مقدمه
همان طور که ورزش برای جوان ها لازم است، برای مسن ترها هم لازم است. بلکه می شود گفت برای جوان ها لازم است، برای مسن ها واجب مؤکّد است. توجّه کردید؟ چون اگر کسانی که پا به سن گذاشته اند، ورزش نکنند، پیری زودرس به سراغ شان خواهد آمد و قطعاً دچار عوارض پیری خواهند شد و از کار خواهند افتاد. چرا کسی که می تواند کار و تلاش کند و عمر خود را ده، بیست سال با ورزش، بر حسب روال طبیعی استمرار بخشد، این کار را نکند؟ من حرفم این است. از این رو توصیه می کنم همه ورزش کنند؛ هم جوان ها، هم پیرها، هم میان سال ها، هم مردها و هم زن ها. زن ها هم باید ورزش کنند. گاهی من در همین راه «کُلک چال» که از پایین به بالا می آیم، یا بعکس به طرف پایین می روم، خانم هایی را می بینم که با چادر مشکی این راه را طی می کنند. افراد مسنّی که این راه های طولانی را طی می کنند و می روند، بسیار تحسین می کنم. بنابراین توصیه ی ما به همه ی مردم این است که ورزش کنند. البته از میان همه ی ورزش ها توصیهی ورزش خاصّی را نمی کنیم. هر کس به هر ورزشی که دوست دارد و با وضع و طبیعت و امکانات او متناسب است، بپردازد. توصیه می کنم که حتماً ورزش را فراموش نکنید.[1]
اخلاق ورزش
مسئله ای که بر روی آن تأکید می کنم، مسئله ی اخلاق در ورزش است. دوستان گفتند، من هم اطلاع دارم و قبول دارم. خوشبختانه جامعهی ورزشی ما از لحاظ اخلاق، جامعهی سالمی است؛ لیکن در این مسئله خیلی باید پافشاری کرد. لغزشگاه وجود دارد. جوان ورزشکار ما وقتی که بر روی امواج تبلیغ و توجه جهانی و توجه افکار عمومی قرار میگیرد، در خطر اخلاقی قرار می گیرد. ما باید خودمان را از این خطر اخلاقی نگه داریم. شما که ورزشکارید، در درجهی اول، و بعد مسئولین ورزشی و کسانی از مدیریت های گوناگون که به این مسائل اهتمام دارند و این مسائل با آنها ارتباط پیدا میکند، باید به مسئلهی اخلاق در ورزش توجه کنند. مسئلهی اخلاق در ورزش خیلی مهم است. مغرور نشدن، مردمی ماندن، جوانمرد ماندن، با مردم بودن، برای مردم دل سوزاندن، خیلی مهم است. پیدا شدن این خصوصیات در انسان یک مسئله است، ماندن این خصوصیات در انسان مسئلهی مشکلتری است؛ اینها را انسان باید حفظ کند.
رعایت اخلاق در فضای ورزشی
به نظر من بعضی ها فضای ورزش را خراب می کنند؛ با تخریب، با تهمت، با دروغ، با دعوا راه انداختن بین مجموعه های ورزشی. متأسفانه سهم رسانه های ورزشی هم در این کار خلاف، سهم کمی نیست. اینجا لازم است من این را تذکر بدهم، هشدار بدهم. رسانه های ورزشی یک چیز کوچکی را علیه کسی، یک جریان ورزشی ای، یک تیمی، یک فدراسیونی، یک ورزشکاری پیدا می کنند، همین را وسیله قرار می دهند؛ این را به جان آن بیندازند، آن را به جان این بیندازند؛ دعوا کنند، از افراد مصاحبه بکشند. آن مصاحبه شونده هر چه حرفِ تندتر بزند، هر چه بیشتر بدگوئی کند، هر چه در صحبت هایش بیشتر فحش و فضیحت باشد، آن رسانه خوشحال تر است! این کار بدی است. این رسانه ها درست نقطه ی مقابل باید حرکت کنند، به عکس باید عمل شود. جوان های کشور به شما نگاه می کنند. شما در عمل، ورزش را تبلیغ می کنید؛ من می گویم در زبان هم ورزش را تبلیغ کنید. یعنی در گفتگوها و گفتارهای عمومی و اجتماعی و رسانه ای و مصاحبه و تلویزیون و امثال ذلک، جوان های کشور را تشویق کنید؛ تجربیات خودتان را در ورزش مطرح کنید تا جوان ها به شوق بیایند. ما احتیاج داریم که تمام آحاد کشور ورزش کنند؛ این واقعاً نیاز کشور است.[2]
ورزش قهرمانی یا قهرمان ورزشی
هر ورزشکار قهرمانِ ما که در عرصه ای از عرصه های ورزش حضور پیدا می کند و چشم هایی را در سرتاسر دنیا به سوی خود جلب می کند، در واقع ترجمه ای است از احساسات ملی و هویت اسلامی کشور و ملت ما؛ هرچه در این زمینه ها تلاش کنید، تلاشِ با ارزشی کرده اید.
