نقش فرهنگ مقاومت در امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران

تفکر مقاومت خون بر شمشیر بر اساس تئوری و نظریه امام خمینی (ره) است و این آموزه را پیشکسوتان جهاد و شهادت در هشت سال دفاع مقدس در میدان جنگ اجرا کردند

مقدمه

تفکر مقاومت خون بر شمشیر بر اساس تئوری و نظریه امام خمینی (ره) است و این آموزه را پیشکسوتان جهاد و شهادت در هشت سال دفاع مقدس در میدان جنگ اجرا کردند. وجوب دفاع از سرزمین های اسلامی، از ضروریات فقه اسلام است. بر اساس آیات، روایات و ادله عقلی متعدد، جامعه اسلامی پیکره واحدی است و مسلمین نمی توانند در قبال تهاجم بیگانگان به سایر مسلمانان، بی تفاوت باشند؛ چنان که خداوند متعال در قرآن کریم با صراحت به حمایت و دفاع از ستمدیدگانی که مورد ظلم قرار گرفته و از وطن و سرزمین خویش اخراج و آواره شده اند، فرمان می دهد. امام خمینی در نهم اسفند سال 1366 در جمع اعضای شورای مرکزی حزب الله لبنان چنین گفت: «همه شیاطین مجتمعند که نگذارند اسلام رشد کند و ما باید این معنا را در نظر داشته باشیم که با تمام قوا و تا آخرین نفرمان مهیا شویم و در راه خدا جهاد کنیم». امام (ره) ضمن درک واقعی واقعیت هایی که انقلاب اسلامی در ابتدای راه با آن مواجه بود، مسیر ادامه راه انقلاب را برای ما نشان می دهد و بر این اساس، در یک جمع بندی، می توان محورهای منافع ملی و مولفه های امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران را این چنین برشمرد: 1. اسلامیت نظام. 2. جمهوریت نظام. 3. تمامیت ارضی. 4. حاکمیت ملی. 5. وحدت ملی. 6. معیشت ضروری مردم. 7. نظم و امنیت عمومی جامعه. 8. کیان اسلام و تشیع در جهان. 9. استقلال سیاسی. 10. افتخارات ملی. 11. تعمیم عدالت و رفاه. 12. صلح و امنیت بین المللی. 13. حفظ محیط زیست. پس از انقلاب اسلامی ایران، عناصری هم چون فرهنگ، ایدئولوژی، رهبری و دین، برجستگی و اهمیت بیشتری پیدا کرد. در کتابی به نام «یک قرن انقلاب» که اخیراً توسط فورن ویرایش شده، مقالات گوناگون از نویسندگان مختلف به چشم می خورد که بیشتر درباره بازگشت مجدد فرهنگ به عرصه تئوری های انقلاب است. نکته ای که از نظر آنان در نظریه پردازی انقلاب ها از آن غفلت شده است. براساس نظریة دورکیم، در رابطه با انقلاب ایران، می توان به بحث همبستگی و انسجام اشاره کرد. زیرا دین همانند یک سیمان اجتماعی، توانست همة مردم را به هم وصل و همبستگی و انسجامی قوی در جامعه حاکم کند. فرهنگ مقاومت و پایداری با بهره گیری از مولفه هایی هم چون؛ استکبارستیزی، جهاد و احیا و تقویت هویت دینی می تواند ما را در مقابله ها با ناتوی فرهنگی یاری نموده و افق روشنی جهت رسیدن به امنیت پایدار در داخل کشور برای ملت مسلمان ایران باشد.

بیان مسئله

تجربه های دهه های اخیر در جهان نشان از آشکار ساختن بهره گیری از فرهنگ در مقولاتی چون توسعه و پیشرفت، امنیت، منافع ملی، نظام های سلامت، محیط زیست و... دارد. اینکه فرهنگ هر کشوری چه میزان قابلیت و یا ظرفیت هایی برای ایجاد بستر مناسب به منظور پاسخگویی به نیاز های مربوطه را دارد، بستگی به منابع تامین کننده و یا آبشخور آن فرهنگ دارد (بهشتی نژاد، 1393: 8). از نگاه امام (ره) مهم ترین مؤلفة تعیین کننده هویت ملت ایران، فرهنگ آن است و از آن جا که فرهنگ ایرانیان از حدود 1400 سال پیش تاکنون متأثر از اسلام بوده است، در نتیجه فرهنگ اسلامی مهم ترین عامل هویت ساز ایرانیان بوده است» (خسروی، 1390: 16).

مقاومت، اصطلاحی است از ریشه ی قوام یا قیام، ریشه ای که در دین اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به همین منظور مقاومت یک اصطلاح بومی محسوب می شود. مقاومت را به فارسی استواری یا ایستادگی یا پایداری می گویند. معنای غالب در واژۀ مقاومت، ایستادگی و مقاومت کردن در برابر چیزی است که توازن و تعادل را برهم زده، خواه این عامل درونی باشد مانند امیال نفسانی یا بیرونی، مانند بیماری یا تجاوز و اشغالگری (میرقادری؛ کیانی، 1391: 70).

قوام و استحکام هر موجودی، راز بقا و سبب ماندگاری آن است. عاملی که ملّت های ضعیف را در برابر دولت های گرگ سیرت، بر سر پا نگه می دارد، صبر و مقاومت است. هر ملتی، برای اثرگذاری بیش تر و ثبات دایمی، نیازمند آن است تا مقاومت خود را به فرهنگ عمومی تبدیل کند. هر موضوعی تا وقتی زمینه ی فرهنگی پیدا نکند، نمی تواند بقا و ماندگاری خویش را تضمین نماید (فرهنگ، 1391).

واژه شناسان، امنیت را به آرامش نفس و نبودن بیم و هراس معنا کرده اند و امنیت را حالتی برشمرده اند که انسان در آرامش و آسودگی آن را احساس می کند و این آرامش می تواند از آن نظر باشد که توانایی ها، امکانات و دارایی های انسان با هیچ خطر و تهدیدی مواجه نیست و از این جهات در امان است. امنیت از نیازها و انگیزه های اساسی انسان به شمار می رود، به طوری که با زوال آن آرامش خاطر انسان از بین می رود و تشویش، اضطراب و ناآرامی جای آن را می گیرد و مرتفع شدن بسیاری از نیازهای آدمی در گرو تأمین امنیت است. امنیت مقوله ای اساسی در هر نظام اجتماعی است و کشورها اولویت اول خود را به برقراری امنیت در جامعه اختصاص می دهند (مقتدایی، 1394).

مسائل امنیتی یک کشور به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شود که این دو را نمی توان جدای از یکدیگر دانست. با این همه، می توان گفت که منظر امنیت داخلی غالبا متوجه مرزهای داخلی کشور است و بیشتر تهدیداتی را بررسی می کند که می تواند امنیت را در داخل مرزهای کشور به خطر اندازد (احمدی پور، 1379: 279-282). امنیت داخلی امروزه کالایی پرارزش به شمار می رود که به رغم تعابیر متفاوت از آن، دلالت بر وضعیتی مطلوب برای حیات شهروندان دارد. بدیهی است که به خاطر تفاوت نوع بازیگران در دو عرصه داخلی و خارجی، مطلوبیت فوق نیز تفاسیر مختلفی می یابد.

فرهنگ مقاومت جمهوری اسلامی ایران را در مولفه هایی مانند: استکبارستیزی، روحیه جهادی، تاکید بر هویت دینی و مردم سالاری دینی و... می توان تبیین نمود. اگر به تقابل استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود. استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد (والی زاده، 1388: 8). لذا امروز به اعتراف صریح نظریه پردازان غربی درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است. هانتیگتون نظریه پرداز آمریکایی می گوید: «تقابل اصلی آینده جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است» (معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه درقرارگاه ثارلله، 1378: 27). دیوید کیو، مامور سازمان سیا چنین می گوید: «مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم» (نگارش، 1380: 184). ناتوی فرهنگی به دلیل ویژگی های خود از پیچیدگی خاصی برخوردار است و خطرش افزون تر از ناتوی نظامی است و قهرا مقابله با آن نیز با مشکلات بیشتری مواجه خواهد بود. برخی از این ویژگی ها عبارتند از: 1. نامحسوس و نامرئی بودن اقدامات، فعالیت ها و تجهیزات مخصوص به خود. 2. به ظاهر رسمی و قانونی بودن؛ 3. دراز مدت و دیر پابودن و ماندگار در روح و فکر و تخریب اندیشه ها. 4. هدف گرفتن فرهنگ به عنوان سنگ زیرین و پایۀ اصلی جامعه و نسخ هویت اسلامی و ملی و بیگانه کردن انسان ها از خود. 5. استفاده از تمامی حربه های سیاسی، اقتصادی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و... 6. با برنامه عمل کردن و داشتن طرح و برنامه در فواصل کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت. 7. استفاده از ابزارها و امکانات تکنولوژی گسترده و متنوع با تخصیص بودجه های کلان. 8. استفاده از ادبیات و الفاظ مردم پسند. 9. بهره گیری گسترده از مواد مخدر، سایت های مستهجن و فساد و فحشاء. 10. سود جستن از شیوه های نوین و متنوع. 11. حرمت شکنی و توهین به مقدسات (راهبردهای جهاد فرهنگی در تقابل با ناتوی فرهنگی، 1386). در بررسی مصادیق و ویژگی های ناتوی فرهنگی، تهدیداتی که در این راستا وجود دارد و خساراتی که ممکن است در این راستا متحمل شویم می توان به موارد ذیل اشاره نمود: 1-در معرض خطر قرار گرفتن هویت های ملی، دینی و نژادی. 2- تضعیف و ایجاد شبهه در باورهای دینی و انقلابی مردم. 3- جایگزین رسانه های جهانی به جای رسانه های ملی. 4- تحول در تلقّی و الگوهای زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی (امیری، 1390: 102). الگویی که برای مقابله با این هجمه ها و این ناتوی دشمن می توان به کار برد چیست؟ مقام معظم رهبری می فرماید: «الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست؛ یعنی می توان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید» (مقام معظم رهبری، 4/2/80). به تعبیر قرآن: بنیان مرصوص؛ تصویری محکم شکل می گیرد. ممکن است کم باشیم ولی قدرت بالایی داریم: کمْ منْ فئَةٍ قلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصابِرینَ (بقره، 249). یک نوع تصویر را باید خودمان تولید کنیم و یک نوع تصویر را خودمان از خود داریم. این جمله از امام خمینی که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، بر همین مبناست (افتخاری، 1394).

در این پژوهش محقق قصد دارد با روش توصیفی -تحلیلی به این سوال پاسخ دهد که در جمهوری اسلامی ایران، فرهنگ مقاومت، چه نقشی در امنیت داخلی داشته و این فرهنگ چگونه یک جامعه امن و منظم را به ارمغان خواهد آورد؟ بر این اساس محقق با تعریف مفهوم دقیق از فرهنگ مقاومت و کالبدشکافی مولفه های آن در پی بررسی نقش فرهنگ مقاومت بر امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران است. همان طور که گفته شد، با توجه به گستردگی موضوع در این تحقیق سعی شده نقش مولفه های فرهنگ مقاومت: 1-استکبارستیزی 2-روحیه جهادی 3- هویت دینی بر امنیت داخلی مورد مطالعه قرار گیرند.

چارچوب نظری

«فرهنگ از کلمه لاتین cultura گرفته شده که با کلمه cultus، به معنی نیایش یا پرستش ارتباط دارد. در گسترده ترین معنا می توان فرهنگ را نتیجه فعالیت انسانی تعریف کرد» (بهشتی راد، 1393: 11). فرهنگ در لغت به ادب، دانش، علم، معرفت، مجموعه آداب و رسوم و مجموعه علوم و معارف یک قوم گفته می شود (وسیعی، 1357: 111). درباره تعریف فرهنگ بیش از 161 تعریف جمع آوری شده است که این موضوع دلالت بر گستردگی معنا و مفهوم فرهنگ و گستردگی آن در زندگی انسان دارد. فرهنگ پدیده ای تاریخی و کاملا اجتماعی است که اجزا و عناصر پیچیده ای دارد و بر اساس این عناصر و اجزا تعریف می شود و امروزه در تعریف فرهنگ به معنی لغوی آن توجه نشده و عمدتا ابعاد جامعه شناسانه، روان شناسانه و مردم شناسانه آن در نظر گرفته می شود. کارکرد ویژه فرهنگ؛ آفرینش، نگاهداری، تداوم و همبستگی میان افراد جامعه است (ناظمی اردکانی، 1388: 246).

 

فرهنگ معین، مقاومت را از نظر لغوی، ایستادگی و برابری کردن معرفی می کند و آن را از نظر اصطلاحی در مبادرت به نبرد تدافعی وضعیتی می داند که فرماندهی آن را موضع مقاومتی معرفی کرده و بر اساس همین موضع مقاومتی با تمام قوای خود مبادرت به نبرد می کند. بنابراین معنای غالب مقاومت، ایستادگی و پایداری در برابر چیزیست که توازن را چه از بعد داخلی و چه خارجی برهم زده باشد (معین، 1389: 4286). واژۀ مقاومت برگرفته از فعل ثلاثی مجرد قام، به معنای به پا خاستن و برخاستن و نیز پایدار ماندن است. این واژه بر وزن مفاعله و به معنای با کسی با هم برخاستن و یا باهم از جا بلند شدن و با کسی ضدیت کردن و نیز ایستادگی و پایداری کردن است. معنای غالب در واژۀ مقاومت، ایستادگی و مقاومت کردن در برابر چیزی است که توازن و تعادل را برهم زده، خواه این عامل درونی باشد مانند امیال نفسانی یا بیرونی، مانند بیماری یا تجاوز و اشغالگری. بنابراین مقاومت، یک وجه قتالی نیست، بلکه یک رویارویی فرهنگی، تبلیغاتی، تربیتی و اخلاقی و سلوکی و اقتصادی و سیاسی و نظامی است (میرقادری؛ کیانی، 1391: 70).

امنیت داخلی

واژه ی امنیت از کلمه ی (امن) می آید که معنای آرامش یافتن، بیمناک نبودن و نترسیدن را به ذهن متبادر می نماید. امنیت در لغت به معنای در امان بودن، بی بیمی و بی هراسی (معین، 1387: 135) اطمینان و سکون قلب (معلوف، 1382: 18) نبودن ترس و دلهره (راغب، 1375: 21) ایمنی و آرامش قلب، خاطر جمع بودن (قرشی، 1371: 124) است.

«امنیت در لغت حالت فراغت از هرگونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله را گویند. در اصطلاح سیاسی و حقوقی به صورت امنیت فردی، امنیت اجتماعی، امنیت ملی و بین المللی به کار برده می شود» (آشوری، 1383: 38). واژه شناسان، امنیت را به آرامش نفس و نبودن بیم و هراس معنا کرده اند و امنیت را حالتی برشمرده اند که انسان در آرامش و آسودگی آن را احساس می کند و این آرامش می تواند از آن نظر باشد که توانایی ها، امکانات و دارایی های انسان با هیچ خطر و تهدیدی مواجه نیست و از این جهات در امان است. امنیت از نیازها و انگیزه های اساسی انسان به شمار می رود، به طوری که با زوال آن آرامش خاطر انسان از بین می رود و تشویش، اضطراب و ناآرامی جای آن را می گیرد و مرتفع شدن بسیاری از نیازهای آدمی در گرو تأمین امنیت است. امنیت مقوله ای اساسی در هر نظام اجتماعی است و کشورها اولویت اول خود را به برقراری امنیت در جامعه اختصاص می دهند (مقتدایی، 1394). حالتی از تفوق نظم و قانون در یک جامعه را امنیت داخلی گویند (کالینز، 1370: 475). جنبه ی داخلی امنیت ملی، امنیت یک ملت در مقابل تهدیدات پیدا و پنهان و در درون مرزهای ملی را شامل می شود. این تهدیدها می توانند سیاسی (مانند شورش، جدایی طلبی و…)، اقتصادی (نابسامانی ها و بحران های اقتصادی و…)، نظامی (کودتا و جنگ داخلی) و اجتماعی (آشوب و شورش اجتماعی) باشند، که هر کدام به نوعی دولت ملی را تحت فشار قرار داده و موجودیت آن را مورد تهدید قرار دهند (مرادیان، 1385: 201-168).

در تعاریف اصطلاحی امنیت تنوع زیادی وجود دارد، اما با این حال دارای نقاط مشترکی است که در تعریف زیر قابل جمع است؛ امنیت عبارت است از حالت فراغ از ترس، تهدید و اضطراب و وضعیتی که در آن ارزش های حیاتی مصون از هرگونه تعرض باشد (واثقی، 16: 1380). مقوله ی امنیت قدمتی به درازای تاریخ بشر دارد. در تاریخ، جامعه ای را سراغ نداریم که دیرزمانی فارغ از دغدغه ها و معضلات امنیتی، روزگار را سپری کرده باشد. جستجوی امنیت از مهم ترین نیازها و انگیزه های انسانی است. مهم ترین نیاز هر جامعه خواه یک طایفه یا قبیله و خواه یک قوم یاکشور، برقراری امنیت آن جامعه و افراد آن است که مسئولیت تعقیب و تأمین آن به عهده ی حکومت ها و دولت هاست (تاجیک، 1376: 46). واژه ی امنیت به عنوان یک مفهوم عام تمامی شئونات زندگی انسان را در بر می گیرد و با بقای نفس و صیانت از حیات و موجودیت انسان پیوند می خورد. در واقع امنیت تضمین کننده ی حیات و بقای انسان و موجود زنده می باشد و همه ی موجودات در بقا و حفظ وجود و حیات سا لم خود تلاش می نمایند و امنیت عامل این نیاز اساسی و حیاتی است. لذا امنیت مهم ترین آرمان انسان و موجود زنده تلقی می شود (حافظ نیا، 1385: 325). در مقابل این واژه ی با ارزش واژه ی دیگری به نام ( ناامنی) قرار دارد؛ اگر امنیت یک جامعه را در معنی جامع آن، حفظ کشور از نفوذ بیگانگان و جلوگیری از هرگونه عملیات غیر قانونی که منظور آن تضعیف یا انهدام حکومت و ملت باشد، بگیریم در عوض هرگونه اخلال در روند امنیت ملی و داخلی را نا امنی خواهیم نامید (رستمی، 1378: 117). نویسندگان علوم امنیتی تعاریف متنوعی از مفهوم امنیت داخلی ارائه نموده اند: «امنیت داخلی شامل حفظ ساختار حکومت به ویژه نهادهای برقرار کننده نظم و امنیت داخلی، رهبران نظام و مجموعه مشترک ارزش ها، اصول، هنجارهای مشروعیت ساز قدرت، اصول و رویه های ثبات در حاکمیت، توانایی حفظ اقتدار و نظارت اجرای قواعد و مقررات انتظام بخش است» (بلندیان، 1386: 26).

فرهنگ مقاومت

مقاومت از اصول اولیۀ زندگی بشری است که انسان بدون بهره مندی از آن هرگز قادر به زندگی نخواهد بود. قرآن آن را واجب شرعی و ضرورت بشری می داند که فقدان آن، موجب فساد در زمین خواهد شد. مقاومت، سیاست و سلوکی ممتد است و نه حادثه یا لحظه، بلکه کاری تمدنی و فراگیر و مستمر و متکامل و مستقل در رویارویی با مبارزه طلبی ها، دشمنی ها و تجاوزگری ها یا هر چیز دیگری است که برهم زنندۀ تعادل و توازن باشد (میرقادری؛ کیانی، 1390: 70). بر این اساس مقاومت، بر کلیۀ عکس العمل هایی اطلاق می گردد که ممکن است به شکل تدابیر اجرایی و بازدارنده باشد و گروه یا سازمان یا فردی در رویارویی با تهدیدها و خطرها و تجاوزهای خارجی یا داخلی با آن روبه رو می شود (مطلق شقور، 2009: 20-21).

امام خمینی (ره) فرهنگ را کارخانه آدم سازی می داند: «فرهنگ یک کارخانه آدم سازی است… فرهنگ سایه ای است از نبوت» (صحفیة نور، ج 6: 236237) «در نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرهنگ از چنان اهمیتی برخوردار است که با سرنوشت اجتماعی ملت ها گره خورده است. این مسئله نشان گر اهمیت فرهنگ در اندیشه رهبر معظم انقلاب است: فرهنگ به عنوان شکل دهندة به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیم گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آنها حاکم است.

مقاومت فرهنگی عبارتست از پاسداری آگاهانه و منطقی از فرهنگ خودی و برخورد هوشیارانه و هوشمندانه با فرهنگ بیگانه. رمز موفقیت در مقاومت فرهنگی، شناخت فرهنگ خودی و پدیده های اصولی و بنیادی آن است. در مقاومت فرهنگی اولویت اصلی با صیانت و پاسداری از عناصر ثابت و لایتغییر فرهنگ خودی می باشد که باید آگاهانه و با بصیرت کامل حفظ و حراست شوند. این پاسداری باید مبتنی بر آگاهی مردم و هوشیاری همگانی باشد و تمامی مردم در کلیه صحنه های فردی و اجتماعی زندگی خویش، حافظ و نگهبان فرهنگ خودی باشند (مهدی، 1375).

مقاومت گرایی اسلامی به این معنا است که گروه های مختلف اسلامی درصدد آن هستند تا از حاشیه به سوی مرکز تغییر مکان دهند. به عبارت دیگر، مقاومت گرایی اسلامی مبنای حرکت به سوی تغییر وضع موجود را فراهم می سازد. این امر به معنای تلاش برای بازسازی هویت از دست رفته می باشد. روندی که فقط از طریق مقاومت گرایی حاصل می شود (قزلسفلی؛ فرخی، 1392: 155). در اصطلاح قرآنی و فرهنگ آن، مقاومت به معنای ایستادگی به حالتی گفته می شود که شخص برای انجام کارها و تحقق اموری اقداماتی را انجام می دهد که شامل ایجاد مقتضا و از میان بردن مانع و ایستادگی در برابر فشارهاست (فرزانه، 1394). مفهوم مقاومت، پایداری و دفاع، مفهومی عام در فرهنگ ملتهاست. این مفهوم کاملاً ارزش تلقی می شود زیرا یک واکنش غیر ارادی در برابر تهاجم است (کاکایی، 1380: 55).

پیشینه تحقیق

بررسی های به عمل آمده نشان می دهد تحقیقات علمی قابل توجهی پیرامون نقش فرهنگ مقاومت در امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران در داخل سازمان انجام نشده است و موسسات تحقیقاتی برون سازمانی نیز تحقیقات مقالات محدودی در ارتباط با موضوع امنیت و فرهنگ صورت گرفته که هر یک ابعاد خاصی را به شرح زیر مورد بررسی قرار داده است.

-امیری، ابوالفضل (1390) در مقاله جهانی شدن فرهنگ و راهبردهای مقاومت فرهنگی، در فصلنامة مطالعات بسیج، سال چهاردهم، شمارة 50، می نویسد:... در صورت مواجهة صحیح با پدیدة جهانی شدن و تأثیر و تعامل مثبت فرهنگ و هویت ملی بر این جریان و شناخت و برخورد علمی و آگاهانه با جلوه های آشکار آن و استفادة بهینة از فرصت های حاصل، فرآیند جهانی شدن می تواند عاملی برای توانمندی و برتری فرهنگ های ملی و محلی و امکانی برای توسعه و تعمیق فرهنگ و ارزش های دینی و انقلابی و احیای باورهای فرهنگی کشور باشد.

-مخبر دزفولی، محمدرضا و همکاران (1394)، در مقاله واکاوی تهدیدات فرهنگی ماهوارهای و تدوین راهبردهای مقابله در فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک شماره 64 می نویسند: جمهوری اسلامی ایران شکل جدیدی از حکومت را پیش روی جهانیان قرارداد. این نظام بر مدار دین و حول محور ولایت و امامت، با طرح مردم سالاری دینی، نظام های مبتنی بر دموکراسی غربی و در رأس آن آمریکا و راهبردهای جهانی به ویژه منطقه ای این ابرقدرت را به چالش کشید. پر واضح است که دو مکتب فکری با شاکله متفاوت در مقابل هم قرار دارند و هریک بر اساس ساختار روحی و فکری خود عمل می کند.

محمدی، محمود (1392)، در مقاله اسلام گرایی؛ گفتمان مقاومت، دو فصلنامه علمی -پژوهشی جامعه شناسی تاریخی، دوره 5، شماره 2 می نویسد: گفتمان اسلام گرایی نوعی مقاومت در برابر سلطه گفتمان مدرنیته غربی است که با صورت بندی جدیدی از اسلام، الگوی بدیلی را برای مدیریت جامعه پیشنهاد می دهد. وی با نقد نظریات نظریه پردازان غربی در مورد نفی نقش دین در مناسبات اجتماعی و ارائه ابزار های علمی و عقلانی به جای آن اشاره می کند که این نظریات با چالش هایی مواجه شد و جنبش ها و گروه هایی در خود غرب به وجود آمدند که خواهان بازگشت دین به حوزه عمومی بودند. به ویژه ظهور اسلام سیاسی، این اصل و گزاره را دچار چالش نمود و اسلام گرایی گفتمانی است که تلاش می کند که اسلام را در مرکز نظام سیاسی-اجتماعی خود قرار دهد.

پوستینچی، زهره (1391)، در مقاله انقلاب اسلامی ایران و برسازی هنجارسیاسی مقاومت در روابط بین الملل، فصلنامه آفاق امنیت، سال پنجم، شماره شانزدهم؛ با اشاره به اینکه یکی از موضوعات اصلی اسلام سیاسی تأثیرگذاری بر فرهنگ سیاسی، ساختار سیاسی و سیاست بین الملل است. می نویسد: انقلاب اسلامی ایران و فرآیند دفاع مقدس، جلوه هایی از مقاومت را در برابر سایر مؤلفه های تأثیرگذار در رهیافت های سیاست بین الملل به وجود آوردند. مقاومت به عنوان هنجار و متغیر جدیدی از کنش در سیاست بین الملل ظهور کرد. این متغیر تحت تأثیر موضوعاتی از جمله هنجارهای مربوط به انقلاب اسلامی ایران بوده است.

جعفری، علی اکبر و قربی، سید محمد جواد (1392) در مقاله راهبردهای مقابله با سلطه فرهنگی نظام استکبار در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) فصلنامه علمی -پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال سوم، شماره 92 می نویسد: استکبار جهانی و جریان تاریخی امپریالیسم همواره مترصد برتری یابی نسبت به سایر کشور های جهان بوده اند و به نوعی خود را داعیه دار جهان می دانند و از هر شیوه ای برای تسلط بر سایر کشور ها بهره می گیرند و با پیشرفت تکنولوژی و ارتباطات به سوی سلطه فرهنگی روی آورده اند. امام خمینی (ره) به عنوان پرچمدار مبارزه با استکبار و سلطه گران فرهنگی، ضمن روشن سازی ماهیت های فرهنگی سلطه گران برای ملت های اسلامی به روشن سازی راهبرد های سلطه گران می پردازد. میرقادری، سید فضل الله و کیانی، حسین (1391) در مقاله بن مایه های ادبیات مقاومت در قرآن، فصلنامه ادبیات دینی، شماره اول می نویسد: مقاومت از اصول اولیه زندگی بشری است که انسان بدون بهره مندی از آن هرگز قادر به زندگی نخواهد بود. قرآن آن را واجب شرعی و ضرورت بشری می داند که فقدان آن، موجب فساد در زمین خواهد شد. از دیدگاه قرآن، مقاومت برای بقای هر پدیده، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ هدف اساسی مقاومت، ایجاد تعادل و توازن، در هر پدیده است.

فرزانه، علی (1394)، در مقاله سیاست مقاومتی در قرآن در روزنامه کیهان، شماره21080، با اشاره به اینکه مقاومت و ایستادگی بدون قوام یافتن و ایستادن بر توانمندی های خودی امکان پذیر نیست و تکیه بر غیر نمی تواند مقاومت و ایستادگی را موجب شود، می نویسد: سیاست ها و برنامه های اسلامی بر آن است تا این مقاومت و ایستادگی درونی را ایجاد کند. پس عناصر مقاومت در اموری چون: -1 مقاصد و مطالب 2- مبانی و اصول-3 تحقق بخشی به مقتضیات 4- مانع زدایی-5 تحمل فشارها؛ 6- حفظ مواضع اصولی بدون عقب نشینی از آنها قابل شناسایی است.

ترابی، قاسم و رضایی، علیرضا (1390) در مقاله فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران، زمینه های ایجابی، شاخص های اساسی، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال چهاردهم، شماره چهارم، با اشاره به مهم ترین عوامل شکل دهنده و تأثیرگذار بر فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران شامل مواردی چون اسلام شیعی، عوامل اقتصادی، حافظه تاریخی، موقعیت جغرافیایی، تجربه جنگ 8 ساله و درک واقعیات بین المللی می باشند و ضمن اینکه بدبینی به بیگانه، پایداری و مقاومت، بی اعتمادی راهبردی، ابهام راهبردی، عمل گرایی، خوداتکایی و بازدارندگی، مهم ترین محورها و شاخص های فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران هستند، به ارزیابی و شناخت زمینه های ایجابی، سازنده و هم چنین، اصول و شاخص های فرهنگ راهبردی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.

زارع زاده، رسول (1392)، در مقاله تبیین مؤلفه های اثرگذار بر امنیت داخلی در سطح کلان، فصلنامه آفاق امنیت، سال پنجم، شماره نوزدهم با طرح پرسش هایی مبنی بر مؤلفه های مؤثر بر امنیت داخلی چیست؟ نظام های سیاسی برای تقویت ثبات سیاسی و کاهش تهدیدهای امنیت داخلی خود چه اقداماتی را باید انجام دهند؟ با پذیرش گفتمان ایجابی امنیت، امنیت داخلی را وضعیتی معرفی می کند که نظام سیاسی درصدد ایجاد اطمینان خاطر و حداکثر رضایتمندی بین شهروندان خویش است؛ با این تفسیر، مفهوم مشروعیت سیاسی کلیدواژه ای اساسی در تبیین مؤلفه های اثرگذار بر امنیت داخلی است و نویسنده این مقاله ضمن بیان جایگاه و نقش آن در امنیت داخلی، با تشریح ابعاد این مفهوم در سطح تحلیل کلان، سایر مؤلفه های اثرگذار بر امنیت داخلی (کارآمدی و پاسخگویی)، را در تقویت مشروعیت سیاسی تبیین می کند.

 آشنا، حسام الدین (1388) در مقاله امنیت فرهنگی؛ مفهومی فراسوی امنیت ملی و امنیت انسانی، فصلنامه راهبرد فرهنگ، شماره پنجم با اشاره به اینکه امنیت به عنوان ابزاری برای حفظ، تداوم و ارتقا حیات برای بشر قابل درک است، با اشاره به نظر ماندل مبنی بر اینکه امنیت کامل و حقیقی قابل حصول نیست، با طرح این نظر که تکیه بر نظریات غرب محور در فهم و تدبیر امنیت راهگشا نیست، چرا که به نظر نمی رسد امنیت در سطح ملی امری جهان شمول باشد؛ از همین رو فقدان نظریه بومی امنیت را باید تهدیدی امنیتی به شمار آورد.

مبانی نظری

در واقع واژه امنیت ملی و به تبع آن امنیت داخلی که یکی از زیر شاخه های امنیت ملی است، مفهومی است که بعد از جنگ جهانی دوم جعل و درباره آن نظریه پردازی شده است تا راه ها و شیوه های تحصیل امنیت درچارچوب دولت- ملت برای انسان ها به ارمغان آورده شود.

مکتب رئالیسم (واقع گرایی)

این مکتب معتقد است که کشور ها در پی کسب حداکثر قدرت در مقایسه با سایر کشور ها هستند، حفظ احتیاط را به عنوان یک اصل دائمی و فقدان اعتماد به اصول اخلاقی جهان شمول، حقایق همیشگی را اصل حاکم بر جهان می دانند. اخلاق به معنای عام آن را از حوزه سیاست جدا می دانند و معتقد به خدمت گرفتن اخلاق توسط قدرت هستند. اینان معتقدند که تنها قدرت است که می تواند تامین کننده امنیت باشد. این دیدگاه به دیدگاه سنتی امنیت معروف است و امروزه کارآیی خود را تا حد زیادی از دست داده است. اما تاکید بر قدرت نظامی در این دیدگاه کماکان اهمیت دارد (باصری، 1387: 68-29).

امنیت از دیدگاه مکتب لیبرالیسم

برخلاف رویکرد رئالیستی، امنیت و نظم در دیدگاه لیبرالی از توازن قوا حاصل نمی شود، بلکه حاصل تعامل هایی است که میان لایه های مختلف حاکمیتی، سازش میان قوانین، هنجارهای مشترک، رژیم های بین المللی و مقررات نهادی وجوددارد (ابراهیمی و همکاران، 1393: 28-1).

مکتب کپنهاک

کپنهاگ، مکتبی است در راستای توجه وسیع به موضوع امنیت با اندیشمندانی هم چون مک سوئینی، اولی ویور و باری بوزان، که در این میان بوزان با کتاب معروف خود یعنی «مردم، دولت ها و هراس» از سایرین شناخته شده تر می باشد (ابراهیمی، 1386: 440). متفکران این دیدگاه، با تمایز میان امنیت حکومت و امنیت ملی، معتقدند در حوزه مطالعات امنیت ملی، آن مسائل امنیت داخلی مطرح می شوند که در ارتباط با تهدیدهای بیرونی و خارجی باشند (زارع زاده، 1392: 13).

مکتب جهان سوم و امنیت داخلی

برخلاف مکتب کپنهاگ که نگاه حداقلی به امنیت داخلی دارد، مکتب امنیتی جهان سوم، نگاه حداکثری به امنیت داخلی و مسائل آن دارد. این دیدگاه که در واکنش به نظریه های امنیتی در مغرب زمین به ویژه رویکرد رئالیسم و عدم قابلیت تعمیم آنها به مسائل امنیتی کشورهای جهان سوم شکل گرفته، معتقد است که مفهوم امنیت در جهان سوم با توجه به ویژگی های خاص آن با مفهوم امنیت در جهان غرب تا حدودی متفاوت است. در جهان غرب، امنیت بیشتر در بعد خارجی یعنی در مقابله با تهدیدهای ناشی از محیط بیرونی و بازیگران خارجی تعریف می شود؛ در حالی که امنیت در جهان سوم عمدتاً داخلی است و حتی بعد خارجی آن نیز متأثر از موضوعات امنیتی داخلی است (عبدالله خانی، 1383: 171).

مکتب سازه انگاری و امنیت داخلی

اگرچه مکتب سازه انگاری رهیافتی است که در عرصه روابط بین الملل و مسائل امنیتی آن مطرح شده، اما به نوعی قائل به تعامل میان حوزه های امنیت داخلی و امنیت خارجی است. رویکرد سازه انگاران نشان می دهد که در عرصه روابط بین الملل، هنجارها به عنوان انتظارات جمعی اقدام به تعیین اعتبار و به رسمیت شناختن هویت بازیگران می کنند و بدین ترتیب آنها را به وجود می آورند. از نظر آنها انتظارات بین المللی بر منافع، سیاست های داخلی و هویت بازیگران تأثیر بسیاری دارد، اما انتخاب های بازیگران ملی نیز روی ساختارهای بین المللی تأثیرگذار است. در نتیجه تلاش برای پل زدن بین نظام های داخلی و بین المللی یکی از رویکردهای عمده سازه انگاران است و این مسئله باعث شده است که آنان امنیت داخلی و خارجی را مرتبط با یکدیگر بدانند (عبدالله خانی، 1383: 186).

تحلیل یافته ها

نظریه امنیت داخلی جمهوری اسلامی

انقلاب اسلامی ایران بدون شک از جمله پدیده های مهم و سرنوشت ساز قرن بیستم به حساب می آید، پدیده ای که توجه محققان، اندیشه گران، سیاست گذاران و شمار زیادی را در داخل و خارج به خود معطوف داشته است. پیروزی انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی را باید ثمره مجاهدت و شهادت مردمی خداآگاه دانست که تحت رهبری امام خمینی (ره) برای رفع ظلم و تغییر سرنوشت خود بپا خاستند. حکومت اسلامی گوهر گران بهایی بود که از پس آن شهادت ها و رشادت ها به ملت ایران عطا شد و از این رو بحث از چگونگی پاسداشت آن و تأمین امنیت جامعه اسلامی از همان روز نخست دغدغه جان مردم و مسئولان گشت. بنا به اهمیت و حساسیت مقوله امنیت ملی سایر سیاست های نظام تازه تأسیس به گونه ای طراحی شد تا در نهایت به دفع عوامل امنیت زدا و انسجام هر چه بیشتر جامعه و حکومت اسلامی منجر شود. نتیجه آن شد که برخلاف گمان ناصواب معاندان که عمر جمهوری اسلامی را به خاطر وجود گرایش های فکری متفاوت و نبود تجربه حکومتی مؤثر انقلابیون، کوتاه می دیدند، نظام اسلامی توانست حضور فعال سیاسی را در نهایت ایمنی و سلامت بیازماید. پرسش از چیستی و چگونگی تأمین امنیت در درون جامعه اسلامی و اینکه چگونه در یک فضای دموکراتیک و رقابت سیاسی آزاد در جمهوری اسلامی ایران، امنیت داخلی استقرار داشته باشد مهم هستند (افتخاری، 1378: 52-19).

با مطالعه اندیشه های امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) بر اساس آن چه در آثار مکتوب و نیز بیانات و رهنمود های ایشان به مناسبت های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته در این زمینه می توان مولفه های امنیت داخلی از دیدگاه ایشان به اختصار به شرح ذیل بیان نمود:

الف) مولفه های امنیت داخلی از دیدگاه امام خمینی (ره):

1- حفظ نظام؛ 2-قانون گرایی؛ 3-توجه به بعد فرهنگی و اعتقادی امنیت؛ 4-تاکید بر هویت و ارزش های اسلامی؛ 5-صیانت از اسلامیت و جمهوریت نظام؛ 7-محدود نبودن امنیت به داخل مرز های جغرافیایی؛ 9-استقلال سیاسی و عدم وابستگی؛

ب) مولفه های امنیت داخلی از دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)

1-مقوله امنیت به عنوان حق درجه اول مردم؛ 2- امنیت داخلی با توجه به جایگاه جغرافیایی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به بیرون از مرز ها وصل می شود؛ 3-تامین امنیت وظیفه حاکمیت است؛ 4-محوریت مردم در ایجاد امنیت؛ 5-نقش مهم نیروهای مسلح در تامین امنیت داخلی؛ 6-جهانی سازی به دنبال هرج ومرج و ناامنی است؛ 7-اهمیت امنیت را باید در عکس العمل دشمنان نسبت به آن ارزیابی کرد؛ 8-ایمان به خدا امنیت به همراه دارد.

گفتمان مقاومت

گفتمان ها مجسم کننده معنا و ارتباط اجتماعی و همین طور شکل دهندۀ ذهنیت و نیز ارتباطات سیاسی-اجتماعی اند. از نظر فوکو گفتمان ها هم چون اعمالی هستند که به طور نظام مند موضوعاتی را شکل می دهند که خود سخن می گویند. گفتمان ها سازندۀ موضوعات اند و در فرآیند این سازندگی مداخله خود را پنهان می کنند (عضدانلو، 1375: 48). گفتمان ها، روش های صحبت کردن، فکر کردن و یا باز نمودن موضوع و یا مبحثی خاص هستند. آنها دانش معناداری را درباره آن موضوع پدید می آورند. این دانش بر کردارهای اجتماعی اثر می گذارد، از این رو پیامد ها و عواقب واقعی دارند. گفتمان ها را نمی توان به منافع طبقاتی تقلیل داد ولی همیشه در نسبت با قدرت عمل می کنند. آنها بخشی از شیوه اعمال قدرت و مبارزه بر سر قدرت هستند (هال، 1386: 62-61). اشکال مختلف گفتمان همیشه به عنوان ابزار هایی موثر، نه فقط برای حفظ وضع موجود جوامع، بلکه برای ساخت، شکستن ساخت، حتی بازسازی جوامع به کار گرفته شده است (دهقانی، 1394: 5).

گفتمان مقاومت همواره در مقابل ظلم وجود داشته است، میشل فوکو معتقد است در مقابل هر زور و ظلم، مقاومتی تولید می شود و مقاومت را معلول ظلم و تضییع حقوق انسان ها می داند. البته به تناسب شرایط زمان مقاومت با فراز و فرود مواجه بوده، گاهی تقیه نموده، گاهی به صورت پنهان وارد عمل شده و گاهی نیز از قدرت های خارجی برای حمایت از خود استفاده کرده و گاهی نیز به قیام و انقلاب مردمی تبدیل شده است. همه ادیان آسمانی انسان ها را به مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و سرکشی فرا می خوانند. قوانین اساسی از قرون وسطی به بعد خواهان رسمیت یافتن حق ملت ها در مبارزه و مقاومت در مقابل ظلم شده اند. اعلامیه ویلسون در زمینه اصول حقوق ملل، از جمله حق هر ملت برای تعیین سرنوشت خود است. معاهدات دو کنفرانس لاهه در سال های 1899 و 1907 از مهم ترین اقدامات جهانی است که مشروعیت مقاومت ملی میهنی بر ضد تجاوز و اشغالگری بیگانه را به رسمیت شناخت. بیانیه بین المللی تعریف تجاوز مصوب سال 1974 در ماده هفتم تصریح می کند: «هر چیزی که باعث مخدوش شدن حق مقاومت ملت های تحت استعمار یا ملت های تحت حاکمیت رژیم های نژادپرست یا محکوم به هرگونه سلطه خارجی شود از تعریف تجاوز خارج است. این گونه ملت ها حق دارند با بهره گیری از هر وسیله ممکن، از جمله با توسل به اسلحه به مقاومت و مباره با اشغالگران و حکومت های نژادپرست یا سلطه جوی بیگانه برخیزند». انقلاب فرانسه در قرن 18 برای نخستین بار به موضوع حق تعیین سرنوشت اشاره کرد. مجمع ملی فرانسه در 19/3/1972 با صدور اعلامیه ای حمایت خود را از همه ملت های خواهان آزادی و پشتیبانی خود را از شهروندانی که در راه مبارزه برای آزادی آسیب ببینند، اعلام کرد. انقلاب فرانسه به آرا و اندیشه های آزادی خواهانه جمعی از فیلسوفان عصر رنسانس اروپایی، مانند ژان ژاک روسو، جان لاک، مونتسکیو و دیگران متکی بود. در پایان جنگ جهانی اول ویلسون رئیس جمهور وقت آمریکا پس از صدور اعلامیه جهانی ویلسون که حق تعیین سرنوشت را تثبیت کرد، در یک سخنرانی در کنگره چهارده اصل را اعلام کرد که یکی از آنها اصل حق تعیین سرنوشت بود (کمیته علمی مجمع جهانی صلح اسلامی، 1390: 251-264). مقاومت از دیدگاه قرآن، کوششی برای بازگرداندن چیزی به حالت طبیعی خود است، به دیگر سخن، هرگاه دو طرف وجود داشته و یک طرف، در تلاش تسلط بر دیگری باشد، در این حالت، مقاومت پدید می آید تا تعادل و توازن را که اساس زندگی بشر است، برقرار نماید. قرآن دو رکن اساسی را برای مقاومت بر می شمارد (میر قادری؛ کیانی، 1392: 73):

1-ایمان راسخ و عمیق: هر کس به چیزی ایمان ژرف و بی شائبه داشته باشد، بدون تردید در راه آن جان فشانی می کند و از همه چیز خود برای رسیدن به آن می گذرد. بر این اساس مقاومت، زمانی پدید می آید که ایمان و عقیده در دل ها محکم و استوار گردد. به همین خاطر پیامبر اکرم در مکه معانی ایمانی را در دل مسلمانان ریشه دار گرداند و چون آنان به ایمانی عمیق رسیدند، توانستند رعب و وحشت را در دل دشمنان بیافکنند و تمام سختی ها را تحمل کنند، نمونه کامل این مقاومت را می توان در شعب ابوطالب یافت، آن جا که یاران پیامبر با تحمل دشواری ها توانستند در برابر مشکلات و مصایب آن دوران مقاومت نمایند و سرانجام به پیروزی دست یابند (سوره بقره، آیه 128، سوره انفال، آیه 72، سوره توبه، آیه 20).

2- استفاده از تمام توان مادی: اگر انسان به یقین برسد ولی اسباب و وسایل لازم برای مقاومت را مهیا نسازد، کامیاب نمی گردد، پس انسان می بایست تمام توانایی های بشری خود را به کار گیرد تا به واسطه آنها بتواند در این مسیر پیروز شود. خداوند متعال هرگاه از ابزار مقاومت سخن می گوید واژه نفس می داند و این خود دلیل بر آن است که هنگام مقاومت باید

از مال خود گذشت و از آن در راستای جهاد در راه خدا استفاده کرد (سوره حدید، آیه 25، سوره آل عمران آیه 14، سوره انفال، آیه 60، سوره نحل، آیه 8، سوره اسراء، آیه 64، سوره حشر، آیه 6).

شکل گیری هویت مقاومت در مقابل گفتمان شرق شناسی را می توان براساس روایت جدیدی دانست که ناشی از بازنمایی اسلام است از طریق تأکید بر ارزش های مرکزی اسلام سعی دارد تا مطلوبیت های جهان غرب را براساس قالب های گفتمانی کاملاً متفاوتی بازنمایی کنند و تغییر اجتماعی در سطوح مختلف ایجاد کند (مختاری؛ دهقانی، 1394: 109-101). در این میان انقلاب اسلامی در مقام مهم ترین سازه شناختی - اخلاقی پارادایم مقاومت، از شاخص های ضد نظام محسوب می شود که فرماسیون نظام جهانی مسلط را به چالش کشاند، بنابراین تحولات ژئوکالچر نمادی از سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی محسوب می شود که چرخه های نظام جهانی را دچار اختلال می سازد. اهمیت بحث درباره انقلاب اسلامی در تحولات ژئوکالچریک جهان اسلام در این است که انقلاب اسلامی، به عنوان «نخستین قیام بزرگ علیه نظام های زمینی» فراگیرترین و مدرن ترین قیام با بهره گیری از نظام معنایی و اندیشگی بدیع توانست با وصل کردن خود به ریشه های دینی، به صورت یک بدیل زنده سیاسی جلوه کند. در کانون گفتمان انقلابی، اسلام به مثابه یک دال متعالی نشسته بود، غنای مفهومی و محتوایی این دال استعلایی، تمامی زوایا و زمینه های زندگی آدمی را در برگرفته، سیاست را همنشین دیانت کرده، هر دو را ریسمانی عرفانی بخشیده و هر سه را در کنش اجتماعی در منزلت تئوری راهنمای عمل نشانده بود (تاجیک، 1379: 179).

 

(منبع: جمشیدی ها؛ عرفان منش، 1393: 15)

امام خمینی (ره) تلاش داشتند تا با غالب کردن گفتمان انقلاب اسلامی در سراسر جهان اسلامی از طریق بسیج توده های مردم و گروه های اسلام گرا، اندیشه اسلامی هویت مدار را حاکم نماید (اطهری؛ عباسی شاهکوه، 1393). هنگامی که حضرت امام خمینی جمعه ی پایانی ماه مبارک رمضان را روز قدس اعلام کردند، شاید کمتر کارشناس و صاحب نظر سیاسی و بین المللی گمان می کرد که گفتمان مقاومت در آغاز دهه ی دوم قرن بیست ویکم میلادی به گفتمان غالب منطقه تبدیل شود و آثار استراتژیک و ژئواستراتژیک آن معادلات جهانی و نظام سلطه را تحت تأثیر قرار دهد. اگر بخواهیم بر اساس بحث های گفتمانی طرح موضوع کنیم، عناصر و مؤلفه های گفتمان مقاومت را می توان در دو دسته طبقه بندی کرد؛ یک بخش نفی یا سلبی است و بخش دیگر اثباتی و ایجابی. در مرکز بعد سلبی گفتمان مقاومت، سلطه ستیزی قرار دارد. یعنی مهم ترین عنصر سلبی گفتمان مقاومت، نفی سلطه و سلطه ستیزی است و دوم، نفی استکبار و استبدادستیزی است. انقلاب اسلامی یک بعد مهمش نفی استبداد بود. ما می گوییم انقلاب برای مستضعفین است؛ ولی خوب می دانید بر اساس آموزه های اسلام باید با استضعاف هم مبارزه کنیم و آن را از بین ببریم. نه اینکه با مستضعفین ستیزه کنیم. برای اینکه اگر آن وضعیت استضعاف به نوعی از بین برود، نفی تبعیض و خشونت ساختاری در نظام بین الملل، نفی توسعه طلبی و زیاده خواهی و تجاوزطلبی در روابط بین الملل نیز باز به بعد سلبی گفتمان مقاومت بر می گردد. اما مهم ترین وجوه اثباتی و ایجابی گفتمان مقاومت که در مرکز این گفتمان قرار دارد، عبارت است از عدالت خواهی و حق طلبی، اسلام خواهی، صلح طلبی، عزت طلبی و اقتدار، استقلال طلبی، آزادی خواهی، معنویت گرایی، حکمت و عقلانیت گرایی، مصلحت گرایی و آرمان گرایی و واقع بینی. به هر جهت، مؤلفه های مذکور گفتمان مقاومت را به عنوان یک نوع گفتمان آرمان گرایی و واقع بینانه مطرح می کند، زیرا آرمان هایی در این گفتمان هست و هم زمان به یک واقعیت هایی هم توجه می شود:

 

(منبع: دهقانی فیروزآبادی؛ صادق الحسینی، 1391)

فرهنگ مقاومت زیر مجموعه گسترده ای را در بر می گیرد که پراختن به همه آنها، با توجه به محدودیت هایی که با آن مواجه بوده ایم، ممکن نبوده است. لذا به سه مولفه مهم تاثیرگذار فرهنگ مقاومت بر امنیت داخلی: فرهنگ استکبارستیزی، فرهنگ و روحیه جهادی، هویت دینی، به اختصار به شرح ذیل مورد بررسی قرار می گیرد.

نقش فرهنگ استکبارستیزی در تامین امنیت داخلی

در تعریف لغوی، استکبار به معنای بزرگ دیدن کسی یا چیزی، بزرگی نمودن، از خود بزرگ منشی کردن و تکبر ورزیدن است. این واژه از ریشه کبر و از باب نفعل است که در زبان عربی به کسی یا چیزی اطلاق می گردد که فاقد صفتی است؛ ولی خود را به آن متصف می کند. لذا تکبر را خود بزرگ بینی و غرور معنی می کنند. از این رو استکبار برای مبالغه در تکبر و خود بزرگ بینی به کار می رود (منصوری، 1387: 17). از مشخصه های بارز اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) تلاش برای وارد کردن واژه ها و مفاهیم قرآنی و اسلامی در ادبیات سیاسی مسئولان و دولتمردان نظام اسلامی بود. واژه استکبار از جمله واژه هایی است که به طور عملی در این راستا وارد ادبیات انقلاب اسلامی شد. گفتمان استکبارستیزی امام خاستگاهی فطری – انسانی و معنایی قرآنی دارد و در عین حال کارکردی مبارزاتی و انقلابی. اساساً مبارزه با ظلم و نفی استکبار، از اصول اساسی اندیشه مبارزاتی حضرت امام بوده و همواره مورد تاکید قرار گرفته است. ظلم زدایی و مبارزه با استکبار به عنوان یک مسئولیت دینی- سیاسی، جدی ترین آثار را در قیام ملل مستضعف علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خود به جای گذاشته است. امام سلامت و صلح جهان را بسته به انقراض مستکبرین می دانند و می فرمایند: تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند. واژه «استکبار» که در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی به طور مکرر به بهره برداری می رسد از تعالیم قرآن کریم مایه می گیرد. این ادبیات در کلام و بیان آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) هم به عنوان یکی از سیاست های راهبردی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ادامه یافته است (شاخصه های دکترین «استکبارستیزی» در اندیشه حضرت امام (ره)، 9/8/92).

نقش فرهنگ و روحیه جهادی در تامین امنیت داخلی

جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه ارزش های والا، پس جهاد، فقط جنگ نیست، جهاد به معنی کوشش و سعی است که قدمتی به اندازه قدمت بشریت دارد. جهاد تلاش اعتقادی، خودآگاهانه، همه جانبه، همگانی و همیشگی است. جهاد چه در سطح خرد (مبارزه با نفس) و چه در در سطح کلان (پیکاری اجتماعی برای محو ظلم و بی عدالتی) از انگیزه های درونی افراد سرچشمه می گیرد. جهاد حاوی دو مفهوم، سلبی و ایجابی است؛ وجه سلبی آن از بین بردن ظلم و ستم چه بر نفس و چه بر جامعه و وجه ایجابی آن سازندگی نفس و یا سازندگی جامعه است (واشقانی، 1390: 2). در تعبیری که مقام معظم رهبری و تقسیم بندی که دارند می فرمایند: «جهاد اکبر که از همه سخت تر است، جهاد با نفس است، همان چیزی است که هویت ما را، باطن ما را حفظ می کند؛ جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را «جهاد کبیر» نام نهاده که آن همین است. «جهاد کبیر» یعنی چه؟ یعنی اطاعت نکردن از دشمن، از کافر؛ از خصمی که در میدان مبارزه ی با تو قرار گرفته اطاعت نکن. اطاعت یعنی چه؟ یعنی تبعیت؛ تبعیت نکن. تبعیت نکردن در کجا؟ در میدان های مختلف؛ تبعیت در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ، در میدان هنر. در میدان های مختلف از دشمن تبعیت نکن؛ این شد «جهاد کبیر» (بیانات در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین علیه السلام، 3/3/95)»؛ «فرهنگ مقاومت پیوند همه جانبه ای با هنجارهای رفتاری مردم ایران دارد. فرهنگ مقاومت یکی از موضوعات بنیادین ساختار سیاسی ایران محسوب می شود. درک فرهنگ مقاومت، نیازمند مفهوم سازی، شاخص سازی و تبیین گویه های مربوط است. بنابراین یکی از شاخص های مفهومی فرهنگ مقاومت را باید در ارتباط با استعاره های اجتماعی تبیین نمود. مفاهیمی همانند شهادت، جبهه ها، کربلا، مقاومت و پیروزی را باید در زمره چنین استعاره هایی دانست» (مصلی نژاد، 1393: 6-8). فرهنگ جهادی یک مفهوم کلی است که از جمله مصادیق آن دین محوری ولایت مداری، ایثار و خود گذشتگی، مردم گرایی، ارزش مداری، انعطاف پذیری، خودباوری، پویایی، مأموریت پذیری می باشد و فرهنگ جهادی پدیده ای اسلامی است که با وقوع انقلاب عظیم اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) تجلی پیدا کرده است (محمودزاده و همکاران، 1388: 26-28). شهید مطهری نیز در تبیین ایمان دینی در جهت دهی گرایش های انسان در روحیه جهاد و فداکاری می نویسد: «گرایش های ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاش هایی به رغم گرایش های طبیعی فردی انجام دهد و احیانا هستی و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد؛ این در صورتی است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد. تنها نیروی مذهبی قادر است که به ایده ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد. گاهی افراد نه از راه ایده و عقیده مذهبی، بلکه تحت تاثیر فشار عقده ها، کینه توزی، انتقام گیری ها و بالاخره به صورت عکس العمل شدید در برابر احساس فشارها و ستم ها دست به فداکاری می زنند و از جان و مال و همه حیثیات خود می گذرند. ولی تفاوت یک ایده مذهبی و غیر مذهبی این است که آن جا که پای عقیده مذهبی به میان آید و به ایده قداست ببخشد، فداکاری از روی کمال رضایت و به طور طبیعی صورت می گیرد» (مطهری، 1385: 34).

نقش فرهنگ و هویت دینی در تامین امنیت داخلی

سه وجه مهم هویت فرهنگی یا هویت جمعی در ایران شامل هویت ایرانی، هویت قومی و هویت دینی است.

1. هویت ملی را باید نوعی احساس تعلق به ملتی خاص دانست که نمادها، سنت ها، مکان های مقدس، آداب و رسوم، تاریخ، قهرمانان تاریخی و فرهنگی، نظام سیاسی و سرزمین معین دارد.

2- هویت اسلامی در جامعه ایرانی به معنای تعلق و تعهد فرد ایرانی به باورها و ارزش های دینی، انجام رفتارها و مناسک فردی و جمعی دین دارانه، داشتن تجربه و حس دینی و برخورداری از هویت دینی است (حاجیانی، 1388: 368-360).

3. هویت قومی به عنوان یکی از سطوح، جامعه پذیری، تعریف می شود که فرد خود را با یک گروه بزرگ قومی متصل و مربوط می کند و به صورت نمادین یا واقعی خود را عضو آن گروه بزرگ قومی می پندارد (حاجیانی، 1391: 142).

هویت دینی در ایران آینده نیز هم چنان منسجم و قوی خواهد بود و با وجود بروز برخی روندهای سکولاریستی، بنا به ماهیت خاص و تجربه جامعه ایرانی، گرایش های دینی از قوت نسبی برخوردار خواهند بود. به عبارتی، با وجود شدت گرفتن دین گرایی شخصی (شخصی و فردی شدن دین)، رشد انواع معنویت گرایی و فرقه گرایی، هویت دینی هم چنان قوی و جدی خواهد بود (حاجیانی، 1391: 142). بررسی و مطالعات در متون اسلامی مانند قرآن مجید و احادیث وارد شده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) حاکی از یک رویکرد انسانی، الهی، معنوی واخلاقی به انسان و به تبع آن قومیت و تنوعات اجتماعی و فرهنگی و نژادی است. ویژگی ها و خصوصیات مهم قومی در قرآن و سیره معصومین (ع) بدین شرح است. الف) تنوعات و تفاوت های قومی، زبانی و نژادی از نشانه ها و حکمت های خداوند و موجب شناسایی متقابل است. ب) در اساس و پایه مردم از یک گروه و امت واحد و یکپارچه ای بودند و سپس اختلاف پیدا کردند و به دلیل سرکشی و لجاجت از هم جدا شدند. ج) تفاوت ها و تنوعات قومی و نژادی امتیاز و مایه برتری نیست و شاخص برتری تقوا و پارسایی است.

بنابراین عزتمندی و تکیه بر توانایی های الهی که در وجود انسان نهاده شده و تکیه بر تعالیم مترقی اسلام نوید بخش زندگی با عزت و با افتخار و خارج از قید و بند و اسارت باشد.

نتیجه گیری

نظام جمهوری اسلامی ایران، نظامی دین محور و متکی به مردم مسلمان، با اتکا به معارف فقهی و تجربی تاریخ اسلام، با الهام از قرآن همواره معتقد به وجود رهبر دینی در جامعه به عنوان نایب امام زمان (عج) بوده است و بر پایه همین اعتقاد انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نظریه کلان حاکمیتی ولایت فقیه برگرفته از اسلام ناب محمدی (ص) توسط امام خمینی (ره) به عنوان گره گشای مسائل معرفی و هم اکنون نیز توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی بسط و توسعه یافته است. بنابراین اگر فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه از آبشخور حقیقی آن، که همان اسلام ناب محمدی (ص) است، در همه زیرساخت های حاکمیتی جاری شود و نیز مردم با اعتماد به اینکه فرهنگ سیاسی حاکم بر پایه همان آبشخور در جریان است، به درستی می تواند به نیاز های امنیتی نیز پاسخ داده و امنیت را در جای جای جامعه استقرار و استحکام بخشد. ما برای پیروزی در انقلاب فرهنگ مقاومت و مبارزه را تجربه کردیم و در طول تاریخ انقلاب اسلامی همین فرهنگ را با مشارکت مردم در همه صحنه ها به منصه ظهور رساندیم و تجربه تاریخی استقرار نظام اسلامی نشان می دهد که هویت ملی و ایرانی و اسلامی بر سایر هویت های اقوام ملی ما غلبه داشته و این غلبه نه اینکه ناشی از انشا حکومت و هیات حاکمه بلکه ناشی از باور و اعتقاد قلبی مردم بوده و این نوید یک امنیت پایدار در حرکت به سوی تمدن بزرگ اسلامی را می دهد.

منابع

1. ابراهیمی، نبی الله (1386)، «تأملی بر مبانی و فرهنگ مکتب کپنهاگ»، فصلنامه سیاست خارجی، سال بیست ویکم، شماره 82.

2. ابراهیمی، شهروز؛ ستوده؛ علی اصغر؛ احسان، شیخون (1393)، «بررسی تطبیقی رویکرد امنیتی اسلام با رویکرد امنیتی رئالیسم و لیبرالیسم»، دو فصلنامه علمی -پژوهشی جامعه شناسی جهان اسلام، دوره دو، شماره چهارم.

3. افتخاری، اصغر (1380)، «مبانی فرهنگی مدیریت استراتژیک وامنیت داخلی در ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره سوم.

4. افتخاری، اصغر؛ باباخانی، مجتبی (1394)، «معناشناسی استکبار در قرآن کریم»، دو فصلنامه آموزه های قرآنی دانشگاه علوم رضوی، شماره 21، بهار و تابستان.

5. افتخاری، اصغر (1378)، «چهره متغیر امنیت داخلی: بررسی نسبت امنیت داخلی با رقابت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره چهارم.

6. امیری، ابوالفضل (1390)، «جهانی شدن فرهنگ و راهبردهای مقاومت فرهنگی»، فصلنامة علمی – پژوهشی مطالعات بسیج، سال چهاردهم، شماره پنجاه، بهار.

7. باصری، احمد (1387)، «امنیت از دیدگاه مقام معظم رهبری»، فصلنامه علمی -تخصصی دانش انتظامی پلیس پایتخت، شماره 1، دوره اول تابستان.

8. بهشتی نژاد، مهدی (1393)، «تاثیر فرهنگ بر امنیت ملی با تاکید بر نظام ج. ا. ایران»، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال هشتم، شماره 22.

9. پوستچینی، زهره (1391)، «انقلاب اسلامی ایران و برسازی هنجار سیاسی مقاومت در روابط بین الملل»، فصلنامه آفاق امنیت، سال پنجم، شماره شانزدهم.

10. تاجیک، محمدرضا (1381)، مقدمه ای بر استراتژی های امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر فرهنگ گفتمان.

11. حاجیانی، ابراهیم (1379)، «تحلیل جامعه شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه»، فصلنامه مطالعات ملی، سال 2، شماره 5

12. حاجیانی، ابراهیم (1391)، «هویت ایرانی اسلامی و امنیت پایدار جمهوری اسلامی»، فصلنامه آفاق امنیت، سال پنجم، شماره چهاردهم.

13. حاضری، محمدرضا؛ گراوند، مرضیه (1394)، «نقش دین در انقلاب ایران و فرانسه»، فصلنامۀ ژرفا پژوه، شمارۀ 4و5، تابستان و پا ییز.

14. خسروی، علیرضا (1390)، «امام خمینی (ره) و بازسازی هویت»، فصلنامة مطالعات ملی، سال دوازدهم، شمارة 2.

15. دهقانی، روح الله (1394)، «اندیشه فرهنگی استوارت هال»، مجله خبری انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 27.

16. روزنامه کیهان (23/3/95)، شماره 21365.

17. زارع زاده، رسول (1392)، «الگوی تحلیل امنیت داخلی: تبیین مؤلفه های اثرگذار بر امنیت داخلی در سطح کلان»، فصلنامه آفاق امنیت، سال پنجم، شماره نوزدهم، تابستان.

18. سعیدیان، فهیمه (بی تا)، «جوانان، تهاجم فرهنگی و راه های مقابله با آن»، فصلنامه راه تربیت.

19. مطهری، مرتضی (1358)، جهان بینی توحیدی، تهران: انتشارات صدرا.

20. صدر، سید موسی (1390) ویژگی های فرهنگ، قابل دسترسی در: http: //elhamvaali. blogfa. com/post/22/.

21. عبداله خانی، علی (1383)، نظریه های امنیت، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، چاپ دوم، جلد1.

22. عضدانلو، حمید (1375)، «درآمدی بر گفتمان یا گفتمانی درباره گفتمان»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 103 و 104.

23. فرهنگ، احمد (1391)، فرهنگ مقاومت و مقاومت فرهنگی، قابل دسترسی در: http: //farhangoffice. parsiblog. com

24. قاسمی، فرهاد (1386)، «بررسی مفهوم امنیت در سیاست تازه بین الملل»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 245 و 246.

25. قرشی، سید علی اکبر (1371)، قاموس قرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم.

26. محمودزاده، علی و همکاران (1388)، واکاوی و بازشناسی فرهنگ و مدیریت جهادی، حوزه نمایندگی ولی فقیه در وزارت جهاد کشاورزی.

27. مخبر دزفولی، محمدرضا؛ محمد، اسحاقی؛ عظیمی طرقدری، محمد (1394)، «واکاوی تهدیدات فرهنگی ماهواره ای و تدوین راهبردهای مقابله»، فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک، شماره 64 پاییز.

28. مختاری، مریم؛ دهقانی، عبالرحیم (1394)، «تحلیل جنبش های اجتماعی خاورمیانه با تأکید بر مؤلفه های شرق شناسی ادوارد سعید»، دو فصلنامه علمی – پژوهشی جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام، دوره 3، شماره 2، پاییز و زمستان.

29. معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه ثارلله (1378)، نفوذ واستحاله، تهران.

30. میرقادری، کیانی (1391)، «مقاله بن مایه های ادبیات مقاومت در قرآن»، دوره 01، شماره 1، تابستان.

31. میرمعینی، عفت السادات (8/8/1395)، ضرورت بازخوانی مفهوم امنیت، روزنامه جهان اقتصاد.

32. ناظمی اردکانی، کاظم (1388)، «مبانی مهندسی و مدیریت فرهنگی سازمان ها»، فصلنامه راهبرد یاس، شماره 20، زمستان.

33. نگارش، حمید (1380)، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه.

34. نگاهیان، ابراهیم (1393)، مفهوم امنیت، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.

35. والی زاده، اسماعیل (1388)، «تهاجم فرهنگی و راه های مقابله با آن»، ماهنامه معارف، شماره 69، پاییز.

36. وسیعی، جمال (1357)، جامعه شناسی سیاسی، تهران: انتشارات گوتنبرگ.

37. هال، استوارت (1386)، غرب و بقیه: گفتمان و قدرت، ترجمه محمود متحد، تهران: موسسه انتشارات آگه.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان