به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فارس، برنامه دستخط با حضور رضا رحمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت پخش شد که مشروح آن به شرح زیر است:
مجری: خدمت شما و همه دولتمردان سلام عرض میکنیم و هفته دولت را تبریک میگویم.
سلامت باشید. بنده هم خدمت شما و همکاران عزیز شما و مردم شریف ایران که این برنامه را میبینند عرض سلام و ادب دارم.
مجری: خیلی ممنون که تشریف آوردید. فکر میکنم هفته دولت برای شما با یک شوکی شروع شد که آن هم، دستگیری مدیرعامل ایران خودرو بود. در جریان این بودید؟
البته برای ما شوک به آن معنی که فکر میکنید، نبوده است؛ چون کار ما از صبح تا شب همواره شوک است.
مجری: به خصوص در دوران تحریم!
اینطوری حساب کنیم همواره شوک است ولی به عنوان خبر مهمی قاعدتاً تلقی میشد و اینکه پروندهای هست و رسیدگی خواهد شد، در این حد در جریان بودیم.
مجری: شما بالاخره زمانی آمدید که در بحبوحه دررفتن قیمت خودرو بود. این را به نظر خودتان خوب مدیریت کردید؟
اتفاقاً روز اولی که وزارتخانه آمدم، به اصطلاح عامیانه پشت میز نشستم دیدم، جلوی در وزارتخانه شعار میدهند. یکی از مواردی که بنده خیلی وقت روی آن گذاشتم، هم خودم و هم همکارانم، واقعاً برنامه برای آن تدوین کردیم و سناریو نوشتیم و دقیقاً بر اساس برنامه پیگیری کردیم، خودروسازها و قطعهسازها را برای برخی کارها موظف کردیم، آنها را پای کار آوردیم و بحمدالله طبق گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس داد، آخر اسفند 97 نسبت به آبان ماه که بنده وزارتخانه آمدم رشد تولید 154 درصد بوده، یعنی تولید رشد داشته است. اگر شما به من بگویید دو کار مهم در خودرو چه بود، اولی حفظ تولید یعنی برگرداندن تولید بود در حالی که رو به تعطیلی میرفت.
مجری: با چه میزان تزریق پول بود؟ وام گرفتید؟
تقربیاً ...
مجری: از مجلس مجوز گرفتید؟
نخیر. مجوز مجلس را نمیخواست. سرمایه در گردش میخواهد مانند هر صنعت و فعالیت دیگر، مخصوصاً در حوزه صنعت سرمایه در گردش مانند آب در مزرعه است و این باید تامین شود، منتهی مشکلی که ما داشتیم یک بیاعتمادی و التهاب در جامعه وجود داشت و حتی دستگاههای مسئول و بانکها ابتدئاً خیلی مایل نبودند، آنها به حدی بدهکار بودند که نمیخواستند تزریف نقدینگی کنند. با همه اینها صحبت کردیم و قانع کردیم و برنامههای ما را دیدند، متوجه شدند بسته نجات برای این کار داریم. این را پذیرفتند.
نیازی که داشتند خیلی فراتر بود ولی آن روز 4 هزار میلیارد تومان به دو خودروساز به صورت وام داده شد. یعنی 18 تا 24 درصد با سود بوده است. در هر حال، خودمان هم کارهای دیگری انجام دادیم، کارهای مدیریتی انجام شد. اصلاح روابط خودروساز و قطعهساز بود. خیلی کارها انجام شد که این تولید راه افتاد. دومین تصمیم مهم بعد از تولید، این بود که در مورد مشتریان خودروسازان که در گذشته مثال زدم زندگی خود را بعضاً فروخته بودند، تصمیمی گرفتیم؛ لذا مبنا را قرارداد گذاشتیم. از نظر حقوقی، قانون و شرعی هم همین بود. بنده با اکثر دوستانی که در این حوزهها صاحبنظر و متخصص هستند مشورت کردم. دیدیم حق خریداران این است که این قراردادها عمل شود. خودروسازها استدلالهایی داشتند و میگفتند تحریم شد، قیمت دلار جابجا شد، قیمت تغییر کرده است. استدلال ما این بود که متعهد هستید و باید در قرارداد مینوشتید و ثانیا هنوز شرایط تحریم نشده بود، درست است که تحریم شروع شده اما بخش عمدهای از سفارشات اینها قاعدتاً باید قبل از آن انجام میشد و نهایتاً این عملی شد. در کنار این، مهمترین کاری که انجام دادیم بحث اصلاح وضعیت خودروسازی بود، یعنی اینکه این خودروسازی در نظر شان ملت و در شان صنعت ما نبوده است. لکن عدهای انتظار دارند که حرکتهای چکشی شود و بعضاً به خود من گفتهاند اینها را تعطیل کنید و هر تعداد کارگر دارند، حقوق آنها را میدهیم، بعد وارد میکنیم. اینها تحلیلهای سطحی است و راهکار نیست.
مجری: البته قدری قدری چکشی هم برخورد کردید همانند قضیه این که هیچ خودرویی نباید در پارکینگها بماند، خیلی قاطعانه برخورد کردید.
بله. یکی این بود و دیگری اینکه هیچ خودرویی نباید با ضرر تولید شود. اصلاً یک پکیج بوده است. باید روی قطاری که در حال حرکت است اصلاحات و تعمیرات انجام دهیم. یعنی اینطور نبود که اگر صفر میخواستیم صنعتی تشکیل دهیم راحتتر از این بود.
مجری: همه میدانند دوران سختی مسئولیت قبول کردید، یعنی خیلیها راضی نمیشدند شانه را زیر بار مسئولیت سنگین زمان تحریم، زمان بحران ارزی که آن زمان اتفاق افتاد، بدهند؛ اما سوالاتی هم وجود دارد. یکی از نقلهایی که از شما دیدم این بود که گفته بودید فعالیت خودوسازها به نفع مردم است و گردش مالی ایران خودرو 120 الی 130 میلیارد تومان است و اگر با ارز نیمایی حساب کنیم 13 تا 14 میلیارد دلار میشود و اگر اینها نباشند، یعنی این ارز از کشور خارج میشود.
البته این گردش صنعت خودروسازی است، فقط ایران خودرو نیست. یعنی این تولیدی که الان داریم با همین وضعیت این تیراژ خودرو را خودمان تولید نمیکردیم این مقدار ارز باید میدادیم تا وارد کنیم.
مجری: یعنی ارز از کشور خارج میشد.
بله. مسائل اشتغال و صنعت و تکنولوژی و گردش مالی جای خود است.
مجری: از اینور هم نگاه میکنیم آمار زیان انباشته ایران خودرو بود که تقریباً نزدیک به 17 هزار میلیارد تومان است. زیان انباشته اگر غیرصحیح است شما تصحیح کنید. زیان انباشته سایپا 18 هزار میلیارد تومان است. خب اینها خیلی زیاد است.
روزی که بنده آمدم، این دو خودروساز با هم 24 هزار میلیارد تومان از بابت پیشفروش خودرو از مردم گرفته بودند که در حساب یک ریال نبود، 20 هزار میلیارد تومان به قطعهسازها بدهکار بودند. سرجمع با زیان انباشته و بدهی غیرجاری به بانکها، نزدیک به 80 هزار میلیارد تومان بدهی داشتند. این یعنی در مسیر تعطیلی و این خطرناک بود. یعنی ما یک طرف 700-600 هزار نفر کارگر در کل مجموع صنعت خودروسازی داریم.
مجری: 700-600 هزار نفر مستقیم!
