اختلالات روان تنی (سایکوسوماتیک)
با این بخش از دلگرم همراه باشید تا با اختلالات روان تنی (سایکوسوماتیک) آشنا شوید.
سایکوسوماتیک افکار و هیجانهای آدمی
نحوه واکنشدهی وی را تغییر میدهند. یکی از واکنشهای بدنی انسان، بیماری است و ما معمولاً از این مسئله غافل هستیم که بیماریهای جسمانی نظیر زخم معده، بیماری قلبی و عروقی و آسم ممکن است تحت تأثیر افکار و احساسات قرار گیرند. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد، مدت و شاید حتی وقوع این نوع بیماریها میتواند تحت تأثیر حالتهای روانی مبتلایان به آنها قرار گیرد. چنین اختلالی، اختلال روانتنی یا اختلال سایکوسوماتیک و یا اختلال پسیکوسوماتیک نام دارد و به صورت اختلال بدنی که تحت تأثیر ذهن قرار دارد یا در شدیدترین حالت، توسط ذهن ایجاد میشود، تعریف شده است.
اختلالهای روانتنی، شامل اختلالهایی است که در آنها نشانهها مستقیماً مربوط به آسیب مغزی یا وجود یک وضع غیرعادی در محیط زیست شیمایی مغز است؛ ممکن است در نتیجه پیری، بیماریهای تباهکننده دستگاه عصبی (مثل سیفیلیس)، یا فروبری مواد سمی (مثل مسمومیت ناشی از سرب یا الکلیسم) ایجاد شوند.
تشخیص اختلال روانتنی، زمانی صورت میگیرد که یک اختلال با آسیب جسمانی شناختهشده وجود داشته باشد و رویدادهایی که از نظر روانشناختی معنادار هستند، قبل از اختلال واقع شده و به شروع یا وخیمتر شدن آن کمک کنند. زمانی که عوامل روانشناختی بر بیماری جسمانی تأثیر میگذارند، معمولاً فرد انکار میکند که بیمار است، از مصرف دارو خودداری میکند و ممکن است وجود عوامل خطر را که احتمالاً حالت جسمانی را وخیمتر میکنند، نادیده بگیرد.
ملاک اول، اختلالهای روانتنی را از اختلالهای جسمانیشکل جدا میکند. اختلالهای جسمانیشکل، مبنای جسمانی شناختهشدهای ندارند اما اختلالهای روانتنی، مبنای جسمانی دارند. عوامل روانی میتوانند شرایط جسمانی متعدد را در تعداد زیادی از دستگاههای عضوی تحت تأثیر قرار دهند، دستگاههایی نظیر: دستگاه تنفسی، دستگاه قلبی – عروقی، پوست و دستگاه معدی – رودهای و اندامهای حسی. در هر فرد ممکن است تنها یک دستگاه عضوی در برابر تأثیرات روانی آسیبپذیر باشد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
مکانیزم های ایجادکننده بیماری های سایکوسوماتیک
1ـ سیستم عصبی مرکزی
این محور در مقابل استرس مقاومت می کند. این نحوه مقاومت را سندرم سازگاری عمومی می نامند. این محور سندرمی ایجاد می کند به نام سندرم تطابق عمومی یا سندرم سلیه. اگر این محور در سیستم عصبی انسان وجود نداشت، انسان با کوچک ترین استرس تلف می شد.
2ـ سیستم عصبی خودکار
شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک، ترشح اسید کلریدریک در معده بر اثر استرس شامل این حالت می شود و تحت تأثیر سیستم عصبی اتونومیک است. اگر ترشح بی موقع اسید معده در اثر عامل استرس زا به مدتی زیاد تکرار شود، فرد مبتلا به زخم معده می شود.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
فرضیات موجود در رابطه با بیماری های روان تنی
1ـ فرضیه استرس: طرفداران این فرضیه عامل بروز این بیماری ها را استرس می دانند. یک استرس ناگهانی و قوی یا چند استرس پشت سر هم به صورت تکرار شونده می تواند بیماری را بارز کند.
