خبرگزاری مهر-گروه هنر-محمد صابری: هرچند سکان دو بخش خبرساز و پرحاشیه سینما را در دست دارد اما اساسا اهل چالش نیست؛ ابراهیم داروغهزاده که برای دومین سال پیاپی قرار است همزمان با تکیه بر کرسی معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، ردای دبیری جشنواره ملی فیلم فجر را هم برتن کند، اهل جنجالهای رسانهای نیست و شاید به همین دلیل هم تبدیل به گزینه ایدهآل مدیران ارشد سینما برای سکانداری این مسئولیتهای پرچالش شده است.
داروغهزاده البته به همان میزان که در میدان حواشی پیشقدم نمیشود در پاسخ به پیگیریها صریح است و این ویژگی کمک میکند تا در فضای رسانه چهرهای خنثی نباشد و هر از گاهی موضعگیریهایش در موارد خاص تبدیل به سوژه محافل سینمایی و رسانهای شود.
این برنامهساز سابق سیما که آثار جریانسازی چون «مردم ایران سلام» را در کارنامه تهیهکنندگی تلویزیونی خود دارد، حالا چند سالی است که مهمان کرسی مدیریت سینما شده و به رغم میل باطنی قرار است نیمه دوم سال 97 را هم در تلاطم حواشی ریز و درشت جشنواره ملی فیلم فجر پشتسر بگذارد.
بخش نخست از گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با ابراهیم داروغهزاده را با تمرکز بر دبیری او بر جشنواره سیوهفتم ملی فیلم فجر، یک روز پس از انتشار رسمی فراخوان این رویداد، در ادامه میخوانید.
* پیشتر از «بیتمایلی» خود برای قبول دبیری سیوهفتمین جشنواره ملی فیلم فجر گفته بودید. این بیتمایلی ریشه در حس شخصی و تجربه شما در دبیری دوره قبل داشت و یا به تعبیر کمی شیطنتآمیز یک «ناز مدیریتی» بود!؟
- تمایل نداشتن من به قبول مسئولیت همزمان دبیری جشنواره فجر و مسئولیت معاونت ارزشیابی و نظارت به همان دوره قبل برمیگردد. به هر حال آن دوره آقای حیدریان رییس سازمان سینمایی اصرار کردند و بهواقع هم علیرغم میل باطنی آن را پذیرفتم. البته این به معنای آن نیست که این دو مسئولیت الزاماً تناقضی با هم دارند بلکه به دلیل حجم زیاد کار بود که تمایل به پذیرش نداشتم. حکمی که آن موقع برای بنده صادر شد بدون تاریخ و اشاره به دوره خاص بود و طبیعتاً انتظار این بود که کارهای دوره بعد را هم بلافاصله بعد از اتمام همان دوره آغاز کنم و حتی در جلسات شورای سیاستگذاری هم دعوت میشدم با این ذهنیت که همچنان دبیر بمانم. در همین حین چند نوبت درخواست کردم که این اتفاق امسال نیفتد اما در ماههای اخیر اصرار مجدد آقای حیدریان به همراه نظر موافق جناب آقای دکتر صالحی (وزیر ارشاد) موجب شد که این مسئولیت را قبل کنم.
اشتباه مرسومی که ما داریم این است که فکر میکنیم معاون نظارت و ارزشیابی ارشاد است که به یک فیلم مجوز میدهد، یا نمیدهد. درصورتی که یک شورای 9 نفره این مسئولیت را در ارشاد برعهده دارد و معاون در این شورا حتی یک رأی هم ندارد* در دوره سیوششم احتمالاً براساس حس و برآوردی که از سنگینی همزمان این دو مسئولیت داشتید بیتمایل بودید، اما در دوره سیوهفتم ناظر به یک دوره تجربه دست به تصمیم زدید، این بار تصمیمگیری دشوارتر نبود؟
-خیر. واقعیت این است که حجم این کارها واقعاً سنگین و توانفرسا است اما به نظرم میرسد این دوره در قیاس با دوره قبل کمتر توانفرسا خواهد بود چراکه بالاخره تجربه دوره قبل را دارم. هرچند بازهم ترجیحم بر قبول نکردن همزمان این دو مسئولیت بود.
* شما از سوی سازمان صداوسیما مامور به خدمت در وزارت ارشاد هستید. شنیدهام تاخیر در اعلام رسمی دبیری شما برای این دوره از جشنواره به دلیل پایان دوره ماموریت در وزارت ارشاد و بیتمایلی ریاست صداوسیما برای تمدید آن و مذاکرات ارشاد برای کسب نظر مساعد بوده است؟
-فکر نمیکنم دبیری من در جشنواره فجر مشخصاً منافاتی با اتمام دوره ماموریتم داشته باشد اما ادامه حضورم در معاونت ارزشیابی و نظارت بهعنوان یک شغل تماموقت، نیاز به تمدید داشت به همین منظور آقای دکتر صالحی به دکتر علیعسکری نامه زدند و موضوع آن حل شد. ماموریت ما هر سال نیاز به تمدید دارد و از آنجایی که من سالهای زیادی است که در ارشاد مامور هستم، طبق قانون سازمان صداوسیما تنها با نظر رئیس سازمان، امکان تمدید ماموریت داشتم که این اتفاق هم افتاد.
* در عین حال تا پیش از انقضای این یک سال اگر تغییری در معاونت ارزشیابی و نظارت صورت بگیرد و فرد دیگری معرفی شود، امکان بازگشت شما به صداوسیما وجود دارد.
-در صورت نبود نیاز در ارشاد طبیعتاً به صداوسیما بازمیگردم.
* جشنواره فیلم فجر در دورههایی بهواسطه حضور مدیرعامل بنیاد فارابی در مقام دبیری، شأن ویترین «تولید» در چرخه سینمای ایران را داشت. از دوره گذشته و با دبیری معاون ارزشیابی و نظارت، برخی معتقدند که تبدیل به شاخص «نظارت» شده است. بیتعارف، نظارت از نگاه فیلمساز معمولاً یک دستانداز قلمداد میشود و حضور در جشنواره فیلم فجر یک فرصت، چه پاسخی به نگرانی فیلمسازانی دارید که احساس میکنند با دبیری مجدد شما در مسیر استفاده از این فرصت با دستانداز مضاعفی مواجه شدهاند؟
-نکته اول اینکه تا پیش از این دو دوره هم الزاماً همیشه مدیرعامل فارابی دبیر جشنواره فجر نبوده است. نکته دوم اینکه شورای بازبینی ارشاد که مسئول صدور مجوز به فیلمها است، اساساً شورایی مستقل است. اشتباه مرسومی که ما داریم این است که فکر میکنیم معاون ارزشیابی و نظارت ارشاد است که به یک فیلم مجوز میدهد، یا نمیدهد درصورتی که یک شورای 9 نفره این مسئولیت را در ارشاد برعهده دارد که با حکم وزیر انتخاب میشوند. اگر فیلمی بتواند از این شورا مجوز بگیرد، باید نمایش داده شود و اگر نتواند، نباید...
* و میخواهید بگویید معاون نظارت تنها یک رأی در این شورا دارد؟
-حتی یک رأی هم ندارد. این شورا کاملاً مستقل عمل میکند و معاون نظارت صرفاً دبیر این شورا است تا روند اجرایی کارها تسریع و تسهیل شود. سرنوشت فیلمها بهطور کامل منوط به نظر همان 9 نفر است. از طرف دیگر و در دورههای مختلف جشنواره تا به امروز، پس از آنکه هیات انتخاب فیلمها را انتخاب میکند، همین شورای بازبینی باید برای نمایش آنها در جشنواره مجوز لازم را صادر کند، فارغ از اینکه دبیر جشنواره مدیر فارابی یا حتی رئیس سازمان سینمایی باشد این فرآیند طی میشود.
