شناسه : ۲۲۸۳۵۰ - یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۳۶
چرا بی عدالتی در جهان وجود دارد؟
پرسش: “چطور میتوانیم علت این بیعدالتیها در دنیا را توجیه کنیم؟ چرا اینقدر بیعدالتی در جهان صورت میگیرد؟”
پاسخ: همه ما میتوانیم به دنیایی که سراسر تفاوت و نابرابری بین انسانهاست نگاه کنیم. درآمد سرانه بعضی افراد در کشورهای پیشرفته 20،000 دلار در سال است درحالیکه درآمد سرانه خیلیها در بعضی کشورهای درحال توسعه 1000 دلار یا حتی کمتر از این مقدار است. در بعضی کشورهای افریقایی، امید به زندگی 45 سال است درحالیکه در ژاپن سن متوسط از 80 سال هم میگذرد. بعضی کشورها آموزش و پرورش رایگان در اختیار کودکان خود قرار میدهند درحالیکه در بعضی کشورها، شهروندان فقیر باید مدتها پول پسانداز کنند تا بتوانند هزینه تحصیل فرزاندانشان را بپردازند.
بگذارید باز با هم فکر کنیم. یک سیگاری در وضعیت بهداشتی و درمانی عالی زندگی کرده و در سن 80 سالگی میمیرد. یکی ممکن است IQ 140 داشته باشد و درس و تحصیلاتش را به راحتی بگذراند درحالیکه یک نفر دیگر با IQ75 به زور میتواند واحدهایش را پاس کند. یک خانواده ممکن است در یک خانه 8 اتاقخوابه زندگی کنند که زمین گلف دارد درحالیکه خانوادهای دیگر در یک خانه کوچک دوخوابه در کثیفترین منطقه شهر زندگی میکنند. این تضادها همچنان ادامه دارد.
شاید نتوانیم به طور کامل درک کنیم که چرا این تضادها وجود دارند. چیزی در ما میگوید این درست نیست، منصفانه نیست، عادلانه نیست. میگوییم زندگی برای آنها که بیمارند، فقیرند یا تحت اذیت و آزارند، عادلانه نیست. چطور میتوانیم در این دنیای پیچیده زندگی کنیم؟
باید اعتراف کنم که این نوع سوالات بارها و بارها به ذهن من خطور کردهاند بدون اینکه بتوانم پاسخی قطعی برای آن پیدا کنم. اما فقط خداوند دلیل آن را میداند. بااینکه
ممکن است ما پاسخی برای آن نداشته باشیم، میتوانیم به خدا اعتماد کنیم که چند اشاره کوچک برای پیدا کردن علت این وضعیت به شما نشان دهد.
اول اینکه، همانطور که در انجیل آمده ما در یک زمین نفرینشده (انجیل، کتاب پیدایش 19-17 :3) زندگی میکنیم. این نفرین تازمانیکه وارد بهشت جدید و زمین جدید نشدهایم از بین نمیرود. این دنیای سرنگون پوچ است و این را در سراسر جهان میبینیم. بااینکه اینجا زندگی میکنیم، تاثیر گناهان به این معنا است که بعضی افراد باید در فقر و فلاکت، بیماری و جور و ستم زندگی کنند. این وضعیت باید تحمل شود تا فرستاده خدا همه آن را از بین ببرد و اجازه دهد تا فرزندان وفادارش وارد زمین جدید که سراسر خوبی و پاکی است وارد شوند.
دوم اینکه، گاهی اوقات خداوند برای اهداف خود اجازه میدهد اتفاقات ناگوار و ناراحتکننده اتفاق بیفتد. در زمان ایوب پیامبر خیلی از والدین فرزندنشان را از دست ندادند، از دست رفتن زمینها و گلههایشان را متحمل نشدند و درد بیماری وحشتناک را هم تحمل نکردند. اما ایوب که “بیتقصیر، درستکار، خداترس و از شیطان روگردان بود” همه اینها را تحمل کرد. عادلانه به نظر نمیرسید. و ایوب همه این ناعدالتیها را احساس کرد. نه ایوب و نه دوستانش چیزی از رویارویی قبلی خداوند و شیطان نمیدانستند. به نظرشان کاملاً ناعادلانه میآمد که یک مرد پاک و درست چنین رنج بکشد. خدا چطور میتوانست اجازه چنین چیزی را بدهد؟ این همان مشکلی بود که آساف پیامبر هم با آن دستبهگریبان بود. فقط زمانیکه توانست رویکرد معنوی و جاودانی رفاه ستمگران و رنج پاکدامنان را ببیند که توانست از دید خداوند به همه چیز نگاه کند.
سوم، وقتی اینهمه رنج و محنت در دنیا میبینیم، مثل فقر، بیماری و شکنجه افراد خاص، میدانیم که خداوند چیزی والاتر از آنچه ما میتوانیم ببینیم، در ذهن دارد. شاید خداوند سعی دارد توجه آنهایی که رنج میکشند را جلب کند، کسانیکه تعیین شده است آنقدر درد بکشند تا توبه و آزادی بخشش را درک کنند.
چهارم اینکه، وقتی نابرابریهای دنیا را میبینیم، میتوانیم بفهمیم که خداوند به دلیلی چنین اجازهای داده است. او همیشه هم دلیل کارهایی که میکند یا نمیکند را به ما نمیگوید. در کتاب مقدس تورات آمده است، “رمز و راز در دست خداوند است اما چیزهایی که فاش میشود به ما و پسران ما تعلق دارد، تا بتوانیم همه کلمات این قانون را مشاهده کنیم” (کتاب دوم تورات 29:29). بااینکه ممکن است به ما نگوید چرا اجازه میدهد کودکی با ایدز با والدینی بیاخلاق در روستایی دورافتاده در کشور افریقا به دنیا بیاید، و یک نوزاد دیگر با بالاترین درجه سلامت در آغوش لوکس و پرتجمل خانوادهای ثروتمند در امریکا پا به جهان بگذارد، اما ما میدانیم که خداوند همه چیز را میداند. و ما باید به او اجازه دهیم خدایی کند و هرچه که اراده اوست انجام دهد.
آخراینکه شاید به این دلیل خداوند اجازه نابرابری در دنیا را میدهد که بتوانیم چشمانمان را به چیزی بهتر و والاتر در آینده بدوزیم. انسانها با درد، رنج، طردشدگی و بیماریهای زیادی دست به گریبان بودهاند و به دنبال آرامش جاودان کنار خداوند هستند. وقتی بدبختیهای دنیایی را میبینند، دلشان برای بهشت تنگ میشود. درد و ناراحتی آنها فقط با تصور سعادت اخروی التیام مییابد.
سالیان سال پیش، کتاب جیمز دابسون “When God Doesn’t Make Sense” و کتاب فیلیپ یانسی “Disappointment with God” که کتابی درمورد ایوب پیامبر است را خواندم. هیچکدام از این نویسندهها نتوانسته بود پاسخ این سوال را به طور کامل ارائه کند اما اشاره کرده بودند که باوجود شرایط دشواری که ممکن است با آن روبهرو شویم، باید به خداوند اعتماد کنیم. آزمایشهای زیادی است که ما قادر به درک آن نیستیم اما باید بدانیم که خداوند بر همه چیز داناست و این میتواند فکرمان را آرام کند. حضرت سلیمان میگوید، “از ته دل به خداوند اعتماد کنید و بر ادراک خود تکیه نکنید. به هر طریقی از او قدردانی کنید و او راه را برای شما هموار خواهد کرد”. بیایید جایی که ذهنمان قدرت درک آن را ندارد، به خدا اعتماد کنیم.