به گزارش "ورزش سه"، در دوران پساگواردیولا در بارسلونا که نشانه های افول و سقوط تیکی تاکا روز به روز بیشتر نمایان می شد فقط یک مربی توانست چمپیونز لیگ را فتح کند و آن انریکه بود. مردی که برای ایجاد اصلاحات در تیکی تاکای تابلو شده استخدام شد. اصلاحاتی که بولد ترین آنها ترجیح "طول به عرض" بود. موفقیت لوچو روی نیمکت نیوکمپ باعث شد که فدراسیون فوتبال اسپانیا هم با همین نگرش به سراغ او بیاید. با نگرش استخدام یک "تعمیرکار برای تیکی تاکا" و چه بهتر که این استاد قبلا درسش را هم پس داده باشد. به همین علت وقتی که نمایش اسپانیا برابر انگلیس را مشاهده می کردیم با اصلاحاتی که انتظارش را داشتیم روبرو شدیم، اصلاحاتی با زیر بنای افزایش سرعت.
انریکه به مانند هر مربی دانایی به خوبی می داند که اولین قدم "کندن دندان لق حفظ توپ نیست، بلکه باید آن را عصب کشی کرد"، به همین دلیل به جای رد شدن با تریلی از روی مالکیت های هفتاد هشتاد درصدی گذشته، از طرح تعویض بازی حفظ توپ با بازی غالب استفاده کرده است. تفاوت بنیادین "بازی غالبی" که اسپانیا برابر انگلیس به نمایش گذاشت با بازی های حفظ توپ دهه گذشته تیم بر اساس "تکیه کردن و استفاده کردن" می باشد. در بازی حفظ توپ، اسپانیا به داشتن مالکیت توپ تکیه می کرد و تنها از این مسیر به سمت بهشت و در سال های پایانی جهنم قدم می گذاشت. اما در بازی غالب هدف ایجاد تسلط تهاجمی بر حریف است و در این راه از حفظ توپ هم به عنوان یکی از مولفه های اصلی استفاده می شود. یکی از مولفه ها، نه همه آنها. در واقع انریکه چنانچه از شیوه حملات تیم در ومبلی دیدیم با افزایش گزینه های بازی تهاجمی در حوزه های ارسال پاس بلند و حرکت از جناحین به سمت تبدیل اسپانیا به تیمی که مدام خلق موقعیت می کند گام برداشته و این در تضاد با حفظ توپ موقعیت محوری که به یک موقعیت صددرصدی و یک پیروزی یک بر صفر هم راضی ست می باشد. احتمالا ایده اصلی هم آمارهایی نزدیک به آمار تولید شده برابر انگلیس خواهد داشت. 52 درصد مالکیت. سیزده موقعیت. دو گل. و پیروزی.
اما کیست که نداند هدف نهایی لوچو تشکیل یک تیم سریع السیر و برق آساست! و این افزایش گزینه های بازی رو به جلو بیشتر از اینکه خط بطلانی بر تعصب تاکتیکی روی حفظ توپ باشد، تلاش هوشمندانه ای برای از دست ندادن زمان جهت توسعه حمله است. و خوب کیست که نداند سرعت دقیقا همان تمبر گمشده ای ست که در سال های گذشته روی پاکت های ارسال اسپانیا به تورنمنت ها جایش خالی بود! به همین دلیل این تلاش برای تولید یک ماشین سریع علاوه بر مدیران، بین طرفداران تیم هم پایگاه اجتماعی قوی دارد. و شاید به علت همین حمایت ها بوده که در برابر انگلیس انریکه بدون واهمه علاوه بر تغییرات سبک بازی که در بالا گفته شد، در بحث کوچینگ ترکیب ثابت هم ایده هایش مبنی بر تبدیل شدن به یک تیم سریع را پیاده کرد.
ایده هایی که در راس آنها حضور رودریگو بود. به طور قطع هر انتخابی به جز این رو دست زدنی بیشتر به خود حساب نمی شد، چون اگر شما می خواهید بازی بر مبنای حملات پیاپی و سریع تدوین کنید باید رودریگو را به موراتا و کاستا ترجیح بدهید. این مهاجم جوان دقیقا به مانند شماره پیراهنش یک مهاجم شماره نه واقعی است. یک شماره نه جهنده و پرنده و برنده. یک شماره نه که همه جا هست و کمک کننده ای درجه یک برای فضاسازی تیمش به حساب می آید. خصوصیاتی کاملا منطبق با سبک محبوب انریکه. خصوصیاتی که امثال موراتا و کاستا از آنها به اندازه نیاز بهره نبرده اند و در رقابت تک بعدی- چند وجهی، قافیه را به رودریگو پرتحرک و پرتلاش باخته اند. تلاش و تحرکی که به یک گل و یک پاس گل برابر انگلیس انجامید. یک تطبیق پذیری عالی.
اما نقش اصلی را قرار است امثال آسپاس و سائول و ایسکو و تیاگو ایفا کنند. انریکه با چینش این تعداد از بازیکنان سرعتی در میانه زمین که در نگاه اول ممکن است برهم زننده تعادل به چشم بیایند توانسته مجموعه ای از "استارترها" را مانند یک کلکسیون بی نظیر درون فرم بازی تیمش جاسازی کند. مجموعه ای از استارترها که همانطور در برابر انگلیس تماشا کردیم باعث شده بود اسپانیا هر لحظه از هرجای زمین که بخواهد استارت یک حمله سریع را بزند، مجموعه ای که باعث شده بود اسپانیا هرلحظه از هر جای زمین که بخواهد استارت یک پرسینگ شدید را بزند. و بله رسیدن به این "قدرت در سرعت" علاوه بر تلاش های تاکتیکی در تمرینات، حاصل بازیکنان سریعی ست که انریکه با شجاعت در ایستگاه های مختلف چینش کرده بود. توزیع عادلانه سرعت.
بله اگر واقعا تغییر و رشدی در کار باشد فقط با مشاهده یک بازی هم می توان پالس های محسوسی از آن دریافت کرد. تیم خیلی بیشتر حتی در مواقع حفظ توپ از بازی تکضرب به جای بازی های کند چند ضرب سال های گذشته استفاده می کند و همچنین ما شاهد انجام حرکات هندسی بسیار پرتعداد تری از قبیل مثلث ها به جای پاس های خطی یکنواخت در میانه زمین بودیم و اینها تغییرات و رشدهای عینیت یافته اسپانیا زیر نظر انریکه هستند. اما هنوز کارهای زیادی هم برای انجام وجود دارد! کارهای زیاد و پیچیده که یکی از سخت ترین آنها مسئله بوسکتس است.
یک مسئله با چند دیدگاه. از یک سو بوسکتس می تواند سوپاپ اطمینان یک تیم سریع در لحظاتی که نمی توان سریع بود باشد و از سوی دیگر عدم حل شدن در ضرب آهنگ بازی تیم بدون شک صداهایی نابه هنجار از خود تولید می کند. برای بازی اول بوسکتس ضعیف ترین نمایش ممکن را داشت و علاوه بر تقصیر در صحنه گل، در تعدادی صحنه دیگر نیز گپ جلوی خط دفاع را بدون نگهبان گذاشت. اما خوب به همان اندازه که می دانیم تصمیم گیری در مورد آینده پست شش بدون وی زود است، به همان اندازه هم متوجه هستیم که انریکه با یک تصمیم خیلی مهم روبروست. یک تصمیم که می تواند تغییرات را کامل کند؟ یک تصمیم و بستن موتور و روشن کردن ماشین توسط آقای تعمیرکار؟ کارهای زیادی هنوز برای انجام دادن وجود دارند.
مجتبی مرشدنژاد