این بازبینی جشنوارهای شاید مقداری سهلگیرانهتر هم باشد اما وجود دارد و برای همه جشنوارهها منجمله «فجر» صورت میگیرد. با این توضیحات در سال گذشته هم هیچ فیلمی نبود که هیات انتخاب آن را انتخاب کرده باشد اما شورای بازبینی به دلیل ممیزی جلوی حضور آن در جشنواره را بگیرد. شورای انتخاب هم که نمایندگانی از اهالی سینما هستند و انتخابهایی کاملاً سینمایی داشتند. حتی میخواهم بگویم هیچ فیلمی با ظن امکان ممیزی هم از سوی هیات انتخاب کنار گذاشته نشد.
* درباره شأن و تاثیر معاونت ارزشیابی و نظارت، روایت شما خیلی با تصویری که در بازههای مختلف از معاونان این بخش در ذهن داریم، منطبق نیست. بهخصوص که اعلام نظر صریح همین معاونان له یا علیه یک فیلم تاثیر مستقیم بر سرنوشت آن میگذاشت، مثال بارز آن هم «خانه پدری» است که با نظر مستقیم معاون نظارت وقت تا به امروز در محاق مانده است، پس شورای 9 نفره خیلی هم مستقل از نظر معاون عمل نمیکند...
-مستقل از معاون نظارت که نیست، زیر نظر معاونت محسوب میشوند. بالاخره درباره صدور پروانه ساخت و نمایش، آییننامههایی قانونی صادر شده است که این آییننامهها هم مصوب هیات دولت است و جایگاه معاونت در آنها تعیین شده است. ما مجری این قوانین هستیم. شورای پروانه ساخت که طبق قانون با حکم رئیس سازمان سینمایی کار میکند، وظیفه خواندن فیلمنامهها و اعلام نظر را دارد اما دبیرخانه این شورا در معاونت نظارت و ارزشیابی است و معاون و مدیرکل بدون حق رأی در جلسات شورا حضور دارند. شورای پروانه نمایش هم همینطور است با این تفاوت که اعضای آن با پیشنهاد رئیس سازمان سینمایی و حکم وزیر تعیین میشود. مدیرکل و معاون نظارت در جلسات این شورا هم بدون حق رأی حضور دارند. اینکه معاون یا مدیرکل موضعی را اعلام کند، شاید در نظر و رأی شورا تاثیر بگذارد، بالاخره در آن شورا هم گفتگو جریان دارد و نظرات معاون سازمان سینمایی، بهعنوان نماینده رئیس سازمان موردتوجه اعضا قرار میگیرد اما در مجموع نظر نهایی را اعضا باید بدهند.
* همینجا بد نیست درباره سطح تعامل و تاثیرگذاری نهادها و مراکز فرهنگی بیرون از ارشاد بر عملکرد هیاتهای انتخاب و داوری جشنواره هم صحبت کنیم؛ از موسسه رسانهای «اوج» گرفته تا «قوه قضاییه». نسبت این مراکز با جشنواره ملی فیلم فجر چیست و آیا تاثیری بر فرآیند برگزاری این رویداد دارند؟
-واقعیت این است که خود ما که در وزارت ارشاد مسئولیت این کارها را برعهده داریم، به گونهای برآیند نهادهای فرهنگی نظام هستیم و بالاخره جدای از این فرآیندها نبودهایم. این نکته و نسبت هم درباره مدیران سازمان سینمایی صادق است و هم درباره بخشهای مختلف جشنواره فجر اعم از هیاتهای انتخاب و داوری. از این منظر یک همسویی در سیاستهای کلان فرهنگی همواره در کشور وجود داشته و دارد، اما اینکه نهادهایی خارج از ضوابط قانونی بخواهند عمل کنند، حتماً اینگونه نیست.
