تحریریه زندگی آنلاین
هیچ کس در دنیا به اندازه پدر و مادر به فرزندش عشق نمیورزد و برای راحتی و آسایش او تلاش نمیکند. وقتی زوج جوانی صاحب فرزندی میشوند، با تمام وجود تلاش میکنند نیازهای او را از هر نظر تامین کنند تا او درست رشد کند و تربیت شود. وقتی کودک زبان باز میکند، یکی از شیرینترین و البته شاید سختترین دوران برای پدر و مادر است.
حتما میدانید که به طور معمول کودکان از دوسالگی تا حد زیادی میتوانند مثل یک فرد عادی بزرگسال حرف بزنند؛ البته گنجینه لغاتشان محدود است، ولی ذهن فعالی دارند و میتوانند بسیاری از حرفهای بزرگترها، بخصوص والدینشان را به خاطر بسپارند. از سهسالگی به بعد این توانایی به مراتب بیشتر میشود و میتوان گفت ذهن هشیار و آماده او مانند حافظه بسیار حجیم کامپیوتری خواهد شد که همه حرفها و رفتارها را به روشنی ثبت میکند.
این کامپیوتر سخنگوست و در بسیاری اوقات میبینید که وقتی شما مشغول حرف زدن با کسی هستید، او که تا آن موقع ساکت و با اسباب بازیهایش سرگرم بوده، ناگهان برمیگردد و چیزی میگوید که چند روز پیش درست از دهان شما درآمده است. مثلا شما به عنوان یک پدر کارمند رئیستان را به خانه دعوت کردهاید و با او درباره ترفیع و اضافه حقوق صحبت میکنید.
شما از او خوشتان نمیآید، ولی حفظ ظاهر کرده مدام از او تعریف و تمجید میکنید تا دلش را به دست بیاورید؛ به این خیال که دختر پنج ساله شما اصلا در باغ نیست و کاری به حرفهایتان ندارد. ناگهان او زبان باز میکند که: «بابایی مگه دیروز نگفتی که خیلی از این آقاهه بدت میآد ؟!» و اینجاست که شما دیگر نمیدانید چه کنید و با آسمان ریسمان بافتن میخواهید افتضاحی را که به بار آمده رفع و رجوع کنید و همین راستگویی فرزند باهوش شما همه نقشههایتان را نقش بر آب کرده است. بیدلیل نیست که میگویند «حرف راست را باید از دهان بچه شنید...»
خوب حواستان را جمع کنید...
همین حافظه قوی کودکان در این سن و سال است که ایجاب میکند در حضور آنها مراقب حرف زدنتان باشید و هر لغت یا اصطلاحی را به زبان نیاورید و درباره موضوعاتی که مناسب سن او نیست صحبت نکنید. در همین سنین است که شخصیت کودک شکل میگیرد و اگر او با پدر و مادری زندگی کند که به یکدیگر و به دیگران احترام نمیگذارند و مدام کلمات زشت و بیادبانه از دهانشان در میآید.
این رفتار در وجود او هم تثبیت خواهد شد و زمانی شما به اشتباه خود پی میبرید که کار از کار گذشته و هر قدر هم تلاش کنید نخواهید توانست به پسر یا دختر نوجوانتان یاد دهید که مودبانهتر حرف بزند و گستاخی نکند.
وقتی کودک شما بیادبانه حرف میزند...
اگر شما صاحب یک یا چند فرزند هستید، حتماً عاشقانه آنها را دوست دارید و حاضرید برای تربیت بهتر آنها هر کاری بکنید. پس بدانید، زمانی که کودک شما آرام و خوش خلق و سرحال است و هرچه شما میگویید گوش میدهد، باز هم رفتار با او نیاز به ترفندهای خاصی دارد. ولی همیشه اوضاع این طور نیست.
بعضی اوقات شما با فرزند 10 سالهتان به ملایمت حرف میزنید، از او میخواهید کاری برایتان بکند یا درباره کارهای مدرسه یا اتفاقی که برایش افتاده از او سوال میکنید و لحنتان هم اصلا خشن نیست؛ با این حال او جوابتان را نمیدهد، رویش را برمیگرداند، داد میزند که از اتاقش بیرون بروید یا با گستاخی تمام در چشمانتان زل میزند و با بیادبی به شما میگوید مجبور نیست جواب دهد یا اصلا دلش نمیخواهد برایتان کاری انجام دهد!
اینجاست که والدین، بخصوص آنها که جوانترند یا تنها همین یک فرزند را دارند، گیج میمانند که چرا کودک معصومشان که تا چندی پیش خوش اخلاق و مهربان بود، حالا چند وقتی است که با گستاخی جواب میدهد، به هم سن و سالانش فحش میدهد و بدتر از همه گاهی بزرگترها یا والدینش را هم از این کلمات زشت بینصیب نمیگذارد. سوال اینجاست:
چرا کودکان گستاخی میکنند؟
اگر شما هم با معضل کودک بیادب روبهرو باشید که احتمالش هم کم نیست، دوست دارید جواب این سوال مهم را بدانید. این مسأله علل گوناگونی دارد؛ ولی مهمترین آنها این است که او میخواهد با بلند کردن صدایش و به کار بردن کلمات ناشایستی که متاسفانه اکثر اوقات در خانه شنیده و شاید شما هم وقتی از دست کسی عصبانی شدهاید بر زبان آوردهاید، جلب توجه کند!
او به خیال خودش میخواهد نشان دهد که بزرگ شده است. بعضی مواقع هم آنها دوست دارند والدین یا معلمان و مربیهایشان را به چالش بکشند و مهارت آنها را در بحث کردن بیازمایند و به آنها نشان دهند که اگر کاری را دوست نداشته باشند، انجام نمیدهند و هیچ کس در بحث کردن حریف آنها نیست؛ حتی کسی که ممکن است سنش سه برابر او باشد.
این کودک میخواهد به بزرگترها ثابت کند از آنها چیزی کم ندارد. وقتی کودک یازده ساله یا هشت ساله شما این کلمات ناشایست را بر زبان میآورد، جواب بزرگترها را با گستاخی میدهد و به زبان ساده پررویی میکند، احساس قدرت خواهد کرد. متاسفانه بسیاری از والدین پدر مادرها از ترس اینکه کودک آبرویشان را بخصوص جلوی غربیهها نریزد، وقتی صدایش را بلند میکند یا با گستاخی به خواسته آنها تن در نمیدهد، فورا دست از سرش برمیدارند و اجازه میدهند هر کاری میل دارد بکند...
برای خواندن بخش دوم- چرا کودکم بیادب است- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش سوم- چرا کودکم بیادب است- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش چهارم- چرا کودکم بیادب است- اینجا کلیک کنید.