قسمت یازدهم مجموعه «رقص روی شیشه»، با چند تفاوت اساسی نسبت به قسمتهای قبلی این مجموعه به کارش ادامه داد. اولازهمه، قسمت یازدهم، حادثه اساسی ندارد و بیشتر با پیگیری حوادث قسمتهای قبلی و مشخص کردن وضعیت کاراکترها در شرایط فعلی روایت را پیش میبرد. در این قسمت، ریتمی را مشاهده میکنیم که آشکارا کندتر است و بیننده را برای دیدن اتفاقات مهم بعدی مشتاق نگه میدارد. درواقع، قسمت یازدهم، با رویکرد محتاطانهاش، بیننده را به استقبال بازگشت ادریس میبرد و با سکانس پایانیاش او را حسابی غافلگیر میکند.
بعد از صحبتهایی که در مورد جدایی امیر آقایی و بهرام رادان از این مجموعه میشد، عوامل این سریال اعلام کردند که همه بازیگران سر پروژه هستند و فیلمبرداری ادامه دارد.
در چند قسمت گذشته، شاهد بازگشت یغما بودیم و در قسمت یازدهم، زمانی که فکر میکردیم این قسمت هم فقط با اشاراتی که دیگر کاراکترها به ادریس میکنند خواهد گذشت، این کاراکتر در یک سکانس احساسی دوباره وارد قصه شد. امیر آقایی در سکانس کوتاهی که در این قسمت دارد، بهخوبی یادآوری میکند چرا یکی از اصلیترین نقاط قوت مجموع «رقص روی شیشه» است. تماس او با رعنا و ناتوانیاش از اعلام حضور و صحبت کردن و اشک ریختنش در سکوت، بار دیگر شمایل شخصیت منفی ادریس را میشکند و بیننده را برخلاف میلش، وادار به هم ذات پنداری میکند.درخشش ادریس در این سکانس و توانایی او در جذب عواطف مخاطب علیرغم کاراکتر منفیاش، مرهون بازی خوب و حسابشده امیر آقایی است که بازگشت او به مجموعه میتواند از تکرار چنین لحظاتی در «رقص روی شیشه» خبر دهد.
در آن سوی ماجرا، درحالیکه آتش جنگ میان رعنا و یغما، بیش از هرزمانی شعلهور شده است و به نظر میرسد که هردو در راهی برگشتناپذیر قدم گذاشتهاند، رعنا برای حفظ موقعیت شغلیاش میجنگند. دعوای میان رعنا و یغما، عشق آتشین میان این دو را سرد کرده است و حالا کاراکترهای دیگر مثل ادریس و لیلی میتوانند از این موقعیت استفاده خوبی داشته باشند، اما به نظر میرسد که مهدی گلستانه، بهعنوان کارگردان «رقص روی شیشه»، هنوز قصد ندارد کاراکتر ادریس و لیلی را چندان تحلیل کند و ترجیح میدهد هردوی این دو کاراکتر، در سایهای به فعالیتهای پشت پرده خود ادامه دهند و مسیر قصه را پیچیدهتر کنند.
از سوی دیگر، قسمت یازدهم، با یک فلاشبک شروع میشود تا بیننده را نسبت به حوادث گذشته کمی آگاهتر کند.
حالا بیننده از خیلی از کاراکترهای قصه بیشتر میداند و بهدرستی از نقش سیاوش در قتل صابر، پسر میر خان، که مرگش، میر خان و ادریس را مقابل هم قرار داده است خبر دارد. سیاوش هم از آن کاراکترهای چندبعدی است که هنوز نمیدانیم دقیقاً باید چه انتظاری از او داشته باشیم؛ لحظهای مثبت است و لحظه دیگر به طرز چندشآوری منفی. با این فلاشبک، میتوانیم انتظار داشته باشیم که کاراکتر سیاوش در روایت «رقص روی شیشه»، قرار است نقش مهمتری داشته باشد و احتمالاً، همه پیچیدگیها و ابعاد شخصیتیاش بهزودی برای بیننده رو میشود. در سکانسی که سیاوش به دفتر لیلی میرود، گفتگوی میان او و لیلی، با دیالوگهای هوشمندانه که هرکدام بیانگر بعد غیرقابلپیشبینی کاراکتر خود هستند، ریتم خوبی به قصه میدهد که در بقیه ماجراهای این قسمت شاهدش نیستیم.
گفتگوی میان این دو کاراکتر، باوجوداینکه حادثه کلیدی در روایت این قسمت نیست، اما به بیننده دید بهتری از اقدامات پشت پرده ادریس میدهد و همچنین، از رویارویی دو کاراکتری خبر میدهد که هر دو میتوانند به یک اندازه ضربه بزنند و بیننده را بیشازپیش غافلگیر کنند.
درنهایت، کاراکتری که دریکی دو قسمت قبلی، زمان بیشتری از قصه را به خود اختصاص داده، کامران، برادر رعنا است. کامران که بعد از شکست در زندگی مشترکش به ایران بازگشته، درصدد است تا دوباره به رینگ بوکس باز گردد.
تا اینجای کار به نظر میرسد که قصه کامران و تلاش او برای دوباره به اوج رسیدن، سنخیت چندانی با بقیه روایت نداشته باشد، اما ازآنجاییکه او روی کمک رعنا و یغما حساب میکند، ممکن است که این هدف او، بار دیگر بتواند یغما و رعنا، و حتی کل خانواده درهمشکسته نامدار و رخشان را دورهم جمع کند و فرصت دیگری در اختیارشان قرار دهد.
بههرحال، با نزدیک شدن به نیمههای روایت «رقص روی شیشه» هنوز بازیگران زیادی هستند که کاراکترشان وارد روایت نشده است و حالا باید منتظر ماند و دید که قصه «رقص روی شیشه» با کاراکترهای آشنا و کاراکترهای جدید چه مسیری در پیش خواهد گرفت.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
3