سرویس سبک زندگی: صلح امام حسن(ع) از دشوارترین وقایع دوران ائمه بوده است. در تاریخ 250 ساله قیام و قعود دوازده امام شیعه، ماجرای سیاستورزی اماممجتبی(ع) در برابر معاویه، بسیار پیچیده، خطیر و هوشمندانه بوده است. در طول تاریخ، برخی از سر ناآگاهی و برخی بهخاطر عداوت نسبت به خاندان پیامبر(ص)، امامحسن(ع) را در ماجرای صلح با خلیفه اموی، به عافیت طلبی و یا بیسیاستی متهم ساختهاند. حال آنکه این قطعه از تاریخ، سرشار از رشادتها، شجاعتها و تجلی روحیه علوی اماممجتبی(ع) بوده است. ایشان در این ماجرا، در کنار شجاعت و غیرت دینی، تراز متفاوتی از صبر و متانت خدایی را نشان دادهاند. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت همشهری آنلاین میخوانیم.
ضمن آنکه امام دوم شیعیان، در ماجرای صلح، توانست معاویه را در معرض آزمایش عمومی بگذارد و باطن مکار و عقاید فاسدش را رسواکند. شاید اگر تدابیر سبط اکبر پیامبر(ص) نبود، امروز در همه جای دنیا، معاویه بهعنوان یک قهرمان و یک سیاستمدار باهوش و باتدبیر شناخته میشد، کتابهای بسیاری برای او نوشته شده و مردمان زیادی عاشق راه و شیدای وجود او بودند؛ چرا که معاویه با روشهای شیطانی، تمام زمینههای ماندگاری را برای خود و حکومت خبیثش فراهم ساخته بود. او با ترفندهای نرم و زیرکانه، ضمن حفظ ظواهر دین، حکومت نبوی را به سمت سلطنت سبز اموی نزدیک ساخته و اشرافیگری پادشاهان شکمچران بیخدا را جایگزین سادهزیستی و عدالتخواهی امیرالمومنین(ع) کرده بود.
امام مجتبی(ع) در شرایطی که حتی یاران خاصش نیز در برابر تطمیع و تهدیدهای معاویه، رنگ باخته و گرد او را خلوت کرده بودند و او هیچ امکان موثقی برای مبارزه نداشت، با یک قرارداد کاملا متفاوت، جدی و واضح، معاویه را ناچار کرد پوستین دیانت را از تن بیرون کرده و ماهیت خود را به مسلمانان سادهاندیش نشان دهد. همین که معاویه پس از ماجرای صلح در شهر کوفه حاضر شد و بر منبر خلافت بالا رفت و به مردم گفت من برای اقامه نماز و روزه با شما ستیز نکردهام، من خواهان حکومت بودهام؛ همین یک جمله معاویه برای قضاوت همه تاریخ کفایت میکند، اما بیان این جمله از جانب معاویه که او را داهیهالعرب نامیدهاند، به این سادگی امکان نداشته است.
روش امام حسن(ع) درواقع یک روش انقلابی کوبنده بود که در لایههایی از مسالمتجویی اجتنابناپذیر پنهان شده بود. حوادث بعدی تاریخ اسلام، تماما درستی خطمشی امام حسن(ع) را تفسیر و تأیید میکند.