به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، وقتی درباره حاشیهنشینی در اطراف تهران صحبت میشود دقیقا درباره چه چیزی بحث میشود؟ پاسخ به این سؤال که بهنظر میرسد کارشناسان اجتماعی، شهری، اقتصادی، سیاسی و... باید هر کدام از زاویه خود درباره آن صحبت کنند به آینده پایتخت بهشدت گره خورده است و حتی میتوان گفت به آینده کشور.
حاشیه تهران و در سطحی کلانتر حاشیههای کلانشهرهای کشور، چند هفته پیش روزهای پرالتهابی را پشت سر گذاشتند؛ شهرها و شهرکهای اقماری که جمعیتی کلان و مهاجر را در خود جای دادهاند و از کمترین امکانات زندگی و رفاه اجتماعی و فرهنگی برخوردار هستند و نام بسیاری از آنها همچون واوان، فردیس، شهرقدس، اندیشه، بهارستان و... تازه سر زبانها افتاده است. در واقع افزایش قیمت بنزین و شعلههای اعتراضات در این مناطق تازه باعث شد که خیلی از شهروندان کلانشهرها بهخصوص پایتختنشینها متوجه شوند که در اطراف پایتخت میلیونها نفر در مناطقی زندگی میکنند که بیشتر نقش خوابگاه را برایشان دارد؛ شهروندانی که از نابرابریهای اجتماعی، تبعیض، انواع آسیبهای اجتماعی و مشکلات اقتصادی رنج میبرند و افزایش قیمت بنزین بهانهای شد برای اعتراض به همه فشارها.
تهران بهعنوان بزرگترین کلانشهر کشور طبق آخرین آمارگیری درسال 1395بیش از 8میلیون و 600هزار نفر جمعیت دارد که جمعیت روزانه آن به بیش از 12میلیون نفر میرسد و همین نکته به خوبی نشان میدهد که حاشیههای تهران چگونه خوابگاه شبانه پایتخت شده است. نگاهی به آمار شهرها و شهرستانهای اقماری اطراف تهران که بیشتر آنها طی 10تا 15سال گذشته شکل گرفته به خوبی نشان میدهد که حدود 5میلیون نفر (طبق آمار سال 95که حتما افزایش پیدا کرده) ساکن حاشیههای پایتخت شدهاند. دور تا دور شهر تهران را هماکنون 12شهر و شهرستان اقماری فراگرفته است که جمعیت تمامی آنها بیش از 100هزار نفر است؛ اسلامشهر: 448٬129 نفر، شهریار: 309٬607 نفر، شهر قدس: 309٬605 نفر، ملارد: 281٬027 نفر، بهارستان: 239٬559 نفر، پاکدشت: 236٬319 نفر، قرچک: 231٬075نفر، شهریار: 116٬062 نفر و... . مناطقی که خیلی از تهرانیها تا پیش از حوادث و اعتراضات اخیر حتی نام بسیاری از آنها را نشنیده بودند و بسیاری از آنها همچنان هم با جمعیت هزاران نفری گمنام هستند.
حاشیه تهران کجاست؟
آقای حسنی، مرد جوان همراه همسرش مشغول تماشای ویترینهای کفشفروشی در میدان ولیعصر است، از او درخصوص منطقه شهر قدس سؤال میپرسم، کمی تامل میکند و میگوید: راستش را بگویم یا برایتان کلاس بگذارم؟ تا قبل از اعتراضات هفته گذشته اصلا تصوری از وجود شهر قدس نداشتم و در جریان این حوادث در اخبار و تلویزیون از وجود این شهرستان باخبر شدم و اصلا نمیدانستم چنین شهری در نزدیکی تهران وجود دارد و فکر هم نمیکردم که آنقدر بزرگ باشد.
همسر آقای حسنی ادامه صحبت را در دست میگیرد و میگوید: حداقل این بود که در حوادث اخیر کمی به دانستههای جغرافیایی مردم درباره خیلی از شهرها اضافه شد و متوجه شدیم که در حاشیه تهران و شهرهای دیگر چه مناطقی وجود دارد. مثلا من اصلا چیزی درباره شهر صدرا در شیراز نشنیده بودم، با وجود اینکه چندباری شیراز رفتهایم.
خانم ابوالمعالی که دست پسر 4سالهاش را در دست گرفته و منتظر است تا چراغ عابر پیاده چهارراه زرتشت سبز شود هم درباره میزان آشناییاش با شهر قدس در حاشیه تهران میگوید: شهر قدس؟ منظورتان قدس در فلسطین است؟ وقتی برای خانم ابوالمعالی توضیح میدهم که شهر قدس در حاشیه تهران واقع شده و 300هزار نفر جمعیت دارد، میخندد و میگوید: من تا همین الان اطلاعی از وجود این شهرستان در تهران نداشتم؛ حالا اتفاقی در این شهر افتاده که شما دربارهاش گزارش تهیه میکنید؟
قلعه حسن خان معروفتر از شهر قدس
آقای دباغی، کاسب کهنه کار خیابان کارگر است. او درحالیکه ماسک آبی رنگ را روی صورتش جا به جا میکند، میگوید: روزهایی که آلودگی هوا زیاد است معمولا از خانه بیرون نمیآیم اما امروز ناچار شدم تا برای انجام کار اداری از خانه بیرون بیایم و دیگر برایم نفسی باقی نمانده. دباغی در پاسخ به این سؤال که آیا درباره شهرقدس و شهر بهارستان چیزی شنیده است؛ میگوید: منظورتان از شهر قدس همان قلعه حسنخان است؟ قلعه حسنخان معروفتر از شهر قدس است، به هرکس بگویی قلعه حسنخان مطمئن باشید که حداقل اسمش را شنیده، اما شهر قدس برای خیلی از افراد آشنا نیست.
دباغی که از حال و روز زندگی و امکانات این شهرستان خبر دارد، میگوید: «یکی از دوستان من ساکن قلعه حسن خان است، البته قبلا در تهران ساکن بود، اما بعد از ورشکستگی ناچار شد برای زندگی به این منطقه برود. من چندین بار به منزل این دوستم رفتهام، بیشتر اهالی این منطقه افراد مهاجری هستند که به امید زندگی بهتر به پایتخت مهاجرت کردهاند، اما نتوانستهاند در تهران ساکن شوند و حالا ساکن همین حاشیهها مثل قلعه حسن خان شدهاند.
شهرکهای تهران را نمیشناسم
بسیاری از شهروندان تهرانی تصویری که از مناطق حاشیه دارند، شامل شهرکهای مسکونی شبیه پرند و پردیس است و فکر نمیکنند که ما در حاشیه پایتخت با شهرستانهایی با هزاران نفر جمعیت روبهرو هستیم. خانم عطایی و پسرش از بیمارستان مهر خارج شدهاند. از او درباره آشناییاش با شهرستان بهارستان، شهر قدس، ملارد و... و جمعیت این مناطق میپرسم، میگوید: من اصلا از شهرکهای اطراف تهران اطلاعاتی ندارم. نهایتا پردیس، بومهن، رودهن و فردیس را میشناسم که سر راه رفتن به شمال است. بردیا، پسر او که جوان است اما اطلاعات بهتری نسبت به مادرش دارد و وارد صحبتهای او میشود و میگوید: میدانم شهر بهارستان اطراف رباطکریم و جاده ساوه است. اما اطلاعات دیگری از این شهر ندارم، همین مقدار را هم بعضی روزها که برای فرار از درس خواندن اخبار شبکه5 را میبینم متوجه شدهام. اسم شهر قدس را هم چندبار در اخبار شهرستانهای شبکه5 شنیدهام اما دقیق نمیدانم کجاست و چقدر جمعیت دارد.
فکر کردم درگیری در میدان بهارستان است
آقای کتابچی، کارگر چاپخانه است که برخی از شبها در سوپر مارکتی در میدان فاطمی هم کار میکند. از او وقتی نام شهرستان بهارستان را میپرسم و اینکه تاکنون این نام به گوشش خورده است یا نه، میگوید: تازه از چاپخانه برگشته بودم خانه، تلویزیون را روشن کردم و همانطور که چشمانم را بسته بودم، اخبار تهران را گوش میکردم. یک لحظه شنیدم که در بهارستان بانکها و پمپ بنزین را آتش زدهاند؛ بلافاصله با برادرم که شاگرد مغازه کفشفروشی در میدان بهارستان است، تماس گرفتم و وضعیت محل کارش را پرس و جو کردم، برادرم خیلی عادی جواب داد و گفت همهجا امن و امان است و خبری نیست، با عصبانیت گفتم یعنی تلویزیون دروغ میگوید که بانک و پمپ بنزین را آتش زدهاند. بعد از بحث و جدل با برادرم و قطع کردن تلفن، در نوبت بعدی اخبار در شبکه6 متوجه شدم که خبر مربوط به شهری است به نام بهارستان که در اطراف تهران قرار دارد. جالب اینکه من تا آن روز اسمی از شهر بهارستان نشنیده بودم.
نامهای غریبه زیادند
خانم جلادتی، کارمند وزارت جهاد و کشاورزی است و 4سال دیگر بازنشسته میشود. او میگوید: اینکه خیلیها نام شهرکهای اقماری تهران را نشنیده باشند، خیلی هم عجیب نیست، تا چند دهه قبل نهایتا یکی، دو منطقه ییلاقی مثل شهریار، طالقان، رودهن، لواسان و ملارد در اطراف تهران بود و اکثریت ساکنان تهران هم این مناطق را به واسطه محصولات کشاورزی و یا آب و هوای خوبی که داشتند میشناختند اما به لطف مهاجرتهای بیرویه به تهران کمکم شهرکها و شهرهایی قارچگونه اطراف تهران ساخته شد که جمعیت مهاجر نسبتا زیادی هم دارند و اکثرا هم از هیچ امکانات مناسبی برخوردار نیستند. وی ادامه داد: من نام شهرستان ملارد را بهدلیل برخی محصولات کشاورزیاش میشناختم، قلعه حسن خان هم که از قدیم معروف بوده و شاید هنوز این نام برای این منطقه مصطلحتر از شهر قدس باشد، حتی تاکسیهای خطی هم برای مسافر بردن از نام قلعه حسن خان استفاده میکنند اما نام شهر بهارستان به گوشم آشنا نیست. میدانم که در اصفهان شهرکی به این نام وجود دارد؛ چون خواهر همسرم در آنجا سکونت دارد اما درخصوص شهر بهارستان تهران اصلا اطلاعاتی ندارم و تاکنون هیچچیزی از آن نشنیدهام.
شهرکی خوابگاهی در حاشیه تهران
طیبه سادات هاشمی از معدود شهروندان تهرانی است که وقتی از او درباره شهرستان بهارستان میپرسم اطلاعات خوبی دارد. البته میگوید که دانش آموخته رشته جمعیت شناسی است و ریخت شناسی جمعیت حاشیه تهران - رباطکریم و پرند و شهرکهای اقماری آن - موضوع پایاننامهاش بوده است. بهگفته هاشمی، این منطقه کمتر از یک دهه قبل از رباطکریم جدا شده و به شهری مستقل تبدیل شده که حالا دارای فرماندار نیز هست. شهری که حدود 140-130هزار نفر جمعیت دارد و جمعیت غالب آن را مهاجرانی تشکیل میدهند که با هزار امید و برای کار به تهران آمدهاند اما زندگی سختی دارند.
هاشمی میگوید: تا قبل از انتخاب موضوع پایان نامهام اصلا هیچ خبری از وجود چنین منطقهای در اطراف تهران نداشتم، البته با رباطکریم ،پرند و واوان آشنایی داشتم اما از اینکه در کنار رباطکریم شهری به اسم بهارستان با تراکم جمعیتی بالا وجود داشته باشد، خبر نداشتم، به لطف استادم که پیشنهاد داد در مورد این شهرهای اقماری تهران تحقیق کنیم با این محل آشنا شدم.
وی ادامه داد: این شهر همانند دیگر شهرهای مهاجرپذیر اطراف تهران بیشتر بهعنوان شهرکی خوابگاهی شناخته میشود؛ چرا که اکثر جمعیت ساکن در آن برای کار به تهران آمده و شب هنگام به خانه بر میگردند. این مناطق باوجود جمعیت زیاد، امکانات و زیرساختهای مناسبی ندارد و مردم معمولا برای هر کاری از دکتر متخصص گرفته تا هرگونه امکانات دیگری باید به تهران بیایند. او همچنین با اشاره به حوادث اخیر در مناطق حاشیه تهران میگوید: شاید یکی از دلایل آشوبهایی که در این مناطق بیشتر نمود پیدا کرده این باشد که تنوع جمعیتی بالا در این مناطق زندگی میکنند که امکاناتی هم ندارند. فکر میکنم تداخل خرده فرهنگها باعث شده تا میزان آسیبها در این مناطق بیشتر از مناطق دیگر باشد.