2ـ نظریه اختصاصی بودن: معتقدان به این نظریه می گویند استرس تنها عامل به وجود آورنده نیست بلکه باید روان پویایی خاصی در شخص وجود داشته باشد و آن روان پویایی خاص با آزار و اذیت که برای فرد به طور دائم ایجاد می کند بالاخره بیماری سایکوسوماتیک را در فرد ایجاد خواهد کرد.
3ـ فرضیه آسیب پذیری عضوی: طرفداران این نظریه معتقدند آسیب پذیری عضوی از قبل باید در فرد وجود داشته باشد که تحت تأثیر عوامل مخرب، تشدید شده و باعث بیماری روان تنی شود.
4ـ نظریه التقاطی: که شامل مجموعه سه نظریه فوق است. یعنی هم استرس، هم روان پویایی و هم آسیب پذیری عضوی خاص، هر سه می تواند در ایجاد و بروز بیماری سایکوسوماتیک دخیل باشند.
انواع بیماری های سایکوسوماتیک (روان تنی)
میگرن، سردردهای تنشی، تهوع و استفراغ، کولیت مزمن (ورم مزمن روده بزرگ)، آسم، جوش و آکنه، واکنش های آلرژی، کهیر، کاهش قند خون، افزایش ترشح غدد داخلی، دیابت نوع دو، چاقی، فشار خون اساسی، بیماری کروز قلب و افزایش ضربان قلب.
1ـ دستگاه گوارش: زخم معده و اثنی عشر از اختلالات روان تنی هستند. بر طبق نظریه روان پویایی، این افراد حالت تهاجمی داشته و زمانی که مقداری از این تهاجم را بیرون می ریزند و مقداری دیگر را کنترل کرده در درون خود نگه می دارند، این انرژی باقی مانده باعث ترشح اسید کلریدریک شده و در نتیجه ایجاد زخم در این ناحیه می کند.
2ـ کولیت مزمن (ورم روده بزرگ): این حالت بیشتر در آدم های زودرنج و حساس که مقاومت در آنها ایجاد شده دیده می شود. این افراد غالبا درونگرا هستند.
3ـ فشار خون: فشار خونی که علت قلبی و کلیوی و غددی دارند مورد نظر ما نیستند چون این فشار خون ثانوی به بیماری های دیگرند. فشار خونی که علتی برای آن نداریم و غالبا ارثی است اصلی یا اسانسیل گفته می شود. این افراد معمولاً انعطاف ناپذیر و کمال طلب هستند و این عدم انعطاف زمینه را برای فشار خون مستعد می کند. البته باید این مسئله را به یاد داشت که عامل اصلی ارثی است اما عوامل روانی و استرس در بروز آن نقش مؤثر دارند.
4ـ بیماری های تنفسی مثل آسم علاوه بر داشتن زمینه ارثی معمولاً در افرادی دیده می شود که برونگرا، مهاجم و فکور هستند.
5ـ دردهای استخوانی و مفصلی: ورم مفصل یا آرتریت روماتوئید، معمولاً از افراد پرکار، خوش قلب و خوش نیت که در باطن شخصیت متخاصم دارند دیده می شود. ورم مفاصل زمانی بیشتر می شود که خشم فروخورده ای در فرد به وجود آید و وی جایی برای بروز این خشم نیابد.
6ـ دردهای ستون فقرات و کمردردهای روان تنی: ممکن است کمردرد بر اثر دیسک، ساییدگی مهره ها، تومورهای نخاع و ستون فقرات باشد، این بیماری ها چون علت عضوی دارند مد نظر نیستند. معمولاً دردهایی که در 3/1 بالای مهره ها باشد مثل مهره های اول پشتی و گردن بیشتر در افرادی دیده می شود که در انطباق خود با محیط پیرامونی دچار مشکل می شوند و نمی توانند هیجان هایشان را با محیط تطبیق دهند یا به عبارتی copingهیجانی با محیط ندارند. این افراد دارای خلق پایین به صورت طولانی مدت هستند.
