به گزارش ایسنا، این کودکان معمولا به دلیل مشکلات خانوادگی، چاره دیگری جز اینکه سر چهارراهها گل، آدامس، ادعیه، فال یا اقلام دیگری را با خواهش و تمنا به رهگذران بفروشند تا یا خرج خانواده را تامین کنند یا حداقل کمک خرج باشند، ندارند.
حق انتخاب دیگری برای این بزرگمنشان کوچک وجود ندارد. فرقی هم نمیکند مشکل آنها بدسرپرستی، اعتیاد، بیماری یا طلاق والدین باشد، مهم این است که این کودکان حق زندگی کردن دارند.
این روزها با آمدن ماه مهر بچهها با خیال دیدن همکلاسیها و پوشیدن لباسهای نو به خواب میروند و برای باز شدن مدارس لحظهشماری میکنند.
برای کودکان کار اما این خیالات احتمالا تاریک است؛ فکر اینکه چگونه ساعاتی را در مدرسه بگذرانند و بعد ساعاتی را به مشق نوشتن و درست کردن کاردستی و سپس کار در خیابانها اختصاص دهند تشویش آنان را چندین برابر میکند.
به سراغ تعدادی از کودکان کار شهرکرد رفتیم و گفت و گویی کوتاه داشتیم.
کودک کاری که درسخوان است
معین تا پاسی از شب مشغول کار کردن در یکی از خیابانهای شهرکرد است. قطرهای است که در میان سیل خودروهای چندین میلیون تومانی پرسه میزند و میخواهد روزی خودش را مردانه کسب کند. سر صحبت را که با او باز میکنم، میگوید 12 سال دارد و کلاس ششم است.
او ادامه میدهد که با خانواده زندگی میکند، درسخوان است و کار میکند تا مخارج تحصیلش را تامین کند چون خانوادهاش شرایط مالی مناسبی ندارند و نمیتوانند هزینهای در این زمینه برای او بپردازند.
معین میگوید مشقهایش را شبها بعد از کار مینویسد و آرزویش این است که مثل بقیه همکلاسیهایش، بعد از ساعت مدرسه بتواند درس بخواند و بازی کند.
با عجله میگوید یک ماه است که این کار را شروع کرده و چاره دیگری ندارد. میخواهم بپرسم کار کردن به درس خواندنش لطمه نمیزند؟ که از بین خودروها عبور میکند و خیابان را ترک میکند؛ شاید میترسد این شغل هم از دستش برود!
کودک کار سابق، مرد خودساخته امروز
امین 22 ساله است و طبق تعریف، کودک کار محسوب نمیشود؛ اما سالها است که در خیابانها کار کرده.
گفت و گو با او از این جهت اهمیت دارد که میتواند آیینهای باشد برای دیدن آینده کودکانی که امروز بر سر چهارراهها مشغول به کار هستند. وقتی از او دعوت میکنم برای یک گفت و گوی کوتاه، مخالفت میکند. به او اطمینان میدهم که این گفتوگو تهدیدی برای او و شغلش نیست و فقط به اندازه یک قرمز شدن چراغ سبز طول میکشد.
میگوید مخارج خانوادهاش را تامین میکند؛ به تعبیر خودش نان بخور و نمیری درمیآورد و چشم امید خواهر و برادرهایش بعد از خدا به او است.
وقتی از شغل پدرش میپرسم فقط سری تکان میدهد. صحبت از درس که میشود میگوید به درس علاقه داشته اما به دلیل شرایط مالی نامناسب خانوادهاش نتوانسته زیاد درس بخواند.
چراغ که قرمز میشود دستی تکان میدهد، راهش را میکشد و میرود سراغ کارش.
در خصوص اقدامات انجام شده برای کودکان کار به سراغ معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی چهارمحال و بختیاری رفتیم.
جواد نجفی چالشتری تعداد کودکان کار شناسایی شده در سطح استان را 93 نفر شامل 18 دختر و 75 پسر عنوان و اظهار کرد: این کودکان همگی در بهزیستی استان دارای پرونده هستند و یک کلینیک مددکاری غیردولتی در مرکز استان به طور ویژه به امور آنان رسیدگی میکند.
وی با اشاره به اینکه وضعیت کودکان کار در کنار خانوادهشان مورد بررسی قرار میگیرد، افزود: طبق برنامه از این خانوادهها بازدید به عمل میآید، مشکلاتی که منجر به کار کردن کودکان شده، مشخص میشود و سپس به دستگاههای عضو شورای ساماندهی کودکان که مرتبط با آن مشکل است ارجاع داده میشوند.
نجفی در خصوص اقدامات حمایتی بهزیستی از کودکان کار در استان گفت: ارائه خدمات مددکاری، مشاوره حقوقی، برگزاری کارگاههایی نظیر پیشگیری از سوءرفتار با کودک، برگزاری کلاسهای تقویتی درسی و هنری با استفاده از مربیان مجرب، معرفی به فنی و حرفهای و موسسات کاریابی، پرداخت کمک هزینه تحصیلی تا سقف سه میلیون ریال در قالب طرح مهرانه و جلب مشارکت خیرین از جمله اقدامات بهزیستی استان در راستای حمایت از کودکان کار است.
کار برای این کودکان در اولویت قرار دارد و این موضوع میتواند موجب بیانگیزگی تحصیلی و شکوفانشدن استعدادشان شود. چه بسا در بین این کودکان نابغههایی باشند که با رسیدگی بیشتر بتوانند جهانی را دگرگون کنند.
کودکی که طعم سختی را چشیده باشد، قدر رفاه را میداند، باپشتکار است و اگر روزی مسئولیتی به او سپرده شود به نحو احسن انجام میدهد. کودکان کار نیازمند نگاه ویژهای از جانب دستگاههای متولی امر هستند، مخصوصا در زمینه تحصیل و پشتیبانی مالی؛ به دنیا آمدن در خانوادهای فقیر نباید مانع رسیدن این کودکان به آرزوهایشان همچون تحصیل شود.
به امید روزی که آرزوهای شیرین کودکان کار دستیافتنیتر از امروز باشند.