بله.
مجری: اشتغال غیر مستقیم بماند.
انجمن قطعهسازان میگویند 650 هزار نفر است. این را نمیتوان به راحتی ندید گرفت، لذا برنامهای که دادیم متناسب با این بود یعنی از تولید، ادای حقوق مصرفکننده تا اصلاح ساختار و آینده و اخیراً هم به مباحث واگذاری رسیدیم. در انتهای این چیست؟ نهایتاً برنامه ما این است که صنعت خودرو را ضمن اینکه نگذاریم زمین بخورد، ارتقا بدهیم و کیفیت را بالا ببریم و قیمتها را اصلاح کنیم. بلکه مردم در آینده حداقل بتوانند به راحتی دسترسی داشته باشند.
مجری: فکر کنم پائیز پارسال بود آقای شیوا رئیس شورای رقابت، اشاره کرد که قیمتها بالا میرود، در ایران خودرو و سایپا ماشین هست و بیرون نمیدهند و همین باعث میشود که عرضه کم شود و تقاضا بالا برود و قیمتها افزایش یابد. همان زمان مدیرعامل وقت ایران خودرو گفت بله اینطور است و وضعیت به این شکل است و بیاییم قیمت را 5 درصد کم کنیم و به فروش برسانیم که این کار را هم شروع کردند با این نیت که قیمت پائین بیاید. الان یک سالی است که قیمت پائین نیامده است.
یک سال نشده است. این دو بحث است، پارکینگ یک بحث دیگر است، شیوه و مدل قیمتگذاری بحث دیگری است. پارکینگ بحث اواخر سال و اوایل امسال است. ما دیدیم آن روند از حالت عادی خارج میشود. بازرس فرستادیم، از داخل سیستم و از بیرون، برخی جاها یک بازرس مقیم اعزام کردم که آنجا ببینند چه وضعیتی است. برخی جاها میگفتند این ماشین رادیو ضبط ندارد. این را چرا نمیدهید و این بهانه است. اتفاقاً اینها را بررسی کردیم و دوستان گزارش دادند و گفتند درست است که این رادیو ضبط ندارد، لکن ECU هم ندارد و به خاطر این است که مانده است. در یک جاهایی میدیدم ماشین هیچ عیبی ندارد و آماده است، درست است ولی کاتالیزر ندارد. 40-30 هزار خودرو این مدلی در سه ماهه قبل داشتیم.
خب ظاهر ماشین و همه چیز سالم بود، استارت بزنید و بروید. اصلاً تا چند سال قبل کاتالیسی نبود ولی بحث محیط زیست است و بنده نمیتوانستم و هیچ وقت راضی نشدم و اجازه ندادم. خیلی از دوستان میگفتند اینها را بدهید برود و سه ماه دیگر فراخوان کنید کاتالیز را بگیرند که تا آن زمان میآید. گفتم مسائل ایمنی و زیست محیطی را نمیتوان کوتاه آمد. بحث دوم سوال شما این مهم است که آماری دادم که 6 میلیون متقاضی خرید خودرو تا برج تیر، از اول سال داریم. تولید ما نزدیک یک میلیون است. اگر تفاوت قیمت است هر کس از آن 6 میلیون یا سیل میلیونی متقاضیان، یک خودرویی از ما بخرد مابهالتفاوت 10، 20، 30 یا 40 باشد برای او رانتی ایجاد میشود، نسبت به کسی که نمیتواند بگیرد. ما ملاکی نداریم که بگوییم امتیازبندی میکنیم و بگوییم فقط به اینها بدهیم. گفتند طرحی است که 5 درصد زیر قیمت بازار بدهیم تا اگر قیمت را پائین بیاوریم و دفعه بعد که عرضه میکنیم دوباره 5 درصد بیاریم پایین، با عرضه این قیمت را به هم برسانیم. لازمه این است که تولید به تعداد لازم باشد و عرضه زیاد شود.
ما که آمدیم گفتیم این کار یک ایرادی دارد که عدهای سوءظن میکنند و میگویند خودروساز از خودرو پائین نیاید و گران بفروشد. دوستان پیشنهاد دادند از حساب خزانه بگیریم، این مابهالتفاوت را به خودروساز ندهیم و به خزانه بریزیم. بعد اگر توانستیم در دولت یا مجلس مصوبه بگیریم این رقم برای تحقیق و توسعه، مباحث عمومی خودرو هزینه کنیم، منتهی قیمت پائین آمد یا نیامد؟ قبل از عید که این شروع شد، عدد دارد و اینهایی که من بیان میکنم را میتوانید به کارشناسان بدهید تا دربیاورند، حدود 10 درصد قیمت پائین آمد، یعنی نسبت به آذر و دی تا اسفند. در اسفند اتفاق جدیدی افتاد که موج جدیدی گرانی به خودرو آمد. البته دو اتفاق بود که یکی اسفند ماه بود و دیگری فروردین ماه بود. مسئله اسفند، سپردههای بانکی بود. سپردههای بانکی در بانکهای ما سال قبل با 20 درصد مجوز داده بودند که سود سپرده میداد و یک سال تمام شد، اصلاح شد و 20 درصد به 18 درصد رسید و بیرون اینطور مطرح بود که این دوباره پائین میآید. یک بخشی از کسانی که منابع مالی آنها در بانک بود، جاکن شد و سراغ بازارهای دیگر آمد. کجا آمد؟ مسکن، طلا، ارز، خودرو و حتی لوازم خانگی با دوام و بزرگ آمد. بعد از عید هم یک اتفاقی افتاد که این بحث سایتها بود. یک فردی که یک خودرو نداشت در 20 روز 5 هزار پراید در سایتها برای فروش گذاشته بود. هدف این بود که قیمت را بالا بکشند، من نمیخواهم بگویم ...
مجری: این فرد به کجا وصل بود؟
بحث تحریم را مستحضر هستید که تهاجم اقتصادی است و کنار آن جنگ شدید روانی است. این آن بخش روانی است. میخواهم بگویم این بحث مفصلی است. همین که بنده روی این کار وقت گذاشتم، خیلیها همراهی کردند، اقتصادی که 20 هزار میلیارد تومان از دو خودروساز طلب داشت، دوباره خواهش کردیم که قطعه بدهد بدون اینکه طلب خود را بگیرد. اگر گرفت هم در نظر بگیرید اگر 4 هزار میلیارد گرفت همان روز 20 هزار میلیارد بدهکار بودند.
مجری: واقعاً هم جهاد است.
اگر این را عیناً به آنها میدادیم و حقوق پرسنل نمیدادیم که این کار را کردیم، عین رقمی که اخذ شده بود تکلیف کردیم که باید به قطعهساز داده شود که دوباره سفارشگذاری برای ادامه کار شود. شاید با عدد و رقم حساب کنید برخی از اینها جور درنمیآید، ولی لطف خدا هم بود.
مجری: از این تعهداتی که بیان کردید خودروسازها داشتند چه مقدار از تعهدات خود را دادند؟
تعهداتی که آن روز داشتند، آن تعهداتی که تا اینجا زمان آن رسیده است.. ببینید برخی مواقع فکر میکنند این تعهدات همه برای یک یا دو ماه بوده که این چنین نیست. 97، 98 و حتی بعضاً 99 چند ماهی بوده است. الان حدود 7-6 ماه خیلی از خودروها عقب هستیم ولی منظم هستیم. یعنی اینکه قبل از عید معلوم نبود چه میشود و چه زمانی میدهند و نمیدهند، الان مردم میدانند به خودرو دسترسی دارند و به قیمت تراز شده است. اما ممکن است با 5 ماه تاخیر و برخی خودروها با 6 ماه تاخیر و برخی با 7 ماه تاخیر باشد. برنامهای که الان دارم و این دو خودروساز به من قول دادهاند این است که تا آخر امسال هر دو صفر شوند.