امروز در دنیا مسأله ورزش و ورزش قهرمانی جایگاهی دارد که در واقع از این تریبون، برای نشان دادن هویت ملت بزرگِ ما، شماها استفاده کردید و این جای تشکر دارد. حالا آنهایی که مدال آورده اید و بیشتر چشم ها را به سمت خودتان جلب کردید در جای خود؛ آنهایی هم که مدال نیاوردند، ولی تلاش و سعی خودشان را به دنیا نشان دادند و مورد تحسین قرار گرفتند هم در همین افتخار سهیم و شریک هستند. بنابراین من از این جهت که شماها در عرصه یی از عرصه های گوناگون این کشور و این ملت، نماد شخصیت ملت بزرگ ما هستید، از شماها تشکر می کنم و از این که کار ورزش قهرمانی را دنبال می کنید، خرسند می شوم و این را یک کار با ارزش می دانم.
یک سود دیگر ورزش قهرمانی، توسعه ی ورزش در کل کشور است که من بارها روی این مسأله تکیه کرده ام؛ چه در ورزش غیر جانبازان و معلولان، چه بخصوص در ورزش جانبازان و معلولان. وقتی شماها که از لحاظ جسمانی مشکلی هم دارید - مشکل ناخواسته - تلاش می کنید و مردم کوشش، همت و اراده ی شما را می بینند، تشویق می شوند به ورزش کردن؛ ورزش کار بسیار لازمی برای کشور ماست؛ از این جهت هم کارتان با ارزش است.
قهرمان دینداری و پیام معنویت
یک جهت لطیف و بسیار مهم دیگر در کار مجموعه قهرمان های ما که بحمداللَّه نشان داده شده، نشان دادن دینداری و علاقه مندی به ارزش های اسلامی است؛ این خیلی با ارزش است؛ هم در ورزش جانبازان و معلولان، انسان این مسأله را مشاهده می کند، هم در ورزش قهرمان های دیگر. وقتی یک قهرمان کشور ما جلوِ چشم میلیون ها و شاید صدها میلیون جمعیت دنیا، بعد از پیروزی خودش، خدا را شکر می کند و دستش را به آسمان بلند می کند یا سجده می کند، این را دست کم نگیرید؛ این پیام معنویت را در دنیا پخش می کند؛ دنیایی که با میلیاردها دلار سعی شده که معنویت در آن بی فروغ شود و چراغ معنویت آن خاموش شود...شما وقتی بعد از پیروزی روی تشک کشتی یا محل وزنه برداری یا در هر نقطه ی دیگری، دست تان را بلند می کنید، خدا را شکر می کنید، به سجده می افتید یا نام بزرگان دین را بر زبان می آورید، در واقع دارید همه ی سرمایه یی را که آنها خرج کرده اند، با یک حرکت ساده دور می کنید؛ خدای متعال به شماها کمک و الهام می کند که این کار را انجام بدهید. حتماً این حسین آقای رضازاده آن روز اوّلی که فریاد کشید «یا ابوالفضل»، نمی دانست که این چقدر اثر می گذارد؛ او احساس دینی خودش را بروز داد؛ یا آن برادری که سجده می کند، یا آن که دستش را بلند می کند - که من بارها در ورزش های قهرمانی خودمان این صحنه را از تلویزیون دیده ام - اینها در حقیقت معنویت را القا می کنند.
قهرمان حجاب و لباس اسلامی
شما ببینید الان چقدر خرج می کنند و زحمت می کشند، برای این که حجاب را در دنیا از بین ببرند؛ کشورهایی که خودشان را مهد آزادی هم می دانند، می بینید که چه می کنند برای مبارزه ی با حجاب. حالا همه آن تشکیلاتی که با حجاب مبارزه می کنند یک طرف، این خواهر ورزشکارِ مؤمن و دخترِ جوانِ ما که با حجاب اسلامی و لباس محجّب - یا با چادر یا با آن شکل زیبای ارزشی - جلوِ دوربین های دنیا ظاهر می شود و نشان می دهد که به این ارزش پایبند است و این صحنه در همه ی دنیا منعکس می شود، این یک طرف دیگر؛ او در واقع با این کار، همه ی آن تبلیغات را خنثی می کند.[3]
حجاب معرفی معنویت و استقامت ملّت
بانوان و دختران ورزشکار ما که با حجاب در میدان می روند، خیلی چیز مهمی است. من نمی دانم کسانی که درصدد ارزیابی حوادث کشورند، یک ارزیابی درستی از این قضیه دارند یا نه. این، فوق العاده است. در کشوری از کشورهای اروپا، یک زنی را به جرم با حجاب بودن، جرأت می کنند چاقو می زنند و او را میک ُشند؛ آن هم در دادگاه و جلوی چشم قاضی! این جوری است. خجالت نمی کشند؛ در دانشگاه، در ورزشگاه، در پارک، در خیابان، به حکم قانون - قانونی که جعل کرده اند - متعرّض زن محجبه می شوند. آن وقت در این فضا، توی این کشورها، یک زن محجبه در موضع قهرمان بر روی سکوی قهرمانی می ایستد و همه را وادار می کند به این که او را تکریم و تجلیل کنند. این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ این کار خیلی با عظمت است. واقعاً همه باید قلباً از زنان ورزشکار ما که در میدان ها با حجاب، با عفاف، با متانت و با وقار حاضر می شوند، تشکر کنند.[4]
چادر در سکوی قهرمانی
آن خانم جوانی که با چادر می رود روی سکوی قهرمانی، نشان می دهد که در مقابل هجمه های قابل رؤیت و غیر قابل رؤیت که به این چنین کاری در دنیا از سوی مراکز ضدّ فرهنگ و ضدّ دین و ضدّ عصمت و پاکیزگی صورت می گیرد، مقاوم است، این خانم یک شخصیتی از خود نشان می دهد؛ یعنی در واقع ملّت خود را معرّفی می کند. آن جوانی که بعد از پیروزی، سجده شکر به جا می آورد، یا فریاد بلندی با نام بزرگان دین از حنجره خارج می کند، یا لباسی که می پوشد، بلوزی که می پوشد، نام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) یا نام اباالفضل (علیه السّلام) را روی آن نقش می کند، این دارد ملّت خودش را معرّفی می کند؛ معنویت ملّت را معرّفی می کند و در کنار معرّفی معنویت، استقامت ملّت را معرّفی می کند.[5] «یا فاطمةالزهراء»؛ این فرهنگ شماست؛ این مال شماست؛ و نشاندهندهی همین کشور سرافراز امروز است که در ورزش این کار را می کند.[6]
ترویج ورزش همگانی
ورزش همگانی را ترویج کنید؛ ورزش همگانی، سلامت همگانی است. من البتّه از سابق که بعضی ها نسبت به ورزش قهرمانی اِن قُلت و قُلت (اشکال) داشتند، همیشه دفاع کردم از ورزش قهرمانی - به دلایل متعدّدی که حالا بعضی از آنها را عرض کرده ایم و روشن است - لکن ورزش همگانی، یعنی سلامت جسمانی عمومی ملّت که این متأسّفانه امروز آن چنان که باید، نیست. خب، زندگی شهری را ملاحظه می کنید؛ عدم تحرّک، غذاهای نامناسب، غذاهای تقلیدی که در بعضی از این فروشگاه ها در اختیار می گذارند و مردم هم به اینها اقبال می کنند، و عمدتاً عدم تحرّک، اینها جسم ملّت را ضعیف می کند؛ جسم ها باید قوی باشد؛ باید سالم باشد؛ این با ورزش همگانی به دست می آید؛ به آن حتماً توجّه کنید.
ضمناً بچّه های خوب ورزش، بچّه های متدین ورزش که کارهای خوب را در واقع روان می کنند در جامعه، از حاشیه سازی هایی هم که گاهی می کنند، هیچ هراسی نداشته باشید، هیچ اهمّیتی ندهید. تا یک کار خوبی شما می کنید، آن کسانی که گوش به زنگ هستند که هر کار خوبی را بکوبند، در این مطبوعات زرد و امثال اینها و در شبکه های اجتماعی، شروع می کنند به حمله کردن؛ به اینها اصلاً اعتنا نکنید؛ نگاه کنید ببینید که واقعیت چیست، ارزش چیست، دل های آگاه چه می فهمند و چه می خواهند؛ به آن توجّه کنید.[7]
حل مشکلات خانوادگی با ورزش
روی آوردن مردم به ورزش، بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماعی و اخلاقی را حل میکند؛ مثل مسئلهی اعتیاد، مسئله ی تنازعات خانوادگی، داخلی، مشکلات کسبی، اعصاب، چه و چه. ورزش به صورت همگانی در کشور حقیقتاً باب شود.[8]
ورزش صبحگاهی
یکی از مهم ترین کارهای ورزش این است که دایم میدان های تازه و افق های تازهیی را باز می کند و قابلیت های جسم انسان و قدرت پروردگار را در به وجود آوردن این جسم، در خلق این شییء بدیع که نامش انسان است، نشان می دهد. این جسمِ با این همه دارای تحرک، با یک عامل معنوی همراه است و آن عامل، خرد و اراده ی انسان است، که انسان می تواند این دو را به کار بگیرد و جسم را هدایت کند و در جهت های گوناگون آن را حرکت بدهد. آن اراده هم خودش یک چیز فوق العاده یی است. گاهی انسان می خواهد - همانطور که گفتم - از طبقه ی اول به طبقه ی دوم برود؛ حوصله ندارد، حال ندارد؛ اراده ی او اینقدر نیست که یک چیز سنگینی را از این جا بردارد و آن جا بگذارد؛ اما همین اراده این قدر توانایی دارد که برود روی بام دنیا؛ روی قله ی اورست. ببینید چقدر فاصله است! دکترها به ده دقیقه ورزش صبحگاهی قانعند و می گویند صبحها فقط برای ده دقیقه دست ها و پا و سر را تکان بدهید؛ اما ارادهی انسان کم می آورد و می گوید نمی توانم. هر چه هم می گوییم چرا ورزش نمی کنی، می گوید نمی توانم. «نمی توانم»؛ یعنی ظرف من خالی است و در این حد، اصلاً این ظرف توانایی ندارد؛ اما وقتی با همین ظرف بنا می کنیم کار کردن، می بینیم رفت تا قلهی اورست! چطور این ظرف خالی بود؟ برای این که آن را به کار نگرفته بودیم.[9]
ورزشکار اگر دارای اراده ی قوی و عزم راسخ نباشد، قطعاً به مرحله ی قهرمانی نمی رسد؛ اگر اراده نباشد، حتّی ورزش هم نمی کند. با اینکه این همه راجع به ورزش گفته می شود - ورزش معمولی، نرمش صبحگاهی - اما بعضی ها حاضر نیستند ده دقیقه، یک ربع وقت شان را به این کار مصروف کنند؛ این کم ارادگی است. حالا وقتی یک جوانی ورزش می کند و سختی های جسمانی ورزش را تحمل می کند و با شوق و ذوق به سمت پرورش استعدادهای جسمانی و بدنىِ خودش حرکت می کند، این عزم راسخ را نشان می دهد؛ این یک نقطهی خصوصیت شخصی است.[10]
تشویق به ورزش کوه نوردی
کوه نوردی یعنی عروج به قله هایی که در کشور ما به طور فراوان وجود دارد. کوهنوردی ورزشی است در اختیار همه؛ باید مردم بروند ورزش کنند؛ باید مردم به این ارتفاعات شمال تهران یا به ارتفاعات فراوانی که در اغلب نقاط کشور وجود دارد، بروند و از این هوای پاک، از این کوهستانِ خداداده، استفاده کنند. بنابراین، برای تشویق مردم، بهترین کار نشان دادن همین کاری است که این خانم ها و این آقایان انجام دادند. این بُعد سوم، در واقع تشویق به ورزش عمومی است. یک کشور و یک ملت، باید سلامت جسمانی خودش را تأمین کند و ورزش در تحقق این مسأله خیلی مهم است.[11]
پی نوشت ها
[1] مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما هنگام کوهپیمایی 1375/06/02