سوال: حال که اصل خوف ثابت شد، بد نیست بدانیم خوف «پیامبر»(صلوات الله علیه واله)، از چه بوده است، و مربوط به چه زمانی است؟ چند امر محتمل است:
2/1:خوف از کشته شدن:
چنین خوفی قطعاً درباره «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) وجود ندارد،چون جریان «غدیر خم» در سال آخر عمر مبارک حضرت است، و قطعاً اگر ترس از جان برای «حضرتش» (صلوات الله علیه واله) وجود داشت، در ابتدای دعوت که تنها بود، و یاوری نداشت، باید میبود.
گذشته از این، خود «خداوند» در آیه کریمه بر طهارت دامن «انبیاء» از این گونه ترسها، شهادت میدهد: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیبا»(58)
(کسانی که تبلیغ رسالت خداوند را به عهده دارند از احدی غیر از خداوند نمیترسند).
و همچنین میفرماید: «فلا تخافوهم و خافونِ ان کنتم مومنین (59)
2/2: خوف از مشرکین:
باید دانست این خوف از ناحیه مشرکین و بت پرستان عرب، و سایر کفار نبوده ، چون کفار از اول بعثت تا آخر عمر شریف «حضرتش» (صلوات الله علیه واله) هر کار که توانستند ،انجام دادنند؛
گاهی دیوانهاش خواندند: «معلم مجنون(60) و گاهی میگفتند، یادش میدهند: «انما یعلمه بشرٌ (61) و گاه شاعرش نامیدند: «شاعرٌ نتربص به ریب المنون(62) و گاه ساحرش خواندند: «ساحرٌ او مجنون(63) تا آنجا که خود «حضرتش» (صلوات الله علیه واله)، فرمودند: هیچ «نبیی» مثل من اذیت نشد(64)
2/3 :خوف از اعراب بت پرست در اول بعثت:
قطعاً این آیه، ربطی به اول بعثت ندارد، زیرا «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) در سالهای اول بعثت ،مأمور به اموری و تکالیفی، بس خطرناک بوده؛ مثلاً: اعراب بت پرست را دعوت به یکتاپرستی کند.
و با اینکه رسالت «حضرتش» (صلوات الله علیه واله)، بس خطیر و بزرگ بود، در آیات اول بعثت تهدیدی نیست، مثلاً: در سوره علق:«اقرء باسم ربک الذی خلق(65) یا در کریمه دیگر: «فاستقیموا الیه و استغفروه و ویلٌ للمشرکین(66)
2/4: خوف از معرفی کردن «علی بن ابی طالب»(صلوات الله علیه) :
در ضمن چند امر این مطلب را توضیح میدهیم:
2/4/1:انتقام قریش و بنی أمیة از نبی (صلی الله علیه واله).
ویظهر من بعض ما بقى سالماً من ید المحرفین بأنّ قریشاً کانوا یبغض رسول اللّه أوّلاً وبالذات و یبغض بنى هاشم لحمایتهم عنه (ص) کما ورد فی مسند أحمد وغیره بأنّه:
دخل العباس على رسول اللّه (صلى اللّه علیه وآله وسلم )، فقال: یارسول اللّه. إنّا لنخرج فنرى قریشاً تحدّث؛ فإذا رأونا سکتوا. فغضب رسول اللّه (صلى اللّه علیه وآله وسلم)، ودرّ عرق بین عینیه(67)
2/4/2: قال أمیر المؤمنین (علیه السلام):
اللهم إنی أستعدیک على قریش، فإنهم أضمروا لرسولک (صلى اللّه علیه وآله وسلم) ضروباً من الشرّ والغدر، فعجزوا عنها، وحلت بینهم و بینها، فکانت الوجبة بی والدائرة علی، اللّهمّ احفظ حسناً وحسیناً، ولا تمکنّ فجرة قریش منهما ما دمت حیا، فإذا توفیتنی فأنت الرقیب علیهم وأنت على کلّ شئ شهید.(68)
همچنین علی بن ابی طالب فرمودند:
اللهم إنی أستعدیک على قریش ومن أعانهم، فإنهم قطعوا رحمی، وصغروا عظیم منزلتی، وأجمعوا على منازعتی أمرا هو لی، ثم قالوا: ألا إن فی الحق أن تأخذه وفی الحق أن تترکه.(69).
