بررسی جایگاه تحزب در اندیشه شهید بهشتی

با توجه بـه شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران در خصوص تهدیدات منطقه ای و فرا منطقه ای، نیاز به کـادر سازی و حضور نیروهای مـؤمن بـا ایجاد زمینه گسترش مردم سالاری دینی و نیروهای اجتماعی به عنوان محور اصلی مقابله با تهدیدات پیش روی امری واجب و لازم به شمار می آید

بررسی جایگاه تحزب در اندیشه شهید بهشتی

1- مقدمه:

با توجه بـه شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران در خصوص تهدیدات منطقه ای و فرا منطقه ای، نیاز به کـادر سازی و حضور نیروهای مـؤمن بـا ایجاد زمینه گسترش مردم سالاری دینی و نیروهای اجتماعی به عنوان محور اصلی مقابله با تهدیدات پیش روی امری واجب و لازم به شمار می آید. چراکه نظام های سیاسی که مبتنی بر همکاری نهادینه شده رهبران سیاسی، ساختار حـکومتی و گروه های اجتماعی می باشد، از ثبات و تعادل بیشتری در مواجهه با تهدیدات برخوردارند. در تهدیدات امروزی، ایمان دینی افراد به عنوان مهم ترین هدف دشمن مطرح می باشد و می کوشد تا از هرگونه انسجام هنجارهای دینی با گسترش تضادهای فـرهنگی و سـیاسی جهت رویارویی گروه های مذهبی استفاده نماید؛ بنابراین حضور مردم در صحنه به صورت فعال و زنده یکی از دغدغه های پیش روی بشمار می آید؛ زیرا مردمی که زمینه های لازم را در حزب و تشکیلات سیاسی کسب نمایند می توانند در مـواقع لازم در مـقابله با دشمن نقش آفرینی نمایند. از اینجاست که تحزب و تشکل های سیاسی اهمیتی دوچندان داشته و باید بیش از گذشته موردتوجه قرار گیرد.

2- تعریف:

پیشینه حزب در غرب به دو سده اخیر باز می گردد که بـا بـسط سکولاریسم، حزب مقوله ای برای پر کردن خلأ دین و کلیسا در جوامع غربی بود. در ایران نیز همزمان با نهضت مشروطه، احزاب شکل گرفتند و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با وجود موافقان و مـخالفانی بـه حـیات خود ادامه دادند. حزب در لغـت بـه مـعنای جماعتی از مردم، پیروان و هم مسلکان شخص، بهره و قسمت آمده است. اما در اصطلاح هر کس از منظری بدان توجه نموده، بنابراین تعاریف متعددی را شـامل مـی شود. مـدیسن معتقد است که: «حزب عده ای از افرادند که چـه در مـقام اکثریت باشند و چه در مقام اقلیت، بر اساس منافع و هدف های سایر افراد و نیز منافع و هدف های دایمی و کلی جامعه در تضاد اسـت، بـا یـکدیگر طرح اتحاد ریخته اند.»(محمدی نژاد،1355، ص35) دورژه می گوید: «حزب مجموعه ای از گروه های پراکـنده در اطراف کشور است که از طریق سازمان های هماهنگ کننده به هم پیوسته اند.»(دورژه،1365،ص426) دیوید رابینسون نیز به این نکته اشاره مـی کند کـه: «حـزب گروهی سازمان یافته از کسانی است که دیدگاهی مشترک دارند و درصدد دستیابی بـه قـدرت سیاسی می باشند.»(رابرتسون، 1375،ص110)

با بررسی مفاهیم و تعاریف گوناگون، درمجموع می توان گفت: حزب در سیاست، سازمانی سیاسی اسـت کـه بـه دنبال تأثیرگذاری در حکومت می باشد. این تأثیرگذاری معمولاً از طریق نامزد کردن کسانی بـا دیـدگاه های هـمسو با حزب صورت می پذیرد. احزاب معمولاً به دنبال به کار بستن ایدئولوژی خاص بـا دیـدگاهی مـشخص هستند که با اهدافی معین در ساختار و برنامه هایشان ذکر شده است و باعث پدیدآیی افرادی بـا اهـداف یکسان حول محور حزب می شود. با توجه به تعریف های حزب می توان کار ویـژه هایی ازجـمله: «تـنظیم خواسته های مردم جهت ابلاغ به حکومت و تلاش در جهت تحقق آرمان ها، تشویق شهروندان به مـشارکت در انـتخابات، سازمان دهی و متمرکز ساختن نیروهای پراکنده و متشتت جامعه در جهت اهداف حزب و دفاع از حقوق شـهروندان در قـبال دسـتگاه های اجرایی کشور»(نوروزی، 1385، ص137) برای آن در نظر گرفت. نظام تک حزبی، دوحزبی و چندحزبی از انواع نظام های حزبی به شـمار مـی آید. در کشورهایی با احزاب یگانه که فقط حزب حاکم وجود دارد و هم او تمام قـدرت را در اخـتیار دارد، حـزب مسلط؛ یعنی حزبی که در بین جمیع احزاب آن قدر قوی است که می تواند رقبای خود را بـا فـاصله زیـادی پشت سر گذارد. نظام دوحزبی که رایج ترین آن ها در جوامع انگلیسی و آمریکایی اسـت و قـدرت به تناوب بین دو حزب دست به دست می گردد. نظام چندحزبی؛ که اغلب دموکراسی های به اصطلاح غربی در این دسته از احـزاب جـای می گیرند. (مدنی،1386،شماره66)

3- جایگاه حزب در قرآن:

قرآن برای بیان تشکیلات سیاسی در جـامعه از واژهـ حزب الله استفاده می کند. «حزب الله، طیف گسترده اجـتماعی و سـیاسی اسـت که کلیه نیروهای مسلمان و متعهد را شامل مـی شود و بـدون احتیاج به هرم تشکیلاتی، وظایف اعضای آن بنا بر بینش و امکانات موجود مـشخص مـی شود.»(عمید زنجانی،1390،ص270) بدون شک حـزب در اصـطلاح قرآن و مـتون دیـنی بـه معنای نوین آن نیست. بلکه در فرهنگ اسـلامی رابـطه عضو و تشکیلات، رابطه ای مخصوص و فراتر از اهداف حزب به معنای امروزی است. ایـن طـیف به هیچ گروه و تفکر خاصی وابـسته نیستند؛ زیرا هدف از ایـجاد آن وحـدت و همسویی در جهت ستیزگی با دشـمنان خـدا، استضعاف زدایی، نفی استکبار، ظلم ستیزی، برپایی و گسترش عدالت می باشد. ازاین روی از افراد با نـظریات مـختلف می خواهد تا حول نقاط مـشترک مـتحد شـده و تلاش خود را بـه سـمت وسوی اهداف متعالی هماهنگ سـازند. ازجـمله ادله ای که دین مبین اسلام ضرورت مشارکت سیاسی مردم را در امور حکومتی ایجاب می کند مـی توان بـه مواردی اشاره کرد:

1- تعاون در کار نـیک: یـکی از دستورهای دیـن مـبین اسـلام به مسلمانان داشتن تـعاون و همکاری در کارهای خیر و نیک است: وَتَعَاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتقوی.(مائده/2)

2- فریضه امربه معروف و نهی از منکر: یـکی از اهـداف و عملکردهای احزاب و تشکل ها نظارت بر کـار حـکومت و جـامعه اسـت. در اسـلام امربه معروف و نهی از مـنکر مـتوجه تمامی افراد جامعه می باشد. احزاب نیز می توانند با توجه به مسئولیت همگانی و بازتاب اعمال افراد در سـرنوشت دیـگران، در ایـن خصوص به ایفای نقش بپردازند: وَلتَکُن مـِنکُم اُمـَّهً یـَدعُونَ اِلَی الخـَیرِ وَ یـَامُرُونَ بـِالمَعرُوفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ اُولئِکَ هُمُ المُفلِحُون. (آل عمران /104)

3- اهمیت کار شورایی: خداوند در قرآن کریم به رسولش سفارش می کند که در امور به شور و مشورت بپردازد: وَشَاوِرهُم فِی الاَمر(آل عـمران/159) و مؤمنان را کسانی معرفی می کند که امورشان را بر اساس شور و مشورت به انجام می رسانند: وَ اَمرَهُم شُوری بَینَهُم.(شوری/38)

4- مصادیق آزادی فرد: یکی از حقوق انسان ها در اسلام، آزادی فردی است. طبیعی است دراین باره انسان مـی تواند بـا رعایت موازینی به فعالیت های گروهی و اجتماعی بپردازد.(ملک زاده،1390،ص213)

با توجه به این مصادیق و آموزه های قرآنی، اصل بیست و ششم قانون اساسی بیان می کند: "احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسـلامی یـا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آن ها مـنع یـا به شرکت در یکی از آن ها مـجبور سـاخت." اما در فعالیت های سیاسی این نکته را نباید فراموش کرد که تفکر سیاسی در قرآن به عنوان هسته مرکزی حیات سیاسی یک مسلمان متعهد، بسی فراتر از مفهوم تـحزب(بـه معنای تلاش در جهت کـسب قـدرت) است؛ زیرا ملاک عمل مسلمان تنها ایمان و تعهدی است که در برابر اسلام، خداوند و سایرین بر عهده خویش احساس می کند و هدف نهایی تمامی فعالیت های سیاسی تحقق آرمان های مقدس اسلام می باشد. بـنابراین افـراد می توانند با در نظر گرفتن اصولی که در این اصل بدان اشاره شده است به کار و فعالیت سیاسی اهتمام ورزند.

4- شهید بهشتی و تشکل های سیاسی:

برای شناخت اندیشه های شهید بهشتی در باب تحزب، بـاید بـا جهان بینی وی دربـاره انسان و جهان توجه کرد. در اندیشه وی که ملهم از آموزه های قرآنی و اسلامی است، جهان عبث و بیهوده آفریده نشده اسـت و خداوند آسمان ها و زمین را به حق آفریده و در خدمت نسل بشری قرار داده اسـت. انـسان نـیز در دستگاه فکری شهید بهشتی مخلوقی حق گرا و کمال جوست؛ که فطرت و خمیرمایه سرشت این انسان نه تنها با حـق سـر جنگ ندارد، بلکه با حق پیوندی اصیل دارد. او انسان را طبعاً فردگرا، اجتماعی، سیاسی، عـقلانی، آزاد و کـمال پذیـر می داند که به خاطر دارا بودن این ویژگی ها بر سایر موجودات امتیاز و برتری دارد. وی دراین باره می گوید: «هـمه این مقطع آفرینش برای این است که میدانی رنگارنگ و متنوع برای عمل و کـار انسان به وجود بـیاید و انـسان در مسابقه به خیرات و نیکی ها در این میدان بس گسترده و وسیع قرار گیرد و نهان انسان با راه و شیوه عملی که دارد، آشکار گردد و معلوم شود که در میان این موجودات زنده، کدام برنده و کدام بازنده اند؟... یعنی ایـن مقطع از هستی دارای آهنگی است و آهنگش برای عمل انسان ها، برای کار انسان ها و برای تلاش انسان هاست. تلاشی که هدفش مشخص شدن این است که چه کسی نیکوکارتر است. (بهشتی، 1378،ص54) از اینجاست که وی نتیجه مـی گیرد اگـر خلقت انسان هدفمند است بنابراین قوانین و مقررات و نظام های اجتماعی یعنی نظام پاسداری از حق و عدالت، باید طوری ترسیم گردند که زمینه های دستیابی به این اهداف محقق گردد.

با توجه به ایـن جـهان بینی، بهشتی جایگاه حزب در نظام اسلامی را این گونه تعریف می کند: «حزب در نظام اسلامی، یعنی گرد هم آمدن و سازمان یافتن و سازمان پذیرفتن افرادی که همدیگر را می شناسند و به همدیگر اعتماد دارند، به اسـلام مـعتقد هستند، به عنوان یک دین و یک نظام اجتماعی، اقتصادی و معنوی. می خواهند بر پایه حاکمیت اسلام، جامعه اسلامی را اداره کنند یا در اداره آن جامعه اسلامی سهیم گردند.(بهشتی،1361، ص65 ) ازاین روی در بیست و نهم بهمن 1357 یعنی چـند روز پس از پیـروزی اسـلامی، موجودیت سیاسی حزب جمهوری اسـلامی را بـاهدف تـلاش برای تداوم انقلاب اعلام کرد؛ زیرا معتقد بود وقتی انقلاب پیروز می شود نوبت به تداوم انقلاب، نوبت به مدیریت، نوبت بـه بـرنامه ریزی در زمـینه های مختلف روحی و معنوی، فرهنگی و آموزشی، اقتصادی، خانوادگی، بـهداشتی و امـثال آن ها می رسد... همه این ها احتیاج دارد به نیروهای ساخته شده و کارآمد، نیروهایی که باهم همفکر باشند،... اگر همه نیروها برمبنای ایـن بـرنامه ها حـرکت و تلاشی هماهنگ جهت تداوم انقلاب به وجود آورد...»(قاسمی،1360،ص138)

شهید بـهشتی معتقد بود برای دستیابی به این اهداف است که جامعه باید سازمان یابد. ازاین روی برای به حرکت درآوردن جـامعه ایـستا، سـازمان دهی و تشکیلات را ضرورتی اجتناب ناپذیر می دانست و می گفت: «در جامعه، هرقدر اندام ها و ارگان های سازنده، مـتنوع تر و گـوناگون تر و به کارهای مختلف مشغول تر، تشکل و نظام اساسی و شبکه میان افراد و سازمان های اجتماع وسیع تر و قابل اعتمادتر اسـت.»(مـوسوی مـقدم، 1385، ص171 )

از دیدگاه شهید بهشتی افراد باید در قالب احزاب در امر سیاست دخالت نمایند زیـرا فـردی کـه حق دخالت ندارد در واقع آزاد نیست؛ و کسی که زمان را درک کرده است عالم به زمانش مـی باشد و بـاید ایـن حضور آگاهانه را حفظ نماید. او معتقد است که اگر مردم درصحنه نباشند، در هر حکومتی احـتمال دیـکتاتوری وجود دارد. بنابراین رابطه یک طرفه با مردم را نفی می کرد چنانکه در فرازی بیان می کند: «مـن اصـلاً رابـطه یک طرفه را نمی پسندم و می گویم در هر جامعه ای که رهبری رابطه یک طرفه دارد، جامعه به رشد واقعی خـودش نـرسید و بسیار عالی است که ما امامت عمومی هم داشته باشیم؛ یعنی کل مـلت هـم در امـامت صحیح است.»(روزنامه اطلاعات، 12 آذر 1358 ) وی حدود حزب را معیارهای اسلامی می داند و می گوید: «باید همه معیارهای اسلامی را در هـمه حـال رعایت کنیم، اگر این طور نشد، اینجا به جای اینکه محل عبادت باشد، لانـه شـیطان خـواهد بود. »(مرادی، 1387، ص11) او تفاوت جامعه اسلامی را در موضوع حزب با جوامع دیگر در همین موضوع می داند و می گوید: «جـامعه اسـلامی، نـه چون جامعه های دربسته اردوگاه مارکسیسم است که انسان را در پشت دیوارهای آهنین نـگهدارند و نـه چون جامعه لیبرال غربی است که بازار مکاره عرضه بی ضابطه آراء و افکار باشد و دراین باره به راستی، جامعه اسـلامی نـه شرقی است، نه غربی.»(موسوی مقدم، 1385، ص175)

از دیدگاه آیت الله بهشتی مهم ترین هدفی کـه تـشکیل یک حزب و گروه می تواند داشته باشد ایـجاد تـشکیلاتی اسـت که از طریق آن شناخت و پرورش استعدادها در یک جامعه مـمکن شـود: «اینکه استعدادها را چگونه باید شناخت و بعد از شناختن چگونه باید پرورش داد، مسئله ای مهم و اساسی در هـر جـامعه ای است. در جامعه ای که استعداد انـسان بـه هدر بـرود و بـه جای پیـدا کردن راه باز و شکوفایی، همواره به سـد و مـانع شکفتگی برخورد کند، در جامعه ای که صاحبان ارزش و استعداد به جای تشویق، همواره عقب رانـده شـوند، در جامعه ای که انسان به جای حرکت در خـط انسان تر شدن و رشد کـردن، بـه سوی خطوط انحرافی و تملق و چاپلوسی و جـلب نـظر افراد یا گروه هایی معین کشانده شوند، نمی توان امیدوار بود که استعدادها بارور شـوند.»(بـنیاد نشر،1380، ص140) در نظر ایشان جهت شـناسایی، سـازمان دهی و فـراهم کردن میدان شـکفتگی اسـتعدادها فقط از راه تشکیلات و تشکل اسـت کـه چنین محیطی ایجاد می شود: «یک تشکیلات نیرومند در حقیقت محل تلاقی استعدادها و محل شناسایی مـتقابل اسـتعدادهاست.»(همان، ص141) و در جای دیگر هدف تشکیل حـزب را سـازمان دهی و کادر سـازی نـیروهای اجـتماعی می دانست ازاین روی می گفت: «بـاید تشکل داشت و الا حوادث می آید بر ما مسلط می شود. اگر آدم بی برنامه باشد، اگر نیروها بی تـشکل بـاشند، اگر برنامه ریزی و رهبری مناسبی نباشد حـوادث مـی آیند مـا را ایـن طرف و آنـ طرف می برند. درحالی که شـأن انـسان این نیست. شأن انسان این است که او مسلط بر حوادث باشد. ما در رابطه انسان با تـاریخ مـی گوییم: انـسان بیش از آنچه که ساخته تاریخ باشد، سـازنده تـاریخ اسـت.»(روزنـامه جـمهوری اسـلامی ایران، 16 تیر1360 ) اگرچه آن شهید حزب را باعث پیشرفت و تحرک یک جامعه می دانست اما برای آن ویژگی هایی قائل بود که درمجموع می توان به مواردی اشاره کرد:

1- تشکیلات حزب بـاید عبادت داشته باشد 2- نباید بت یا لغو یا لهو باشد باید به درد مردم بخورد و سودمند باشد 3- دائماً باید مراقبت کند خودخواه نباشد، خداخواه بماند 4- آزادی های انسان ساز در درون حزب حفظ شود 5- کـار حـزب ساختن ناقص ها است نه حذف آن ها 6- جاذبه در حد اعلای امکان و دافعه در حداقل ضرورت در درون حزب و نظام سیاسی 7- هدف از ایجاد یک حزب، محکم سازی ارتباط آزادانه میان انسان ها است 8- مرز حـزب و خـط قرمز آن اصول اسلامی است نه ملاحظه های مصلحت جویانه 9- حزب نباید انحصارطلب باشد 10- حزب در خدمت انقلاب است نه انقلاب در خدمت حزب 11- قدرت طلبی به هـر شـکل ممکن، حزب را حزب شیطان مـی کند 12- تـک حزبی مانع رشد و تعالی جامعه است 13- حزب نباید میراث خوار انقلاب باشد 14- مشی سیاسی حزب باید مکتب اصیل و پویای اسلام باشد 15- حزب نباید وارد معاملات باندی و جـناحی بـشود.(مهاجر نیا، 1388، ص462)

5- نتیجه گیری:

در یک جـمع بندی کـلی می توان گفت جایگاه تحزب در اندیشه شهید بهشتی به عنوان رهبری که در شکل گیری و هدایت انقلاب در تمامی مراحل نقش بسزایی را ایفا نمود مربوط به جهان بینی وی در خصوص هدف آفرینش و انسان می باشد. در نگاه او انسان مـوجودی آزاد و تـربیت پذیر است که می تواند تاریخ را ایجاد کند. ازاین روی پس از پیروزی انقلاب تمام تلاش خویش را در جهت ایجاد تشکل های مختلف معطوف ساخت. در اندیشه وی تشکل و حزب، پلی برای کسب قدرت و شهرت نیست بلکه وسیله ای برای خـدمت بـه خلق و تـربیت نیروهای انقلابی به شمار می آید. زیرا تداوم انقلاب منوط به افرادی است که دارای ایدئولوژی اسلامی باشند. حـزب می تواند علاوه بر تربیت این افراد، وظیفه منسجم کردن و همسو نـمودن آنـ ها را نـیز بر عهده دارد. بنابراین ترویج فرهنگ تحزب و تشکیلات خرد جمعی را در جهت دفاع از فرهنگ، اعتقادات و نظام ارزشی اسلام را امـری ضـروری محسوب می کرد. با توجه به اهمیت این موضوع، خود ایشان پیشتاز این حـرکت شـدند. تـأسیس کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم در سال39-40، عضویت در شورای فقهی موتلفه اسلامی در سال 42، تأسیس جـامعه روحانیت مبارز در تهران در سال56-57 و ایجاد حزب جمهوری اسلامی ایران در سال 57 نمونه های اساسی ایـن ادعا است.

منابع:

1- قـرآن کـریم

2- بهشتی، محمد، (1392)،"حق و باطل،" تهران: بقعه

3- دورژه، موریس، (1365)،"جامعه شناسی سیاسی،" ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران

4- رابرتسون، دیوید، (1375)،"فرهنگ سیاسی معاصر،" ترجمه عزیز کیاوند، تهران: البرز

5- عمید زنجانی، عباسعلی، (1390)، "مبانی انـدیشه سیاسی اسلام،" تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

6- عباسی ولدی، محمدحسین، (1387)،"افلاکیان زمین،" تهران: شاهد

7- قاسمی، سید فرید، (1360)،"یادنامه شهید مظلوم،" قم: نشر قدس

8- فیرحی، داوود، (1391)،"رهبری و حکومت در اندیشه شهید بهشتی،" فـصلنامه سـیاست، دوره42، شماره 1

9- محمدی نژاد، حسن، (1355)،"احزاب سیاسی،" تهران: انتشارات امیرکبیر

10- مدنی، سید جلال، (1386)،"تاریخچه مختصر تحزب در ایران،" ماهنامه زمانه شماره66

11- مرادی، فرشته، (1387)،"سید محمدحسین بهشتی، " تهران: میراث اهل قلم

12- ملک زاده، محمد، (1390)،"مـبانی دیـنی قانون اساسی ج.ا.ا،" تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

13- موسوی مقدم، رحمت الله، (1385)،"آزادی های اجتماعی در نگاه شهید بهشتی،" فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال دوم شماره4و5

14- مهاجر نیا، محسن، (1388 )،"اندیشه سیاسی متفکران اسلام ج 3،" تـهران: پژوهـشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

15- نوروزی، محمدجواد، (1385)،"فلسفه سیاست،" قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

16- "روزنامه جمهوری اسلامی ایران،" 12 آذر 1358

17- "روزنامه جمهوری اسلامی ایران،" 16 تیر1360

18- "روزنامه جمهوری اسلامی ایران،" 2 شهریور1360

19- "روزنـامه اطـلاعات،" 12 آذر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر