به گزارش ایسنا، فرهنگستان فوتبال نوشت: «اولین داربی پایتخت در روز 16 فروردین برگزار شد. شاهینیهای قدیم با لباس قرمزی که عبده در بولینگ برایشان خریداری کرده بود به میدان آمدند. آنها علاقهای وافر به رنگ سفید شاهین منحل شده داشتند اما عبده دوست نداشت تیمی که توافق کرده از اعتبارش دفاع کند، درگیر بحثهای امنیتی شود. ساواک به سازمان تربیت بدنی پیشنهاد انحلال شاهین را داده بود و بازیکنانش در حال پراکندگی بودند که دکترین دهداری در تجمع مردان سابق شاهین در یک مجموعه تحت هدایت مدیری خوشنام برای حفظ نسل شاهین نتیجهبخش بود اما دستگاه از علی عبده ضمانت گرفته بود که نمادهای این تیم با شاهین متفاوت باشد و تنها بازیکنانش یکسان باشند.
تاجیها داربی اول خود را با یک بازیکن تازهوارد آغاز کردند، داریوش مصطفوی به این تیم پیوسته بود. آنها در دهه 40 از استیلای تاریخی دهه30 دور مانده و حالا با رفتن خسروانی به سازمان تربیت بدنی قصد بزرگی دوباره داشتند. این بزرگی با پیوستن قلیچخانی، اکبر افتخاری، منصور پورحیدری، مصطفوی و جلال طالبی برای آنها محقق شد؛ در حالی که شاهینیها در داربی اول خسته اما پرانگیزه آمده بودند که قدرت ستارهای متکبر خود را نشان دهند و نشان دهند که از شعار به شعور رسیده بودند؛ در حالی که واقعیت امر خلاف این امر را نشان میدهد.
در بازی اول تیمهای پرسپولیس و تاج برای پرسپولیس بازیکنان مشهورتری بازی کردند؛ در حالی که بسیاری از مردان نسل اول و داربی اول تاج امروز زنده اما گمشده در تاریخ هستند، در ترکیب استقلال حسین قاضی شعار، علیمحمد کاردان، مهدی لواسانی، احمد رحیمی، اونیک کاراپتیان، احمد منشیزاده، کامبیز جمالی (کاپیتان)، علی جباری، حسین فرزامی، داریوش مصطفوی، مرتضی شرکا و در تیم پرسپولیس هادی طاووسی، ابراهیم آشتیانی، حمید جاسمیان، جعفر کاشانی، رضا وطنخواه، عزتالله وطنخواه، کاظم رحیمی، همایون بهزادی (کاپیتان)، بهمن نوروزی، ناظم گنجاپور، حسین کلانی و اصغر ادیبی بودند دهداری و داناییفرد مربیان 2 تیم بودند اما در داربیهای دیگر سال 47 در تیم استقلال نفراتی چون حسن جابری، عزت جانملکی، مهدی حاج محمد، قلیچخانی، پورحیدری، جلال طالبی، اکبر افتخاری اضافه شدند و در پرسپولیس، محراب شاهرخی، فریدون معینی، حسین همیشه جوان، عزیز اصلی و حبیب علیزاده و محمود بیداریان و فریدون ممبینی در ترکیب دوتیم قرار گرفتند که اکثرشان در همان داربی اول هم روی نیمکت ذخیرهها تیم بودند.
از فهرست مردان داربی اول و داربیهای دیگر سال 47 افرادی چون علی داناییفرد سرمربی تاج در سال 58، پرویز دهداری، محراب شاهرخی سرمربی پرسپولیس در سال 71، عزت جانملکی در سال 78، حبیب علیزاده در سال 78، حسین همیشه جوان در سال 88، کامبیز جمالی در سال 89، ناظم گنجاپور در سال 91، همایون بهزادی و عزیز اصلی در سال 94، منصور پورحیدری در سال 95، ابراهیم آشتیانی و اکبر افتخاری در سال 96 به رحمت خدا رفتهاند.
اما زندهها چه میکنند؟
*جعفر کاشانی 73 ساله دیپلمات رده بالای ایران در اروپا و امارات، کارشناس خبره فدراسیون و در حال حاضر رئیس هیات مدیره پرسپولیس است. کلانی 73ساله در هیاتمدیره پرسپولیس و سرپرست استیلآذین بوده و امروز شش ماه در ایران و شش ماه در آمریکا زندگی میکند و در حرفه معماری خود هنوز فعال است. رضا وطنخواه 71 ساله در حال حاضر از تدریس در دانشگاه دور شده اما سالها استاد دانشگاه بود و مدیر فنی تیمهای تبریزی و البته با احساس نابش امروز به شماره تلفن همراه آشتیانی و ناصر حجازی دوستان قدیمی و درگذشتهاش پیامک میدهد.
* حسین فرزامی72ساله تا همین اواخر در هیات مدیره استقلال فعال بود. او سالهای بسیار ریاست فدراسیون اسکواش را عهدهدار بود و در کمیته پیشکسوتان فوتبال ملی هم حضور داشته است. مهدی لواسانی از نزدیکی با قلیچخانی افکار چپی او را گرفت و مغضوب حکومت دیروز و امروز شد و امروز زندگی نیمهمخفی در خارج از ایران دارد و گاهی مخفیانه به کشور میآید. هر چند کسی در ایران با او کاری نداشته است. قلیچخانی که میتوانست همه چیز در فوتبال ایران داشته باشد، به خاطر اعتقاداتش، از قدرت و اعتبار در کشورش دور شد. او که زمانی در پاریس کارگر فرشفروشی بود، امروز تمکنی نصفه و نیمه دارد تا نشریه خود «آرش» را به هر شکلی درآورد.
* جلال طالبی 75ساله در آمریکا زندگی میکند و هر از گاه که دلتنگ میشود برای دیدار دوستانش به ایران میآید. او شانس خوبی داشت که صفایی فراهانی در سال 77 به او اعتماد کرد و سکان هدایت تیم ملی را در جام جهانی 98 به او سپرد. اما علی جباری72 ساله که در 10سال گذشته متاسفانه هر دو فرزند خود را از دست داده است، امروز مسئولیتی در کمیته پیشکسوتان استقلال دارد. او بهترین گلزن تاجیها در داربی بوده است.
* اصغر ادیبی 71ساله هم به علت نزدیکی با مجاهدین خلق که مغضوبترین گروه سیاسی ایران است و به جز خودشان هیچکس از دوست و دشمن قبولش ندارد، از چشم افتاده است. فریدون معینی در دانش خود ثابتقدم بود و یکی در میان، مدیر کمیته آموزش و جوانان فدراسیون فوتبال است، بیوک وطنخواه بازنشسته که با همه موفقیتش در 34 سال اخیر مربی تیمی نبوده و اختیار تیمی را از 40سالگیش به او ندادهاند برای دیدار با فرزندش دو سال است در انگلستان زندگی میکند. هادی طاووسی در 80 سالگی در کمال سلامت جسمانی است و البته او در سال 59 زمانی که تنها 42 سال داشت، رئیس فدراسیون بود اما وقتی به بلوغ مدیریتی رسید کنارش گذاشته و در 37سال اخیر هیچ مسئولیتی به او ندادهاند و او تنها به کار آزاد اشتغال دارد.
* مرحوم کامبیز جمالی اولین کاپیتان تاج در داربی دبیر فدراسیون او بود. اونیک کاراپتیان اولین ارمنی تاریخ دربی در بین ارامنه تهران موقعیت شایستهای دارد. او هم بین ایران و خارج از ایران تردد میکند. کاظم رحیمی 74ساله در 25سال اخیر تنها با نوشتن کتاب خاطرات سیداحمد خمینی دوست نزدیک و همبازی فوتبالش سروصدا کرده و امروز از علاقه دیرینش به کشاورزی دست نکشیده و به کشاورزی مکانیزه اشتغال دارد. بهمن نوروزی در باشگاه راهآهن مدرسه فوتبال داشته است. حمید جاسمیان در تنهایی 81 سالهاش مدتی دبیر کمیته پیشکسوتان بود و امروز شاکی از فدراسیون که کمیته پیشکسوتان را منحل کرد. او به عنوان ناظر بازی در لیگهای دسته پایینتر فعالیت میکند. شرکا در تاج سابق از حیث اقتصادی موفقیت داشته و مردی محترم در بین قدیمیهای تاج است. چنانچه مهدی کشاورز هم در بین مردان نسل اول داربی موفق و شایسته و صاحب توانی بالا برای مدیریت در سن 70 سالگی است. مهدی حاجمحمد 66ساله که جوانترین بازیکن تاریخ داربی است 20سال است در کار ورود البسه چینی در ایران فعالیت میکند. احمد منشیزاده در تهران زندگی میکند. او سالها به عنوان اولین گلزن تاریخ داربی مطرح بود اما بعدها این عنوان تاریخی به حسن جابری تفویض شد که علتش پیدا شدن مدارک مربوط به داربی دوم است که در آن جابری برای استقلال و همیشه جوان برای پرسپولیس گل زده بودند.
اما داریوش مصطفوی روزهای بی سروصدای را طی میکند. مردی که سه سال رئیس و ششسال دبیر فدراسیون و یکسال مدیرعامل پرسپولیس بود و سال ها قبل در دادگاه شکایت از فدراسیون فوتبال برنده شد اما به علت تنظیم دادخواست به دادگاههای خارج از فوتبال برای همیشه از داشتن مسئولیت در فوتبال محروم ماند. از داریوش تنها گاهی مصاحبههایی میشنویم.
و سرانجام خود داربی که در آستانه 50سالگی است و بنا به دلایلی مثل نیاز جامعه سنتی و فرهنگ ایرانی به رقابت دو قطبی تبدیل شده است، رقابتی که به علت مهجور ماندش در سیاست این گونه در عرصه فوتبال خود را بروز داده است. رقابتی که گاه بیآزارترین فعالیت اجتماعی است و میتوان با آن به راحتی جامعهای را تحمیق و یا بیدار کرد. با فوتبال میتوان به بهشت رفت به شرطی که سوی دیگرش مسیری به جهنم داشته باشد!»