7ـ بیماری های ناشی از غدد مترشحه داخلی و تغذیه: معمولاً بعد از وارد شدن استرس های یکنواخت و طولانی مدت به فرد، پرکاری تیروئید دیده می شود. از علل مشکلات تغذیه ای هم می توان به این نکته اشاره کرد که این افراد همیشه حالت تدافعی داشته و تعامل مناسب با محیط کار و خانه ندارند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
ماهیت استرس
روانپزشکان امروزه بر این عقیده هستند که فاکتورهای مرتبط بر ذهن و روان، در شکل گیری بیماریهای جسمی تا ثیر گذارند و ممکن است این تاثیردر شروع بیماری،استعداد ابتلا به آن، تداوم بیماری، پاسخ به آن ویا پیش آگاهی باشد.آدمی زمانی که آفریده شد در رفاه نبود، از این رو برای اینکه به بقای خودش ادامه دهد نیاز به جنگ و گریز داشت و این در حالی است که درنهادانسان مکانیزمی به نام استرس وجود دارد که واکنش جنگ و گریز را تسهیل میکند تا فرد بتواند برای جنگ و گریز آماده باشد. بعدها به تدریج با پیشرفت علم، تنشها ی جسمانی کم شد ولی استرس در نهاد بشر باقیماند و این در حالی است که استرس تاثیر خودش را بر همه سیستمهای بدن به جا میگذارد و با اینکه از آن جنگ و گریزها خبری نیست اما تغییرات هورمونی، تاثیرات منفی خودش را دارد.
عوارض استرس
استرس، ضربان خون و فشارخون را بالا میبرد و بر روی ارگانهای دیگر اثرات منفی دارد. به عنوان مثال کاهش رشد از عوارض استرس و فعال شدن غدد هیپوتالاموس، هیپوفیز وآدرنال است زیرا که استرس بر روی تولید مثل و سیستم ایمنی اثر میگذارد.
بیماریهای سایکو سو ماتیک یا روانتنی بر روی بیماریهای جسمی اثرگذار است زیرا که هر بیماری یک بعد روانشناختی دارد. به عنوان مثال بیماری سل را به عنوان بیماری آشیانههای ویران میشناسند زیرا که در افراد فقیر بیشتر بروز پیدا میکند. این در حالی است که در بدن خیلی از انسانها باسیل سل وجود دارد ولی وقتی که شخص تحت استرس قرار میگیرد و افسردگی پیدا میکند بیماری فرصت بروز مییابد. از این رو ما به بیماران مبتلا به سل توصیه میکنیم که از نظر اختلالات روانپزشکی مانند افسردگی و تنشهای روحی حتما بررسی شوند.
زخم معده یکی دیگر از بیماریهایی است که به وضوح، بیماری روان تنی است و تحت استرس و فشارهای روحی حادتر میشود و اگر ما استرس و فشارهای روحی را کم نکنیم بهبودی زخم معده به تعویق میافتد و بیماری بهبود پیدا نمیکند.
اختلال دیگری که بسیاری از مردم جامعه با آن دست در گریبان هستند، سندرم روده تحریک پذیر است که در این بیماری تغییرات گوارشی متعدد به صورت یبوست، اسهال یا تناوب این دو همراه با درد شکمی و نفخ شکم به وجود میآید که اگر به جنبه روانپزشکی این بیماری توجه نشود، بهبودی نمییابد و این در حالی است که با درمانهای ساده روانپزشکی میتوان این بیماری را کنترل کرد.
از بیماریهای دیگر میتوان بیماری عروق قلبی و سکتهها را نام برد که استرس، آمار ابتلا به آنها را افزایش میدهد. لازم به ذکر است که استرس، کلسترول خون را نیز افزایش میدهد و چیزی حدود 30 تا 60 درصد کلسترول که در خون داریم تحت تاثیر استرس ساخته میشود و این مساله نشان دهنده این است فردی که چربی خون بالایی دارد علاوه بر کاهش چربی غذا، استرسش را هم باید کم کند. بررسیها نشان میدهند افرادی که چربی خون آنها، بالاست در زمان تعطیلات که آرامش بیشتری دارند علیرغم رعایت مصرف چربی، میزان چربیشان پایین میآید چون تنش نداشتهاند.تنشهای عصبی، اسپاسم عضلات سر و...باعث ایجاد سردرد میشوند.
درد کمرهای مزمن و راجعه ایی که عامل جسمانی خاصی هم ندارند نیز بر اثر بیماریهای روان تنی به وجود میآیند.زمانی که فرد تحت استرس است، تحملش در برابر درد کم و عصبی میشود از این رو تحمل درد یک بیماری ساده هم برایش سخت میگردد، به عنوان مثال وقتی شخص عصبی است تیک تیک ساعت هم عذابش میدهد در حالیکه وقتی شاد است سر و صدای استادیومهای ورزشی هم او را نمیآزارد و لذت میبرد.
کاهش استرس
استرس به خودی خود بد نیست و بودنش باعث پیشرفت در کارها میشود. افراد بی خیال نه تنهاپیشرفت نمیکنند بلکه به دیگران هم نفعی نمیرسانند ولی داشتن استرس تا یک حدی طبیعی و مانند موتور محرکه فرد برای ادامه زندگی است، تنها وقتی که از یک حدی بیشترشود عملکرد فرد کاهش پیدا میکند. پس استرس فی نفسه بد نیست و استرسی بد است که از حد تحمل فرد خارج شده باشد و اختلال عملکرد در حیطههای خانوادگی، شغلی و تحصیلی به وجود آورد.
ما بر اساس عوامل ایجادکننده استرس، راههای درمانی متفاوت پیشنهاد میکنیم. در بعضی او قات فرد نیاز به درمان دارویی دارد و اختلالی که ایجاد شده است با دارو برطرف میگردد. گاهی آموزش مهارتهای زندگی برای کاهش استرس لازم است. روان درمانیهایی که به صورت انفرادی یاگروهی انجام میشوند نیز در بعضی موارد موثر هستند.مصرف بالا ی این دارو نشان دهنده این است که ما جامعه پر ازدرد داریم و تمام مردم اینقدر تحت استرس و تنش هستند که تحملشان در برابر درد کاهش و شکایات جسمانی مرتبط با درد افزایش یافته است.
خیلی ازاین دردها سایکو سوماتیک است و در جامعه امروز، از ده داروی مورد استفاده مردم 3 تا 4 دارو را داروهای روانپزشکی تشکیل میدهند که این مساله نشان دهنده پایین آمدن تحمل مردم در برابر درد است، چون جامعه ما تنش دارد و فاقد شادی است و جامعهای که شادی نداشته باشد تحمل دردش کاهش پیدا میکند. از این رو قانون گذاران و برنامهریزان باید تلاش کنند تا با تزریق شادی به جامعه استرس را کاهش دهند.
بیماریهای روان تنی
بیماریهای روان تنی به آن دسته از بیماریهای جسمی گفته میشود که عوامل روحی در ایجاد و تشدید این بیماریها دخالت دارند و میتوان به دیابت، فشار خون، میگرن، کولیت اولسرو، اگزما و آسم اشاره کرد.
ارتباط بیماریهای روان تنی بر جسم
اطبای قدیمی به تاثیرات بیماریهای روحی روانی در ایجاد بیماریهای جسمی پیبرده بودند و نامهای خاصی مانند غم باد و دق کردن استفاده میکردند که بیانگر اثرات مخرب استرس بر جسم بود. در حال حاضراکثر افراد، مبتلا به بیماری فشار خون، گرفتگی عروق قلب یا آنژین صدری هستند که استرس در ایجاد این بیماریها نقش خیلی اساسی دارد به طوری که بسیاری از افراد با شنیدن یک خبر بد دچار ایست قلبی میشوند و جانشان را از دست میدهند.
از مهمترین اثرات دیگر استرس میتوان به بیماری آسم اشاره کرد که در جامعه ما شیوع فراوانی هم دارد و پزشکان متخصص متوجه شدهاند در زمانی که بیماران آسم دچار افسردگی، تنش واسترس هستند بیماریشان حادترمی شود.دستگاه گوارش نیز به شدت تحت تاثیر استرس است به طوری که بسیاری از افراد به خاطر استرس امتحانات، دچار دل درد میشوند. کولیت عصبی یا سندرم روده تحریک پذیرهم همگی از عوارض استرس بر دستگاه گوارش هستند.
در مورد استرس و بیماریهایی ناشی از غدد میتوان به گواتر و ناباروری اشاره کرد. زیرا بررسیها نشان داده است که استرس میتواند درعدم تخم گذاری نقش موثری داشته باشد. در سیستم ایمنی و بیماریهای خود ایمنی مانند آرترویید روماتویید یا سرطانها که به شکلی خود ایمنی هستند، نقش استرس بسیار پررنگ است و اگرچه علت سرطانها مشخص نیست ولی استرسها در به وجود آمدن این بیماری دخیل هستند.
به طوری که بررسیهای انجام شده در انگلستان نشان میدهند خانمهای بیوه سه برابر همتایان خود در همان شرایط سنی، اجتماعی و فرهنگی دچار سرطان شدهاند و این در حالی است که این خانمها دچار استرس از دست دادن همسرشان بودهاند.استرس دربیماریهای پوست ومو هم تاثیر گذار است و در بسیاری از مواقع باعث ریزش مو، کندن مو، ریزش سکهای ریش، خارش و اگزما میشود. استرس در دستگاه ادراری تناسلی، باعث تکرر ادرارو مشکلات جنسی در مردان میگردد.
اثرات بیماریهای جسم بر روان
این روانپزشک با اشاره به این مطلب که تنها بیماریهای روانی بر جسم اثر گذار نیست بلکه بیماریهای جسمی هم بر روان اثر میگذارند یاد آوری میکند: به عنوان مثال کسی که دچار بیماری قلبی است دچار افسردگی میشود یا بیماران سرطانی استرس دارند و پزشکان باید در ارتباط خودشان با بیماران دقت بیشتری کنند زیرا این مساله باعث میشود شکایات مردم از جامعه پزشکی به حداقل ممکن برسد و شانس موفقیت پزشک هم در رشته تخصصیاش بالاتر رود. وقتی جراحی بیمارش را دوست دارد و رابطه عاطفی خوبی با او بر قرار کرده است بیمار سریعتر بهبود پیدا میکند و کمتر دچار عفونت میشود و همکاری پزشک و بیمار بیشتر است.
رابطه پزشک و بیمار
بررسیها نشان میدهند که 50 درصد بیماران، دستورات پزشک را اجرا نمیکنند و برای زیاد کردن این همکاری چارهای نداریم جز اینکه رابطه پزشک و بیمار را بهتر نماییم و پزشکان باید وقت بیشتری را به بیماران خود اختصاص دهند و با خشونت برخورد نکنند.
استرس قابل حذف کردن نیست و تا زمانی که زنده هستیم استرس هم با ما هست. بنابراین بهترین راهکار این است که با استرسها کنار بیاییم؛ بعضی به طور مخرب با این مساله کنار میآیند و سراغ الکل و موادمخدر میروند و سلامتشان را به خطر میاندازند، در حالی که برخورد سازنده این است که مسایل خوشایند را جانشین آنها کنیم مثلا رابطهمان را با خدا محکمتر سازیم و دعا کنیم.
ورزش کردن به خصوص پیاده روی، گوش دادن به موسیقی و مدیریت زمان را به خوبی انجام دهیم وکارها را اولویتبندی نماییم. مساله دیگرتوانایی نه گفتن است که استرس را کاهش میدهد به طور کلی هر کسی باید با توجه خصوصیات خودش راه آرامشش را پیدا کند چرا که نمیتوان نسخه واحدی برای همه انسانها پیچید.
----------------------------------------------------------------------------------------------------
گردآوری شده مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی