن به عنوان یک موضوع مورد بررسی روان شناختی قرار می گیرد که آیات آن چرا و چگونه و در چه شرایط زمانی و مکانی نازل شده است و تأثیر روان شناختی هر آیه بر مخاطب چیست؟

3.روان شناسی قرآنی

در این جنبه روان شناسی در بستر فرهنگ قرآن و اهل بیت(ع) و با توجه به تفسیر آیات قرآنی، از مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی قرآن متأثر گردد و روان شناسی جدیدی متولد شود (کاویانی، آیا روان شناسی اسلامی ممکن است؟، 173-175 با تصرف).

گونه های روان شناختی در قرآن

1.روان شناسی شخصیت

قرآن مردم را از لحاظ شخصیتی به سه گروه مؤمن، کافر و منافق تقسیم کرده است (بقره/2-21). هر یک از این گروه های سه گانه، خصوصیات اصلی و عمومی ویژه خود را دارد که از دو گروه دیگر جدا می سازد. از جمله خصوصیات عقیدتی، عبادی، اجتماعی، خانوادگی، اخلاقی، انفعالی و عاطفی، عقلانی و شناختی، زندگی علمی و حرفه ای، و خصوصیات جسمانی؛ همه این ویژگی ها و امتیازت در هر کدام از انواع سه گانه شخصیتی، در قرآن مطرح شده و قرآن آنها را از همدیگر متمایز می کند (نجاتی، قرآن و روان شناسی، 304-313 با تلخیص).

علاوه بر این، شخصیت مؤمن در قرآن، خود دارای سه درجه شخصیتی است؛ آنان که به خود ظلم می کنند، آنان که میانه رو هستند و آنان که پیشتازانند (فاطر/32).

مشخصه بارز شخصیت کافر آن است که دل و اندیشه اش را قفل کرده است و راهی برای نفوذ هیچ حرف تازه و اندیشه متفاوتی نگذاشته است و به همین دلیل، از درک حقایق عاجز است.

خصوصیت بارز شخصیت منافق از دیدگاه قرآن، دوگانگی ریشه ای در ظاهر و باطن است؛ به همین دلیل، به شک و تردید و عدم قدرت تصمیم گیری و ناتوانی در قضاوت مبتلا می شود (بقره/8-20 و منافقون/1-10). کفر و نفاق از منظر قرآن یک بیماری است؛ بدین معنا که عدم تعادل شخصیتی انسان موجب می شود که به گروه منافقان و کافران بپیوندد. بنابراین شخصیت کافر و منافق، یک شخصیت نامتعادل و بیماری روحی و روانی است. این بیماری روحی و روانی تاثیر خود را در جسم انسان نیز نشان می دهد و تنها در صورتی درمان می پذیرد که به نسخه اعتدال بخش قرآن عمل شود.

2.روان شناسی رنگ ها

«قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّک یبَینْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ» (بقره/69)؛ «گفتند: برای ما از پروردگارت بخواه تا روشن کند برایمان که رنگ آن (گاو) چگونه است؟ (موسی) گفت که او می گوید: در حقیقت آن گاوی زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد می سازد».

امروزه روان شناسان به ارزش روانی گوناگون رنگ ها در دو مقوله سمبولیسم رنگ ها (نماد پردازی و معنای کنایی رنگ ها) و روان شناسی رنگ توجه دارند؛ مثلاً در بررسی های انجام شده دریافته اند که باید رنگ اتاق و اثاثیه آسایشگاه های روانی زرد روشن باشد؛ زیرا این رنگ را شاد و شادکننده یافته اند که اثر آرامش دهنده و تسکین دهنده بر اعصاب و روان بیماران حسّاس و نازک طبع و زود رنج را دارد (انصاری، دنیای شگفت انگیز رنگ ها، 98 با تلخیص). البته تأثیر این رنگ فقط بر بیماران روانی نیست، بلکه بر همه انسان هاست (مارکس لوشر، روان شناسی رنگ ها، 87). مسلّماً این بینش و برداشت راجع به رنگ ها و این رنگ خاص در فرهنگ زمانه عصر نزول نمی گنجد و فقط وحی الهی می توانسته است بیش از یک هزار سال بر پژوهش علمی رنگ ها سبقت بگیرد.

3.روان شناسی رشد

الف) رشد کودک و مراحل آن: «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئاً وَ جَعَلَ لَکمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ» (نحل/78)؛ «و خدا شما را از شکم های مادرانتان بیرون آورد، در حالی که هیچ چیزی نمی دانستید؛ و برای شما، شنوایی و دیدگان و دل ها (ی سوزان) قرار داد، تا شاید شما سپاس گزاری کنید».

ب) رشد زبان و عوامل مؤثر در آن: «خَلَقَ الْإِنْسانَ * عَلَّمَهُ الْبَیانَ» (الرحمن/3 و 4)؛ «انسان را آفرید؛ «بیان» را به او آموزش داد».

در رشد زبان یک سلسله عوامل مادی (رشد بدنی، هوش، محیط خانواده و....) (آل عمران/46) اثبات پذیر در آزمایشگاه ها و عوامل غیرمادی (اراده خداوند و سخن گفتن در گهواره) دخالت دارد.

ج) خانواده: خانواده از عوامل مؤثر در رشد انسان است. قرآن کریم با تأکید بر ایجاد خانواده ای سالم و آرام، بر این نکته نیز تأکید کرده است: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ» (روم/21)؛ «و از نشانه های او این است که همسرانی از (جنس) خودتان برای شما آفرید، تا بدان ها آرامش یابید؛ و در بین شما دوستی و رحمت قرارداد. قطعاً، در آن [ها] نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند».

د) رشد شخصیت: قرآن در زمینه بعد جنسی بر این نکته تأکید نموده که محرومیت جنسی لزوماً موجب آسیب نیست: «وَ لْیسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یغْنِیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (نور/33)؛ «و کسانی که (وسایل) ازدواج نمی یابند، باید خویشتن داری کنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد». این نظریه برخلاف نظریه فروید است، ولی با نظر مزلو قابل تفسیر است (ر.ک: جمعی از نویسندگان، روان شناسی رشد (2) با نگرش به منابع اسلامی، 2/978).