مجری: یک چیزی گفته بودید قراردادی که پژو بسته تضمینهای لازم را نگرفتند و این درس عبرتی باید باشد.
بله. این بحث را در تحریم قبلی هم پیگیر بودیم. در جریان همه اینها به طور طبیعی بودم. البته در قرارداد اینطور نیست که تضمین نباشد، یکسری تضمینات وجود دارد. یک بندهایی وجود دارد حتی دورههای قبل برخی از اینها قطعات توانستند بگیرند، اما این بار گفته بودیم چفت و بست را محکم کنیم که بتوانیم اینها را ابداع کنیم و خواهیم کرد و الان هم اقدامات حقوقی را دوستان شروع کردهاند. خود بنده شخصاً پیگیر بودم که ...
مجری: این هم شکایت کردید؟
بله. فرآیند خودش را دارد. منتهی ما برخی جاها ملاحظهای داریم که شرایط تحریم یک شرایطی دارد که برخی چیزها را واقعاً صلاح نیست که طرح شود.
مجری: به جای مدیرعامل ایران خودرو کسی را گذاشتید؟
چون این صحبت ما ممکن است چند روز دیگر پخش شود، میتوان گفت که گذاشتهایم. فردی را گذاشتیم و با یکی تفاهم کردهایم و چون باید از جای دیگری تسویه کنند و بیایند، مباحثی وجود دارد و تردیدهایی به خاطر برخی شرایط برای ایشان ایجاد شده که انشاالله بعداً مشخص میشود.
مجری: میتوانم یک سوال صریح بپرسم؟
بله.
مجری: اختیار تام دارید یا باید با ریاست جمهوری صحبت کنید؟
برخی جاها این روال دولت است که مثلاً با معاونین وزیر هماهنگی میشود، البته من سایر عزیزان را نمیدانم، ولی در دوره بنده به من کسی را تحمیل نکردهاند که این فرد را بگذارید ولی اینکه برای فرد استعلامهای امنیتی داریم و استعلامهایی از خود دولت داریم که ممکن است مواردی بوده که گفتند این فرد تائید نمیشود و فرد دیگری معرفی شود. در خصوص شرکتها معمولاً روال ما این نیست. در مورد ایران خودرو، اختصاصاً چون مباحث آن ورود دستگاه قضائی یا مباحثی که وجود داشته همانند حساسیتها، من خودم دنبال این بودم که یکسری هماهنگیها انجام شود.
مجری: که با خیال راحت تصمیم بگیرید.
بله. چون تصمیمی است که باید به یک اجماع حداقلی برسیم.
مجری: یک کار خیلی خوبی چندی قبل کردید که نمایشگاهی برای توانمندی داخل گذاشتید. در مسیر شعار رونق تولید بود. این نمایشگاه خوب بود؟
کاملاً جواب داد؛ بسیار خوب و عالی بود.
مجری: یعنی یک چیزهایی درآمد که خودتان حساب نمیکردید؟
بله. واقعاً این کار را با اشراف و اعتقاد شروع کردیم، ولی واقعاً برکت داشت؛ یعنی خدا به این برکت داد. اولین بار بود که نمایشگاهی در نمایشگاه بینالمللی جمهوری اسلامی برگزار میشد که عرضهمحور نبود بلکه تقاضامحور بود. شما همیشه نمایشگاه بروید میگویند کالایی تولید کردهایم و میفروشیم.
مجری: ولی این نمایشگاه این طور بود که میگفت به ما بگویید چه چیزی میخواهید.
بله. ما میگفتیم این را نیاز داریم. حدود 223 شرکت و موسسه آمدند. از اقصی نقاط کشور حضور داشتند.
مجری: همه داخلی بودند؟
همه داخلی بودند و روی میز چیدند یا در کامپیوتر گذاشتند و گفتند ما اینها را نیاز داریم. برای اولین بار به طور مثال، مدل اینترنتی که ما داریم همه وارداتی بود و برای اولین این بهمرسانی انجام شد، ایرانسل با یک شرکت دانشبنیان نه چندان مشهور، قرارداد بستند و 40 هزار تا قرار شد تولید کند و بیاورد. اگر جواب داد کل واردات را ممنوع میکنیم. فقط در یکی از میزها که بنده حضور داشتم و دوستان دیگر از مجلس و جاهای دیگر بودند، 85 میلیون یورو همانجا قرارداد منعقد شد یعنی قطعه معلوم بود و شرکت سفارشدهنده معلوم بود و سازنده معلوم بود و زمانبندی هم معلوم بود، یعنی در این نمایشگاه و بعد از آن خاطراتی دارم، یعنی مثلا هموطن عزیزی که آئینه اتوبوس را روی دوش خود انداخته و به وزارتخانه آمده است. مشخص است پیام به اقصی نقاط کشور رسیده است که این را از خارج وارد میکنید و 13-12 میلیون هزینه هم پرداخت میکنید. من این را میتوانم با سه میلیون با همین کیفیت میسازم فقط من را حمایت کنید، هیچ چیزی نمیخواهم. مرکزی به نام «مرکز ساخت داخل» درست کردیم که برای اولین بار است. امسال هم به نظرم بین 5-3 میلیارد دلاری از این محل داخلیسازی خواهد شد.
مجری: وضعیت واحدهای تولیدی الان چطور است؟ یک زمانی هم کند شده بودند و هم یک عدهای تعطیل میشدند. الان اوضاع چطور است؟
من به شما بگویم سال 98 تحریم نسبت به 97 بیشتر شده یا کمتر شده است؟
مجری: قطعاً بیشتر شده است.
ولی وضع ما برعکس یعنی بهتر شده است. یعنی این را عدد و رقم بیان میکند، من نمی گویم. عدد و رقم میگوید 97 نسبت به 96 هم جواز تاسیس ما بیشتر بود که حدود 20 درصد است و پروانه بهرهبرداری که ملاک اصلی است 6.5 درصد صدور بیشتر داشتیم. 4 ماهه اول 98 نسبت به 4 ماهه اول 97 ضریب بیشتری افزایش داشته است. یعنی فرض کنیم در کاشی و سرامیک، حداقل دو برابر مصرف البته بیشتر از دو برابر الان ظرفیت منصوبه داریم. یعنی تولید میتوانیم انجام دهیم، ولی دو مطلب وجود دارد که یکی بازاریابی است که هم بازار صادرات را باید جدی بگیریم و دیگری سرمایه در گردش است و از سوی دیگر، شرایط جدید است. ارز از 4-3 هزار تومان به میانگین 12 هزار تومان رسیده است. یعنی دو اثر در اقتصاد ما دارد، باید صادرات را توجیهپذیر کند که کرده و قاچاق را توجیهناپذیر کند.
مجری: که هنوز نکرده است.
به نحو محسوسی قاچاق پائین آمده است، ولی قطع نشده است. آن هم باید تدبیری کنیم که برخی کالاهای خاص میتواند قاچاق شود و توجیه برای آن وجود دارد، ولی زمانی از آن اعداد 25 میلیارد دلاری بحث میکردیم، اگر به یاد داشته باشید. در پوشاک به شدت تولید داخلی رشد میکند. یعنی توجیه پیدا کرده است. به شهرکها و هر جایی بروید وجود دارد. من خودم در همه جای کشور حضور دارم و واحدهای جدید با علاقهمندی وارد میشوند.
مجری: نظام بانکی چقدر به شما کمک کرده است؟ چقدر از لحاظ مبلغی و پولی کمک کرده و چقدر باید باشد؟
قانوناً باید حداقل 40 درصد تسهیلات نظام بانکی را به نظام صنعت و معدن بدهند. تجارت در این نیست.
مجری: چقدر را دادهاند؟
مجری: بانک مرکزی میگوید 27 درصد داده است.
مجری: شما چقدر احساس میکنید؟
عدد 27 را میپذیرم ولی 70 درصد این تمدیدی است.
مجری: یعنی مهلت دادهاند.
پول جدید نیست.
مجری: استمهال است.
استمهال خوب است و بالاخره واحدهای موجود قبلی بودهاند و اینها را حمایت کرده است و این هم جزو سیاستهای ماست. لکن برای فعال کردن ظرفیت خالی منابع میخواهیم.
مجری: گفته بودید واحدهایی که اقدام به تولید نمیکنند ولی منابع میگیرند در سامانه بارگزاری میشوند و با آنها برخورد خواهد شد.
این یکی از سیاستهای ماست. بنده یکی از کسانی هستم که هم تئوری و هم عملی معتقد به حمایت از تولید و رونق تولید هستم. از سالیان قبل مشی من همین بوده است و عملاً این را اثبات کردهام. در دورههای نمایندگی و قبل و بعد از آن نشان دادهام. الان هم واقعاً اعتقاد قلبی دارم که راهکار حل مشکلات اساسی کشور از جمله بیکاری که مادر مشکلات ماست و فقر و معیشت مردم، حتماً رونق تولید است.
این فرمایش آقا هست و چندین بار تذکر دادهاند. حرف کارشناسی و به جایی است. در کنار این نقطه مقابل هم داریم. در حمایت از تولید و تولیدکننده هیچ حدی یقفی نداریم، هیچ منتی نداریم. وظیفه است و باید انجام دهیم. لکن خدای ناکرده اگر کسی به نام تولید بخواهد سوءاستفاده کند حتماً برخورد میکنیم.
مجری: چقدر از این موارد داشتید که قضائی کردید و به قوه تحویل دادید؟
در حال حاضر حدود دو هزار پروانه را تعلیق کردهایم.
مجری: در یک سال گذشته بود؟
بله. حدود 180 پرونده به سیستم تعزیرات یا دادستانی معرفی شدهاند. اینها را در نهادهای امنیتی هم پیگیر هستند و در بحث پتروشیمی خیلی خوب ما را کمک کردند. به موقع کمک کردند.
مجری: مجری: این عدد دو هزار و خردهای که گفتید برای پتروشیمیها بود؟
بله. ببینید یک ایرادی که از نظر ساختاری صنعت ما داشته است، در طی سالیان سال... فرض کنید در 50 سال، اگر از زمان تاسیس سازمان گسترش در نظر بگیریم که مبنایی میتواند باشد 53-52 ساله است که تا امروز پالایش اساسی در تعداد واحدها نبوده است. در همین اوضاع در سال 97 این را انجام دادهایم. اطلاعات ما نسبتاً دقیق است. یکی از سیاستهای اساسی وزارت صنعت است که از تولیدکننده ایرانی حمایت کنیم، بدون هیچ محدودیتی باشد و با رانت و فساد برخورد کنیم بدون هیچ ملاحظهای. از مبدا شروع کردیم که تولید داخل یا واردات است.
از آنجا سامانه جامع تجارت، سامانه جامع انبارها، سامانه جامع فروش و همه اینها را راه انداختیم، تعدادی سامانه راه انداختهایم یا بود و تکمیل کردیم. در حوزه اصناف بیان میکنم. اینها تکمیل شده و برخی جاها باید با دستگاههای دیگر لینک میشد، این یا انجام شده یا انجام میشود و این برنامه مفصلی است که امسال بخشی از ان جواب خواهد داد و بخش دیگر سال آینده تکمیل میشود. پروسه زمانی الزماً اینجوری است مثلاً امروز سامانه جامع انبارها را راهاندازی کردیم. 538 هزار انبار در کشور در این سامانه رفته است. همه کالاها باید در این سامانه بیاید. یعنی از مبدا دوگانه عرض کردم که تولید و واردات است، باید هر کالایی تولید شد وارد سامانه انبار شود. بعد از انبار، شبکه عمده توزیع است و بعد شبکه توزیع خرد و بعد مصرفکننده نهایی است که صنوف است. این فرآیند باید کامل شود. در گذشته هیچ اطلاعاتی در این باره نداشتیم ولی امروز کالاها در این سامانه وارد میشود و انبار کامل شد وارد مرحله بعدی میشود. انشاالله به وضعیتی میرسیم که هر کالایی قابلیت ردیابی دارد.
مجری: شما سال 45 در تبریز متولد شدید.
بله. پدر من - خدا اموات شما را بیامرزد - کارمند گمرک بود؛ گمرک جلفا بود. اول تبریز بود و بعد به جلفا رفت و بعد دوباره به تبریز آمده و اینجا هم بازنشسته شده است که اوایل انقلاب بازنشسته شدند و الان 22 سال است که به رحمت خدا رفتند. ما در تبریز بزرگ شدیم لکن تولد من در همان جاست.
مجری: در چه سالی ازدواج کردید؟
بنده سال 76 ازدواج کردم.
مجری: یعنی 31 ساله بودید؟
تقریبا همین است. البته 31 نمیشود، 29 تا 30 میشود.
مجری: چطوری با حاج خانم آشنا شدید؟
یکی از دوستان ما بودند که معرفی کردند خانواده متدین و خوبی هستند. ازدواج کاملاً سادهای داشتیم که برای آن روز هم ساده بود و امروز غیرقابل باور برای جوانان باشد.
مجری: مهریه چقدر بود؟
خیلی کم بود. آن زمانها 14 معصوم و اینها بود.
مجری: یعنی 14 سکه بود؟
14 نبود، شاید یک کلامالله و سفر مکه و یک تعداد کمی سکه بود.
مجری: چند پسر و چند دختر دارید؟
همه در حال تحصیل هستند. سه پسر و یک دختر دارم. از ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان تا دانشگاه هستند؛ در تمام مقاطع هستند.
مجری: هیچ کدام هم ازدواج نکردند؟
نه. تحصیلات بچهها تمام نشده است. یک خاطرهای بکویم، یک شب ساعت نه شب به خانه رفتم. به حاج خانم گفتم اگر شام هست، من نهار هم نخوردم. دیدم با تعجب به من نگاه میکند و میگوید زود آمدید شام آماده نیست. (میخندد) عادت کردند 11-10 شب به خانه برویم. زمانهایی بوده که یک یا دو به خانه رفتم. جنس کار ما طوری است که باید وقت بگذاریم.
مجری: داشتم درباره شما مطالعه میکردم نقل قولی از خود شما بود که اگر وزیری بخواهد به کار خود برسد باید روزی 16 ساعت وقت بگذارد. گفتم 16 ساعت را چطوری حساب میکنید، اگر 7 صبح هم بروید تا یک نصفه شب میشود.
ببینید دوتا مطلب اینجا وجود دارد. اولاً جمعه، شنبه، تعطیل و غیرتعطیل ...
مجری: پنج شنبه و جمعه از جمله وزرایی هستید که میروید.
بله. اگر نروم به کارها نمیرسم. جمعه مجبور هستم فلان استان بروم یا حداقل هیچ جایی نروم باید از صبح تا شب کارتابلها را ببینم. یک بار من حساب کردم، شاید کسی اینطور حساب نکرده است که فقط جلسات تکلیفی را حساب کردم، برای یک وزیر حداقل 5 روز از 8 صبح تا 8 بعدازظهر کامل پر میشود. اگر پشت سر هم بگذارید. فقط جلساتی که تکلیفی است، مثلاً جلسات دولت که هفتهای دو روز است.
مجری: چقدر اینها ضروری است؟ یعنی چقدر را فکر میکنید اگر نباشد اتفاقی رخ نمیدهد؟
به نظرم اگر فرآیندها را اصلاح کنیم، فرآیندهای تصمیمگیری را اصلاح کنیم، یعنی مقداری از ابزارهای روز بیشتر استفاده کنیم، یک مقدار تنفیذ اختیارات را بیشتر کنیم، مخصوصاً دست مدیران را باز بگذاریم که نترسند و تصمیم بگیرند، بسیاری از این جلسات برای هماهنگی است. مثلاً فردی اختیار کمی دارد و یا به هر دلیلی ملاحظهای دارد و باید چند نفری جمع شوند و تصمیمی بگیرند. به نظر من نیمی از این جلسات قابلیت دارد که ... حالا به نظر خودم بیش از نیمی از جلسات است. واقعیت این است که مسئولین باید فرصت مطالعه داشته باشند.
مجری: فکر کردن ...
برای گرفتن گزارشها، برای فکر کردن ک از همه مهمتر است. آن زمان است که راندمان بالا میرود.
مجری: در کار منزل که اصلاً فرصت نمیکنید به حاج خانم کمک کنید؟
اصلاً خیلی وقتها و خیلی شبها به خانه میروم میگویم یک چایی بیاورید، تا این چایی را بیاورند من خوابم میبرد. آن قدر خستهام. اینها توجیه هستند و من را بیدار نمیکنند.
مجری: اهل ورزش؟
کوه خوب میرفتم. خدا توفیق داده بود یعنی زمانهای قبل از نمایندگی مرتب به صورت هر هفته حتماً میرفتیم و اگر نمیرفتیم استثنا بود. سهند و سبلان و اینها را آن زمان رفتیم. جاهایی بوده که رفتیم و خوب بود. در دوره مجلس، این به تدریج کم شد.
مجری: در مورد مدرک شما برخی از مجلسیها بحثی را مطرح کردند و میگویند آقای رحمانی فقط یک لیسانس دارد که لیسانس حقوق دانشگاه آزاد است و بقیه مدارکشان را ندیدیم. برای اینها توضیح دادید؟
البته در جلسات کمیسیون یا خصوصی توضیح دادیم. این سوءتفاهم از اینجا پیش آمد که دوره دکترای DBA از دانشگاه صنایع و معادن دارم. روز اول که به مجلس مدارک میدادیم این را دادیم و بعد نوشتیم این «دوره» است. میدانید کسی در دوره دکتری بخواهد مدرکدار شود باید از کنکور سراسری برود ولی این کنکور داخلی بود. این سوتفاهم از اینجا بود. یعنی یکی از دوستان گفته بود دکترای او را وزارت علوم تائید نکرده است. بنده مگر گفتم تائید کرده که شما میگویید تائید نکرده است؟ از روز اول گفتم این است و کپی را هم دادم و وزارت علوم هم قطعاً تائید نمیکند و میگوید جزو آنها نیست. این که خودم گفتم این است.
مجری: از انقلاب چیزی به یاد دارید؟ 12 ساله بودید.
ما سالی که انقلاب پیروز شد من سوم راهنمایی میخواندم. یعنی بعد از انقلاب اول دبیرستان رفتم. چون در صحنه بودیم، به یاد داریم.
مجری: قیام 29 بهمن تبریز را چطور؟
دقیقاً همان روز را به یاد دارم.
مجری: جبهه هم رفتید؟
بله.
مجری: چند سالگی بود؟
من عملیات خیبر را توفیق داشتم که حضور داشته باشم، 17 ساله بودم. سال 62 بود. توفیق داشتیم آن زمان حضور داشته باشیم و یکی بعد از عملیات والفجر 8 در فاو رفتیم.
مجری: اولین سمت شما چه بود؟
آن زمان بنده استخدام استانداری آذربایجان شرقی شدم. بعد از آنجا منتقل شدم و به آلومینیوم المهدی رفتم. یعنی مقطعی تغییر مسیر دادم. احساس کردم علائقم در کار صنعتی بیشتر است. هم در تولید آنجا اصلاح شد و هم مسائل کارگری اصلاح شد. آلومینیوم المهدی آن روزها خیلی مشکل داشت.
مجری: چطور آقای رحمانی به فکر مجلس افتاد؟ مجلس هفتم..
تراکتورسازی که بودیم، مرداد و شهریور بود، برخی از دوستان مراجعه میکردند و در نهایت هر چه به ثبتنام نزدیکتر میشد، این فشار بیشتر میشد و نهایتاً قانع شدیم که ثبتنام کنیم. حالا انتخاب شدیم یا نشدیم خیلی برای من مهم نبود. مردم تبریز هم لطف کردند و در دوره هفتم که کاندید شدیم انتخاب کردند و جالب این است که مجلس هشتم و نهم که بنده بودم رای من در مجلس هشتم دو برابر مجلس هفتم بود. مجلس نهم هم سه برابر مجلس هفتم بود. یعنی هر دوره علیرغم این که در لیستهای سیاسی نبودم، حمایت اینطوری هم نبود ...
مجری: در مجلس هفتم در لیست اصولگرایان بودید.
من سه دوره که مجلس بودم در فهرست نبودم. من هشتم در دوره دوم بود که در لیست اصولگرایان بودیم. اکثر دورهها را هم اصولگرایان و هم بخشی از اصلاحطلبان از من حمایت میکردند. با این حال افراد معتدل در همه جناحها از من حمایت میکردند ولو اینکه چند پایه رایی داشتم. یکی رای کارگری بود. یکی هم رای بچههای ارزشی بود که همیشه سعی کردم اعتماد اینها با کار جبران شود. لذا با کمترین هزینه و حمایت مردمی رای میاوردم.
در مجلس هفتم من رئیس کمیته صنعت بودم. در مجلس هشتم نائب رئیس اول بودم و هر 4 سال بودم. مجلس نهم هم رئیس کمیسیون بودم. شاید از معدود رئیس کمیسیونها بودم که سال اول کاندیداهای دیگری برای ریاست بودند و سال دوم و سوم و چهارم کسی کاندیدا نشد. یعنی دوستان خود به بنده گفتند وقتی که میگذارید و کارهایی که میکنید، اصلا ما کاندیدا نمیشویم و صلاح است خودتان باشید. بنده به اتفاق آرا رای میاوردم. حتی به یاد دارم چون کاندیدای دیگری نبود دوستان میگفتند صلوات بفرستید. میگفم آئیننامه میگوید رای کتبی و مخفی باشد. حتی با دست بلند کردن هم نباشد. لذا مقید بودم هر سه سال بعدی کارت توزیع میشد و رای مینوشتند.
مجری: اول مهر 88 جزو نمایندگانی بودید که به آقای احمدینژاد برای معاون اولی آقای رحیمی نامه نوشتید.
به یاد ندارم. فکر نکنم بوده باشم.
مجری: اسمتان هست، اگر به آن زمان برگردید امضا میکنید؟
اصل این را چون در ذهن ندارم و البته بعید هم میدانم، چون من اینجور نامهها را معمولاً امضا نمیکردم، یک سلیقهای داشتم. اگر در مورد آقای رحیمی بخواهید بپرسید بحث دیگری است که میتوانم جواب بدهم.
مجری: بگویید.
با این فرض که این نامه را امضا نکردم، آقای رحیمی از جمله افرادی بود که در نظام از مدیران موفق و مشهور در آن زمان بود. حالا مسائل بعدی را کار ندارم و صلاح نمیدانم الان ورود پیدا کنم. آن روز نگاهها عموماً به ایشان اینطور بود. حالا آن هم پیگیری میکنم که امضا کردم یا خیر. (میخندد)
مجری: به آقای احمدی نژاد نقد داشتید؟
بله.
مجری: نقدها را به خود ایشان گفته بودید؟
این هم مثل بحث قبلی است یعنی شاید در شرایطی در کشور برخی مسئولین خیلی نقدپذیر نیستند. مثلاً ما ملاحظات با جهت یا بیجهتی داریم. یک جاهایی قاعدتاً نقدهایی داشتم.
مجری: الان میگویند مدیری دارید که به شما نزدیک است و از مدیران صنعتی آقای احمدینژاد بوده است. درست است؟
مدیران صنعتی ؟
مجری: اسم ایشان را بگویم؟
بفرمائید.
مجری: آقای سمیعی نژاد.
آقای سمیعی نژاد در وزارتخانه و در سیستم ما نیست. ایشان مدیر صنعتی است و با یکی از شرکتهای بخش خصوصی کار میکند.
مجری: این درست است که به شما نزدیک است؟
ببینید «نزدیک» بستگی دارد چه تعریفی کنید. آقای سمیعی نژاد از مدیران خوشنام و مشهور به پاکدستی در زمان خودش و الان است. اما اینکه با من ارتباط خاصی داشته باشد نیست.
مجری: تلاطم بین مجلس و دولت آقای احمدینژاد را در مجلس هشتم و نهم بودید و دیدید؛ فکر میکنید چقدر این تلاطم و اختلافنظرهایی که به بیرون کشیده میشد به فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور ضربه زد؟
به نظرم فرصتسوزی شد. یعنی فرصتهایی آن روزها داشتیم، فرصتهای خوبی در حوزه صنعت داشتیم که یکی این بود معدنی که امروز بحث میکنیم آن روز این فرصت را داشتیم که سرمایهگذاری کلان را بکنیم که اگر میکردیم امروز کشور در این تحریم کمترین آسیب را میدید. مثلا میتوانستیم در حوزه پالایشی این بحث را داشته باشیم. مقداری در پتروشیمی در مقاطعی سرمایهگذاری شد و الان آثار و منافعش را کشور میبیند. اگر پتروشیمی چند لایه پائینتر هم میرفت، ارزش افزوده بیشتر میشد و خیلی بهتر بود. یعنی به نظرم اینها مباحثی است که تحلیل و نقد و مرور آن، نه از باب اینکه نیت ما افراد باشند بلکه از این باب که تصمیمات خود را برای آینده اصلاح کنیم و اجازه ندهیم، فرصتها از دست برود خالی از فایده نیست.
مجری: با آقای هاشمی ارتباط نزدیک داشتید؟
نمیتوانم بگویم نزدیک آنطور که در ذهن خود فکر میکنید ولی بالاخره بنده همان سال 84 من در تبریز رئیس ستاد آقای هاشمی بودم، من آن روز توضیح دادم اعتقادم این بود. اعتقاد من بیشتر اعتقاد اجرایی بود.
مجری: چطور شما وزیر شدید؟ صحبت کس دیگری بود صحبت آقای ویسه هم بود. درست است؟
خیلیها بودند. آقای ویسه هم یکی از جدیها بود. بالاخره بنده هم ابتدائاً خیلی مطرح نبودم. شاید مطرح شدن ما یکی از ناحیه این بود که در وزارتخانه، معاون و قائم مقام بودم. بالاخره هر وزیری میرود من خودم اعتقاد دارم که قاعدتاً باید آنجا معاونین در سطحی باشند که اولین نامزدها به طور طبیعی شوند و بتوانند مطرح شوند. این به نظرم روی بنده مصداق داشت.
مجری: چطور به شما خبر دادند و زنگ زدند؟
نهایتاً روزهای آخر به من از دفتر آقای رئیسجمهور زنگ زدند که آقای رئیسجمهور میخواهند شما را ببینند. یک روز بعدازظهری ما رفتیم و جلسه نسبتاً طولانی بود. به نظرم شاید یک ساعت بود. ایشان سوالاتی از وضعیت صنعت و این مسائل داشتند و آنجا هم به من نگفتند قطعاً شما هستید. فرمودند اطلاع میدهند. قاعدتاً اشخاص دیگر هم برای صحبت دعوت میشدند. در نهایت روز آخر، فکر میکنم یک روز برای معرفی مانده بود که اطلاع دادند، شما قطعاً انتخاب شدید و معرفی خواهید شد.
مجری: رای خوبی آوردید.
تصور من این بود که بیشتر رای میآورم. قاعدتاً هم میتوانست، منتهی تخریبهایی به دلایلی شروع شد و این قدری تاثیر گذاشت.
مجری: یک جمله معروفی در زمان مجلس داشتید که فرهنگ و هنر باید به کمک صنعت بشتابند.
فرهنگ. سخنرانی داشتم.
مجری: چطور فرهنگ به کمک صنعت بیاید؟
حالا شما سوال نکردید، ممکن است از من سوال کنید که مشکلات صنعت ما چیست، مشکلات تولید ما چیست؟ بنده آن زمان به شما جواب میدهم که یکی حتماً مسائل فرهنگی و نوع نگاه به صنعت است. یعنی آیا ما تولید را مقدس میپنداریم یا تولیدکننده را سرمایهدار زالوصفتِ فلان میشناسیم؟ آن زمان من چنین مشکلی را احساس میکردم. الان وضعیت بهتر شده و آن هم به برکت نامگذاریهای سال و فرمایشات شخص مقام معظم رهبری است؛ خیلی بهتر شده است. البته نمیگویم حل شده است. آن زمان برخی جاها سخنرانی رفتم و برای دوستان توضیح میدادم که این تولید راهکار حل مشکلات ماست. این سرمایهگذار با سرمایهدار فرق میکند. برخی از این مفاهیم را توضیح میدادم. آنکه پول خود را در حساب بانکی دارد با آن کسی که پول خود را تبدیل به کارخانه و تجهیزات و فلان کرده است و کار مفیدی را انجام میدهد، باید تفاوت قائل شد.
مجری: این داماد آقای رئیسجمهور را گفتند که بیاورید یا خودتان آوردید؟
ایشان یکی از نخبگان در حوزه خودش بود. واقعاً هم برنامه گرفته بودم. از چند نفر برنامه برای سازمان زمینشناسی گرفته بودم. ایشان کاملترین برنامه را داده بود. واقعاً با تسلط بود و آن معدن را که الان عرض کردم که واقعا انقلاب معدنی نیاز است، شروع این از زمینشناسی و اکتشاف و پیجوییهای معدنی است. برنامه ایشان واقعاً من را قانع کرده بود و آقای روحانی حتی یک بار هم تلویحی سفارش نکرده بود. صحبت این نبود.
مجری: چهار نامهای که آقای رئیسجمهور برای پیگیری دادند یکی شما بودید. به کجا رسیدید؟ تخلفی پیدا شد؟
این ارزهای کالاهای اساسی را توضیح مختصری بدهم. 70 درصد توسط وزارت جهاد انجام میشود و مربوط به حوزه کاری وزارت جهاد است. توسط آنها انجام میشود مثلاً ثبت سفارش، واردات توسط آنها انجام میشود. 23 درصد وزارت بهداشت و درمان برای دارو و تجهیزات پزشکی است و یک درصد کاغذ است. این 94 درصد میشد. 6 درصد مابقی لاستیک سنگین و مواد اولیه و لاستیک بوده است که آن دست وزارتخانه ما بوده است. این توضیح اولیه را بدهم که لاستیک را وزارت راه توزیع میکند و کاغذ را وزارت ارشاد توزیع میکند. برخی جاها من میبینم همه را زیرمجموعه ما میآورند. آنجایی که میخواهند بزنند اینطور استدلال میکنند. انگار تمام این پول در اختیار ما بوده و این ارز را هزینه کردیم و عواقب را هم ما باید بپذیریم.
دومین نکته اینکه این دستور آقای رئیسجمهور است و وظیفه ما این است که دوستان من با بانک مرکزی و گمرک ارتباط گذاشتند و یک جاهایی ارز تخصیص یافته و طرف جنس را نیاورده است. این قطعاً تخلف است اگر از یک بازه زمانی بگذرد. یا این که باید دلیل داشته باشد و دلیل را بیان کند و بانک مرکزی اینجا در راس کار است. یعنی همه اطلاعات را به بانک مرکزی میدهیم، گمرک اطلاعات را به بانک مرکزی میدهد و ما روی این کار اتفاقاً از وزارتخانههایی هستیم که جدی هستیم حتی یک جاهایی به من گزارش شده که مواد اولیه لاستیک آمده، تاجر آورده و به تولیدکننده نمیدهد و چند برابر قیمت میگوید. این موارد بوده است. خودم تماس گرفتم و گفتم سریع انبارهایی که میگویند را شناسایی و پلمپ میکنید و اگر موادی هست به تولیدکننده میدهید. با قیمت معقول عرضه میکنید.
خیلی از همین واحدهای لبنیاتی را جریمه کردیم، پرونده به تعزیرات فرستادیم، جریمه شدند. هواپیماییها را اخیراً گرانفروشی شده بود همین کار کردیم. ملاحظه نکردیم. اگر مطلع شویم و آن جاهایی که سیستم آلارم داده و گزارش شده سهلانگاری نکردیم مگر اینکه خدایی ناکرده ما خبر نداشته باشیم مانند ساخت داخل است که اگر مطلع باشیم ساخت داخل کالایی وجود دارد، حتماً جلوی ورود این را میگیریم.
مجری: در بحران ارزی که سال 96 به وجود آمد و بخشی هم در سال 97 بود، چقدر سهم بانک مرکزی و چقدر سهم وزارت صنعت است؟
آن زمان بنده وزیر نبودم، شرایطی از نظر ارز در کشور ایجاد شده بود و آن تصمیمی که دولت آن روز گرفت، به یاد دارم آقای شریعتمداری وزیر بود و شورای معاونین را جمع کرد و گفت میخواهیم تصمیم بگیریم. نظر شما در موضوع ارز چیست؟ کلی نظر به ایشان دادیم. موسسه پژوهشی ما نظر داد و خیلیهای دیگر نظر دادند. من نمیگویم این تصمیمی که گرفته شد 100 درصد نظر ما بود؛ نه. برخی از پیشنهادات ما را همان روز تصویب نکردند ولی آن روز شرایطی حادث شده بود که یک روزی حتماً باید اینها را شفاف به همه مردم بگوییم که چه تهاجمی شده بود. تصمیم گرفته بودند ارز را چطور و با چه سرعتی ارز از بازار کشور توسط چند پایگاه در کشورهای اطراف جمع میشد. اگر آن روز متوقف نمیشد حتماً در این شرایط آرامش نبودیم. منتهی یک جاهایی همان زمان یک پیشنهاداتی داشتیم و اتفاقاً وزارتخانه هم آمدم درمورد ارز و بازگشت تعهدات ارزی یکی دو پیشنهاد داشتم. بخش تولیدکننده، صادرکننده به ما گفته بودند. به نظر ما مناسب بود. روزهای اول نپذیرفتند. بانک مرکزی هم میگفت این طور ارز برنمیگرد ولی اسفند ماه همانها را پذیرفتند. بلافاصله وقتی این پیشنهادات ابلاغ شد، خود بانک مرکزی این را میگوید که بازگشت ارز روند بهتری دارد؛ محسوس است.
مجری: وقتی تعداد بخشنامه های صادراتی را نگاه میکنیم 96 ما 7 بخشنامه داشتیم و 97 به 64 بخشنامه رسیده است. یعنی نه برابر شده است.
98 هم بیان کنید.
مجری: درنیاوردیم.
این را باید بیان کنید که روند را نشان میدهد. 97 درست است.
مجری: 98 هم میگویند همین روند ادامه داشته است.
نه. بعد از اردیبهشت به من بگویید چند بخشنامه صادر شده است. این را دربیاورید.
مجری: شما آمار 98 را دارید؟
دقیق ندارم ولی خیلی پائین آمده است. خود دوستان هم تائید میکنند که پائین آمده است. مثلاً در حوزه ما اگر آن بخشنامهها 30 مورد بوده اینجا 5 مورد شده است چون همه برای ما نبوده است.
مجری: برای کشاورزی و غیره هم بوده است.
بله. برای ما این حدود بود، چون برای خودمان را میدانم این حدود است. حتماً یکپنجم شده است. باز هم برخی از اینها متاثر از شرایط روز بوده ولی بخشی میتوانست نباشد. لذا سال 98 را اولاً ممنوعیت و رفع ممنوعیت را به حداقل رساندم. الان بعد از عید تاکنون که 5 ماه گذشته، در عید صادرات سیبزمینی و پیاز را ممنوع کردیم و یکی در ماه مبارک رمضان خرما را ممنوع کردیم.
مجری: که قیمت خرما بهم ریخته بود.
بله؛ بعد هیچ گونه تغییراتی نداشتیم و کلاً گفتهایم این را ابلاغ نمیکنیم بلکه با تعرفه است یعنی عوارض روی این میگذاریم و با آن کنترل میکنیم.
مجری: یعنی خودتان به این نقطه رسیدید که ...
بله، بنده به این اعتقاد داشتم منتهی یک کارهایی بود که نمیشد یعنی از زمانی که بنده به وزارتخانه آمدم، این روند نزولی بوده است.
مجری: یک نکته دیگر که درباره آن صحبت میکنند، پایانههای صادراتی است. می گویند پایانههای صادراتی که باید قوی و مدون باشد که به موقع از کشاورز بخریم و به موقع بفروشیم و بستهبندی مناسب کنیم. الان بعضاً به خاطر ضعف پایانههای صادراتیمان، مثلا در روسیه خیلی از بازار آنها را باید در اختیار داشته باشیم ولی آنجا مصرفکننده بدبین شدند به خاطر یکسری کالاهای بیکیفیتی که رفته یا بستهبندی نامناسب بوده است. این را قبول دارید؟
بهتر است بگوییم زیرساخت صادراتی که پایانه هم یکی از اینها است. یک جاهایی صنعتگران میگفتند قوانین ما همه برای واردات تنظیم شده است. این حرف بیربطی نبود. در گذشتهها کشور ما مخصوصاً قبل از انقلاب کاملاً وارداتی بود. روی آن هم رویهها و مقررات تنظیم شده و هم اینطور سیستم عادت کرده بود. الان یک کشور صادراتی شدهایم. کارهای خوبی را شروع کردهایم. اگر واقعاً یک مقدار بودجه اجازه دهد هم پایانهها و هم بستهبندی را درست میکنیم.
الان مراکز بستهبندی در کشور خیلی کم است. فرض کنید بهترین برنج دنیا را داریم، ولی این در دنیا کیسه و گونی نامفهوم است. روسیه را مثال زدید، اتفاقاً بعد از اینکه روسیه با ترکیه در روابط دچار مشکل شد، آقای پوتین نقل است که توصیه کرد از ایران اقلام خودتان را وارد کند. هیاتهایی هم آمدند و آن زمان من مجلس بودم. خود من آن زمان آقای نعمتزاده، آقای واعظی که رئیس کمیسیون مشترک ایران و روسیه بود را جلسه گذاشتیم و در کمیسیون مطرح کردیم و برخی کارها را انجام دادیم و دیدیم روسیه میگوید نارنگی میخواهم، شما دارید؟ ما میگفتیم بله داریم. مثلاً هفتگی 5 هزار تن میخواهم. ما دیدیم یک سورتینگ هم نداشتیم. حتی الان هم سورتینگ ...
مجری: سورتینگ منظورتان بستهبندی است؟
اینکه بر اساس شکل و رنگ، وزن سورت و بستهبندی کند و لیبل بزند. الان بنده پروژهای را از پروژههای اقتصاد مقاومتی پیگیر هستم که در مازندران است. مرکز سورتینگ و بستهبندی ایجاد میشود و برای بخش خصوصی است که ما حمایت و تشویق میکنیم که روزی قرار است 500 هزار عدد مرکبات را سورت کند. فیلم دستگاههایی که از کشورهای اروپایی آوردند را دیدم، جالب است که خودش اسکن میکند و بر اساس رنگ، شکل، وزن سورت میکند. خودم این را پیگیر بودم مرکزی باشد بتواند تجارت انجام دهد. یکی از پروژههایی که بنده پیگیر هستم تشکیل شرکتهای مدیریت صادرات است.
مجری: یک جاهایی میگویند ثبت سفارش بدون انتقال ارز را خودتان مجوز دادید.
بله.
مجری: مثلاً جایی که واردات خودرو بود، 12 مهرماه 97 مجوز دادید البته آن زمان قائم مقام بودید. آن زمان وزارت صنعت داده بود که باعث بالا رفتن قیمت ارز در داخل کشور شده است یا امکان ثبت سفارش مواد اولیه بدون انتقال ارز برای 25 بهمن 97 بود که همین باعث افزایش قیمت ارز میشود. این را قبول دارید؟
آن اولی را قبول ندارم، چون در دوره ما نبوده، قطعاً نبوده است. من قبول ندارم که واردات بدون انتقال ارز موجب افزایش قیمت ارز الزاماً میشود. این یکی از مواردی است که با بانک مرکزی اختلافنظر داریم. اتفاقاً این فرصتی است. کشوری که تحریم است باید برخی از راهها را تسهیل و باز کنیم. این هم از آن جاهاست. منتهی حساب و کتاب دارد. 300 میلیون یورو مجوز از دولت گرفتیم که مجوز واردات بدون انتقال ارز انجام دهیم. همه اینها از بازار هم تامین شود بازار ارزی ما را می تواند بهم بریزد؟ 300 میلیون بازار چند ده میلیارد دلاری را میتواند بهم بریزد؟
مجری: میگویند بهم میریزد؟
اگر بهم بریزد، آن بازار مشکل دارد و مشکل ما آن طرف است. ایراد در 300 میلیون یورو نیست بلکه ایراد در بازار است. باید آن را حل کنیم. دوم اینکه اجرای این 100 میلیون هم نشد. هیات تطبیق مصوبات مجلس ایراد گرفت و این متوقف شد. ایراد دیگری گرفتند. اصلاً این چه بود؟ چه چیزی قرار بود با این بیاید؟ بنده این را کاملاً کار منطقی میدانستم و میدانم و مانند جریان ارزی است. اگر الان نپذیرند فقط با تاخیر خواهند پذیرفت. من تردید ندارم، ببینید چقدر محکم میگویم.
مجری: یعنی دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.
بله. دلیل برای این کار دارم. چرا؟ یک کارخانهای است که یک قطعه آن خراب میشود. این میخواهد از فلان کشور که شریک و دفتر و آدم دارد واردات کند. 20 هزار یورو ارزش این است. این کارخانه باید بخوابد؟ اتفاقاً 300 را مصوبه گرفته بودیم برای هر کدام از واحدها 50 هزار دلار را سقف گذاشته بودیم. یعنی گفته بودیم بیش از 50 هزار دلار را یک واحد نمیتواند، استفاده کند. دقیقاً این را دیده بودیم. حتی اخیراً با آقای همتی این را بحث کردیم، ایشان استدلال من را پذیرفت که با یک تبصره بود که بدانیم منشا ارز کدام است؟ گفتم این ایرادی ندارد و بپرسید از کجا میآورند.
مجری: همکار ما گزارشی درباره ارسال سنگ خام به چین و فرآوری و بازگشت آن کار کرده بود. این را دیده بودید؟
من ندیدم و قطعاً تائید نمیکنم.
مجری: اگر مستند باشد چطور؟ این مستند پخش شده است.
یک نکته کلی بیان کنم؛ جایی که در حق ما یا کلاً دولت و یا وزارتخانه ما یا واردات اجحاف میشود، با عدد میگویم که سال 97 نسبت به سال 96 میانگین 22 درصد و خردهای واردات کم شده است. فضا را بیخود در برخی جاها بهم نریزیم. واردات سنگ قطعا نداشتیم. 22 میلیون تن سنگ آهن صادر میکردیم و الان 8 میلیون تن شده است.
مجری: مسئله این است که گزارش را ببینید به شما کمک خواهد کرد.
دو مطلب را خواهش دارم که جدی بگیرید و به ما کمک کنید. یکی آنجایی است که کالایی ساخت داخل است و وارد میشود را به ما حتماً گزارش دهند. مردم گزارش بدهند. بلافاصله معاونت صنایع این وظیفه را دارد و جدی برخورد میکند.
مجری: دومین مورد چیست؟
دومین مورد همین است.
مجری: خام فروشی؟
خام فروشی میشود نشود. اخیراً سنگ آهن را شنیدهاید و قدری جنجال هم شد. جلوی این را یک جاهایی گرفتیم، چون دیدیم واحدهای داخلی کمبود خوراک دارند. الان چرا آلومینیوم صادر نمیکنیم؟ یک کیلو هم اجازه نمیدهیم صادر شود چرا؟ چون واحدهای آلومینیوم ما مشکل دارند.
مجری: پراید باز تولید میشود؟ خبری آمد که تولید نخواهد شد.
تولید میشود.
مجری: اینکه گفتند ممکن است تولید نشود درست نیست؟
تولید میشود اما بنده گفتم بستهای برای خودرو داریم که همه را بحث نکردیم. یکی از بندهای ما آنجا این است که خودروهای جدید در چرخه تولید بیاورند و مدلهای قدیمی را از رده خارج کنیم. در سایپا قدیمیترین مدل پراید است و در ایران خودرو پژو 405 است. اینها حتماً جزو برنامه ما هست که از رده خارج شود، اما آیا الان میتوانیم؟ الان نه. الان نمیتوانیم ولی ممکن است سال بعد باشد.