فیزیکدانها میگویند زمان نسبی است. مثالی هم برای اثبات دارند که تقریباً به گوش همه ما رسیده است. زمان برای مردی که به زنی زیبا خیره شده است بسیار سریعتر میگذرد از مردی که در بیابانی خشک و بیآب رهاشده است. حکایت ما هم همین است. ما همان جامانده در بیابان هستیم که انگار زمان برایش کش میآید اما نمیگذرد. باورش سخت است که به پایان سال نزدیک میشویم، انگار صدسال است که در این لحظه و در این مکان گیر افتادهایم.
تقویم میگوید که دیگر چیزی به سال نو نمانده است. ما هم سعی میکنیم در این روزهای قرنطینه، در لحظههای پر از ترس، غبار ایام را از قد و قامتان بتکانیم و دستوپاشکسته هم شده است، به استقبال بهار برویم. آدمیزاد است دیگر، به امید زنده است. ما هم امید داریم سالی که در فردای این روزهای تاریک انتظارمان را میکشد، کمی مهربانتر باشد. زمینش آرام و قرار داشته باشد، ابرهایش ببارد اما نه آنقدر که زندگیها را با خود ببرد و از زمین و زمانش مصیبت و بدبختی حوالهمان نکند. ما مردمان قانعی هستیم، به همین رضایت داریم.
همچنین بخوانید:
نگاهی به ده فیلم پرفروش سال 98
سینما هم به امید روزهای بهتر، کمکم پرونده این سال را میبندد، آنهم درحالیکه هنوز مشخص نیست که اکران سال جدید چه زمانی خواهد بود. بااینوجود سینما هم همچنان امید دارد به رونق اوضاع. به اینکه سال بعد، فیلمهای بهتری اکران شوند، فیلمسازان دوستداشتنی مثل گذشته ستایش شوند و بازهم استعداد و نبوغ فیلمسازان جوان شگفتی بیافریند. ما هم همچنان امیدواریم. امیدواریم که همانگونه که در این سال طاعونزده، در سالنهای سینما نشستیم و در تاریکیشان با جادوی سینما همراه شدیم و ذوق کردیم، اشک ریختیم و خندیدیم، سال دیگر را، رهایی از این خانهنشینی را با سینما جشن بگیریم.
در این یادداشت نگاهی میاندازیم به برخی از شگفتی آفرینهای سینمای ایران در اکران 98 . برخی از بهترین فیلمهایی که با آنها اشک ریختیم، خندیدیم و ذوق کردیم. باشد که سال بعد، شگفتیهای باشکوهتری را جشن بگیریم.
1- متری شیش و نیم – سعید روستایی
دومین اثر سعید روستایی، پدیده جشنواره سی و چهارم، یکی از مورد انتظارترین آثار این سال بود. روستایی هم بهخوبی توانست انتظارات را برآورده کند. «متری شیش و نیم» یک اثر واقعگرای اجتماعی است که اعتیاد و فقر را در ابعاد گستردهای بازتاب میدهد. «متری شیش و نیم» با تصاویری با جزئیاتی دردناک و واقعگرایی ترسناک از زاغهنشینهای تهران، شرایط بازداشتگاهها و ترسیم زندگی خانوادههایی که درگیر مواد مخدر هستند، بیننده را شگفتزده میکند. از سوی دیگر بازی خوب پیمان معادی در مقابل نوید محمد زاده یکی از برگ برندههای اصلی این فیلم است.
2- سرخپوست – نیما جاویدی
نیما جاویدی دیگر فیلمسازی بود که امسال دومین فیلمش به نمایش درمیآمد. باید اقرار کرد که بعد از «ملبورن» انتظار نمیرفت که جاویدی در مسیری متفاوت قدم گذارد. «سرخپوست» بهجای آنکه از موضوعات تکراری چون فقر و اعتیاد بگوید، قصهای از مبارزه دو مرد برای پیروزی در یک زندان متروکه را روایت میکند. «سرخپوست» از اولین نما با تصویری از زندانبانهایی که مشغول جمعآوری چوبه دار زیر باران سیلآسا هستند، نشان میدهد که عناصر روایی بهقاعده در این فیلم به کار میروند. بازی خوب و روان و درعینحال متفاوت و درونی نوید محمدزاده و ریتم خوبی که در «سرخپوست» شاهد هستیم هم مخاطب را درگیر میکنند تا لحظه آخر او را همراه میکنند.