2/4/3:إنّ قریشاً سبب هلاک الناس بعد النبی (صلی الله علیه واله) :
ا:وفى صحیح البخاری عن أبى هریرة رضى اللّه عنه قال قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم یهلک الناس هذا الحیّ من قریش، قالوا: فما تأمر نا قال لو أنّ الناس اعتزلوهم.
وعن عمر وبن یحیى بن سعید الأموى، عن جدّه، قال: کنت مع مروان وأبى هریرة فسمعت أبا هریرة یقول: سمعت الصادق المصدوق یقول هلاک أمتی على یدى غلمة من قریش فقال مروان غلمة قال أبو هریرة إن شئت أن أسمّیهم بنى فلان وبنى فلان(70). ب:روى الحاکم النیشابوری عن عمار بن ابى عمار انه سمع ابا هریرة رضى اللّه عنه یقول سمعت رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله یقول هلاک هذه الامة على یدى اغیلمة من قریش.
ثمّ قال: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه ولهذا الحدیث توابع وشواهد عن رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله وصحابته الطاهرین والائمة من التابعین. (71).
2/4/4: مؤامرة قریش مع على (علیه السلام).
ا: قریش علی بن ابی طالب (علیه السلام را دوست نداشتند).
سئل الإمام زین العابدین (علیه السلام) وابن عبّاس أیضاً: لِمَ أبغضت قریش علیّاً (ع)؟ قال: لأنّه أورد أوّلهم النار، وقلّد آخرهم العار. (72)
، فیه: عن ابن طاوس، عن أبیه، قال: قلت لعلی بن الحسن بن علی: ما بال قریش لا تحبّ علیّاً؟ فقال: لأنّه أورد أوّلهم النار وألزم آخرهم العار.
ب: عن ابن عباس :وقع بین عثمان و علی کلام فقال عثمان ما أصنع إن کانت قریش لا تحبکم و قد قتلتم منهم یوم بدر سبعین کأن وجوههم شنوف الذهب تصرع أنفهم (73)
ج:وبعد أن بایع الناس علیا (علیه السلام) قام أبو الهیثم، وعمار، وأبو أیوب، وسهل بن حنیف، وجماعة معهم، فدخلوا على علی (علیه السلام)، فقالوا: یا أمیر المؤمنین انظر فی أمرک، وعاتب قومک هذا الحی من قریش، فانهم قد نقضوا عهدک، واخلفوا وعدک، ودعونا فی السرّ إلى رفضک. (74)
د:قال المعتزلی: إن قریشا اجتمعت على حربه منذ بویع، بغضا له وحسداً، وحقداً علیه؛ فأصفقوا کلهم یداً واحدة على شقاقه وحربه، کما کانت فی ابتداء الإسلام مع رسول اللّه (صلى اللّه علیه وآله وسلم)، لم تخرم حاله من حاله أبداً. (75)
ه:قال عمر بن الخطاب لابن عباس: إنّ علیا لأحقّ الناس بها، ولکن قریشاً لا تحتمله. (76)
حتی «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) در برخی از کلماتشان، اشاره به جدائی صحابه از «علی بن ابی طالب» (سلام الله علیه) دارند:
2/4/1:عمل نکردن به امر «امیرالمومنین»(سلام الله علیه):
قال قیل یارسول اللّه من یؤمر بعدک قال ان تؤمروا أبا بکر رضى اللّه عنه تجدوه أمینا زاهدا فی الدنیا راغبا فی الآخرة وان تؤمروا عمر رضى اللّه عنه تجدوه قویا أمینا لا یخاف فی اللّه لومة لائم وان تؤمروا «علیا» رضى اللّه عنه ولا أراکم فاعلین تجدوه هادیا مهدیا یأخذ بکم الطریق المستقیم (77)
از «پیامبر»(صلوات الله علیه واله) سوال شد، بعد از شما، چه کسی به ما امر کند، ؟«پیامبر»(صلوات الله علیه واله) فرمودند:اگر ابابکر امر کند، مردم او را امین، و زاهد در دنیا می دانند، اگر عمر امر کند، مردم اورا قوی و امین می دانند. اگر «علی» (علیه السلام) آنها را امر کند، اگر چه مردم امر او را انجام نمی¬دهند می¬یابند علی را هدایت کننده و اگر به او تمسک جویند به صراط مستقیم می¬رسند.
2/4/2:ترک گفتن «علی بن ابی طالب» (سلام الله علیه):
قال: إنّ ممّا عهد إلیّ النبی صلى اللّه علیه و آله أنّ الأمّة ستغدر بی بعده. هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه(78)
حاکم نیشابوری، حدیث نقل کرده، از «علی بن ابی طالب»(سلام الله علیه) که حضرتش فرمودند: «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) به من عهد کرد، که بعد از من امتم تو را ترک میکنند،
و حاکم این حدیث را صحیح میداند.
2/4/3: آشکار شدن حقد و کینهها بعد از شهادت «پیامبر» (صلوات الله علیه واله):
عن «علی» (علیه السلام)... قلت: یا رسول اللّه ما یبکیک :قال ضغائن فی صدور اقوام لا یبدونها لک إلّا من بعدى قال: قلت: یا رسول اللّه فی سلامة من دینی؟ قال: فی سلامة من دینک(79)
«علی بن ابی طالب»(علیه السلام)، به همراه«پیامبر» (صلوات الله علیه واله) از باغی میگذشتند، «امیر المؤمنین» (سلام الله علیه واله)، به «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) فرمودند: چقدر این باغ زیبا است. «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) فرمودند: باغ تو در بهشت زیباتر است، و شروع به گریه کردن، کردند «علی بن ابی طالب»(سلام الله علیه)، از علت گریه «پیامبر» (صلوات الله علیه واله) سوال نمودند؛؟ «حضرتش» (صلوات الله علیه واله) در پاسخ فرمودند: به خاطر کینه امتم، نسبت به تو؛ بعد «امیر المؤمنین» (سلام الله علیه) سوال نمودند: آیا من سلامت در دین دارم در پاسخ فرمودند: بله تو در سلامت دین هستی.
در ادامه هیثمی مینویسد:
رواه أبو یعلى والبزار وفیه الفضل بن عمیرة وثقه ابن حبان وضعفه غیره، وبقیة رجاله ثقات. (80)
این حدیث را ابو یعلی، و بزار نقل کردهاند، و در اسناد آن فضل بن عمیره وجود دارد، که ابن حبان آنرا توثیق کرده؛ و غیر ابن حبان فضل را ضعیف میداند، ولیکن باقی رجال سند، این روایت همه ثقه هستند.
و حاکم نیشابوری(81) سند این روایت را آورده، و آن را صحیح میداند، و لیکن اول حدیث را ذکر نکرده و فقط آخر حدیث(82) را، ذکر کرده؛ خدا عالم است که این تصرف، آیا از ناحیه خود حاکم است، یا از ناسخ و یا از ناشر.
و چه خوب گفته صفی الدین حلی:
و ان کنت ماتدری فتلک مصیبۀٌ
و ان کنت تدری فالمصیبته اعظم.
و اگر نمیدانستند پس این مصیبت است و اگر عالمانه این عمل را انجام دادنند پس مصیبت بزرگتر است.
نتیجه:
پس مشخص شد که اولا مؤلف کتاب روضةالواعظین شهید فتال نیشابوری است نه شیخ مفید.
ثانیاً: از بررسی آیات قرآن و روایات و تاریخ به این نتیجه رسیدیم که پیامبر (صلوات الله علیه واله) برای معرفی کردن علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) در روز غدیر خوف و ترس داشته منتهی ترس حضرتش به خاطر امتش بوده نه چیز دیگر.
پینوشتها:
58-احزاب(33)-39
59-آل عمران(3)-175
60-دخان(44)-14
61-نحل(16)103
62-الطور(52)-30
63-ذاریات(51)-39
64-ما اوذی نبی مثل مااوذیت: ابن شهر اشوب، المناقب، ج3، ص247؛ ابو نعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج6، ص333؛ شمس الدین ابی بکر بن خلکان، وفیات الاعیان، ج5، ص186
65-علق(96)-1
66-فصلت(41) -6
67-همان، مسند أحمد ج 4، ص 164 و ج1، ص 207 ص 208 ؛ همان، سنن ابن ماجة ج1 ، ص50 ؛ دهلوی، حیاة الصحابة ج2 ، ص487 و488؛ بدخشانی، نزل الأبرار: ص 34-35 ؛
68-ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج20،ص298
69-نهج البلاغة، الخطبة: 172 .
70-بخاری، صحیح البخارى،ج4، ص177، کتاب بدء الخلق، باب علامات النبّوة؛ مسلم، صحیح مسلم، ج8، ص186،کتاب الفتن، باب لا یقوم الساعة حتّى یمرّ الرجل بقبر الرجل.
71-حاکم نیشابوری، المستدرک، ج4،ص526
72-همان، المناقب لابن شهرآشوب،ج3،ص220؛ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق،ج42،ص290؛
73-همان، شرح نهج البلاغة،ج9،ص23
74-ابو جعفر اسکافی،المعیار والموازنة، ص109؛ همان، شرح نهج البلاغة، ج7،ص39؛ ضامن بن شدقم، الجمل،ص69
75-همان، شرح نهج البلاغة، ج16، ص150
76-یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص159
77-همان، فضائل الصحابة، ج1، ص231
78-همان، المستدرک علی صحیحین، ج3، ص150؛ مسلم بن حجاج قشیری، الکنی والاسماء، ج1، ص318؛ عقیلی، الضعفاءالکبیر، ج1، ص178؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج11، ص216؛ همان، تاریخ مدینه دمشق، ج42، ص447؛ شمس الدین محمد ذهبی، تذکرةالحفاظ، ج3، ص995؛ همان، لسان المیزان، ج5، ص486؛
79-همان، مجمع الزوائد، ج9، ص118
80-همان؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج11، ص73؛ همان، تاریخ بغداد، ج12، ص398؛
81-همان، المستدرک علی صحیحین، ج3، ص151
82-أما إنک ستلقى بعدی جهدا قال فی سلامة من دینی قال فی سلامة من دینک
کتابنامه.
قرآن.
نهج البلاغة.
. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406 ه. ق
ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق، علی بن حسین، کمال الدین، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، قم چاپ : دوم،1395 هجرى.
ابن بابویه، علی بن الحسین، الاعتقادات، الموتمر العالمی للشیخ المفید، قم،1414 ق، چاپ: دوم
ابن تیمیه، عبد الحلیم، منهاج السنة، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد رشاد سالم.
ابن خلکان، محمد بن ابی بکر، وفیات الاعیان، دار النشر : دار الثقافة - لبنان.
ابن شهر آشوب، المناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه،1379 ه، بی جا اصفهانی، احمد بن عبد الله، حلیة الاولیاءوطبقات الأصفیاء، دار النشر، دار الکتاب العربی، بیروت،1405، چاپ چهارم.
ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز، بیروت، دارالکتب العلمیه،1422 ق، چاپ: اول،
ابی الحدید، هبة الله، شرح نهج البلاغه، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت،1418 هـ، الطبعة : الأولى، تحقیق : محمد عبد الکریم النمری.
اسکافی، المعیار والموازنة، بی جا، تحقیق:الشیخ محمد باقر المحمودی، چاپ اول،1402
آلوسی، محمود، روح المعانی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
امین مصری، احمد، ضحی الاسلام، بی تا، بی جا.
ایوب الزرعی، محمد بن أبی بکر، بدائع الفوائد، مکة، دار النشر: مکتبة نزار مصطفى الباز،1416 ه، الطبعة: الأولى، تحقیق: هشام عبد العزیز عطا.
بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، بی جا، تحقیق سید علی عاشور، بی تا.
بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، بی جا، دارالنشر، دارالفکر، بی تا.
بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح المختصر (صحیح بخاری)، دار النشر، دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت،1407، الطبعة : الثالثة، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا.
بدخشانی، محمد بن معتمد، نزل الابرار، مکتبه امام امیر المومنین،1403، بی جا.
بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل، داراحیاء التراث العربى، بیروت،1420 ق، چاپ: اول.
بیهقی، ابوبکر، سنن البیهقی الکبری، دار النشر، مکتبة دار الباز، مکة المکرمة، 1414 - 1994، تحقیق: محمد عبد القادر عطا.
تفتازانی، سعد الدین، شرح مقاصد فی علم الکلام، الشریف الرضی، افست قم،1409 ق، چاپ: اول
تهرانى، سید محمد حسین حسینى، امام شناسی، علامه طباطبایى، مشهد،1426 ش، چاپ سوم.
حاکم حسکانی، احمد بن محمد، شواهد التنزیل، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ : اول،1411 هجرى.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 هـ، چاپ اول، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا.
حرعاملى، امل الامل، مکتبة الأندلس – بغداد، نجف اشرف، 1385 هجرى قمرى
حزم طاهری، سعید، الفصل فی الملل، دارالنشر، مکتبةالخانجی، القاهرة، بی تا.
حزم ظاهری، احمد بن سعید، المحلى، دار النشر، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، تحقیق : لجنة إحیاء التراث العربی.
حسینی جلالی، محمدحسین، فهرس التراث، انتشارات دلیل ما، قم،1422 هجرى قمرى
حلی معروف به ابن بطریق، حسن بن حسین، العمدة، مؤسسه انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1407 هجرى.
خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، بی تا.
خمینی، روح الله، مصباح الهدایة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، چاپ سوم، 1376 هجرى شمسى.
ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، دارالنشر، مؤسسة الرسالة، بیروت،1413، چاپ نهم.
ذهبی، شمس الدین محمد، تذکرةالحفاظ، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة : الأولى، بی تا.
ذهبی، ــــــــــــــ، تاریخ الاسلام، دار النشر، دار الکتاب العربی، لبنان، بیروت،1407 هـ، چاپ اول.
ذهبی، ــــــــــ، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1995، چاپ اول،
ذهبی، شمس الدین، العبر فی خبر من غبر، دارالنشر، مطبعة حکومة الکویت، الکویت، 1984، چاپ دوم،
زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، دار النشر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
سبحانی، جعفر، دروس موجزة فی علمی الرجال و الدرایة، مَرکز العالمی للدّراسات الاسلامیة، بی تا، بی جا.
سهیلی،عبد الله بن احمد،الروض الانف،دارالنشر،بی تا،بی جا.
سیوطی،جلال الدین،الدر المنثور، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993
شاهین،عثمان،شرح مذاهب اهل السنة،دار النشر، مؤسسة قرطبة للنشر والتوزیع - 1415هـ - 1995م ، چاپ اول.
شوشتری؛شهید قاضی نور الله ،الصوارق المهرقة،نهضت،تهران،1367 ه ش.
الشیبانی، احمد بن حنبل،المسند، دار النشر: مؤسسة قرطبة ،مصر،بی تا.
الشیبانی، احمد بن حنبل،فضائل الصحابة، دار النشر،مؤسسة الرسالة، بیروت، 1403 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. وصی الله محمد عباس.
الشیبانی، احمد بن حنبل،فضائل الصحابة، دار النشر،مؤسسة الرسالة، بیروت، 1403 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. وصی الله محمد عباس.
طاووس،موسی بن جعفر،التحصین،مؤسسه دارالکتاب،قم،چاپ : اول،1413 هجرى
طاووس،موسی بن جعفر،الطرائف، چاپخانه خیام،قم،1400 هجرى.
طاووس،موسی بن جعفر،الیقین،مؤسسه دارالکتاب،قم،چاپ : اول،1413 هجرى.
طبرانی،سلیمان بن أحمد بن أیوب،مسند الشامیین،بیروت، دار النشر: مؤسسة الرسالة ،1405ه،الطبعة: الأولى، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی.
طبرانی،احمد بن ایوب،المعجم الکبیر،دار النشر،مکتبة الزهراء،الموصل، 1404، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی.
طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، اتشارات داراالکتب الاسلامیة، قم،سوم،
طبرسی،احمد بن علی،الاحتجاج، نشر مرتضى، مشهد مقدس هجرى.
طبرسی،فضل بن حسن،مجمع البیان،انتشارات ناصر خسرو،تهران،1372 ش،چاپ سوم.
طبری،محمد بن جریر،تفسیر طبری، دار النشر،دار الفکر، بیروت،1405
الطحاوی، محمد بن سلامة، شرح مشکل الاثار،دارالنشر،مؤسسةالرسالة،لبنان،بیروت،1408هـ،الطبعة : الأولى ،
طهرانی آغاز بزرگ ،الذریعه، اسماعیلیان قم و کتابخانه اسلامیه تهران، ایران،1408 ه.ق
طوسی،محمد بن حسن،التبیان،دار احیاء التراث العربی،بیروت،بی تا.
عبد الله شافعی، ابن هبة الله، تارخ مدینه دمشق،دار النشر،دار الفکر، بیروت، 1995 ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری.
عبد الوهاب،رسالة فی الرد علی الرافضة،دار النشر ، مطابع الریاض ،چاپ اول، تحقیق ناصر بن سعد الرشید.
عبد الوهاب،محمد،مختصر زاد المعاد، دار النشر، مطابع الریاض ،الریاض چاپ اول، تحقیق: عبد الله بن عبد الرحمن بن جبرین،بی تا.
عقیلی،عمر بن موسی،الضعفاءالکبیر،دار النشر، دار المکتبة العلمیة، بیروت، 1404هـ ، چاپ اول، تحقیق : عبد المعطی أمین قلعجی.
عیاشی،محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، چاپخانه علمیه، تهران،1380 هجرى.
عینی، بدرالدین احمد، عمدۀ القاری شرح صحیح بخاری، دار النشر،دار إحیاء التراث العربی،بیروت،بی تا.
فتال نیشابوری،محمد بن حسن،روضة الواعظین، قم،انتشارات رضى،بی تا طاووس،موسی بن جعفر،الیقین،مؤسسه دارالکتاب،قم،چاپ : اول،1413 هجرى.
فرات کوفی،فرات بن ابراهیم،تفسیر فرات کوفی، مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت ارشاد اسلامى چاپ : اول،1410 هجرى.
فیض کاشانی،تفسیر الصافی، انتشارات الصدر،تهران،1415 ق،چاپ دوم.
قزوینی،محمد بن یزید،سنن ابن ماجه، دار النشر،دار الفکر، بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی،بی تا.
قشیری نیشابوری،مسلم،صحیح مسلم، دار النشر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی ،بی تا.
قندوزی، سلیمان،ینابیع المودة لذوی القربی،دار الاسوة للطباعة و النشر،اسوه،چاپ اول،1416ه.ق.
الکاندهلوی،حیاة الصحابة،دار الغد الجدید،قاهره،1430،چاپ اول.
کثیر دمشقی،اسماعیل،تفسیر القرآن العظیم،دار النشر، دار الفکر، بیروت، 1401
کراجکی، ابو الفتح، کنز الفوائد، انتشارات دار الذخائر،قم،چاپ : اول، 1410 هجرى.
مجلسی،محمد باقر،بحار الانوار، مؤسسة الوفاء ،بیروت، لبنان،1404 قمرى.
المناوی،عبد الرؤف،فیض القدیر،دارالنشر،المکتبة التجاریة الکبرى، مصر،1356ه، چاپ اول.
هیثمی،علی بن ابی بکر،مجمع الزوائد، دار النشر،دار الریان للتراث،دار الکتاب العربی ، القاهرة ،بیروت ، 1407
والتوزیع، بیروت،1413،چاپ دوم.
یعقوبی،ابن وضاح،تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار النشر: دار صادر،بی تا.