مشرق: محمدرضا تاجیک، فعال چپ و از تئوریسینهای اصلاحات به تازگی در یادداشتی با عنوان "چه باید کرد؟ را فراموش کن" که در سایت مشق نو منتشر شد؛ شرایط فعلی ایران را "به شدت ملول"! ارزیابی کرده و برای برونرفت از شرایط موجود؛ به بیان راهکارهایی پرداخته است.
تاجیک در راهکار دوم خود در همین باره میگوید:
"میتوان درنگی کدشکنانه و رمزگشایانه در تاریخ دیرینۀ خود داشت و رمز و راز استمرار استبداد و توتالیتاریسم (حتی در فردای هر رهایی) را دریافت و دید چرا آسمان هر دوران همین رنگ است: آیا مشکل در آدم است یا در عالم، در فرد است یا در جامعه، در نخبگان است یا در تودههای مردم، در فرهنگ است یا در سیاست، در انقلاب است یا در انقلابیون، در نظریه است یا در کنش، در ایدئولوژی است یا در فقدان آن، در جغرافیا است یا در تاریخ، در مکان است یا در زمان، در تاکتیک است یا در استراتژی؟ باید به آن کنشگری دست یافت که دیگربار در قامت «دیگری بزرگ» ظاهر نشود و آدمیان را ابژۀ میل و ارادۀ معطوف به قدرت و منفعت خود نگرداند، دیگربار در فردای رهایی سنگ زندان دیگری را بر دوش آدمیان ننهند، دیگربار به نام آزادی و دموکراسی، آدمیان را به سخره نکشد و بساط دگرسازی و حذف و طرد رادیکال نگستراند، دیگربار به نام مردم، مردم را منحل نکند. " *آقای تاجیک سعی کرده است عقاید نخنما، رسوبات چپ مارکسیستی و انگارههای همیشگی اصلاحطلبان را در قالب لغاتی کژمدار و مدرن بیان کند، ولی ما آنها را به نحو سلیستری برای مردم ترجمه خواهیم کرد...
با اندکی تأمل در این نوشتار مشخص میشود که تاجیک مشغول تکرار حرفهای اصلاحطلبان است که میگویند "ولایت فقیه" دیکتاتوری مؤمنین است، چرا برخی رجال اصلاحات هم در پیشاانقلاب به زندان رفتند و هم در پساانقلاب، دیکتاتوری در ذات ایرانیهاست و غیره؛ و جالبتر از همه اینکه تاجیک نظام جمهوری اسلامی را یک نظام استبدادی و توتالیتر معرفی میکند که ادامه همان روند شاهنشاهی 2500 ساله و آسمانش با آنها یکرنگ است!
تاجیک پیش از این هم در یادداشتی مدعی "از کوره دررفتگی وضعیت" در ایران شده و توصیه به بازگشت از مسیر انقلابیگری کرده بود. در اشاره به اظهارات تاجیک باید بیان داشت که چپ ایرانی متأسفانه هنوز در فضای سنتی دهه 30 به سر میبرد و ایضا توان این را ندارد که بفهمد هر گردی گردو نیست. به سخن دیگر اینکه در حالت خوشبینانه آنها متوجه نیستند حضور یک مجتهد جامعالشرایط در رأس جامعه اسلامی و برای هدایت آن هرگز به معنای توتالیتاریسم و هرآنچه که غربیها در متون علوم سیاسی خود نوشتهاند، نیست! بلکه به معنی پیروی و کنشگری جامعه در راستای شریعت و منویات الهی است؛ و استبداد هم به معنی خودکامگی است. مقولهای که، ولی فقیه اساساً به لحاظ شرائط فردی و پیرامونی توان ورود به آن را ندارد.
این فرار روشنفکری ایرانی از فهم مفاهیم تازه و رویکردهای اصولی البته حتما جای سؤال دارد...
سایر اظهارات تاجیک هم پاسخهای مشخصی دارد!
چپهای به زندان افتاده در بعد از انقلاب باید کار خلاف قانون نمیکردند تا مدعی احکام قضایی و امنیتی نظام اسلامی شوند. این چه استدلالی است که یک انقلابی سابق و یک چریک سابق در صورت تنظیم جزوه براندازی، تلاش برای براندازی انقلاب مردم و هر اقدام خلاف دیگری به دلیل همان سابقه هرگز نباید مورد تعقیب و تأدیب قضایی قرار گیرد؟!
ولایت فقیه، انقلاب و مردم چه گناهی دارند که بخشی از تاریخ سیاسی 41 سال اخیر، مشحون از خاطرات مربوط به شهوات سیاسی و ترکتازیهای اعضای هسته سخت اصلاحات شده است؟
و جالبتر آنکه آقایان میگویند نظام اسلامی بایستی در مقابل تمام این جوانسریهای ما سکوت میکرد وگرنه نظام استبدادی است و توتالیتر و متصلّب و غیره.
اگر در یک نظام سیاسی تازه برآمده؛ گروهی پیدا شوند که سابقه و تاریخ آنها مشحون از تندروی، تلوّن سیاسی، عدم پذیرش رأی مردم، تحریم انتخابات، نزدیکی به جریانات نفاق و تقلای علنی برای براندازی باشد؛ آن نظام سیاسی منطقا بایستی با این افراد چه کند؟! این سؤالی است که برای قضاوت آن میتوان به تجربه دیگر حکومتهای معاصر و گذشته نیز رجوع کرد؛ و در هنگام مشخص شدن پاسخ؛ مجددا بایستی به یک قضاوت دیگر وارد شد و آن اینکه جمهوری اسلامی که حتی آن برخورد منطقی را هم با این افراد انجام نداد و از نگاه رأفت شیعی به این جریان نگاه کرد؛ چرا همچنان باید از جانب همان افراد؛ مستبد و توتالیتر لقب بگیرد؟
این سطح از دشمنی و عداوت با نظامی که آقای تاجیک و امثال وی مدیون رأفت آن هستند؛ قضاوتی تلخ را در تاریخ سبب خواهد شد.
پیش از این، محسن امینزاده از دستگیرشدگان فتنه 88 که او هم مدیون رأفت نظام اسلامی است؛ طی یادداشتی، حاکمیت کمونیستی چین را مطلوب و حاکمیت نظام اسلامی را "حکمرانی بد" ارزیابی کرده بود. برای خواندن نقد و تحلیل یادداشت امینزاده میتوانید به این مطلب "لیس زدن تازیانه خارجی در مقابل رأفت جمهوری اسلامی" رجوع کنید.