ماهان شبکه ایرانیان

جذابیت استراتژیک؛ حلقه مفقوده تولید سریال تلویزیونی سیما!

تلویزیون باید بستر سریال سازی را جدی بگیرد، چرا که مدتهاست با وجود سایر رسانه ها، صداوسیما در جذب مخاطب بسیار عقب ایستاده است، حال که رقیب های جدی در این میدان وجود دارد، سیما با یک برنامه ریزی به موقع می تواند جلوی بریز و به پاش های تولید سریال را که خروجی با کیفیتی را هم به دنبال ندارد را بگیرد.

جذابیت استراتژیک؛ حلقه مفقوده تولید سریال تلویزیونی سیما!

با نگاهی به مجموعه های تلویزیونی که امسال از شبکه های مختلف پخش شد، به نکته ای می رسیم که اساسا چرا باید نگاه سازنده و سفارش دهنده به تولید مجموعه به قدری ضعیف باشد که خروجی همه تولیدات یک ساله به یک اندازه در حد نازل باشد.

در حالی که تلویزیون حداقل در داخل به لطف شبکه نمایش خانگی و شبکه های ماهواره ای متوجه تغییر ذائقه مخاطب شده است اما در اجرا کاملا به ایده ها و تیم های سازنده ای اعتماد می کند که بیشتر در تولید این مجموعه های مناسبتی به دنبال سرهم بندی کردن هستند تا روایت درست و همراه با جذابیت که نگاه کارشناسی مخاطب را در پی داشته باشد.

تلویزیون سالهاست در تولید مجموعه های استراتژیک که می تواند حرف های بزرگی را در چارچوب جذابیت درام مطرح کند ضعف دارد، در حالی که در تلویزیون های آمریکا همواره اصلی ترین اطلاعات همسو با کشورشان را در قالب سریال مطرح می کنند اما ظرف مناسبتی نوروزی ما با مجموعه هایی پر شده که اساسا در بیان هرچیزی لکنت جدی دارند.

سریال «هوملند» که در ادامه سیاست های نگاه از بالا آمریکا ساخته شده است، ضمن دادن اطلاعات غلط به مخاطبانش اما در صورتی که مخاطبی را پیدا کند که از اخبار روز بی اطلاع باشد(که قطعا به واسطه پخش جهانی سریال هم پیدا می شود)، این سریال برای مخاطبش یک مرجع تاریخی می شود، چرا که شیوه اجرای فرمی آن و همینطور وجود جذابیت دراماتیکی که در سریال پیدا می کند موجب جدی گرفتن آن می شوذ و آنچه که در تاثیر گذاری هنر تصویر وجود دارد درام است تا واقعیت های ذاتی که وجود دارد.

تلویزیون باید بستر سریال سازی را جدی بگیرد، چرا که مدتهاست با وجود سایر رسانه ها، صداوسیما در جذب مخاطب بسیار عقب ایستاده است، حال که رقیب های جدی در این میدان وجود دارد، سیما با یک برنامه ریزی به موقع می تواند جلوی بریز و به پاش های تولید سریال را که خروجی با کیفیتی را هم به دنبال ندارد را بگیرد به طوری که با جستجوی عنوان همین سریال های تلویزیون نوروزی تعداد عکس های سلفی پشت صحنه از تعداد عکس های صحنه هم بالاتر می رود. تلویزیون می تواند ضمن توجه بیشتر به کیفیت تا کمیت راه نفوذ جدی را بین سیل عظیمی از مردم که با تلویزیون قهر کرده اند را بگیرند.

ما در ساخت سریال ضعف فیلمساز نابلد نداریم اما روش استفاده از آنها را فراموش کردیم به عنوان مثال بهروز افخمی که در «روباه» به حداقل های موضوعات استراتژیک نزدیک شد را به جای استفاده در حوزه سریال سازی در یک برنامه سینمایی استفاده می کنیم و همچنین از سوی مدیران تلویزیون باید سینماگران را جدی گرفت، چرا که بسیاری از موضوعاتی که می شود در سریال با زمان مناسبی که در اختیار است را مطرح نمود، امکان انتقال آنها در تایم محدود فیلم سینمایی نیست.

جای تعجب بسیار دارد که سازمان ارزشی مانند «اوج» که با ساخت آثاری مثل «بادیگارد» و «ایستاده در غبار» نشان داد که می تواند در حوزه استراتژیک موفق عمل کند اما بودجه خود را به جای صرف هزینه در ساخت این گونه آثار در مسیر تولید یک سریال طنز «پایتخت» هزینه می کند!

در حالی که فضای سریال دیدن ما به دو بخش متکی به آثار ضعیف شبکه های ماهواره ای و آثار شناخته شده ای مانند بازی تاج و تخت، هوملند و… شده است اما تلویزیون ما در مسیر تولید آثار مهم قدمی برنمی دارد و همچنان این حوزه در انحصار عده ای است که تکرار مکررات هستند.

* سینما ایران

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان