«پالتو شتری»، اولین تجربه فیلمسازی مهدی علی میرزایی است که قبلاً با نگارش چند فیلمنامه طنز در میان سینما دوستان شناختهشده است. «گشت ارشاد»، «پارادایس» و «کاتیوشا»، که میرزایی نگارش فیلمنامهشان را بر عهده داشته است نشان میدهند که او قریحه و ذوق خوبی برای طنز دارد و این فیلمساز بهخوبی توانسته تجربه کارهای قبلی خود را به اولین فیلمش بیاورد و درعینحال سبککاری و جهانبینی شخصی خود را به ثبت برساند. «پالتو شتری»، روایت جذابی دارد که مهمترین نکته برجسته فیلم هم همین موضوع و روایت است. «پالتو شتری» با وجود قصه سرراست و ساختار مطلقاً قصه گویش، چندان هم ساده نیست و در روایت پیچیدگیهایی به بیننده عرضه میکند که ورای خط اصلی داستانی، ذهن او را درگیر کند و او را باهدف اصلی فیلمساز آشنا کند. قصه فیلم با یک فلاشبک شروع میشود و فرید (سام درخشانی)، از دوست خود کوهیار (بانیپال شومون)، میگوید که یک دانشجوی دکترای فلسفه است، عقاید و افکارش بینهایت وامدار نیچه است و با همین فلسفه، تلخی و گزند رفتار و کردارش را توجیه میکند. کوهیار یک آدم عادی است با سلاحی به نام فلسفه، آدمی که فکر میکند همهچیز را میداند، نظرکرده است و ابر انسان نیچه در او متعالی گشته است. کوهیار با پتک خیالیاش ارزشهای اخلاقی جامعهای که در آن زندگی میکند را نابود میکند، و نهتنها اخلاقیات را زیر سؤال میبرد که تبدیل به نمونهای از آدمی میشود که تحملش برای همه حتی مادرش هم مشکل است. در کنار همه ناهنجاریهای اخلاقیاش، کوهیار درگیری تمامنشدنی با زنان دارد. ازیکطرف اسیر غریزه است و ازیکطرف از جنس مؤنث متنفر است و با فلسفهاش همه زنان زندگیاش را از دم تیغ میگذراند. فرید که هیچگاه نمیتواند با کوهیار کنار بیاید از دغدغههای خالهاش استفاده میکند تا کوهیار را به وصال دخترخاله عجیبوغریبش، کیانا (بهاره کیان افشار) برساند تا همدرسی به کوهیار بدهد هم اوضاع خودش را متحول کند و این تلاش آغاز قصهای عجیبوغریب، آمیخته به فلسفه، جامعهشناسی و طنز است. «پالتو شتری» بهجز آنکه فرید که یک دیپلمه بیکار اما موفق در زندگی شخصی و راضی از جایگاهش در زندگی اجتماعی است را در مقابل کوهیار و همه عقیدههای عجیبوغریبش که توان کمرنگ کردن عقدههای شخصیاش را ندارند قرار میدهد، از تقابل دو جنس اصلی میگوید. تقابلی که در چند سال اخیر در سینمای ایران زیاد تکرار شده است و این بازنمایی هر بار بیشتر به بلوغ میرسد و در «پالتو شتری»، یکی از پختهترین و شفافترین نمایشهایش را تجربه میکند. کوهیار، با همه شعارهایش اسیر زنانگی است و درعینحال سعی در مبارزه با این میل دارد. زنان زندگی کوهیار، همه در نگاه اول مرعوب حرفهای دهانپرکن او میشوند، تا جایی به او اجازه میدهند که از آنها سوءاستفاده کند و درنهایت، کم میآورند و با اغراق در بدیهای کوهیار او را پشت سر میگذارند. اما کیانا از جنس دیگری است. کیانا نه تحت تأثیر فلسفه کوهیار قرار میگیرد، و نه در مقابل او کوتاه میآید. کیانا، نسخه منحصربهفردی از خودش است، چه دیگران او را دوست داشته باشند و چه از او متنفر باشند، و این دقیقاً آدمی است که کوهیار احتیاج دارد. به همین دلیل هم بعد از ازدواج کوهیار و کیانا، در تک سکانسهایی که کوهیار را میبینیم، انگار از اسب و اصل باهم افتاده است، دیگری خبری از سبیل پرپشت و نیچهایاش نیست، پالتو شتری که با آن جرئت کارهای نهچندان عادی را پیدا میکرد بر تن ندارد، و کاملاً شبیه مرد یک زندگی مشترک است. میرزایی، در «پالتو شتری»، با توسل به فلسفه، هستی متعالی و هستی جاری را به چالش میکشد و شخصیتهایی بهشدت ملموس و باورپذیر به نمایش میگذارد. کوهیار، ما به ازای آدمهایی است که هرکداممان دوروبرمان دیدهایم. آدمهایی که خود را از بقیه بالاتر میدانند، با دانشی که دارند همه را قضاوت میکنند و درنهایت، در پشت این دانش و معلومات، شخصیت زواردررفته خود را پنهان میکنند. در کنار اینها، میرزایی با واردکردن کاراکتر پدر کوهیار، سعی میکند، در کنار شعارهای فلسفی کوهیار، فلسفه هستی را به زبان سادهتری بیان کند. مشخص است که او با پرداخت کاراکتر نهچندان دوستداشتنی پدر کوهیار، سعی داشته تا حرفهای او را از شعارزدگی خارج کند، اما در این مورد خیلی موفق نبوده است. روایت «پالتو شتری» همانطور که گفتیم قصه گوی محض است. کاراکترهایش را معرفی میکند، آنها را به هم مرتبط میکند و در فضای داستانی که به بیننده میشناساند، قصهاش را بسط میدهد. اما «پالتو شتری» در بیشتر نیمه اول فیلم، از ریتم میافتد و برخی تقابلها طولانی خستهکننده میشود. مهمتر از این، میرزایی در دام بلای این روزهای سینمای ایران هم میافتد و گرچه سعی میکند با هوشمندی این موانع را رد کند، اما لاجرم، بیش از آنکه میل داشته باشد اسیر خالتور میشود و قصهگوییاش را به آن آغشته میکند و بیننده را از خود میراند.سام درخشانی در نقش فرید که شخصیت اصلی «پالتو شتری» هم هست، خیلی تلاش کرده که بازی خوبی ارائه کند و میتوان گفت نسبت به کارنامه کاری خود پیشرفت محسوسی داشته است، اما همچنان بازی پخته و حسابشدهای که برای نقش اول یک فیلم کمدی لازم است را ارائه نمیدهد، مخصوصاً که بانیپال شومون، در نقش مکمل، بسیار قویتر و قابلباورتر ظاهر میشود و بازی معمولی درخشانی را کاملاً تحتالشعاع قرار میدهد. درنهایت، «پالتو شتری» برای شروع مسیر فیلمسازی میرزایی، یکقدم کوچک است که میتوانست بهتر باشد، اما حداقل ذوق و سلیقه فیلمسازش را در خود دارد و با کاراکتر کوهیار و بازی خوب شومون، یک برگ برنده اساسی در دست دارد که میتواند درآشفته بازار کمدی این روزهای سینمای ایران، کورسوی امیدی باشد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
محل تبلیغ شما (یک ماهه 90 هزار تومان - جهت هماهنگی کلیک کنید )
جعبه لمینتی
خرید آنلاین کتاب تاپ ناچ ویرایش سوم
خرید فالوور اینستاگرام
زیرپوش مردانه
مانتو پاییزه
کاغذ دیواری سفید
Locksmith
ปั้มไลค์
Chiropractor
خرید تاج گل - تاج گل - تاج گل تسلیت - تاج گل ترحیم
کاغذ دیواری طوسی
کت شلوار با پیراهن مشکی
دتکتور گاز
ابزار دقیق و سطح سنج راداری
ابزار دقیق آداک فرآیند سپهر
امداد خودرو سایپا کرج
ثبت شرکت در کیش چگونه است؟
وام اینترنتی بدون ضامن
خرید تاج گل
خرید قسطی لوازم خانگی
بهترین ارز های دیجیتال برای خرید
آموزشگاه آرایشگری زنانه
پارسیا موزیک
کاغذ دیواری مشکی
کاغذ دیواری تایفون
کاغذ دیواری فانتوم
چگونه رمز ثنا را بازیابی کنیم
کارشناس رسمی دادگستری
دانلود آهنگ ترکی
خرید قسطی موتور
کیف زنانه چرم
خرید ساعت مچی مردانه
منبع اخبار دیسکاور استادورک
استروئید
لوازم ورزشی
جوراب شلواری شیشه ای
فیلمبرداری از همایش
اخبار بازی و برنامه و تکنولوژی
باحال مگ
cyprus-newlife
Cyprus کجاست
سیگنال ارز دیجیتال
سیگنال فیوچرز