شناسه : ۱۱۸۰۶۰۹ - پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۲
خلاصه جلسه اول سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع)
ما گاهی دچار علمزدگی میشویم. یعنی تصور میکنیم مشکلات انسان، با آگاهیدادن حل میشود یا تصور میکنیم علم، بیشتر از عمل، اثر دارد یا اینکه «همیشه، اول باید آگاهی بدهیم!» اما همیشه لازم نیست اول آگاهی بدهیم
در ادامه بخشهایی از اولین روز سخنرانی علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «سبک زندگی، مؤثرتر از آگاهی و ایمان» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
کمتوجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی، ایمان، محبت و اندیشۀ انسان، یک خلأ بزرگ فرهنگی، بهویژه در فرهنگ دینی ماست. ما فکر میکنیم که عمل، میوه و نتیجۀ آگاهی و ایمان است و باید مدام آگاهی و ایمان خودمان را افزایش دهیم تا این میوه را به ما بدهد، اما این اشتباه است که مدام بر افزایش ایمان و علائق معنوی تأکید کنیم تا به عمل برسیم. ما در این بحث، میخواهیم جلوی این اشتباه رایج و جاافتاده را بگیریم.
البته عمل به نوعی، نتیجۀ ایمان و اگاهی و علاقه هست، اما معنایش این نیست که هر کسی عملش کم بود، او را متهم کنیم به اینکه «ایمانش کم است!» و بعد هم برای اینکه ایمان و علاقههای خوبِ او را افزایش دهیم، روی آگاهیدادن به او برنامهریزی کنیم.
ما گاهی دچار علمزدگی میشویم. یعنی تصور میکنیم مشکلات انسان، با آگاهیدادن حل میشود یا تصور میکنیم علم، بیشتر از عمل، اثر دارد یا اینکه «همیشه، اول باید آگاهی بدهیم!» اما همیشه لازم نیست اول آگاهی بدهیم. خیلیجاها فهم برخی از آگاهیها، نیاز به ظرفیت دارد و خیلیجاها ظرفیت میخواهد که انسان از آگاهی تأثیر بپذیرد و این ظرفیت هم با عمل، ایجاد میشود.
ایمانزدگی و محبتزدگی هم یعنی اینکه مدام بخواهیم بدون اصلاح رفتار، ایمان و علاقه را افزایش دهیم و مدام توصیه کنیم «ایمانتان را زیاد کنید!» خدا در قرآن بیشتر از اینکه بفرماید «ایمانتان را زیاد کنید» به عمل توصیه میکند. در دستورات قرآن، آمارِ «بدانید» هم زیاد نیست، اما دستور به «عمل» زیاد است. قرآن بارها میفرماید «اتقوا الله» (متقی یعنی کسی که در عمل، مراقب باشد) و عملهای جزئی را ذکر کرده و فرموده: «این کار را بکنید...آن کار را بکنید...»
اگر عمل را میوۀ ایمان بدانیم، نتیجهاش این میشود که «تا وقتی حسّ و حال پیدا نکردیم، عمل نمیکنیم!» میگویند: چرا نماز اول وقت نمیخوانی؟ میگوییم: «حسّش را ندارم!» انتظار داریم اول مثل یک عارفِ واصل بشویم و به حدّ اعلای عشق و ایمان و یقین برسیم، تا بعد اعمالِ خوب انجام دهیم! این تلقّیِ عمومی ما از عمل است! ولی این تلقی، غلط است.
نسبت عمل به نهال ایمان مثل میوه نسبت به درخت نیست، بلکه مثل برگ و شاخه است. همانطور که برگ درخت، با انجام عملیات فوتوسنتز-اکسیژن و نور را میگیرد و- ریشۀ درخت را تقویت میکند، عمل هم موجب تقویت ایمان میشود. همینکه یکذره ایمان، به عمل منجر شود، حرکت آغار میشود و همین عمل موجب تقویت ایمان میشود.
ما به چهمقدار آگاهی احتیاج داریم؟ یکذره! به چهمقدار عمل نیاز داریم؟ خیلی! اثر عمل و رفتار، روی انسان بیشتر از اثر آگاهی است. علم و آگاهی، ممکن است اثر نداشته باشد اما عمل قطعاً اثر دارد. خیلیها آگاهی دارند ولی عمل نمیکنند و آگاهیشان اثر نمیگذارد، عاشق و مؤمن نمیشوند. آگاهیِ بیفایده کم نیست اما تقریباً عملِ بیفایده نداریم. اثر عمل قطعی است؛ البته وقتی با شرایط خودش باشد.
آگاهی ممکن است آدم را علاقهمند نکند ولی عمل قطعاً آدم را علاقهمند میکند؛ مثالش «اُنس» است. بعد از سالها، از کنار دیوار مدرسهات عبور میکنی، یکدفعهای میگویی «آه! دیوار مدرسهام...» چون با در و دیوار مدرسهات اُنس پیدا کردهای و عاشقِ آن شدهای! اما با اینهمه علم و آگاهی دربارۀ خدا و خوبیها، عاشق خدا و خوبیها نشدهای.
اگر میخواهی عاشقِ چیزی بشوی، با عمل و رفتار، عاشق شو! اگر میخواهی عاشقِ حسین(ع) بشوی، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو «صلّی الله علیک یا اباعبدالله» بگو «حسینجانم میخواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم» عادت میتواند عشق را در وجود انسان بیاورد.
ما معمولاً از عادت بدمان میآید و میگوییم «نمیخواهم برایم عادت شود!» در حالیکه عصارۀ وجود انسان با عادتها شکل میگیرد. امام باقر(ع) میفرماید: خودتان را به خوبیها عادت بدهید. «عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمْ الْخَیْرَ»(الخرائج/2/596) خودت را به خوبیها عادت بدهد تا عاشق و عارف بشوی! ببین به چه چیزی عادت داری؟ به همان عاشق میشوی! عاشقی به همین سادگی است! با کتاب نمیشود! زوری که نمیشود عاشق شد!