بنیاد پژوهشهای اسلامی گروه تاریخ اسلام
جهان غرب از قرن هفدهم و حتی پیش از آن، از دوره رنسانس (Renaissance) به این سو، در جهت غیر دینی کردن نگاه و نگرش مردم و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمره ایشان تلاش کرده است. جهان غرب در این دوران به نام اومانیسم (Humanism) و فردگرایی (Individualism) به مخالفت با استیلای دین به طور کلی برآمد.
در جهان غرب بعد از جنگ جهانی دوم و مخصوصا از دهه 1960 به این سو، شمار زیادی گروههای مذهبی غیر متداول خارج از چارچوب ادیان سنتی و قدیمی به وجود آمده است که هدف آنها دنیوی و سکولار نمودن دین است؛ هر چند بنیانگذاران این نهضتها خود را به عنوان معلّمان روحانی و دینی معرفی می کنند. این گروههای غیر متداول را گاه کشیشهایی که از یک کلیسای سنتی موجود گسسته و درصدد ایجاد «ادیانی» خاصّ خودشان بوده اند، تأسیس کرده اند. ظهور این پدیده در غرب تا حدود زیادی برخاسته از ترویج مرموزات و علوم غریبه (Occultism) بوده و طی چند دهه اخیر کارهایی همچون سحر و جادو که از سوی کلیساهای سنتی تحریم شده بود، مجددا رشد یافته است و طرفداران سحر و جادو در آمریکا و اروپا، از ادیان کهن پیش از مسیحیت اروپا، همچون ادیان درویدها (Druids)و سلتها (Celts) ترویج می کنند. این آیینها که به عنوان «جنبشهای جدید دینی» (New Religious Movements) به خصوص در ایالات متحده آمریکا، کانادا و اروپای شمالی معروف شده اند، با تضعیف ادیان سنتی در این کشورها نفوذ می کنند(1). در آمریکا و اروپا از این آیینهای جدید به عنوان Cult (گروههای مذهبی بیگانه و غیر متداول) یاد می کنند.
تنها در انگلستان بعد از جنگ جهانی دوم تا سال 1987م، بیش از چهارصد گروه از این گروههای بیگانه مذهبی به وجود آمده اند که تعداد آنها در ایالات متحده آمریکا بیش از انگلستان می باشد(2). رهبران این گروههای غیر متداول مذهبی ترویج می کنند که هیچ کتاب مقدّس در جهان ابدی نیست و انسان این شایستگی را دارد که دینی جدید را خلق نماید. از دیدگاه آنها روشهای عقلی مانع کشف و حصول حقایق دینی می باشد و رستگاری بشر با کنار گذاشتن روشهای عقلی و پیروی مطلق از بنیانگذاران این گروهها حاصل خواهد شد. این گروههای مذهبی بر محور شخصیت رهبران و بنیانگذاران خود استوارند و از این رو بیشتر آنها با مرگ بنیانگذارانشان محو و نابود شده اند(3). اکثر بنیانگذاران این گروهها ترویج می کنند که انسان با پیروی مطلق از رهبران این گروههای مذهبی بیگانه می تواند «خدا» شود. بیشتر بنیانگذاران این گروهها از تحولات نهایی در هزاره سوم سخن می گویند و چنین تبلیغ می نمایند که دنیا به پایان خود رسیده است و آنها منجی جامعه بشری در آخرالزمان هستند و انسانیت با پیروی از آنها به رستگاری خواهد رسید(4).
علل پیدایش این گروهها
امروزه در غرب رویکرد به دین نسبت به گذشته، رشد قابل توجهی یافته است و این عمدتا برخاسته از درهم شکستن و فرو ریختن بسیاری از ایدئولوژیهای ذهنی جهان غرب است که از بطن اندیشه قرون هجدهم و نوزدهم اروپا سربرداشته و جای دین در تمدن مدرن غرب را گرفته بود. این ایدئولوژیهای غربی به تدریج رنگ باختند و خطر و قدرت تخریبشان به گونه ای بی سابقه هویدا گشت.
امروزه در جهان غرب با برچیده شدن بساط مکاتب فلسفه جدید (Modern Philosophical Schools) توسط پُست مدرنیسم (Post-Modernism) که با شالوده شکنی (Deconstructionalism) و منهدم کردن همه ساختارهای معنایی موجود از قبل، مکاتب فلسفه جدید غرب را به پایان خود رسانده است، بیشتر فلاسفه معاصر در غرب معتقدند که دوران مشغله فلسفی، به آن معنایی که تاکنون در غرب فهمیده می شده، پایان یافته و دیگر، مکاتب فلسفه جدید غرب نمی توانند گره ای از کار غرب و انسانهای تشنه و نیازمند هدایت معنوی در آن سامان بگشایند.
تمدّن غرب برای مردم جهان، تناقضاتی بی شمار پدید آورده است که انواع بی عدالتیها در جامعه و تخریب محیط زیست از آن جمله است. برای جوانان در غرب زندگی معنای خود را از دست داده است و آنان به بیراهه طلب لذتهای آنی جسمانی از طریق روابط جنسی یا استفاده از مواد مخدر و یا گاهی خشونت و جنایت افتاده اند.
از این رو، بعد از جنگ جهانی دوم مخصوصا در ربع قرن گذشته، جنبشی در آمریکا و اروپا برای کسب تجارب روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است. قدرتهای سکولار در جهان غرب که تاکنون به نام تجدّد و رنسانس، با دین مبارزه می کردند و در همین راستا مکاتب اومانیسم، لیبرالیسم و فردگرایی را به وجود آوردند، احساس خطر کردند که مردم غرب برای نجات خود به دین مبین اسلام گرایش پیدا می کنند؛ چرا که در درون مسیحیت معنویتی وجود ندارد و مسیحیت در مقابل یورش گرایشهای دنیاگرایانه سکولار عقب نشینی کرده و حتی آموزه های مسیحیت که اساس اندیشه دینی آن را تشکیل می دهد، بر اثر اصلاحات و نوسازی به وجود آمده در آن، به تدریج غیر دینی شده است.
برای جلوگیری از گرایش مردمِ تشنه حقیقت و معنویت در غرب به دین اسلام، بعد از جنگ جهانی دوم و به ویژه در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه از این گروههای بیگانه و غیر متداول به نام گروههای مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است(5). بیشتر این گروههای غیر متداول مذهبی به نام معنویت و رستگاری، پیروان خود را به انجام کارهای مبتذل و غیراخلاقی وادار نموده اند و در حقیقت، این مکاتب غیر متداول مذهبی حفظ و امتداد سکولاریسم و اباحی گری در جهان غرب می باشند.
در این راستا، در ربع قرن گذشته افرادی از هند به نام «گورو» (Guru) در آمریکا و اروپا تبلیغاتی گسترده انجام می دهند و به نام ترویج عرفان هندوئیسم پیروان را به سوی خود جذب می نمایند. همچنین بعضی از مرشدهای صوفی از کشورهای اسلامی نیز تعالیم افراطی صوفیانه را در جهان غرب آموزش می دهند که آنها هم از سوی دولتها و رسانه های گروهی در کشورهای غربی حمایت می شوند. قدرتهای استکباری و استعمارگران نو برای جلوگیری از نفوذ اسلام در جهان غرب از این گروههای مذهبی غیر متداول ترویج می کنند؛ چرا که دین اسلام امروزه سریع ترین رشد را در میان ادیان در جهان غرب، آفریقا و برخی از مناطق شناخته شده دیگر جهان دارد.
چنان که یاد شد، این گروههای غیر متداول و نوظهور، بنیادهای اعتقادی و عملی خود را به شکلهای گوناگون از ادیان سنّتی بزرگ اخذ و اقتباس کرده، به شکل تحریف شده آن را عرضه می نمایند. این گروهها را در انگلیسی «Pick & Mix» (مخلوط) می نامند که ویژگیهای نسبی گرایی، هیچ انگاری، شالوده شکنی، فردگرایی، سکولاریسم و اباحی گری را که بر جوامع مدرن غربی حاکم است، در پوششی از مسائل معنوی و عرفانی معرفی می نمایند و آن را به عنوان معنویت فردگرایی و یک مذهب خصوصی عرضه می کنند(6).
طالع بینی، جادوگری، غیب گویی، ورزشهای معنوی، ارتباط با ارواح و موجودات سایر سیارات، روشهای درمانی و معالجه بیماریها با داروهای طبیعی یا اعمال با مواد بلورین، کارکردهای این گروههای غیر متداول مذهبی را شکل می دهد(7).
این گروهها شماری از مؤسسات فرهنگی و تجاری را در جهان غرب تأسیس کرده، کتب و مجلات متعددی را منتشر می کنند. بیشتر این گروهها با مرگ بنیانگذاران آنها منقرض می گردند و با گذشت زمان تضعیف و محو می شوند. تمامی افعال و مناسک ظاهرا مذهبی آنها در جهان غرب توسط روان شناسان و جامعه شناسان برجسته و علمای مسیحیت شدیدا تکذیب و ابطال گردیده است.
بیشتر رهبران این گروهها به تشکیلات فراماسونها (Freemasons) وابسته اند. بر اساس آمار، در جهان 33700 مکان برگزاری جلسات (Lodges) فراماسونها وجود دارد. قبل از دهه 1980م، فراماسونها این مطلب را تبلیغ می کردند که «خدا مرده است»، لیکن در ربع قرن گذشته، با آغاز جنبش احیای دینی در سراسر جهان، فراماسونها که با صهیونیستها مخصوصا گروه مرموزی در میان آنها به نام قباله (Kabbalah) رابطه ای بسیار نزدیک دارند در راستای اهداف گروههای بیگانه و غیر متداول مذهبی تبلیغ می کنند که پیروان این گروهها با اطاعت از رهبرانشان می توانند خدا شوند(8)! اعتقادات این گروههای بیگانه بر رموز و اسرار استوار است و آنها جوانان هجده تا بیست و پنج سال را هدف تبلیغات سازمان یافته خود قرار می دهند.
ویژگیهای برجسته این گروهها
چنان که یاد شد، در یک ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه از این گروههای غیر متداول به نام دین در ایالات متحده آمریکا و اروپا به سرعت به وجود آمدند. این گروهها تغییراتی اساسی در اعتقاداتشان به وجود آوردند تا خود را با فرهنگ حاکم بر جامعه غربی کاملاً تطبیق نمایند. روش این گروهها آن است که اعضای خود را که بیشتر از جوانان جذب می نمایند با شست و شوی مغزی (Brain-Washing) زیر نفوذ روانی رهبر گروه قرار می دهند. بعد از جذب کامل اعضا، از آنها خواستار پرداخت پول می شوند و حتی آنها را برای گردآوری اعانه (Fund Raising)استخدام می کنند. از آنجا که شمار اعضای این گروهها خیلی محدود می باشد روابط و تعامل عاطفی میان آنها به وجود می آید و اکثرا روابط نامشروع جنسی در بین اعضای این گروهها گزارش شده است.
این گروهها با توزیع مجلات، کتب، نوارهای سمعی و بصری و ایراد سخنرانی در هتلها و مراکز شهری از ایده خود که مسائل مادی و روانی را تشکیل می دهد با روشهای متعدد درمانی ترویج می کنند(9). گفتنی است این گروهها مسائل روانی و درمانی را که با واقعیت قطعی علوم پزشکی و روان شناسی ناسازگار است، به عنوان حقیقت علمی القا می کنند، که نتایج زیانبار و معکوسی برای اعضای آنها در پی داشته است(10).
بیشتر این گروهها به باورهای مذهبی تمدّنهای قدیم جهان به ویژه دوران فراعنه مصر توجّه خاص دارند و در کشورهای اروپا و آمریکا که کلیسا و مسیحیت در آنها تضعیف شده است، نفوذ می کنند(11). این گروههای بیگانه فرهنگ حاکم بر جوامع غربی را منعکس می نمایند و بدین سبب نتوانسته اند حتی با تبلیغات گسترده خود، تأثیری در جوامع غربی داشته باشند(12). گروههای مزبور به دلیل در اختیار نداشتن معیاری معین و به خاطر ویژگی التقاطی آن همواره از درون خود تجزیه و شاخه شاخه می گردند. این گروهها فقط به خواهشهای فردی توجّه دارند و مسائل و تحولات اجتماعی را کاملاً نفی می کنند(13). پروفسور برایان ویلسون استاد برجسته جامعه شناسی دانشگاه آکسفور انگلستان که مطالعاتی گسترده درباره گروههای بیگانه دینی انجام داده است این گروهها را مظهر فردگرایی، اصالت فایده و تضادهای درونی می داند(14). پروفسور استیو بروس استاد جامعه شناسی دانشگاه ابردین اسکاتلند بریتانیا که آثاری درباره سکولاریسم در جهان غرب نوشته است اظهار می دارد که این گروهها اعتقاداتی روشن و مشخص ندارند و در حاشیه جوامع غربی قرار گرفته، ابعاد جوامع سکولار معاصر غربی را تأویل معنوی می نمایند(15).
بیشتر پیروان این گروهها قبلاً عضو یکی از این گروهها بودند(16). بنیانگذاران و رهبران این گروهها بر پیروان خود تسلّط و کنترل مطلق دارند و خود و پیروانشان را خیر مطلق و دیگران را گمراه و شر مطلق معرفی می کنند(17). دهه 1960م را در جوامع غربی دهه هپی Hippie(اباحی گری) می نامند و از اوائل دهه 1970م بیشتر اعضای سابق هپی ها که به دلیل اباحی گری و تضعیف روابط خانوادگی در جوامع غربی از جامعه گسسته بودند عضو این گروههای نوظهور دینی گردیدند و با عضو شدن در این گروهها احساس عضویت در یک خانواده مصنوعی پیدا کردند. بجز اینها افرادی که مبتلا به شرابخواری و استفاده از مواد مخدّر و سرخورده از زندگی خانوادگی و محصول خانواده های متلاشی شده طلاق هستند، عضو این گروههای غیر متداول دینی می شوند(18).
از ویژگیهای این گروهها آن است که رهبرانشان این عقیده را ترویج می نمایند که پیروان آنها از ارتکاب گناه و خلاف نباید در خود هیچ گونه احساس حقارت و ندامت کنند و برای جذب جوانان در رده بندی تشکیلاتی گروه از زنان بهره می گیرند. در جوامع غربی، زن در رسانه های عمومی برای فروش کالا به عنوان یک ابزار استفاده می شود و گروههای غیر متداول دینی هم برای جذب جوانان از وجود زن استفاده می نمایند. بعضی از این گروهها که فقط جادوگری را ترویج می کنند اکثر زنانی را که طرفدار نظریه فمینیسم می باشند در این گروههای خود جذب می نمایند و این گروهها را Witchcraft (زنان جادوگر) می نامند و عمل جادوگری برای زنان را فمینیسم معنوی (spiritual feminism) می نامند(19). در غرب پیروان این گروه جادوگری را ویکا (Wicca) هم می نامند که توسط یک نویسنده انگلیسی به نام جرالد گارنر (1964-1884م) در اواخر دهه 1940م ترویج گردید. وی یک فراماسون بود و در موضوع جادوگری دو کتاب با عنوان جادوگری امروز(20) و کتاب سایه ها(21) را تألیف نمود. فراماسونها برای مبارزه با دین همیشه از خرافات به عنوان جنبه های معنوی ترویج نموده اند و در این زمینه «باشگاه آتش جهنم» را در قرن هیجدهم میلادی در سراسر انگلستان تأسیس کرده بودند که در آن، اعمال منافی عفت توسط اعضای آن صورت می گرفت(22).
رابطه تمدّن سکولار غرب
و گروههای یاد شده
مصرف گرایی به عنوان یک اصل، در زندگانی جوامع غربی حاکم می باشد و بر این اساس کالاهای مصرفی برای فروش توسط رسانه ها تبلیغ می شوند. گروههای غیر متداول دینی نیز افکار خود را در جوامع غربی به عنوان کالاهای مصرفی و مطابق فردگرایی حاکم بر این جوامع ترویج می کنند. جوانان این جوامع هم برای یک تغییر و تجربه جدید در این گروهها جذب می شوند، چرا که این گروهها از جهاتی با ادیان سنّتی تشابه دارند(23). دانشمندان غربی این گروههای نوظهور غیر متداول مذهبی را شبه دین (Quasi-religion) می نامند که مانند کالاها در جوامع غربی خرید و فروش، عرضه و مصرف می شوند و رهبران آنها می کوشند افرادی را که به این گروهها جذب شده اند با هر وسیله ممکن در گروه خود حفظ نمایند(24).
این گروههای نوظهور فاقد هرگونه تعلیمات دینی می باشند و فعالیتهای آنها بر محور رهبرانشان انجام می شود که تسلّطی کامل بر اعضای خود دارند. اعضای این گروهها بعد از عضو شدن در تشکیلات از خانواده و جامعه خود کاملاً منقطع می شوند و در اختیار این گروهها قرار می گیرند. در ایالات متحده آمریکا گروههای یاد شده خود را به عنوان گروه دینی معرفی می نمایند تا از تسهیلات و معافیت در پرداخت مالیات به دولت استفاده نمایند(25). این گروهها حتی برنامه های اساسی برای تعامل بین خود ندارند. اکثر این گروهها اعضای خود را در بخشهای اختصاصی سکونت می دهند، تا از این راه آنها کاملاً تحت کنترل تشکیلات سازمان خود باشند. بیشتر این گروهها لباس متحدالشکل برای پیروان خود دارند و مراسم ویژه گروهی خود را در محلهای اختصاصی برگزار می نمایند و کوشش آنها این است که اعضای گروه خود را از جامعه دور نگه دارند(26).
در پروژه سکولار نمودن جوامع جهانی، این گروههای غیر متداول مذهبی را که جدیدا ظهور نموده اند، به عنوان ادیان جایگزین (Alternative Religions) معرفی می نمایند و دکتر پیتر کلراک، استاد فلسفه دین در دانشگاه لندن این گروهها را به اسبهای تروجان (Trojan Horses) (حمله از درون) تشبیه می کند که هدف آنها سکولار نمودن تمامی ادیان در جهان از درون می باشد(27).
بیشتر اعضای این گروهها مورد سوء استفاده و استثمار رهبران و افراد مخصوص رهبران خود قرار می گیرند، ولی به دلیل شرم و ترس از آنها آن را آشکار نمی کنند. با این حال، فسادهای جنسی و مالی از سوی بنیانگذاران این گروهها سبب جدایی شمار زیادی از اعضای این گروهها شده است.
اکثریت مطلق این گروهها از نظام سرمایه داری، خصوصی سازی، فرضیه نسبی گرایی (Relativism)، مکتب وحدت وجود (Monism) و فلسفه کلیت (Holism)ترویج می کنند و باورهای دینی آنها تلفیقی از عقاید ادیان مختلف با یکدیگر است و بر این اساس پیروان خود را در فانتزی (خیالبافی) غوطه ور می نمایند(28). بیشتر پیروان این گروهها از مواد مخدّر و مدیتیشن (meditation) برای به وجود آوردن حالت خلسه و نشاط بهره می گیرند که این باعث ایجاد تضاد میان تعقل و احساسات و انشعاب در شخصیت فرو می گردد. بعضی از این گروهها ریاضتهای سخت و برخی از لذت جویی های افراطی را برای پیروان خود تجویز می کنند و بدین سان پیروان خود را از دستیابی به حقیقت ابدی باز می دارند. این گروهها ادعا دارند که ادیان جدید در «عصر نو» می باشند، ولی اکثریت مطلق آنها از مکاتب دینی قبل از مسیح در دوران وحشی گری قاره اروپا پیروی می کنند و این اعتقادات را با بعضی از افکار مذهبی ادیان آسیای دور تلفیق می نمایند. افکار شبه عرفان (Pseudo-mysticism)که در این گروهها ترویج می گردد، به خودپسندی در میان این افراد انجامیده است(29).
مخالفت شدید علیه این گروهها
چنان که گذشت، استراتژی این گروهها جذب جوانان بوده، موفق شدند تعداد زیادی از جوانان را در این کشورها با تبلیغات گسترده خود جذب نمایند. جوانانی که عضو فعال این گروهها شدند، شغل و کار خود را رها کرده، تمام وقت در اختیار گروه خود قرار گرفتند. با اوج گرفتن فعالیتهای این گروهها در اواخر دهه 1970 م شماری از مؤسسات برای مبارزه با این گروهها در ایالات متحده آمریکا به وجود آمدند که فعال ترین آنها بنیاد آزادی شهروندان(30)، بنیاد خانواده آمریکایی(31)، شبکه بیداری از این گروهها(32)، «مؤسسه تحقیقات مسیحیت»(33)، «بنیاد لیوجی ریان»(34) و «پروژه معنویت جعلی»(35) می باشند. این مؤسسات، از سوی والدینی که فرزندان خود را با جذب در این گروهها از دست داده بودند، به وجود آمد. این مؤسسات، مراکزی را برای برگرداندن فرزندان و اعضای این گروه به حالت اولیه و سر و سامان دادن به آنها به وجود آورده اند. در این مراکز، جوانان با مشاوره و گفت و گو از گروه های مزبور جدا می شوند و به درون جامعه باز می گردند. این مؤسسات با تحقیقات علمی خود اثبات کرده اند مراسم عبادی و زندگی در داخل گروههای یاد شده بر اساس شست و شوی مغزی انجام می شود و از این رو، با کمک این مؤسسات، اعضای سابق این گروهها چندین شکایت را به دادگاههای ایالات متحده آمریکا ارائه کرده اند(36).
انجمن روان شناسی آمریکا(37) که بزرگ ترین مؤسسه روان شناسان ایالات متحده آمریکا می باشد در سال 2002م این گروهها را تخریب کار و ایجادکننده تنفر در میان اعضای خود علیه جامعه معرفی کرد(38). در ایالات متحده آمریکا در حال حاضر، بیش از یک هزار نفر از محققان درباره تأثیر مخرّب این گروهها تحقیقات انجام می دهند(39).
در کشور کانادا نیز چندین مؤسسه برای مقابله با این گروهها به وجود آمده است(40).
گفتنی است گروههای غیر متداول مذهبی در کشورهای غربی که مسیحی پروتستان می باشند بیشتر نفوذ کردند؛ چرا که در پروتستانتیسم به نام تفسیر انجیل و انجام اصلاحات در اعتقادات، تاکنون 1300 فرقه به وجود آمده است. این گروهها تا حدی هم توانستند در دیگر کشورهای مسیحی کاتولیک نفوذ کنند و دلیل آن دوری کلیسا از سیاست بوده که باعث کاهش قدرت اجتماعی آنها شده و نسبی گرایی و ناامیدی از آینده باعث بحرانهای اجتماعی در جهان غرب شده است(41). حضور مسیحیان در کلیسای کشورهای پروتستان در شمال اروپا رو به کاهش است، لیکن در ایالات متحده آمریکا به خاطر تبلیغات گسترده ایوانجلیستها در دو دهه گذشته رو به افزایش است(42). در کشورهای مسیحی ارتدوکس بعد از فروپاشی نظام کمونیستی، رابطه خیلی نزدیکی بین دولتها و کلیسای این کشورها به وجود آمده و سبب شده است جلو نفوذ و تبلیغات این گروههای غیر متداول مذهبی گرفته شود(43).
در سه دهه بعد از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا و کانادا شاهد به وجود آمدن گروههای جدید مذهبی بودند که در طول تاریخ این کشورها بی سابقه بود(44). هر چند تنها پنج درصد از کلّ جمعیت این دو کشور در فعالیتهای مذهبی این گروهها، شامل عضویت برای مدتی کوتاه یا انجام مراسم مذهبی شرکت داشتند، با گسترش فعالیتهای متناقض و غیر متداول آنها به نام دین، احساسات شدید مردمی علیه این گروهها به وجود آمد و باعث شد که توسط مردم، مؤسسات و تشکیلات قدرتمندی برای افشای فعالیتهای غیر متداول آنها در این دو کشور پدید آید(45).
در این مدت، تعداد سه هزار مرکز از مراکز اقامتی متعلق به این گروهها در ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که در آنها کارهای غیر متداول و لذت جویی جنسی به نام افعال عرفانی توسط این گروهها انجام می گیرد! نویسندگان آمریکایی همانند چارلز فراشیا(46) و بنیامین زابلوکی(47)، کارهایی را که این گروهها در مراکز خود انجام می دهند در کتب خود شرح داده اند.
گاردن ملتن در دائرة المعارف ادیان آمریکایی، 484 گروه از گروههای غیر متداول را وصف کرده است که از بین آنها 68 گروه در دهه 1950م و 184 گروه در دهه 1960م در ایالات متحده آمریکا به وجود آمدند(48). دائرة المعارف انجمنها(49) چاپ سال 1983م، بیش از پانزده هزار انجمن غیر انتفاعی ملی در ایالات متحده آمریکا را معرفی کرده که در میان آنها 700 گروه غیر متداول دینی وجود دارد و 147 گروه از آنها در دهه 1960م در این کشور به وجود آمدند.
در دهه 1970م سازمانهای متعددی برای مقابله با این گروههای غیر متداول دینی در این کشور تأسیس گردید؛ به ویژه بعد از خودکشی گروهی 917 نفر از اعضای گروه معبد مردم (Peoples Temple)به رهبری جیم جونس در 21 نوامبر 1978م در جونس تاون کشورگویان در منطقه کرائیب، تنفر شدیدی در میان مردم آمریکا علیه این گروهها به وجود آمد؛ چرا که تعدادی از اعضای این گروه تبعه این کشور بودند(50).
اولین سازمانی که علیه این گروهها در ایالات متحده آمریکا در سال 1972م به وجود آمد، فری کاگ(51) نام داشت و هدف آن رهایی جوانان از گروه «فرزندان خدا»(52) بود که توسط موزس دیوید برگ (Moses David Berg) در اوائل دهه 1970م در کالیفرنیا تأسیس شده بود. اعضای این گروه طرفدار آزادی و بی بندباری جنسی بودند و جوانان اکثریت اعضای این گروه را تشکیل می دادند. والدین اعضای این گروه که فرزندانشان را با جذب در آن گروه از دست داده بودند، برای نجات آنها مؤسسه «فری کاگ» را تشکیل دادند و موفق شدند تعداد زیادی از فرزندان خود را نجات دهند(53).
