لامارتین، شاعر و نویسندهی فرانسوی میگوید: «منشاء هر کار بزرگی زن است، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمیشود». زنان همواره در جهان در عرصههای مختلف فعال بودهاند و خصوصا در ترویج و پیشرفت فرهنگ، هنر، ادبیات و علم، نقش بهسزایی داشتهاند. زنان، بخش جداییناپذیر ادبیات هستند و نمیتوان نقش آنها را در ادبیات نادیده گرفت. مصطفی مستور در اینباره در کتاب «استخوان خوک و دستهای جذامی» مینویسد: «اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو وژولیت و شیرین و فرهاد ول معطلاند. اگه روزی زنها بخواند از این جا برند، تقریبا همهی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند».
بنیتا هر هفته به بررسی زندگینامه و معرفی آثار زنان شاعر و نویسنده میپردازد. در این قسمت، به بهانهی درگذشت اِتِل لیلیان ووینیچ، نویسنده و موسیقیدان مشهور ایرلندی، نگاهی به زندگی و آثار این بانوی نویسنده و موسیقیدان خواهیم داشت.

یازده می 1864، غنچهی کوچکی در باغ ادبیات جهان متولد شد. اِتِل لیلیان ووینیچ آخرین فرزند جرج بول (ریاضیدان مشهور) و مری اورست (فیلسوف فمینیست) در شهر کُرک ایرلند متولد شد. مادر اِتِل به همراه دخترانش به انگلستان رفتند و برای مدتی، با رنج و مرارت و حقوق بسیار کم دولتی زندگی را گذراندند، تا این که مادر موفق شد به عنوان کتابدار در کتابخانهی کالج کویین لندن شروع به کار کند. به خاطر شرایط بد بهداشتی، اِتِل به نوعی عفونت پوستی دچار شد. مادرش او را برای مدتی به لَندکاشایر فرستاد تا پیش برادرش زندگی کند تا شاید بهتر شود. برادر اِتِل به سادیسم مبتلا بود و کودکانش را کتک میزد و اِتل را مجبور میکرد که ساعتها پیانو بنوازد. او در سن ده سالگی در حالی به لندن بازگشت که لباس مشکی به تن میکرد و خودش را لیلی مینامید. لیلی در سن هجده سالگی صاحب میراث قابل توجهی شد و با همین ثروت، به برلین رفت و مشغول به تحصیل در زمینهی موسیقی شد. او در طول سه سال تحصیل، به مطالعه در مورد سیاست و انقلاب علاقمند شد. لیلی پس از اتمام دورههایش به لندن بازگشت و زبان روسی آموخت. معلم روسی لیلی، او را تشویق کرد که به روسیه برود. لیلی از سال 1887 تا 1889 در سنت پترزبورگ زندگی کرد و سپس به لندن بازگشت، اما ارتباطاتش را با دوستان روس نگه داشت.

علاقهی او به روسها به اینجا ختم نشد و لیلی در سال 1902 با یک روس انقلابی که از سیبری گریخته بود ازدواج کرد و نام خانوادگیاش را به ووینیچ تغییر داد. اولین اثر اِتل با نام خرمگس در سال 1897 منتشر شد که به موفقیت جهانی دست یافت. او سه رمان دیگر نیز منتشر کرد: جک ریموند (1901)، اولیو لاتام (1904) و دوستی خاتمه یافته (1910)، که هرگز به شهرت رمان اول او نرسیدند. اِتِل که حالا خود را بیشتر «خانم ووینیچ» میدانست، در سال 1920 همراه همسرش که در زمینهی فروش کتاب مشغول به کار بود به آمریکا مهاجرت کرد و از این مقطع به بعد، تلاش کرد که بیشتر به موسیقی بپردازد و موسیقی تدریس کند و به عنوان مترجم زبانهای روسی، لهستانی و فرانسوی نیز فعالیت داشت.

آخرین رمان او با نام کفشهایت را در بیاور در سال 1945 منتشر شد. اِتِل در خلال جنگ جهانی اول به «جامعهی زنان موسیقیدان پیوست» و از آن پس خودش را وقف موسیقی کرد.
او در 27 جولای 1960 در سن 96 سالگی در شهر نیویورک دار فانی را وداع گفت. یادش گرامی.
اگر از خواندن این مقاله لذت بردید، میتوانید زنانی که با قلمشان جاودانه شدند؛ جین استین را نیز بخوانید.
دوستان و همراهان همیشگی بنیتا، شما میتوانید سری مقالات زنانی که با قلمشان جاودانه شدند را هر هفته سهشنبه دنبال کنید. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید؛ همچنین میتوانید به کانال تلگرامی بنیتا بپیوندید.
منابع: goodreads، geni، britishpathe