قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب ازمریم توفیقی

قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشبنشسته بر جبین دل غم کرب و بلا امشبابافاضل بدون دست و اصغر تشنه لب بی جانفرات از شرم می گرید ز دردی بی دوا امشبشده هفت آسمان مغموم و دلخون از غم مولاگرفته زانوی غم آسمان بی نوا امشببه تن ژوشیده رخت ماتم و اندوه عرش و فرشز پشت اب پنهان گشته ماه و بی صدا امشببه روی دشت می بارد زلال اشک خونش راز هر خون لاله می روید ...

قرار از دل ربوده آه و اشک کبریا امشب
نشسته بر جبین دل غم کرب و بلا امشب
ابافاضل بدون دست و اصغر تشنه لب بی جان
فرات از شرم می گرید ز دردی بی دوا امشب
شده هفت آسمان مغموم و دلخون از غم مولا
گرفته زانوی غم آسمان بی نوا امشب
به تن ژوشیده رخت ماتم و اندوه عرش و فرش
ز پشت اب پنهان گشته ماه و بی صدا امشب
به روی دشت می بارد زلال اشک خونش را
ز هر خون لاله می روید به دشت نینوا امشب
سری بر نیزه همچون چشمه ی خورشید می تابد
زنی پیوسته می خواند نوای یا اخا امشب
تجلی گاه صبر و استقادمت گشته دخت حیدر کرار
نماز صبر می خواند به خاک کربلا امشب
زمان چشمان خیسش را به سرخی زمین دوزد
زمان تار و زمین شرمنده ی روی خدا امشب


منبع : مریم توفیقی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان