جزیره العرب، سرزمین بی آب و علف و خشکی بود که تا چشم کار می کرد، شن های سوزان و ماسه های بادی را فرارویت می دیدی. اگر در این صحرای تفتیده، تک درختی در دور دست ها شتر سواری را به سوی خود می کشید, درختی بود خشن و پرتیغ که با تلاش, خودش را با محیط، هم آهنگ کرده بود.