این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان که از سوی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان به عنوان نامزد جایزه «آسترید لیندگرن» در بخش ترویج کتاب و کتابخوانی انتخاب شده است درباره انتخاب شدنش به عنوان نامزد ایرانی این جایزه با لحنی شوخی به ایسنا گفت: از تبریک شما ممنونم. فعلا نامزد شدهام و تا ازدواج راه درازی مانده است؛ یکی میگفت 50 درصد کار ازدواجم درست شده چون خودم راضیام، دیگری میگفت 25 درصدش درست شده، چون مامانم هم مخالف است، حالا من باید بگویم یک درصد ازدواجم درست شده چون تا حالا چهرههایی مهمتر از من در این رویداد جایزه نبردهاند!
او درباره توفیق نداشتن ایران در جایزههای جهانی در چند سال اخیر اظهار کرد: چرا ما باید به توفیق برسیم!؟ مگر برای ادبیات کودک در ایران و شرایط کتاب و کتابخوانی چقدر سرمایهگذاری و کار شده که ما باید توقع موفقیتهای بزرگ داشته باشیم؟ فکر میکنم تا همینجا هم ادبیات کودک مستقل از سیاستهای دولتی در بخش غیردولتی پیشرفتهای خوبی داشته است.
حجوانی افزود: مسئله بعدی این است که چرا میگویید «توفیق نداشتهایم»؟ به نظرم همین که فهمیدهایم باید وارد چرخهها و عرصههای جهانی شویم و از پوسته شخصی بیرون بیاییم خودش پیروزی است. وقتی خودمان این همه جایزه در داخل کشور به خودمان میدهیم و برای خودمان کف میزنیم، ممکن است در ما غروری کاذب ایجاد کند و از پوسته خود بیرون نیاییم. اما با ورود به این عرصهها خودمان را در سطوحی بالاتر محک میزنیم و درمییابیم که دیگر کشورها و نهادهای بینالمللی درباره ما چطور فکر میکنند. من این را به ورود تیم ملی فوتبال به مسابقات جهانی تشبیه میکنم. تا به امروز هیچوقت تیم ملی فوتبال ایران نتوانسته از مرحله گروهی صعود کند و همیشه حذف شده، آیا صعود نکردن به مرحله بالاتر به معنای شکست است؟ من اینطور فکر نمیکنم زیرا به هر حال جنبوجوشی در فضای فوتبال و ورزش ایران ایجاد شده و ورزشکارها خودشان را بیشتر باور و سعی کردهاند در سطحی بالاتر ظاهر شوند. پس حتی اگر برنده جایزه هم نشویم، چیزی از دست ندادهایم اما درعوض دچار این توهم هم نشدهایم که هنر نزد ایرانیان است و بس! حالا از این بحث که بگذریم، باید بگویم که گرچه تا امروز نویسنده یا مروجی از ایران در «آسترید لیندگرن» جایزه نگرفته، اما بسیاری از چهرههای ادبیات کودک ایران در رویدادها و جشنوارههای بینالمللی افتخار کسب کردهاند. بسیاری از کتابهای نویسندگان ایرانی به دیگر زبانها ترجمه شده و با توجه به ارتباط بیشتر ما با دنیا و گسترش نسبی ادبیات کودک در ایران این روند شتاب هم گرفته است.
او تأکید کرد: ما با شرکت در این رقابتها متوجه میشویم که اگر ما داریم کار میکنیم، دنیا هم بیکار ننشسته است. البته رقابت در ادبیات با رقابت در فوتبال فرق میکند. در فوتبال یک نفر میبرد و بقیه میبازند اما در عرصه فرهنگ میتوانیم طور دیگری نگاه کنیم، به این معنا که هرکس در هر جای دنیا بخصوص کشورهای ضعیف برنده شود جای خوشحالی است که پس ادبیات زنده است و کتاب نمرده و آدمهایی در جاهای دیگر دنیا دارند تلاش میکنند و ما باید بیشتر کار کنیم.
این استاد دانشگاه سپس توضیح داد: تا جایی که حافظهام یاری میکند بزرگانی همچون احمدرضا احمدی، زندهیاد توران میرهادی، علیاصغر سیدآبادی، مصطفی رحماندوست، محمدهادی محمدی، زهره قائینی، جمشید خانیان، فرهاد حسنزاده و هوشنگ مرادی کرمانی در سالهای قبل از طرف کانون پرورش فکری، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، شورای کتاب کودک، موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به «آسترید لیندگرن» معرفی شدهاند. اینها آدمهای مهمی در ادبیات کودک ایران هستند اما تا جایی که من شنیدهام تعداد شرکتکنندگان در این جایزه زیاد است و طبیعی به نظر میرسد که رقابت کار سختی باشد. نکته دیگر این است که شاید نحوه گردآوری و تنظیم اطلاعات و اصطلاحا تشکیل پروفایل و پرونده کامل نبوده است. فکر میکنم قبل از شرکت در هر رویدادی، باید خوب مطالعه کنیم و آییننامهها و دستورالعملها را بخوانیم و ببینیم آنها تاکیدشان روی چه ویژگیهایی است و چه میخواهند. درواقع به چه چیزی میخواهند جایزه بدهند. دوم اینکه ببینیم برندگان دورههای پیش چه خصوصیاتی داشتهاند و پروفایلهایشان که شامل زندگینامه و آثار و فعالیتهایشان است چه محتوایی داشته و چگونه تنظیم شده. من در مواردی شاهد شتابزدگی در کارهای خودمان بودهام.
او اظهار کرد: متأسفانه فرهنگ جامعه ما هنوز بعد از قرنها فرهنگی شفاهی است و ما خیلی اهل مکتوب کردن نیستیم. دوستانی را میشناسم که خیلی شایستگی دارند اما روزمه یا شرح احوال و آثار منظم ندارند، اگر هم دارند خوب و اصولی تنظیم نشده است. انگار خودمان هم خودمان را جدی نگرفتهایم و رفتار حرفهای نداشتهایم.
حجوانی با تأکید بر اینکه تنظیم پروفایل نباید با شتابزدگی باشد، گفت: به خود من دیر خبر دادند و در دو ماه گذشته رنج بردم تا اطلاعات کاریام را که تازه منظم بود، بهروز کنم و در قالب چارچوبهای مورد نظر «آسترید لیندگرن» بریزم و به مترجم متخصص بسپارم. بعد ترجمه هم باید بررسی و تصحیح میشد. آخرش به زحمت توانستم پروفایل را در موعد مقرر ارسال کنم.
این نویسنده همچنین درباره انتقاد مطرحشده درباره انتخاب نامزدهای ایرانی جایزههای بینالمللی مانند تکرار افراد در سالها متوالی، یا اینکه هر نهاد متولی ادبیات کودک افراد مختلفی را انتخاب میکند و نماینده واحدی ندارد، اظهار کرد: بله، مثلا شورای کتاب کودک نامزدش را دوباره معرفی کرد. خب این را باید از خود نهاد سوال کنید. اگر نهادی فردی را دوباره انتخاب کرده احتمالا توضیحی دارد. ممکن است پاسخشان این باشد که ما فکر میکنیم این نویسنده یا مروج کتاب شایستگیهایی دارد که دوباره معرفی شود و اگر سال گذشته انتخاب نشده این شانس را امسال خواهد داشت و ما به گزینه بهتری نرسیدهایم. درضمن شما گرفتاریها و مشکلات نهادهای مدنی و داوطلبانه را از یاد نبرید. اداره این نهادها بسیار دشوارتر از اداره نهادهای دولتی است. نهادهای دولتی با آن همه امکانات و پشتوانه چه کار کردهاند؟ در ضمن این انتقاد را وارد نمیدانم که چرا همه نهادهای دستاندرکار دور هم جمع نمیشوند و کاندیدای واحدی معرفی نمیکنند. اگر «آسترید لیندگرن» فقط یک سهمیه برای هر کشور در نظر میگرفت، چنان همگرایی و وحدتی لازم بود، اما حالا که محدودیتی از نظر تعداد شرکتکننده در رقابتها وجود ندارد چه بهتر که کاندیداهای بیشتری از طرف نهادها معرفی شوند.
حجوانی در پایان گفت: هیچ انتخابی مطلق نیست و به هرحال تا اندازهای سلیقه در آن دخیل است. یک پای ادبیات هم در ذوق و سلیقه است. مسابقه قویترین مردان دنیا ملاک و اندازه دارد. میگویند هر کس در زمانی کوتاهتر این وزنه را برداشت و به آنطرف برد و از خط گذراند برنده است، اما در ادبیات این خطکشیها معنی ندارد. بنابراین انتخابها تا حدی نسبی است. من درعین توجه به این نسبیت از انجمن نویسندگان کودک و نوجوان که مرا انتخاب کرد و با امکانات محدود یک نهاد مردمنهاد، برایم زحمت کشید، از صمیم قلب تشکر میکنم.