در ایالات متحده آمریکا بیش از صد مؤسسه برای مبارزه با گروههای غیر متداول مذهبی فعالیت دارند که بعد از آغاز دهه 1970م در این کشور به وجود آمدند. در برخی از دانشگاهها و حوزه های دینی مسیحیت این کشور مراکز مطالعات درباره این گروهها به وجود آمده است که کتابهای بسیاری در نقد و بررسی این گروهها منتشر کرده اند. استاد برجسته جامعه شناسی در ایالات متحده آمریکا پروفسور رونالد اینرات(54) در دهه 1970م دو عنوان کتاب در نقد این گروهها تألیف نمود که در افشای چهره واقعی آنها نقشی بسزایی داشته است. عناوین این دو کتاب جوانان، شست و شوی مغزی و گروههای افراطی(55)، چاپ سال 1977م و فریب گروههای غیر متداول(56)، چاپ سال 1979م می باشد.
مجله «قدرتهای اجتماعی» در شماره دسامبر 1997م، 75 مقاله علمی را معرفی کرده است که در آنها دانشمندان غربی تأثیرات مخرّب و زیانبار وارد شده به اعضای این گروهها را بر اثر انجام مراسم عبادی غیر عادی بررسی علمی نموده اند. مراسم عبادی بیگانه و غیر عادی که اعضای این گروهها انجام می دهند شاید در مرحله اول، آرامش نسبی احساس کنند، ولی در دراز مدت آنها به اضطراب، ترس، رغبت به خودکشی، از دست دادن انگیزه زندگی و ضربه روحی دچار می شوند(57).
افرادی که جذب این گروهها می شوند اکثرا افراد آشفته و مغشوش می باشند و رهبران آنها با افعال و روشهای خاص، برای تسلّط کامل بر اعضای خود می کوشند. رهبران این گروهها با پولهایی که از اعضای خود به دست می آورند، زندگی بسیار تجملی و مرفه دارند. در دو دهه گذشته، موارد فراوانی از رسوایی و فساد مالی و جنسی رهبران آنها گزارش شده و حتی گاه مسائل مالی و جنسی بین رهبران و اعضای آنها به درگیریهای خشونت آمیز هم انجامیده است(58).
یکی از روان شناسان معروف ایالات متحده آمریکا به نام پروفسور مارگارت سینگر از اعضای برجسته «انجمن روان شناسی آمریکا» پس از تحقیقات خود درباره 300 نفر از اعضای سابق این گروهها نتیجه گیری نمود که آنها به دلیل عضویت در این گروه و انجام افعال غیر متداول دچار اضطراب، ترس، امراض قلبی، سکته و زخم معده شدند و بیش از 90 درصد آنها به همین دلیل از گروههای خود جدا می شوند. پروفسور سینگر روشهای این گروهها را «متقاعدسازی اجباری»(59) قلمداد می کند(60).
یکی از خصوصیات این گروههای غیر متداول که به نام دین فعالیت می کنند ترویج معنویت منهای عبادت خدا می باشد؛ چرا که آنها عبادت خدا را به عنوان خالق کائنات منکر می باشند. اکثر این گروهها مراسم عبادی مرموزی را انجام می دهند و از مواد مخدر استفاده می نمایند و این باعث انواع فساد و تجربه تلخ برای اعضای این گروهها شده است. این گروهها فقط در شهرهای بزرگ فعالیت می نمایند و این یک پدیده کاملاً شهری است. رهبران این گروهها انتقاد از خود توسط پیروانشان را برنمی تابند و بدین سبب اعضای آنها مورد سوء استفاده های مختلف قرار می گیرند(61).
ارتباط با فراماسونها
یکی دیگر از ویژگیهای این گروه، برقراری رابطه نزدیک با فراماسونها می باشد. در دوران جنگهای صلیبی و بعد از فتح بیت المقدس، یک گروه مذهبی و نظامی برای حفاظت از زائران مسیحی به بیت المقدس در سال 1118م تشکیل گردید که به عنوان نائت تیمپلر (The Knight Templar) شهرت یافت. این گروه در دوران جنگهای صلیبی ثروت زیادی به دست آورد و در دوران اقامت خود در بیت المقدس با گروه یهودی به نام قباله ارتباط برقرار کرده، اعتقادات مذهبی مردم مصر دوران فرعونیان را جزء باورهای دینی خود قرار دادند. آنها را می توان از بنیانگذاران نظام سرمایه داری در دوران قرون وسطی در اروپا نامید که نظام بانکداری جدید را که بر مبنای معاملات ربایی استوار است طراحی کردند(62).
آنها مراسمی که با دین مسیحیت کاملاً بیگانه بود انجام می دادند، ولی بعد از پایان جنگهای صلیبی، این گروه در کشورهای اروپا مخصوصا در فرانسه با ثروت خود قدرت سیاسی را به دست آوردند. این گروه به دستور پاپ کلیمنت پنجم توسط امپراتور فرانسه در سال 1312م سرکوب شدند. تعدادی از آنها از فرانسه گریختند و در منطقه اسکاتلند بریتانیا پناهنده شدند. آنها در اسکاتلند عقاید و مراسم دینی مصر باستان دوران فرعونیان را با عقاید مذهبی کاهنان جادوگر اقوام سلتی (Celtic) ادغام نموده، به عنوان فراماسونها ظاهر شدند(63). فراماسونها خدا را به عنوان خالق کائنات انکار می کنند و اعتقاد دارند کائنات به خودی خود به وجود آمده اند. آنها در اعتقادات خود ادعای انسان مداری و انسان محوری دارند. این گروه با تشکیلات مرموز خود تاکنون با خداپرستی مبارزه شدید نموده اند. از قرن هیجدهم میلادی آنها حضور خود را از بریتانیا به ایالات متحده آمریکا گسترش دادند و فعلاً نیمی از مراکز آنها در این کشور وجود دارد(64).
فراماسونها فقط به سرمایه داران و سیاستمداران برجسته حق عضویت در گروه خود را می دهند. در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا توسط فراماسونها گروههایی با عقاید مرموز به وجود آمده است که آنها را روسی کروسین (Rosicrucian) می نامند و فقط اعضای برجسته فراماسونها حق عضویت در این گروهها را دارند. این گروهها ادعا می کنند که از بُعد عرفانی موجود در تمامی ادیان پیروی می نمایند، ولی مراسم عبادی آنها را جادوگری تشکیل می دهد(65).
در قرن بیستم در انگلستان گروههای دیگری به نام «جامعه روشنایی درون» (The Society of Inner Light) به وجود آمدند که عرفان واقعی را حداکثر بهره مند شدن از لذات جنسی و مادی می دانستند و اعتقاد داشتند در بهره مندی از هرگونه لذت جنسی و مادی هیچ گونه ملامت روحی و ندامت نباید در شخص به وجود آید(66).
در ایالات متحده آمریکا با حمایت فراماسونها گروههای جدید با عنوان «مشرکان جدید» (Neo-Pagans) به وجود آمده است که اعتقادات و سنتهای بومیان قاره آمریکا را با اعتقادات و مراسم عبادی کاهنان جادوگر اقوام سلتی تلفیق نموده اند. این گروهها در ایالات متحده آمریکا در سال 1991م «فدراسیون جهانی مشرکان» را به وجود آورده اند و مراسم عبادی آنها شامل پرستش خدایان زن است که ابتذال جنسی را در پی دارد(67).
گروههای مذهبی و شی ء پروازکننده
ناشناخته (یوفو)(68)
بعد از دهه 1950م با تألیف رمان و تولید فیلم درباره بشقاب پرنده های افسانه ای در ایالات متحده آمریکا و انگلستان، چند گروه غیر متداول مذهبی که این افسانه را به شکل مذهب ترویج می کردند، در این کشورها به وجود آمدند. اعضای این گروهها را سفیدپوستان تشکیل می دهند و خود را «اخوت بزرگ سفیدپوستان»(69) می نامند. رهبران این گروهها ادعا می کنند که با افراد ماورای زمین در ارتباط می باشند و اعتقاد دارند انسانهای ماورای زمین از انسان موجود در زمین برتر می باشند و انسان روی زمین توسط نژاد برتر ماورای زمین به نام «الوهیم» (Elohim)خلق شده اند. این گروهها این موضوع را ترویج می کنند که انسان به سبب کنار گذاشتن تمامی اعتقادات دینی و بهره وری از لذات جنسی می تواند به کمال برسد(70) و از این رو آنها به شدت طرفدار «شبیه سازی انسان»(71) می باشند؛ موضوعی که توسط تمامی ادیان و سازمانهای بین المللی شدیدا محکوم شده است.
گفتنی است «الوهیم» یکی از نامهای خداوند سامی می باشد و مرکز فعال ترین گروه یوفو معروف به رایل (Rael) در فلسطین اشغالی واقع شده است. این گروه معتقد است 144000 عضو تکامل یافته آنها بر دنیا حکومت خواهند نمود(72).
در سال 1994، 1995 و 1997م در کشورهای کانادا و سوئیس تعدادی از پیروان گروه «معبد خورشید» (Solar Temple) برای انتقال به سیاره خیالی خود دست به خودکشی دسته جمعی زدند. اعضای این گروه خود را «نائت تیمپلر» در عصر حاضر می دانند(73). در روز 22 مارس 1997م، 39 نفر از اعضای یکی دیگر از گروههای یوفو به نام «بابِ بهشت» (Heavens Gate) در کالیفرنیا دست به خودکشی زدند تا با کمک بشقاب پرنده به جهان دیگر منتقل شوند(74). در سالهای اخیر نیز تولیدکنندگان اصلی فیلم در هالیوود که یهودی و طرفدار رژیم صهیونیستی هستند چند فیلم و مجموعه تلویزیونی را درباره «جنگ دنیاها» و «جنگ ستارگان» تولید کردند که در آنها علاوه بر ترویج اعتقادات افسانه ای یوفو، برتری سفیدپوستان و قدرت نظامی ایالات متحده آمریکا را به نمایش گذاشتند.
گروه شیطان پرستان
فراماسونها احیاکننده جادوگری و شیطان پرستی در قاره اروپا در قرن شانزدهم میلادی می باشند. گسترش سریع جادوگری و شیطان پرستی در اروپا در آن دوران مخصوصا در بین زنان سبب شد تا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا در جنبش پاکسازی جادوگری و شیطان پرستی بیش از شصت هزار نفر از جادوگران که اکثر آنها زن بودند، اعدام شوند(75).
در اوائل قرن نوزدهم بعضی از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری (Ordo Temple Orientis) بودند به رهبری سرفرانسیس داشود، گروه شیطان پرستان به نام باشگاه آتش جهنم (Hell Fire Club) را در شهر لندن تأسیس نمودند و از اوائل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطان پرستان در اروپا گردید. استفاده از مواد مخدّر و انجام مراسم مبتذل جنسی، فعالیت اصلی این گروههای شیطان پرست را تشکیل می داد(76).
در دهه 1960م شیطان پرستی توسط سرمایه داران یهود مورد حمایت قرار گرفت و چند گروه شیطان پرست در انگلستان و ایالات متحده آمریکا به وجود آمد که معروف ترین آنها تشکیل «کلیسای شیطان»(77) در شهر سان فرانسیسکو می باشد. یکی از ویژگیهای این گروه اعضای جوان آنهاست که سن بیشتر آنها کمتر از بیست سال می باشد و مراسم مبتذل جنسی، استفاده از مواد مخدر و موسیقی هاوی متال (Heavy Metal) از عمده فعالیتهای آنها می باشد. در این گروهها دختران جوان بیشترین نقش را ایفا می کنند. گروههای یاد شده علاوه بر فعالیتهای خود در انگلستان و ایالات متحده آمریکا، در سالهای اخیر با حمایت سرمایه داران در کشور ایتالیا نفوذ زیادی پیدا کرده اند. موارد زیادی از قتل، شکنجه، تجاوز به عنف و آزار کودکان از سوی اعضای این گروهها گزارش شده است و فقط در یک مورد در سال 1983م، 360 کودک مدرسه ماک مارتین واقع در مانهاتان بیچ، کالیفرنیا مورد آزار و شکنجه قرار گرفته بودند. یکی از مراسم شیطان پرستان که بین مردم ایالات متحده و انگلستان رایج شده است، مراسم هالووین (Halloween) می باشد. همه ساله در شب 31 اکتبر، کودکان و جوانان لباسهای ترسناک شیاطین و جادوگران را به تن می کنند و در طول شب مردم را می ترسانند. هالیوود نیز یکسره «فیلمهای ترسناک» (Horror Movies) را تولید می کند، که هدف از آنها جذب جوانان می باشد.
اقدامات کشورهای اروپایی
علیه این گروهها
بیشتر گروههای غیر متداول مذهبی که در دهه 1970م در ایالات متحده آمریکا و انگلستان ظهور و پیشرفت نمودند، با مرگ بنیانگذاران خود کاملاً منقرض گردیدند و باقیمانده آنها نیز تأثیر خود را در این کشورها از دست دادند، ولی در دو دهه گذشته، این گروهها در کشورهای تحت نفوذ ایالات متحده آمریکا پیشرفت کرده اند و بهترین نمونه آن، پیشرفت این گروهها در کشورهای ژاپن و کره جنوبی می باشد و در این مدت، نزدیک به دویست گروه در ژاپن ظهور نموده، فعالیت می نمایند(78).
مرکز تمامی این گروهها در ایالات متحده آمریکا و انگلستان می باشد. اکثر کشورهای اروپایی مخصوصا فرانسه، آلمان، روسیه و بلژیک این گروهها را امتداد توسعه نفوذ فرهنگی آمریکا در این کشورها قلمداد می کنند و برای جلوگیری از نفوذ آنها در کشورشان اقداماتی ویژه اعمال می کنند. دولت فرانسه در سال 1998م برای بررسی آثار مخرب گروههای غیر متداول مذهبی که ریشه و مرکز آنها در ایالات متحده آمریکا و انگلستان می باشد کمیسیون تفحص تشکیل داد و پس از بررسیهای گسترده کمیسیون مزبور، فعالیتهای تبلیغاتی 173 گروه از این گروهها را بر خلاف مصالح ملی فرانسه تشخیص داد و تمامی فعالیتهای آنها را کاملاً تحت کنترل دولت درآورد. مطابق قانون مصوّب پارلمان فرانسه این گروهها حق ندارند در مدارس، بیمارستانها و خانه های بزرگسالان تبلیغات خود را انجام دهند. آنها حتی اجازه ندارند در نزدیک مراکز یاد شده دفاتر خود را دایر نمایند و نیروهای اطلاعاتی فرانسه فعالیتهای این گروهها را کاملاً تحت نظارت دارند و متخلّفان از مقرّرات مورد پیگرد قانونی قرار می گیرند(79).
پارلمان فرانسه در سال 1996م، پارلمان بلژیک در سال 1997م و پارلمان آلمان در سال 1998م قوانینی برای جلوگیری و محدود نمودن فعالیتهای این گروهها تصویب کردند. در این لایحه ها آمده است که گروههای غیر متداول مذهبی ظاهرا رنگ دینی دارند، ولی در حقیقت دینی نمی باشند و نمی توانند حقوق پیروان ادیان سنتی را تأمین کنند؛ چرا که این گروهها با روشهای شست و شوی مغزی و کنترل اعتقادات اعضای خود، آنها را در گروههای خود حفظ می کند(80).
در اروپای شرقی نیز فعالیت این گروهها شدیدا تحت کنترل می باشد. بعد از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق، کلیسای ارتدوکس که کلیسای رسمی مسیحیان در طول تاریخ در این مناطق بوده است تا حدود زیادی در امور سیاسی و اجتماعی نفوذ یافته است و دولت فدراسیون روسیه نیز در سال 1997م قوانینی را در پارلمان تصویب نمود تا رسما از فعالیتهای این گروهها جلوگیری نماید(81). دولت فدراسیون روسیه این گروههای غیر متداول مذهبی را عوامل دولت ایالات متحده آمریکا می داند که تمامیت و هویت فرهنگی و سیاسی این کشورها را تهدید می کند(82).
سخن پایانی
چنان که گذشت، در جهان غرب مخصوصا بعد از دهه 1960م، تعداد زیادی از گروههای مذهبی غیر متداول خارج از چارچوب ادیان سنتی و قدیمی به وجود آمده است که هدف آنها فقط دنیوی و سکولار نمودن دین است. این گروهها با تضعیف ادیان سنتی در دیگر کشورها نفوذ می کنند. قدرتهای سکولار در جهان غرب به نام رنسانس و تجدد با دین مبارزه نمودند و به همین منظور مکاتب اومانیسم، لیبرالیسم، پلورالیسم و فردگرایی را به وجود آوردند.
بعد از جنگ جهانی دوم مخصوصا در ربع قرن گذشته، جنبشی در آمریکا و اروپا برای کسب تجارب روحانی و معرفت دینی به وجود آمده است و مسیحیت در مقابل یورش گرایشهای دنیاگرایانه سکولار عقب نشینی کرده و حتی کلام مسیحیت که اساس اندیشه دینی آن را تشکیل می دهد با اصلاحات و نوسازی به وجود آمده، به تدریج غیر دینی شده است.
برای جلوگیری از گرایش مردم غرب به دین اسلام در ربع قرن گذشته، نزدیک به 2500 گروه غیر متداول به نام گروههای مذهبی در آمریکا و اروپا به وجود آمده است. بیشتر این گروهها به نام معنویت و رستگاری، کارهای مبتذل و غیر اخلاقی انجام می دهند و در حقیقت آنها امتداد سکولاریسم و اباحی گری در جهان غرب می باشند و بیانگر ظهور ضد سنت و ضد دین اند که دست در دست گرایشها و مکاتب سکولار دارند.
این گروهها که مراکز آنها در ایالات متحده آمریکا و انگلستان می باشد در کشورهای مختلف جهان فعالیتهای گسترده و مرموزی انجام می دهند و بهترین مثال آن، گروه فالون گونگ (Falun Gong) در کشورهای جمهوری خلق چین است که فعالیتهای مذهبی خود را مستقیما با حمایت دولت ایالات متحده آمریکا انجام می دهد.
حزب جمهوریخواه آمریکا به رهبری جرج دبلیو بوش مجددا در انتخابات سراسری ایالات متحده آمریکا پیروز گردید و سیاست خارجی دولت آمریکا نیز بر «حمله پیشگیرانه» علیه کشورهایی که مخالف سیاستهای آمریکا می باشند استوار است. رئیس جمهور آمریکا و اکثر دولتمردان این کشور از «ایوانجلیست های جنگ طلب»(83) می باشند و با هدف عملی نمودن خواسته های دینی خود در آغاز هزاره سوم میلادی جنگ صلیبی اعلام نشده را علیه اسلام آغاز کرده و اعلام نموده اند که این جنگ تا سلطه مطلق بر جهان اسلام ادامه خواهد یافت.
دولت ایالات متحده آمریکا سلطه مطلق نظامی، سیاسی و اقتصادی بر جهان اسلام را فقط در آن صورت به دست خواهد آورد که در استعمار فرهنگی جهان اسلام توفیق یابد. استعمار پیر و جوان دقیقا تشخیص داده و تجربه کرده است فرهنگی که مردم مسلمان بر آن تکیه می کنند و ایدئولوژی که به آن می بالند فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است. دشمنان اسلام در تهاجم گسترده فرهنگی علیه جهان اسلام علاوه بر استفاده از تمامی امکانات مدرن و پیشرفته چند رسانه ای، از وجود این گروه غیر متداول مذهبی حمایت می کنند تا از این راه آنها بتوانند به اهداف استعماری خود دست پیدا کنند.
دولتمردان آمریکایی قرن بیست و یک را «قرن آمریکا» قلمداد می کنند. در این رابطه «مرکز هسته مشاوران» (Think Tank) در آمریکا مطالعات و پژوهشهای گسترده ای را درباره سلطه کامل بر جهان اسلام انجام می دهند و شعار آنها «از جمهوری تا امپراتوری» (From Republic to Empire)است(84).
در وضعیت فعلی که دولت آمریکا و صهیونیسم بین المللی با تحمیل ارزشهای ضد اسلامی بر مسلمانان جهان می خواهند بر جهان اسلام تسلط کامل پیدا کنند، وظیفه دانشمندان مسلمان است که با صراحت و شجاعت از اصول و مبانی و ارزشهای اسلامی دفاع نموده، تحرکات دشمنان اسلام را در زمینه های فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی برای جوانان مسلمان سراسر جهان افشا نمایند تا آنها بتوانند با تهدیدهای فزاینده نظامی آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام مقابله نمایند.
1- Hunt, Stephen J., Alternative Religions, Ashgate Hampshire U.K, 2003, p. 23.
2- Sutherland, Stewart and others,ed, The World's Religion, Routledge, London, 1988, pp. 907-908.
3- Alternative Religions, pp. 237-238.
4- Hall, John Re,ed, Apocalypse Observed, Routledge, London, 2000, pp 13-14.
5- Wilson. B & Cresswell J. (eds), New Religious Movements: Challenge and Response, London: Routledge, 1999, p. 16.
6- Wuthnow, R. Christianity in the Twenty - First Century, Oxford, Oxford University Press, 1993, pp 39-40.
7- Alternative Religions, pp 2, 4, 6, 14, 133.
8- Malachi Martin, The Keys of This Blood, New York, Simon & Schuster, 1990, pp 519-520.
9- Alternative Religions, p. 135.
10- Bruce.S, Cathedrals to Cult. Oxford: Oxford University Press, 1996, p. 225.
11- Bainbridge, W, The Sociology of Religious Movements. New York, 1997, p 391.
12- Barker, Eileen. New Religious Movements, London, Routledge, 1999, p 15.
13- Alternative Religions, p 140.
14- Wilson, Bryan. Contemporary Transformations of Religion Oxford: Clarendon Press, 1979, p. 96.
15- Cathedral to Cults, p. 45.
16- Alternative Religions, p. 22.
17- Ibid. p. 24.
18- Wulthnow, R. Christianity in the Twenty-First Century Oxford: Oxford University Press, 1993, pp 39-40.
19- Alternative Religions, p. 99.
20- Witchcraft Today.
21- Book of Shadows.
22- Harun Yahya, Global Freemasonry, Istanbul: Global Publishing, 2003, pp 155-161.
23- Alternative Religions, p. 16.
24- Stark. R & Bainbridge, W. The Future Religion, Berkeley, CA: University of California Press, 1985, p. 437.
25- Robbins, T,(ed), Cults, Culture and the Law, Chico, CA: Scholars Press, 1985, p. 98.
26- Bromley, D & Hadden, J.K. (ed), Religion and the Social Order, Greenwich CT: JAI, 1993, vol 3A, pp 116, 251.
27- The World's Religions, p. 910.
28- Alternative Religions, pp 237-238.
29- Langone , M.D.(Ed), Recovery from Cults, New York: WW. Norton & Company, 1993, pp. 151, 202.
30- Citizen's Freedom Foundation.
31- American Family Foundation.
32- Cult Awareness Network.
33- Christian Research Institute.
34- Leo J.Ryan Foundation.
35- Spiritual Counterfeits Project.
36- New Religious Movements in the 21 st Century, p. 238.
37- American Psychological Association.
38- New Religious Movements in the 21 st Century, p. 237.
39- Ibid, p. 238.
40- Ibid, pp. 243-246.
41- Alternative Religions, p. 7.
42 «تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیست های جنگ طلب در ایالات متحده آمریکا»، مشکوة، ش 79، تابستان 1382ش، ص 89-67.
43- New Religious Movements in the 21 st Century, pp. 104-106.
44- Beckford, James. A, New Religious Movements and Rapid Social Change, Sage / UNESCO, London, Paris, 1986. pp 1-2.
45- Ibid, pp 19-20.
46- Fracchia, Charles A, Living Together Alone: The New American Monasticism. NewYork: Harper & Row, 1979.
47- Zablocki, Benjamin. Alienation and Charisma: A Study of Contemporary American Communes. New York, Free Press, 1980.
48- Melton, J. Gordon. Encyclopedia of American Religions (2 vols), Wilmington, NC: McGrath, 1978.
49- The Encyclopedia of Associations, 1983.
50- Hall, John R. Apocalypse Observed, London & New York: Routledge, 2000, pp. 15-43.
51- FREECOG.
52- The Children of God (COG).
53- Alternative Religions, p. 25.
54- Professor Ronald Enroth.
55- Youth, Brainwashing and the Extremist Cults (1977).
56- The Lure of the Cults (1979).
57- Social Forces, Volume 76, December 1997, pp. 511-525.
58- Alternative Religions, pp 26-29; Apocalypse Observed pp. 2, 4.
- Melton, J. Gordon. Encyclopedia of American Religions (2 vols), Wilmington, NC: McGrath, 1978.
59- Coercive Persuasion.
60- Singer, Margaret Thaler. "Coming Out of the Cults", Psychology Today, January 1979, pp 72-82.
61- Beckford, James A. Cult Controversies, New York: Tavistock Publications, 1985, pp. 12-20.
62- Michael Baigent, Richard Leigh, The Temple and the Lodge, London, Corgi Books, 1990, pp. 78-81.
63- Global Freemasonry, pp. 14-18.
64- Alternative Religions, p. 160.
65- Alternative Religions, pp. 160-161.
66- Ibid, pp 161-163.
67- Ibid, pp 147-149.
68- UFO: Unidentified Flying Objects.
69- The Great White Brotherhood.
70- Alternative Religions, pp. 227-228.
71- Human Cloning.
72- New Religious Movements in the 21 st Century, p 256.
73- Encyclopedia of Millennialism, p. 396.
74- Apocalypse Observed, pp 149-182; Encyclopedia of Millennialism, pp. 177-178.
75- Encyclopedia of Millennialism, p. 430.
76- Alternative Religions, p. 151.
77- The Church of Satan.
78- The World's Religions, p. 932.
79- New Religious Movements in the 21 st Century, pp 346-347.
80- Ibid, pp. 58, 90.
81- Ibid, p. 102.
82- Ibid, p. 351.
83 بنگرید به: «تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیست های جنگ طلب در ایالات متحده آمریکا»، مشکوة، ش 79، تابستان 1382، ص 89-67.
84 رجوع کنید به مقاله «مطالعات اسلام در ایالات متحده آمریکا از جمهوری تا امپراتوری»، مشکوة، ش 78، بهار 1382ش، ص 77-58.