در جشنوارهای که از «بهوقت شام» و «تنگه ابوقریب» داشتهایم تا «کار کثیف» و «عرق سرد» از سویی و «بمب» و «مغزهای کوچک زنگزده» از سوی دیگر، چه فشاری میتوانسته وجود داشته باشد؟ همه نهادهای فرهنگی مورد اشاره شما محترم هستند اما ملاک ما برای عمل، قانون است. انصافاً هم جشنواره فجر سال گذشته نه در مرحله انتخاب و نه در مرحله داوری با هیچ فشار بیرونی و خارج از عرف سینمایی مواجه نبود. نه تنها از بیرون سازمان سینمایی که از طرف مدیران سازمان هم هیچ فشاری روی هیاتهای انتخاب و داوری جشنواره سیوششم نبود.
* این پاسخ مشترک همه دبیران جشنواره در دورههای مختلف است اما بهرغم این توضیح مکرر این شائبه از بین نمیرود؛ مثلاً فیلمسازی مانند احمدرضا معتمدی دو فیلم «راه رفتن روی سیم» و «سوءتفاهم» را میسازد. اولی که به نسبت فیلم بهتری هم هست از سوی هیات انتخاب پذیرفته نمیشود اما دومی بهرغم کیفیتِ نهچندان قابل دفاع در بخش اصلی جشنواره روی پرده میرود. فکر نمیکنید از نگاه بیرونی حضور موسسه اوج بهعنوان تهیهکننده فیلم دوم، این شائبه درباره شانس بیشتر آن برای پذیرفته شدن در جشنواره را تشدید میکند؟
-«راه رفتن روی سیم» در جشنواره سیوپنجم بررسی و رد شده بود و تا جایی که در خاطر دارم در دوره سیوششم اساساً به هیات انتخاب ارائه نشده بود اما از این منظر هم نگاه کنیم، سرمایهگذار این فیلم هم «فارابی» است و اگر قرار بر عنایت ویژه به سرمایهگذار و تهیهکننده بود، این فیلم هم باید به جشنواره راه پیدا میکرد. مشخصاً درباره «سوءتفاهم» نگاه هیات انتخاب این بود که احمدرضا معتمدی فیلم متفاوتی ساخته است که بهعنوان یک تجربه تازه سینمایی از سوی یک کارگردان بنام سینما، بهتر است در جشنواره دیده شود؛ فارغ از اینکه خوب یا بد باشد.
* درباره شائبه فشار از بیرون، شما 2 پاسخ میتوانید بدهید؛ یکی اینکه اساساً فشاری وجود ندارد و دیگری اینکه در مقام دبیر مقابل این فشارها ایستادگی میکنید. کدام واقعیتر است؟
-(پس از اندکی مکث و همراه با لبخند) هر دو میتواند درست باشد.
* یعنی شرایط در دورههای مختلف تفاوت دارد؟
-نه. واقعاً هر دو میتواند درست باشد به این معنا که اگر هم فشاری از بیرون وجود دارد، دبیر جشنواره موظف است از رأی و نظر هیاتهای انتخاب و داوری این رویداد صیانت کند. همه تلاش بنده هم در دوره گذشته بر همین اساس بود و انصافاً هم باید بگویم فشاری وجود نداشت.
* احتمالاً این از همان مباحثی است که سخت میشود درباره آن شفافیت داشت!
-نه. وقتی شما سوالتان شفاف و مبتنیبر مصداق نیست، نمیتوانید انتظار جواب شفاف هم داشته باشید. وجود این فشارها صرفاً یک شائبه است و هیچ سندی هم درباره آن وجود ندارد. شفافترین پاسخی که میتوانم در رد این شائبه بهخصوص درباره جشنواره گذشته بدهم، ارجاع شما به ترکیب فیلمها است. در جشنوارهای که از «بهوقت شام» و «تنگه ابوقریب» داشتهایم تا «کار کثیف» و «عرق سرد» از سویی و «بمب» و «مغزهای کوچک زنگزده» از سوی دیگر، چه فشاری میتوانسته وجود داشته باشد؟ این تنوع از آثاری که هر کدام نماینده طیف فکری خاصی از جامعه هستند در جشنواره حضور داشتهاند و اگر قرار بر قیاس و ارزیابی است باید میان فیلمهای انتخاب نشده و فیلمهای حاضر در جشنواره قضاوت داشته باشید تا بتوانید عملکرد هیات انتخاب را بررسی کنید. بالاخره هر هیات انتخاب سلیقه و نگاهی دارد که باید به آن احترام گذاشت.
* اتفاقاً بخش قابلتوجهی از فیلمهای بازمانده از جشنواره سیوششم چند ماه بعد در جشنواره جهانی روی پرده رفتند و این باعث شد قضاوت درباره عملکرد هیات انتخاب جدیتر شود. فیلمهایی مثل «درساژ»، «گرگبازی»، «آستیگمات»، «رضا» و غیره آثاری بودند که بهرغم استانداردهای سینمایی به جشنواره راه پیدا نکردند.
-اگر جشنواره جهانی فجر هم قرار بود از میان کل آثار، دست به انتخاب بزند ممکن بود این فیلمها انتخاب نشوند اما از میان فیلمهای بازمانده از جشنواره فجر ملی این آثار را انتخاب کردند. بالاخره ما تنها 22 انتخاب برای بخش اصلی داشتیم و اگر هر کدام از این فیلمها در جشنواره بود، فیلم دیگری باید بیرون میماند که شما میتوانستید امروز درباره آن سوال کنید. مثلاً فکر کنید فیلم «درساژ» بود و «بمب» نبود؛ باز چنین سوالی نمیپرسیدید؟
* اما اگر «درساژ» بود و «امپراطور جهنم» نبود، حتماً کسی به شما خرده نمیگرفت!
-بله. این احتمالاً تنها فیلمی است که میتوانید مثال بزنید!
* یعنی معترف به کیفیت پایین «امپراطور جهنم» هستید؟ پس دلیل حضورش در جشنواره چه بود؟
-تشخیص هیات انتخاب بود و این فیلم باید دیده میشد؛ به دلایل مختلف. اعضای هیات انتخاب ناظر به حواشیای که سال قبل درباره آن به وجود آمد و برای همه بهخصوص رسانهها این پرسش را بهوجود آورده بود که فیلم چه کیفیتی دارد، به این نتیجه رسیدند که فیلم باید در جشنواره دیده شود.
* یعنی حضورش صرفاً پاسخی به حاشیهسازیها بود؟
-بالاخره فیلمی بود که فضای رسانهای پررنگی حولوحوش آن شکل گرفته بود اما هنوز دیده نشده بود و قضاوت درباره آن سخت بود. بهتر بود به جشنواره میآمد تا همه آن را ببینند و قضاوت کنند.
* برگردیم به جشنواره سیوهفتم و تغییراتی که اعلام کردهاید در این دوره شاهد هستیم. بازگشت بخش فیلماولیها به جشنواره با توجه به تجربه دوره سیوششم و غیاب این بخش، چطور رقم خورد؟
-سال گذشته که ما مسئولیت برگزاری جشنواره را برعهده گرفتیم، تلاش کردیم تا حد امکان تغییرات کمی در شیوه برگزاری داشته باشیم. مهمترین تغییر شاید کاهش تعداد فیلمها بود وگرنه در دوره سیوپنجم هم ما بخش مستقلی برای فیلماولیها نداشتیم. در دوره سیوششم اما سیمرغ فیلماولی را داشتیم و از هیات انتخاب هم خواستیم فیلماولیهایی که ارزشهای سینمایی دارند، انتخاب کنند پس از نظر شکلی تفاوتی با دوره قبل نداشت اما به جهت اعتراض خود سینماگران و اصحاب رسانه نسبت به کمیت بالای فیلمهای جشنواره سیوپنجم، تصمیم گرفتیم در دوره سیوششم فیلمهای بخش مسابقه را کاهش دهیم. طبیعتاً این کاهش باعث کم شدن تعداد فیلماولیها هم شد...
* البته فیلماولیهای خیلی خوبی پشت خط ماندند و بعضی از آنها بعدتر در جشنواره جهانی فیلم فجر دیده و تحسین شدند...
-بالاخره وقتی تعداد فیلمها کم میشود، شانس حضور فیلمها هم به همان میزان کم میشود. حتی فیلم آقای مؤتمن که فیلم خوبی هم بود، فیلماولی هم نبود، شانس حضور در جشنواره را پیدا نکرد. اگر فیلمهای بخش مسابقه را بیشتر در نظر میگرفتیم حتماً این فیلمها هم به جشنواره راه پیدا میکرد. در هر حال در همان شرایط هم سازندگان فیلمهای اول این گلایه را داشتند که ما به دلیل تجربه اول، نمیتوانیم با فیلمسازانی که پیشتر امتحان خود را پس دادهاند و سرمایهگذاران بهتری هم داشتهاند، رقابت کنیم.
سال قبل اگر انرژیای را که دوستان برای مخالفت با جابهجایی گذاشتند، صرف یک جریان رسانهای برای مطالبه از مسئولان شهری میکردند تا مشکل جدی پارکینگ پردیس ملت برطرف شود، امسال شرایط بهتری میداشتیمدرست است که در سینما و در نهایت همه این فیلمها باید روی پرده قضاوت شوند، اما چون بحث استعدادیابی هم در میان است نظری مطرح شد مبنیبر اینکه بهتر است این بخش مجدد مستقل شود. در شورای سیاستگذاری جشنواره این دیدگاه را از طرف دوستان فیلماولی مطرح کردم و در نهایت به جمعبندی احیای این بخش رسیدیم.
* اینکه در دو سه دوره پیاپی چهرههایی مانند سعید روستایی و محمدحسین مهدویان بهعنوان فیلماولی درخشش ویژهای در جشنواره داشتند، آیا در شکلگیری اصل ایده حذف فیلماولیها از جشنواره موثر بود؟ آیا نگرانیای در بدنه فعالان باسابقهتر سینما به وجود آمده بود؟
-نه واقعاً این طور نبوده است. در همان دورههایی هم که اشاره میکنید، هم فیلم مهدویان و هم فیلم روستایی علاوهبر بخش فیلمهای اول، در بخش رقابت اصلی حضور داشتند. هیچ وقت این فرصت برای این آثار از بین نرفته کمااینکه در دوره گذشته هم فیلماولیهایی که از نظر ارزشهای سینمایی قابلتوجه بودند، در بخش اصلی پذیرفته شدند. اتفاقاً فیلماولیهایی در نبود بخش مستقل دچار مشکل میشوند که شاید همرده با تولیدات بخش اصلی سینمای ایران نیستند اما استعدادی در خود دارند که شاید با سرمایهگذاری بهتر بتواند بهتر هم به نتیجه برسد. حضور این بخش به این دست آثار کمک خواهد کرد.
* نکته دیگر درباره جشنواره سیوهفتم فیلم فجر میزبانی پردیس ملت برای اصحاب رسانه است که گویا بهرغم انتقادها در دوره قبل به تکرار آن مصر هستید. براساس چه ملاک و معیاری تجربه دوره سیوششم در این پردیس را موفق ارزیابی کرده و به دنبال تکرار آن هستید؟
-اساساً ما ایرانیها با هر تغییری مشکل داریم! بالاخره هر تصمیمی که گرفته میشود، معایب و مزایایی دارد و براساس جمعبندی این موارد است که ما به تصمیم درست میرسیم. بنده هم اطلاع دارم که در پردیس ملت ما مشکلاتی داشتیم که مهمترین آن بحث پارکینگ بود، کمااینکه هنوز هم هست و این یک مشکل 10 ساله است! ولی هیچ وقت خبرنگاران سینما، مردمی که شبانهروز ماشینهای خود را کنار خیابان پارک میکردند تا به سینما بروند و پلیس هم آنها را جریمه میکرد، ندیده بودند! انتقادی هم به شهرداران در این زمینه نکرده بودند. بالاخره یک پردیس سینمایی در یکی از نقاط خوب شهر احداث شده و عجیب است که فکری به حال پارکینگ آن نمیشود. در جشنواره سال گذشته این بحث بهصورت جدیتر موردتوجه رسانهها قرار گرفت.
هیچ وقت خبرنگاران سینما، مردمی که شبانهروز ماشینهای خود را کنار خیابان پارک میکردند تا به سینما بروند و پلیس هم آنها را جریمه میکرد، ندیده بودند! انتقادی هم به شهرداران در این زمینه نکرده بودنددر عین حال هم توجه داشته باشید که ما اساساً برای میزبانی جشنوارههای مختلف هنری چند گزینه محدود بیشتر نداریم که محدودیت این گزینههای ممکن هم باز ارتباطی به دبیر جشنوارهها و حتی وزارت ارشاد ندارد. در همه جای دنیا این از وظایف شهرداریها است که مراکزی را برای این دست رویدادها احداث کنند. کمااینکه هنوز هم به چنین مرکزی نیاز داریم.
* این که گزینهها محدود است قبول، اما تا پیش از احداث مرکز ایدهآل، اصرار شما برای کوچ از «برج میلاد» بهعنوان جایی که با تمام نقاط ضعف بالاخره جاافتاده و به ثباتی رسیده بود، چه دلیلی داشت؟
-ایرادهای میلاد به تواتر از سمت اصحاب رسانه و بهخصوص سینماگران اعلام میشد. مهمترین ایراد هم استاندارد نبودن سالن نمایش بود. حتی سیستم پخش دیسینما هم نداشت و ما باید خودمان آن را تجهیز میکردیم. از سوی دیگر تعداد بالایی از اصحاب رسانه معترض ظرفیت سالن بودند، بهخصوص که سینمای مختص رسانهها نبود و همه دوستداران و مرتبطان با سینما سهمی برای خود میخواستند. این شرایط، هم مزاحم کار رسانهها بود و هم مدیریت ما برای پاسخگویی به همه درخواستها را دشوار کرده بود. براساس همین شرایط تصمیم گرفتیم به این اصل حرفهای جشنواره برگردیم که سینمای رسانهها باید مستقل باشد. برای این منظور هم ناگزیر از انتخاب گزینهای جدید بودیم و بهرغم همه دشواریهایی که برای ما داشت، پردیس ملت را انتخاب کردیم.
امسال حتماً شرایط مدیریت این پردیس با توجه به تجربه سال قبل سادهتر خواهد بود. ضمن آنکه از مدیر روابط عمومی جشنواره که مسئولیت سینمای رسانهها را عهدهدار است خواستهام با بررسی و رفع نقاط ضعف سال گذشته در این دوره شرایط بهتری داشته باشیم. معتقدم همان سال قبل هم اگر انرژیای را که دوستان برای مخالفت با این جابهجایی گذاشتند، صرف یک جریان رسانهای برای مطالبه از مسئولان شهری میکردند تا مشکل جدی پارکینگ پردیس ملت برطرف شود، امسال شرایط بهتری میداشتیم؛ نه فقط به خاطر جشنواره فیلم فجر بلکه برای همه مخاطبانی که در طول سال از این پردیس استفاده میکنند.
ادامه دارد...