
پیرزن با کمری خمیده و در حالی سرفههای خشکی میکند، از روی تخت بلند میشود و با دقت از داخل کمد کنار تختش، کیف بزرگی را بیرون میآورد، لباسهایش را با آرامش خاصی مرتب میکند و بدون آن که حرفی بزند، وسایلش را از روی میز کوچک کنار تخت جمع کرده و در داخل کیفش میگذارد.