هـ) کفایت اجتماعی: کفایت اجتماعی عبارت است از: «قابلیتی که کودک می تواند به وسیله آن از منابع محیطی بهره جوید و نتیجه رشدی خوبی به دست آورد» (همان، 965). در قرآن کریم ویژگی نیاز به پیشرفت آدمی چنین مطرح شده است: «یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّک کادِحٌ إِلی رَبِّک کدْحاً فَمُلاقیهِ» (انشقاق/6)؛ «ای انسان! در حقیقت، تو به سوی پروردگارت کاملاً تلاش می کنی (و رنج می کشی) و او را ملاقات می کنی». (همان، 636؛ به نقل از: زاهدی، «موضوعات روان شناسی در آیات قرآن. www.tebyan.net»).

4.روان شناسی موسیقایی قرآن (آهنگ، صوت و لحن)

یکی از ابعاد روان شناختی قرآن، موسیقای نهفته در اصوات و آوای آن است؛ یعنی تأثیرات پیچیده و شگفت آور ناشی از موسیقی و صوت حاصل از قرائت آیات و سوره های قرآن که در خوانندگان و شنوندگان ایجاد می شود.

یک نوع موسیقی درونی در کلام الهی وجود دارد که احساس شدنی است، اما تن به تشریح نمی دهد. این موسیقی در تار و پود الفاظ و در ترکیب درون جمله ها نهفته است و فقط با احساس ناپیدا و با قدرت متعال ادراک می شود (معرفت، علوم قرآنی، 385).

به طور کلی، صوت و موسیقی دارای تأثیراتی ظریف و در عین حال عمیق و شگفت آور بر انسان است. اصوات دارای تأثیراتی بر روح و روان و حتی جسم همه مخلوقات، اعم از انسان ها، حیوانات، گیاهان می باشد که اگر آدمی عالِم به این تأثیرات باشد، با به کارگیری درست اصوات و موسیقی در زندگی خود، آرامش، سلامت روح و جسم، رشد و تعالی خویش را از آن بر می گیرد.

گروهی از پژوهشگران و پزشکان کشورمان در سال 1382ش اقدام به آزمایشات و تحقیقات جالبی در زمینه تأثیر موسیقایی آوای قرآن کریم نمودند. آنان طی این آزمایش 40 بیمار همسان را که نیاز به عمل جراحی داشتند، در دو دسته قرار دادند. در روز عمل برای یک گروه از آنها از آغاز صبح تا لحظه عمل که بعد از ظهر همان روز بود، به پخش تلاوت آیات قرآن در اتاقشان پرداختند، اما گروه دوم فقط صدای عادی محیط بیمارستان را می شنیدند. در نتیجه این آزمایش، نتایج متفاوت و جالبی برای پزشکان و پژوهشگران حاصل آمد. گروهی که از صبح در معرض شنیدن قرائت آیات قرآن در اتاق خود بودند، از آرامشی بالاتر، ضربان قلب طبیعی تر و اضطراب و دغدغه کمتری برخوردار بودند (اخبار علمی فرهنگی و هنری، شبکه دوم سیما، 1382). این احساسات و تأثیرات را نمی توان تنها ناشی از شنیدن مطالب و مفاهیم اشاره شده در این کتاب آسمانی دانست، بلکه ناشی از تأثرات حاصل از صوت و موسیقی الفاظ آیات موزون قرآن می باشد. دلیل این ادعا ناآگاهی بیماران مورد آزمایش از معانی آیات شنیده شده است. در حقیقت، این جنبه از اعجاز قرآن در درجه نخست به احساسات مبهمی بر می گردد که در قلب خواننده یا شنونده بر می انگیزد (معرفت، علوم قرآنی، 387 به نقل از: www.noormags.com مقاله احسان زرانی).

بینش روان شناسانه قرآن

الف) بینش اجتماعی روان شناسانه: بینش اجتماعی بدین معناست که شخص عکس العمل مخاطب را حدس و تخمین بزند و متناسب با آن سخن یا رفتاری را از خود بروز دهد. این رویکرد سراسر قرآن را در برگرفته است، ولی در بسیاری از آیات ظهور بیشتری دارد؛ برای مثال، خداوند می فرماید: «وَ أَنْکحُوا الْأَیامی مِنْکمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکمْ وَ إِمائِکمْ إِنْ یکونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ * وَ لْیسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یغْنِیهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ... » (نور/32-33)؛ «و افراد بی همسرتان و شایستگان از بندگانتان و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) درآورید. اگر نیازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر می سازد؛ و خدا گشایشگری داناست. و کسانی که (وسایل) ازدواج نمی یابند، باید خویشتن داری کنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد». آیه نخست که در مقام خطاب به پدر و مادر افراد بی همسر است آنان را به همسر دادن سریع فرزندان شان امر می کند، اما آیه بعد وقتی خود بی همسران را مخاطب قرار می گیرند، آنها را به صبر و عفت ورزیدن امر و تشویق می نماید. در حقیقت، این نگاه قرآن به واکنش و عکس العمل احتمالی مخاطب، یک بینش روان شناسانه بسیار عمیقی است که در آیات متعددی از قرآن نمود بارز دارد.

ب) بینش روان شناسانه متناسب با گونه های شخصیت: قرآن می فرماید: «قُلْ کلٌّ یعْمَلُ عَلی شاکلَتِهِ فَرَبُّکمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبیلاً» (اسراء/84)؛ «بگو: همه طبق (روش و خُلق و خوی) خویش عمل می کنند؛ و پروردگارتان داناتر است، به کسی که او ره یافته تر است». در این آیه، «شاکله» از ماده «شکل» به معنای «مهار کردن حیوان» است (ر.ک: مصباح المنیر، فیومی، 321). به خود مهار نیز «شکال» گفته می شود و از آنجا که روحیات و سجایا و عادت های هر انسانی او را به رویه ای خاص مقید می کند، به آن «شاکله» گویند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 12/247).

ج) مکانیسم های دفاعی ـ روانی در قرآن: در قرآن به سه نوع از مکانیسم های دفاعی ـ روانی اشاره شده است: فرافکنی (منافقون/4)، دلیل تراشی (بقره/11 و 12) و واکنش سازی (بقره/204 و 205؛ منافقون/4) (نجاتی، قرآن و روان شناسی، 313-316).

د) بینش قرآن در حوزه بهداشت روان.

اول. ویژگی های روانی شخصیت سالم در قرآن

اساساً ویژگی های شخصیتی را در سه بخش می توان مورد مطالعه قرار داد:

1.ویژگی های شناختی (cognitive)؛ یعنی نگرش ها، اعتقادات، جهان بینی و اصول تفکر.

2.ویژگی های عاطفی (emotional)؛ این ویژگی هایی که بر مبنای ویژگی های شناختی پدید می آیند، عواطف، هیجانات، احساسات، گرایش ها، و دلبستگی ها را در بر می گیرد.

3.ویژگی های رفتاری (behavioral)؛ ویژگی های رفتاری نیز به نوبه خود، زمینه و علت بروز ویژگی های رفتاری و الگوهای عملکرد را پوشش می دهد.

اینک ویژگی های شناختی، عاطفی و رفتاری شخصیت سالم را از نظر قرآن بررسی می کنیم.

1.ویژگی های شناختی

این بخشی از ویژگی ها را می توان در چهار قسمت کلی بررسی کرد: ویژگی های شناختی و شیوه های استنباط، نوع شناخت نسبت به مبدأ جهان، نوع شناخت نسبت به محیط (جهان پیرامون)، و نوع شناخت نسبت به خود.

یک) نوع شناخت شخصیت سالم در شیوه های استنباط

ـ فردی که دارای شخصیت سالم است، پیرو ظن و گمان نیست: «إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیئاً» (یونس/36)؛ «وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/36).

ـ اهل تعقل، تحلیل، و استنتاج منطقی است: «قُلْ إِنَّما أَعِظُکمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکرُوا» (سباء/46)؛ «وَ یریکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ» (بقره/73)؛ «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکمُ الَّذینَ لا یعْقِلُونَ» (انفال/22).

ـ اهل تحقیق، بحث، تضارب آراء و گفتگوی سالم به منظور کشف حقیقت است: «الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِک الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِک هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ» (زمر/18).

دو) نوع شناخت نسبت به مبدأ جهان

ـ به بیان قرآن، شخصیت سالم جهان را دارای منشأ واحدی می داند که نه تنها آن را به وجود آورده: «اللَّهُ خالِقُ کلِّ شَی ءٍ» (زمر/62)؛ بلکه به طور پیوسته آن را اداره می کند: «وَ هُوَ عَلی کلِّ شَی ءٍ وَکیلٌ» (زمر/62)؛ «وَ هُوَ رَبُّ کلِّ شَی ءٍ» (انعام/164).

ـ فقط به این منشأ می توان اتکا کرد: «تَوَکلْ عَلَی اللَّهِ وَ کفی بِاللَّهِ وَکیلاً» (نساء/81).

ـ او مظهر قدرت و مهربانی است، لذا می توان بر او اعتماد کرد: «وَ تَوَکلْ عَلَی الْعَزیزِ الرَّحیمِ» (شعراء/217).

سه) نوع شناخت نسبت به محیط

ـ شخصیت سالم مجموعه جهان و وقایع آن را پوچ و باطل و بی هدف نمی داند: «الَّذینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یتَفَکرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النَّارِ» (آل عمران/191).

ـ دنیا را محل تلاش و کار و بهره برداری صحیح می داند: «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکنُوا فیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ» (قصص/73)؛ «وَ آخَرُونَ یضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (مزمل/20)؛ «وَ ابْتَغِ فیما آتاک اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَک مِنَ الدُّنْیا» (قصص/77).

ـ اما دنیا را شایسته دلبستگی نمی داند؛ زیرا مرحله ای موقتی بوده و در مقایسه با آخرت ناچیز است: «أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ» (توبه/38)؛ «إِنَّ الَّذینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ» (یونس/7)؛ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَواباً وَ خَیرٌ أَمَلاً» (کهف/46).

ـ او بلایا را عامل امتحان و تکامل می داند: «وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124)؛ «وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَی ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» (بقره/155).

چهار) نوع شناخت نسبت به خود

ـ شخصیت سالم محدودیت های خود را می پذیرد و از خود به اندازه توانش انتظار دارد و همین دیدگاه را نسبت به دیگران نیز دارد: «لا تُکلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها» (بقره/233).

ـ در عین حال خود و هر انسان دیگر را مسئول اعمال خویش می داند: «أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری * وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی » (نجم/38 و 39).

ـ خود را مبرّا از عیوب نمی داند و نقاط ضعف خود را می پذیرد: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ» (یوسف/53).

ـ در عین حال به ارزش وجودی خود احترام می گذارد و خود را جانشین خداوند در زمین می داند. خود و سایر هم نوعان خود را موجودات تصادفی نمی پندارد، بلکه موجوداتی ارزشمند، منتخب، برگزیده، و دارای رسالت می داند: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» (بقره/30).

2.ویژگی های عاطفی

ـ شخصیت سالم مورد نظر قرآن، شرط شاد بودن را نداشتن مشکل نمی داند، اما در عین حال چیزی او را ذوق زده و مغرور هم نمی سازد؛ به عبارت دیگر، از دست دادن و به دست آوردن، او را چندان دچار استرس نمی کند: «لِکیلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکمْ وَ اللَّهُ لا یحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» (حدید/23)، «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُنَ» (غافر/83).

ـ سرخوش و ذوق زده نیست؛ لذا تفکر بزرگ منشی و فخرفروشی ندارد: «إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یحِبُّ الْفَرِحینَ» (قصص/76)؛ «إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ» (هود/10)؛ «لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ یفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یحِبُّونَ أَنْ یحْمَدُوا بِما لَمْ یفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» (آل عمران/188)؛ «وَ اللَّهُ لا یحِبُّ کلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» (حدید/23).

ـ از احساس امنیت و آرامش برخوردار است: «الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِک لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام/82).

ـ مهار تمایلاتش را در دست دارد: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی» (نازعات/40).

ـ لذا می تواند خشم خود را خاموش کند، از خشونت بپرهیزد، از بدی های دیگران بگذرد و حتی در مقابل، به آنها نیکی رساند و کینه در دل نگیرد: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ» (آل عمران/134).

ـ حسادت نمی کند و کمال گرا و برتری طلب نیست: «أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء/54)؛ «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلی بَعْضٍ» (نساء/32)؛ «وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ» (یونس/83).

3.ویژگی های رفتاری

ـ شخصیت سالم از اظهارنظر درباره چیزی که نمی داند، پرهیز می کند: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکمْ ما لَیسَ لَکمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ» (نور/15)؛ «تُحَاجُّونَ فیما لَیسَ لَکمْ بِهِ عِلْمٌ» (آل عمران/66)؛ «وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا یغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیئاً» (نجم/28)؛ «وَ قالُوا ما هِی إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یهْلِکنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِک مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یظُنُّونَ» (جاثیه/24).

ـ اهل رعایت حد و مرزها و قوانین است: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا وَ الَّذینَ هُمْ مُحْسِنُونَ» (نحل/128)؛ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96).

ـ حتی اگر در تنگنا بیفتد، دست به ستم یا قانون شکنی نمی زند: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2).

ـ در مشکلات وقار و صبر خود را از دست نمی دهد: «وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ» (بقره/177)؛ «فَصَبْرٌ جَمیلٌ» (یوسف/18)؛ «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً» (معارج/5).

ـ ضمن سازگاری با محیط در حد توان به رفع اشکالات محیط می پردازد: «إِنْ أُریدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ» (هود/88).

ـ کم فروشی یا کم کاری نمی کند: «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفینَ * الَّذینَ إِذَا اکتالُوا عَلَی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ» (مطففین/1-3).

ـ مردم آزار و ضد اجتماعی (antisocial) نیست، از خشونت پرهیز می کند و رفتار نرم و توأم با مهربانی دارد: «وَ الَّذینَ یؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیرِ مَا اکتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً» (احزاب/58)؛ «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک» (آل عمران/159)؛ «وَ الْکاظِمینَ الْغَیظَ» (آل عمران/134)؛ «مِنْ لَدُنْک وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک نَصیراً» (نساء/75).

ـ اگر به او بدی شود، حداکثر به همان اندازه پاسخ می دهد نه بیشتر: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ» (نحل/126).

ـ اما ترجیحا از بدی دیگران می گذرد: «وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرینَ» (نحل/126)؛ «وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِک لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» (شوری/43).

ـ و در حالت بهتر، بدی را با خوبی پاسخ می دهد: «وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ» (رعد/22 و قصص/54).

ـ به دیگران نیکی می کند و نیکی آنان را با نیکی پاسخ می دهد: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» (نحل/90).

ـ و ترجیحاً نیکی دیگران را با نیکی بالاتری پاسخ می دهد: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کلِّ شَی ءٍ حَسیباً» (نساء/86).

ـ اگر به کسی نیکی کرد، او را با منت نمی آزارد: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی» (بقره/264)؛ «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکثِر» (مدثر/6).

ـ اجتماعی است و تک روی و انزوا ندارد: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران/103).

ـ به نحو مؤثر ارتباط برقرار می کند و یک شنونده فعال (active listener) است: «الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/18). جالب است که در این آیه به جای کلمه «یسمعون» (شنیدن) از کلمه «یستمعون» (گوش دادن) استفاده شده است که نشان دهنده «شنیدن فعال» (active listening) می باشد.

ـ جا را برای حضور اجتماعی دیگران تنگ نمی کند: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قیلَ لَکمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یفْسَحِ اللَّهُ لَکمْ» (مجادله/11).

شخصیتی با ویژگی های فوق بدون شک شخصیتی محبوب و دوست داشتنی خواهد بود و الگوی عینی آن در امامان معصوم(ع) قابل مشاهده است. این نکته در آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96)؛ «مسلّماً، کسانی که ایمان آورده و [کارهای ] شایسته انجام داده اند، به زودی (خدای) گسترده مهر، برای آنان محبّتی (در دل ها) قرار می دهد» بیان شده است. در این آیه، به طور فشرده از ویژگی های شناختی و رفتاری شخصیت سالم تحت عنوان ایمان و عمل صالح نام برده شده است (مرعشی، مقاله موضع قرآن نسبت به بهداشت روان ـ با تصرف و تلخیص، به نقل از www.iec-md.org).

دوم. انگیزه های رفتار در قرآن

انگیزه نیروی محرکی است که در موجود زنده حالتی از نشاط و فعالیت برمی انگیزاند و رفتارش را آشکار می سازد و او را به سوی هدف یا هدف های مشخصی راهنمایی می کند. این انگیزه یا جسمی یا روانی هستند.

انگیزه های جسمانی برای حفظ نفس و بقای فرد و نوع مهم هستند؛ مانند گرسنگی، تشنگی، خستگی، گرمی و سردی، درد و تنفس و انگیزه های جنسی. اما انگیزه های روانی، انگیزه هایی هستند که به طور مستقیم نمی توان آنها را به حالت فیزیولوژیک بدن که نتیجه نیازهای جسمانی هستند، برگرداند، ولی ارتباط با آنها دارند؛ مانند عشق و محبت که در نتیجه تأثیر و تأثّر مهارت ها و عوامل رشد اجتماعی فرد به وجود می آیند. قرآن به بسیاری از این انگیزه ها اشاره دارد:

الف) انگیزه مالکیت: این انگیزه از انگیزه های روانی است که انسان آن را در جریان رشد اجتماعی می آموزد؛ زیرا انسان از طریق فرهنگ محیط خود که در آن پرورش می یابد و نیز از راه مهارت ها و آگاهی های شخصی، عشق به تصاحب پول و مستغلات و اراضی و اموال دیگر را می آموزد. به نظر انسان، این عوامل باعث می شوند تا در برابر فقر احساس امنیت کند؛ چرا که به دست آوردن نفوذ و مقام و قدرت اجتماعی به او کمک می کنند. قرآن در آیات بسیاری به انگیزه مالکیت اشاره نموده است: «زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِک مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران/14)؛ «محبت امور دوست داشتنی، از زنان و پسران و ثروت های فراوان، از طلا و نقره و اسب های نشان دار و دام ها و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها مایه بهره مندی زندگی پست (دنیا) است؛ و بازگشت نیکو، نزد خداست».

در این آیه، به حب و کشش غریزی به شهواتی چون زن و فرزند و کیسه های زر و سیم و اسب های نشاندار نیکو و چارپایان و مزارع و املاک زیبا و دل فریب نشان داده شد. این متاع زندگانی دنیاست. همین انگیزه مالکیت یکی از دو انگیزه مهمی است که شیطان آن را در نفس آدم(ع) برانگیخت و باعث شد تا از فرمان خدا سرپیچی کند.

ب) انگیزه پرخاشگری و تجاوز: انگیزه پرخاشگری در رفتار تجاوزگرانه انسان در برابر دیگران با هدف آزار آنها ظاهر می شود. این انگیزه نیز غریزی است؛ چنانچه فرشتگان به این مسأله اشاره دارند: «وَ إِذْ قالَ رَبُّک لِلْمَلائِکةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِک الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» (بقره/30)؛ «(و یاد کن) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: «در حقیقت، من در زمین، جانشینی [= نماینده ای ] قرار می دهم.» (فرشتگان) گفتند: «آیا کسی را در آن قرار می دهی که در آن فساد کند و خون ها بریزد؟ در حالی که ما به ستایش تو تنزیه می گوییم و تو را پاک می شماریم!» (پروردگار) گفت: «در واقع من آنچه را نمی دانید، می دانم».

این انگیزه سپس در داستان فریب و اخراج، خود را به خوبی نشان می دهد: «وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» (بقره/36)؛ «و [به آنها] گفتیم: «(از مقام خویش) فرو آیید، در حالی که برخی از شما دشمن برخی [دیگر] هستید». پس از مدتی، این دشمن، پرخاشگری و تجاوز خود را به صورت تجاوز قابیل نسبت به برادرش هابیل بروز داد: «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ» (مائده/30)؛ «پس نفسش او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ و او را کشت و از زیانکاران گردید».

قرآن بیان می دارد که این انگیزه غریزی چگونه در رفتار و گفتار مانند غیبت، تهمت، ناسزا و تمسخر دیگران ظاهر می شود ( آل عمران/118؛ نیز ر.ک: ممتحنه/2؛ بقره/212). این انگیزه در نظر قرآن یک ابزار دفاعی و لازم برای انسان است تا در برابر تجاوز، به ویژه تجاوز ابلیس، از خود دفاع کند، ولی ابلیس بهره گیری از این غریزه را در جهت ضد تکامل به کار می گیرد.

ج) انگیزه رقابت: رقابت از آن دسته انگیزه های روانی است که انسان، آن را از محیط رشد فرهنگی خود فرا می گیرد؛ زیرا تربیت، انسان را به جنبه های مثبت و خوب رقابت در جهت پیشرفتش بر اساس ارزش هایی که جامعه به آن پایبند است، هدایت می کند؛ مثلاً گاهی فرد از فرهنگ جامعه خویش رقابت اقتصادی، سیاسی، علمی یا انواع دیگر رقابت را که در میان مردم در فرهنگ های مختلف بشری رواج دارد، می آموزد.

قرآن مردم را به رقابت در تقوا و کار نیک و پای بندی به ارزش های والای انسانی و پیروی از روش الهی در زندگی تشویق می کند (مطففین/22 و 26؛ بقره/148؛ حدید/21؛ مائده/48).

د) انگیزه دینداری: انگیزه دینداری نیز یک انگیزه روانی است که ریشه فطری در سرشت انسان دارد؛ چه در اعماق انسان انگیزه ای است که احساس می کند نیازمند آفریدگار و پناه بردن به اوست. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در پناه جویی به خدا می یابد. انگیزه دینداری نیز یک انگیزه فطری است: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنیفاً» (روم/30) «پس روی (وجود) خود را به دین، حق گرایانه، راست دار». همان فطرتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ فطرتی که در آن تبدّل راه ندارد (نجاتی، قرآن و روان شناسی، 27-85 با تلخیص و تصرف).

برخورد با انگیزه ها و درگیری روانی

انگیزه های انسان بسیار متنوع و متعدد است. این تنوع و تعدد گاه باعث می شود که برخی از انگیزه ها با هم درگیر شوند؛ مثلاً انگیزه ای انسان را به یکسو و انگیزه ای دیگر او را به سوی مقابل می کشاند. در این صورت به انسان حالتی دست می دهد که احساس سرگردانی و تردید می کند و از تصمیم گیری درباره تعیین سمت حرکت و شیوه عمل خود ناتوان می شود. چنین حالتی را «درگیری روانی» می گویند. قرآن این درگیری روانی را که اشخاصی در برابر ایمان موضعی مشکوک و تردیدآمیز دارند و از آن رنج می برند، به خوبی به تصویر می کشد. این گونه افراد، کسانی هستند که نه کاملاً به سوی ایمان می آیند و نه به طور کامل به طرف کفر می روند، بلکه در انتخاب حق و باطل مردد هستند و نمی توانند تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. قرآن حالت درگیری روانی و سرگردانی را به خوبی توصیف نموده است (انعام/71). در آیات دیگری (توبه/45؛ نساء/142) نیز به این حالت اضطراب و تردید اشاره شده است: «إِنَّما یسْتَأْذِنُک الَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فی رَیبِهِمْ یتَرَدَّدُونَ» (توبه/45)؛ «تنها کسانی از تو رخصت (ترک جهاد) می طلبند که به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند و دل هایشان به شک افتاده است؛ پس آنان در تردید خویش سرگردان اند».

ایجاد تعادل میان انگیزه ها

قرآن همه انگیزه های متعدد و متنوع را پذیرفته و آنها را به عنوان غرایز یا فطرت مورد توجه قرار داده است. سپس با بیان آموزه ها و دستورهایی کوشیده تا انسان با به کارگیری آنها توازن و تعادل شخصیتی را در خود ایجاد نماید. قرآن خواهان ایجاد تعادل و کنترل، نه سرکوب انگیزه هاست؛ زیرا سرکوب انگیزه ها، بیرون راندن آن از حوزه آگاهی به سوی ضمیر ناخودآگاه و موجب فراهم شدن زمینه های بروز بیماری های روانی همچون اضطراب، تزلزل در رفتار و... می باشد؛ بنابراین، قرآن نمی گوید انگیزه های فطری را سرکوب کنیم، بلکه از ما می خواهد آنها را کنترل کنیم و بر آنها تسلط یابیم و طوری هدایتشان کنیم که تعادل شخصیتی خویش را حفظ نماییم؛ برای نمونه، خداوند می فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ کلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیباً» (بقره/168)؛ «ای مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید» و نیز می فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکمْ» (مائده/87 و نیز ر.ک: نور/32؛ نساء/3)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاک [نیکو] را که خدا برای شما حلال کرده است، ممنوع نسازید و (از حدّ) تجاوز ننمایید».

سوم. تأمین بهداشت روان فردی و اجتماعی در قرآن (سلامت روانی ـ اخلاقی)

قرآن کریم به بهداشت روانی در حوزهای فردی و اجتماعی پرداخته و آنچه در روان شناسی با عنوان بهداشت روانی مطرح می شود در آموزه های قرآنی قابل تطبیق با حوزه اخلاق است. به جرأت می توان ادعا کرد متدهای قرآنی برای درمان بیماری های روانی ـ اخلاقی بر دستاوردهای علم تجربی روان شناسی پیشی دارد.

اگرچه عمل به روش های درمانی قرآن برای بهداشت روانی فرد، بسیاری از نابهنجاری های اجتماعی را که از بیماری های روانی ـ اخلاقی اجتماع ناشی شده است، حل خواهد کرد، ولی باید گفت قرآن به طور کلی، به هر دو مقوله فرد و اجتماع توجه داشته و برای هر کدام در قالب پیشگیری های اولیه و ثانویه و ثالثیه یا درمان، نسخه هایی تجویز نموده است.

برخی از اختلالات روانی مربوط به بیماری های خُلقی فردی است؛ مثل حسد، کبر، ترس، طمع و... که از درون افراد سبب ایجاد ناآرامی های روانی شده و سلامت روان و حتی جسم را دچار آسیب می کند؛ مثلاً آرامش روانی شخص حسود به شدت در معرض آسیب قرار دارد و تا بیماری حسد را درمان نکند، به آرامش نخواهد رسید و طبع سلامت روانی اجتماع را هم به مخاطره می اندازد. امام علی(ع) می فرماید: «شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند» (آمدی، غررالحکم و درر الکلم، 103).

قرآن کریم برای تأمین بهداشت روانی فرد و درمان این بیمارهای خُلقی فردی، متدهای بسیاری را پیشنهاد داده است که یکی از راهکارهای عمومی آن برای درمان این بیماری ها، ایجاد تعادل در این نوع انگیزهای روانی درونی است؛ برای مثال، ریشه بیماری حسد یک انگیزه لازم درونی است که اگر وجود نداشته باشد، تعادل روانی فرد از بین خواهد رفت و شخص از این نظر بیمار به شمار می رود. این انگیزه محرکی است تا فرد نسبت به اتفاقات اطراف خود بی تفاوت نباشد و بهترین واکنش را در مقابل عملکرد اطرافیان نشان دهد. پس بی تفاوتی نسبت به محیط و اطرافیان همانند حسد که تمنای سلب نعمت از دیگران می باشد، بیماری خُلقی ـ روانی به شمار می آید راه درمان این بیماری ایجاد تعادل است. در آموزه های دینی این حالت متعادل و میانه، «غبطه» نام دارد؛ یعنی تلاش فرد برای دستیابی به موقعیت بالای دیگران بدون تمنای سلب نعمت و موقعیت دیگری. امام صادق(ع) در این باره می فرمایند: «به راستی مؤمن غبطه می خورد، ولی حسادت نمی ورزد، اما منافق حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد» (کلینی، الکافی، 2/307).

قرآن مجید می فرماید: «وَ الَّذینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّک رَؤُفٌ رَحیمٌ» (حشر/10)؛ «و (نیز) کسانی (از تابعین) که بعد از آنان آمدند، می گویند: «[ای] پروردگار ما! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل های ما، برای کسانی که ایمان آوردند کینه ای قرار مده؛ [ای] پروردگار ما! مسلماً، تو مهربانِ مهرورزی». همین گزاره مختصر قرآنی راهکاری برای درمان بسیاری از نابسامانی های فردی و اجتماعی می باشد، مانند قتل ها و جنایات، کینه ها و از بین رفتن دوستی ها و هرج و مرج های اجتماعی (ر.ک: مائده/27-30).

قرآن علاوه بر بُعد فردی برای تأمین بهداشت روان اجتماع و بهسازی محیط از انحرافات و نابهنجاری ها هم راهکارها و متدهای درمانی زیادی دارد؛ مثلاً بیماری های روانی و اخلاقی اجتماع همچون نفاق، غیبت، تهمت و بهداشت خانواده و بهداشت جنسی و... را به خوبی درمان می کند؛ برای نمونه، قرآن برای درمان نفاق در اجتماع که خود عامل بسیاری از نابسامانی های اجتماعی است، پس از اینکه مردم را به سه نوع مؤمن، کافر و منافق دسته بندی می کند، شخص مؤمن را سالم و متعادل، ولی کافر و منافق را نامتعادل و نابهنجار معرفی می نماید (نجاتی، قرآن و روان شناسی، 304-313 با تلخیص).