3- جهان با من برقص – سروش صحت
سروش صحت با «لیسانسهها» در تلویزیون به چهرهای محبوب تبدیل شد. همین سابقه هم بود که «جهان با من برقص» را به اثری نامتعارف و غیرقابلپیشبینی تبدیل میکرد. «جهان با من برقص» در جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست نظر مثبت منتقدان را جلب کند و در اکران عمومی هم موفق بود. «جهان با من برقص» از آن دسته از فیلمهاست که در سینمای ایران کمتر ساخته میشود. فیلمی که در عین سادگی حال بینندهاش را خوب میکند. سروش صحت در اولین تجربه فیلمسازیاش، با لحنی ابزورد از زندگی و مرگ میگوید. «جهان با من برقص» بااینکه روایتش را با لحنی فانتزی/سورئال شروع میکند، اما بهسادگی قصهاش را پی میگیرد و باحال و هوایی بین یک طنز سیاه و یک اثر جدی مرگ را به تجربهای قابللمس تبدیل میکند و درعینحال ستایشی است در باب زندگی.
4- قصر شیرین – رضا میرکریمی
میرکریمی که با آثاری چون «خیلی دور، خیلی نزدیک» به یکی از مهمترین فیلمسازان ایرانی تبدیلشده بود، بعد از مدتها با «قصر شیرین» بازگشتی شکوهمندانه را رقم زد. «قصر شیرین» طعم خوش بهترین فیلمهای میرکریمی را زنده میکند. فیلمی با یک قهرمان مرد تنها، در یک سفر جادهای و همراهی دو کودک شیرینزبان که همهچیز حتی یک ماشین برایشان دنیایی جذاب و متفاوت است. میرکریمی از حامد بهداد یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را میگیرد و بار دیگر با یک درام جادهای، بینندهاش را وادار میکند در باب مرگ، زندگی و عشق تعقل کند.
5- مسخرهباز – همایون غنی زاده
ورود تئاتریها به سینما تقریباً بیشتر مواقع با شگفتی همراه بوده است. غنی زاده هم باسابقهای که در تئاتر دارد در اولین تجربه فیلمسازیاش میتواند بهغایت از اصول نمایش استفاده کند. «مسخرهباز» یک کمدی سیاه و انتقادی به سبک ابزورد است که بیش از آنکه تلاش کند از مخاطبش قهقهه بگیرد به لبخندی رضایت میدهد و بیشتر او را به فکر وامیدارد تا معمای شهر عجیبوغریب و آدمهای عجیبتر روایت را کشف کند. غنی زاده بهخوبی میتواند دانش سینماییاش را به کار بگیرد و با ارجاعاتی که به مطرحترین فیلمهای سینمای ایران و جهان میدهد،فیلمش را از یک تئاتر فیلم شده فراتر میبرد. بازی خوب علی نصیریان اما مهمترین و برجستهترین نکته مثبت «مسخرهباز» است. بقیه کاراکترها و بازیگرها پیرامون بازی نصیریان شکل میگیرند و معنی میشوند. نصیریان در یک نقش مکمل، روایت را بهپیش میبرد و تأثیری کلیدی در درام قصه دارد و بازی نصیریان هم این تأثیر را دوچندان میکند و حتی بقیه نقشها را هم زیر سایه خود میکشد.
6- سونامی – میلاد صدرعاملی
میلاد صدرعاملی، با اولین فیلمش نشان میدهد که فیلمساز جسوری است. او بهجای استفاده از سنتهای مرسوم سینمای ایران یا پناه بردن به جریان آزمون پس داده این سالها، روایتی متفاوت و بکر عرضه میکند. درام ورزشی صدرعاملی، با دو قهرمان مرد متفاوت که در مقابل هم قرار میگیرند تمام ویژگیها و مختصات ژانرش را در خود دارد. ریتم خوب و هیجانانگیز، شخصیتپردازی مناسب و چندبعدی و نیمنگاهی به تنگناهای اجتماعی در قوانین ورزشی، «سونامی» را به اثری پرشور، بهروز و قصهگو تبدیل میکند.
7- خانه پدری – کیانوش عیاری
با مقاومت عیاری بعد از پنج سال، «خانه پدری» با انجام اصلاحات و دریافت ردهبندی سنی، با اکرانی محدود به نمایش درآمد. اواخر آبان ماه، بعد از یک توقیف دیگر، خانه پدری در سکوت و با سالنها و سانسهایی محدود به نمایش درآمد. همه آنچه در این پنج سال بر سر فیلم کیانوش عیاری آمده است، خود شگفتی است. اما نباید از این نکته هم غافل شد که «خانه پدری»، اثری در مذمت خشونت خانگی و تبعیض جنسیتی در ایران باید موردستایش قرار بگیرد. عیاری در این فیلم نتوانسته است به استاندارهای فیلمسازی خودش برسد، اما جسورانه با ترسیم چند نسل از یک خانواده، تاریخ مختصری از وضع و حال زنان در جامعه ایرانی عرضه میکند. اتفاقاً همه توقیفها و اصلاحاتی هم که دامن «خانه پدری» را گرفت از آنجایی میآید که تصویر عیاری بیشازاندازه تلخ و واقعی است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
413