قرآن شخص منافق را به صفت های کبر، غرور، تحیر، بدبینی، ذائقه ناسالم و... که دال بر عدم تعادل روانی است، معرفی می کند: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یسْتَغْفِرْ لَکمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکبِرُونَ» (منافقون/5)؛ «و هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا فرستاده خدا برای شما طلب آمرزش کند.»، سرهایشان را می پیچانند؛ و آنان را می بینی که روی برمی گردانند، در حالی که آنان مستکبرند». یعنی و چون بدیشان (منافقین) گفته شود بیایید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد، سرهای خود را بر می گردانند و آنان را می بینی که تکبرکنان روی برمی تابند».

چهارم. پیشگیری و درمان بیماری های روانی در قرآن

1.پیشگیری اولیه (primary prevention)

پیشگیری اولیه شامل تمام اقداماتی است که افراد ظاهراً سالم به قصد کمک به خود و به منظور نیل به حداکثر سلامت و اجتناب از بیماری انجام می دهند؛ بنابراین، این پیشگیری هم شامل مراقبت برای حفظ سلامت و جلوگیری از بیماری هاست و هم شامل ارتقای سلامت (دیماتئو، روان شناسی سلامت، 1/368)؛ از این رو، هر عاملی که باعث بهبود وضع زندگی انسان گردد، جزیی از روش های پیشگیری اولیه به شمار می رود (میلانی فر، بهداشت روانی، 53؛ قاسمی، بهداشت و سلامت روان با...، 200-201).

قرآن برای پیشگیری اولیه بیماری های روانی در دوران های مختلف زندگی انسان یعنی از دوران قبل از تولد، کودکی، نوجوانی و جوانی، میانسالی و کهنسالی و نیز فراسنی، به شیوه های مختلف، درمان عمومی و راهکار اختصاصی درمانی را ارائه می دهد (ر.ک: قاسمی، بهداشت و سلامت روان با...، 224-240)؛ برای نمونه، پرورش ایمان به مبدأ و خالقی مدبر، عادل و مهربان و نیز ایمان به غیب و ماورای طبیعت و بازگشت دوباره بعد از مرگ برای زندگی جاودان و باز پس گیری حقوق ضایع شده از چنگال ظالمان و... که در سراسر قرآن موج می زند، در ضمن ایفای نقش هدایتگری، بسیاری از بیماری های روانی موجود در میان جوامع انسانی را پیشگیری می کند (ر.ک: دیلمی احمد و آذربایجانی مسعود، اخلاق اسلامی، 234-237).

مؤید این ادعا اعتراف برخی از روان کاوان و روان شناسان غربی در تأثیر شگفت انگیز ایمان در پیشگیری از بیماری هاست؛ برای نمونه، کارل یونگ، روان کاو مشهور، می گوید: در طول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت های مختلف جهان متمدن، با من مشورت کرده اند. به جرئت می توانم بگویم که تک تک آنها به این دلیل قربانی بیماری روانی شده بودند که آن چیزی را که ادیان در هر زمانی به پیروان خود می دهند، فاقد بودند و فرد فرد آنها وقتی که به دین و دیدگاه های دینی بازگشته بودند، به طور کامل درمان شدند (کاویانی، آیا روان شناسی اسلامی ممکن است؟، 173-174).

2.پیشگیریه ثانویه (secondary prevention)

هدف اصلی در پیشگیری ثانویه تشخیص زودرس، اجرای درمان به موقع و پیگیری مرتب کاستن از بروز عوارض بیماری است. مداخله زود هنگام در شناخت و درمان سریع یک بیماری یا اختلال، کمک می کند که از شیوع و گسترش آن در کوتاه مدت، جلوگیری شود (میلانی فر، بهداشت روانی، 149).

قرآن برای درمان و پیشگیری در این مرحله راهکارها و روش هایی مانند روش امیدواری (شعرا/136)، صبر (آل عمران/146)، توبه (بقره/222)، توکل (مجادله/10؛ تغابن/13)، تقوی (اعراف/96)، زهد (حدید/23) و... (ر.ک: قاسمی، بهداشت و سلامت روانی با...، 250-270؛ سالاری فر و همکاران، بهداشت روانی یا نگرشی به منابع اسلامی، 200-235) در راستای بهداشت روانی فرد و جامعه و تأمین سلامت روانی در شرایط نامساعد ارئه می نماید؛ مثلاً قرآن ازدواج را راهکاری پیشگیرانه می داند تا فرد با تسلط بر غریزه جنسی، آن را تا حدودی به کنترل در آورد، ولی «آنان که وسیله نکاح نمی یابند، باید عفت پیشه کنند تا خدا آنها را به لطف خود بی نیاز گرداند» (نور/32-33).

3.پیشگیری نوع سوم (درمان)

این نوع پیشگیری هنگامی به کار می رود که بیماری استقرار یافته و مدتی از آن گذشته و تا اندازه ای پیشرفت کرده است (میلانی فر، بهداشت روانی، 193)؛ لذا به منظور جلوگیری از گسترش عوارض جنبی که در حاشیه یک بیماری یا اختلال اصلی وجود دارد، خدماتی از این نوع پیشگیری انجام می شود (همان، 194). بنابراین هدف اصلی پیشگیریه نوع سوم، بازگشت مجدد به جامعه و کار با صرف حداقل وقت توسط کار درمانی است (قاسمی، بهداشت و سلامت روان با....، 201-202).

شیوه های مقابله این پیشگیری در قرآن به سه روش قابل طرح است؛ یکی روش شناختی (همان، 203-204). قرآن می فرماید: «و چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری صبر کنی؟» (کهف/68)؛ یعنی شناخت را پایه درمان اختلات روانی معرفی می نماید.

روش دیگر روش رفتاری است (قاسمی، بهداشت و سلامت روان با....، 201-202)، مثل صبر و توبه اما در سطحی متفاوت از پیشگیری ثانویه، بلکه با رویکرد مقابله و نه صرفاً پیشگیرانه (ر.ک: حسینی، روش های تأمین بهداشت روان از دیدگاه قرآن و احادیث، پایان نامه ارشد، 200-215). نیز با روش عاطفی ـ هیجانی یعنی ارتباط عاطفی فرد دارای استرس با دیگری ـ مانند درمانگر ـ یا منبع دارای قدرتی معنوی مانند خداوند (قاسمی، بهداشت و سلامت روان با....، 201-202) قرآن می فرماید: «أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28)؛ «آگاه باشید، که تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد!». پیامبر اکرم(ص) در تبیین این آیه فرموده اند: «ذکر و یاد خدا شفاء بخش دل هاست» (شرقاوی، گامی فراسوی روان شناسی اسلامی یا اخلاق و بهداشت روانی در اسلام، 487-489).

نتیجه

با نگاه مجموعی به نمونه های ذکر شده از موضوعات بسیار زیاد و متعدد روان شناسی در قرآن، می توان اعجاز این بُعد از محتوای غنی قرآن مجید، یعنی بینش کلی روان شناسانه قرآن را به خوبی دریافت. با توجه به اینکه در حدود چهارده قرن پیش که اساساً دانش و علمی با عنوان روان شناسی مدوّن و مطرح نبوده، وجود این چنین دیدگاه ها و بینش های عمیق روان شناسانه در قرآن کریم، نشان از اعجاز قرآن در این زمینه دارد؛ زیرا با گذر زمان و دستیابی علوم به دستاوردهای جدید، نه تنها کهنه نشده، بلکه هماهنگی آن با جدیدترین دستاوردهای علم روان شناسی بیش از پیش روشن شده است.

علاوه بر این، نظام روان شناسی موجود در آیات قرآن یعنی مبانی، اهداف، روش ها، اصول، عوامل و موانع موضوعات روان شناسی قرآن که به بخشی از مهم ترین آنها اشاره شد، امری قابل پژوهش است که با علوم جدید نیز هم خوان است.

لذا می توان گفت تأثیرات اعجازآمیز روان شناختی قرآن در مخاطبان می تواند یکی از ابعاد اعجاز روان شناختی قرآن باشد که زمینه اثبات آن فراهم است.

منابع

1.قرآن کریم، ترجمه دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی و گروهی از اساتید جامعة المصطفی (1388ش)، قم: انتشارات المصطفی.

2.آمدی، عبدالواحد (1366ش)، غررالحکم و دررالکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه.

3.انصاری، مصطفی (1390ش)، دنیای شگفت انگیز رنگ ها، ساری: شلفین.

4.جیمز، ویلیام (1387ش)، دین و روان، مترجم مهدی قائنی، قم: دارالفکر.

5.حسینی، سید ابوالقاسم (1364ش)، بررسی مقدماتی اصول روان شناسی اسلامی، مشهد: آستان قدس رضوی.

6.حسینی، سید ابوذر (1392ش)، روش های تأمین بهداشت روان فردی از دیدگاه قرآن و احادیث، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، پایان نامه کارشناسی ارشد.

7.دیلمی، احمد و آذربایجانی، مسعود (1383ش)، اخلاق اسلامی (ویراست دوم)، قم: دفتر نشر معارف، چاپ بیست و دوم.

8.دیماتئو، ام. رابین (1378ش)، روان شناسی سلامت، ترجمه محمد کاویانی و همکاران، تهران: سمت.

9.رضایی اصفهانی، محمدعلی (1389ش)، «چیستی و چالش های اعجاز علمی قرآن»، قرآن و علم، ش7.

10.رضایی اصفهانی، محمدعلی (1381ش)، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت: مبین، چاپ دوم.

11.سالاری فر، محمدرضا و همکاران (1390ش)، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (ناشر همکار: سمت)، چاپ دوم.

12.شرقاوی، حسن محمد (1363ش)، گامی فراسوی روان شناسی اسلامی یا اخلاق و بهداشت روانی در اسلام، ترجمه و تصحیح محمدباقر حجتی، بی جا: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

13.صادقیان، احمد (1386ش)، قرآن و بهداشت روان، قم: پژوهش های تفسیر و علوم قرآن.

14.طباطبایی، سید محمدحسین (1376ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.

15.فتاحی، سید حمید (1372ش)، بهداشت روانی در اسلام، قم: نشر مرتضی.

16.فیض کاشانی، محمد بن محسن (بی تا)، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم: دفتر انتشارات اسلام، چاپ دوم.

17.قاسمی، سلیمان (1388ش)، بهداشت و سلامت روان با نگرش به آموزه های دینی و سیره معصومان(ع)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

18.کاویانی، محمد (1378ش)، «آیا روان شناسی اسلامی ممکن است؟»، کتاب دوم حوزه و دانشگاه، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم: آذر ماه، ویژه نامه 27.

19.کلینی، محمد بن یعقوب (1365ش)، الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.

20.لوشر، ماکس (1371ش)، روان شناسی رنگ ها، ترجمه لیلی مهرادبی، تهران: حسام، چاپ دوم.

21.مجلسی، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفاء.

22.مصباح، علی و همکاران (1374ش)، روان شناسی رشد (2)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران: سمت.

23.معادیخواه، عبدالمجید (1378ش)، فروغ بی پایان قرآن، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

24.معرفت، محمدهادی (1378ش)، علوم قرآنی، قم: موسسه التمهید.

25.مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1363ش)، تفسیر نمونه، بی جا: دارالکتب اسلامی، چاپ چهارم.

26.موریس بوکای (1388ش)، مقایسه میان تورات و انجیل و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سیزدهم.

27.میلانی فر، بهروز (1370ش)، بهداشت روانی، تهران: نشر قومس.

28.نجاتی، محمد عثمان (1369ش)، قرآن و روانشاسی، ترجمه عباس عرب، مشهد: بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، چاپ دوم.

پایگاه ها و نرم افزارها

1.احسان زرانی، «درآمدی بر اعجاز صوتی قرآن»، www.noormags.com

2.امید زاهدی، «موضوعات روان شناسی درآیات قرآن»، www.tebyan.net

3.علی مرعشی، «موضع قرآن نسبت به بهداشت روان»، www.iec-md.org

4.مهدی پاکروان نژاد و مجید صادقی، «بهداشت روان»، www.bpdanesh.ir

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان