سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
درس خارج حجاریان برای "طغیان علیه حکومت"!
سعید حجاریان، "تئوریسین تحریم خاموش انتخابات و فشار خیابانی به نظام"، اخیراً طی یادداشتی با عنوان "تروریسم و دولتِ باغی" به طرح نظریه قرارداد اجتماعی جان لاک و ژاک روسو پرداخته و در ادامه این تأکید را مطرح میکند که اگر دولت برآمده از قرارداد اجتماعی، نتواند از اتباعاش در مقابل بیگانگان حفاظت کند و ثانیاً خود باعث کشتار دستجمعی آنها شده باشد؛ میتوان علیه او خروج کرد.
به گزارش مشق نو، حجاریان سپس مینویسد: بهعنوان مثال اسلوبودان میلوشویچ، رئیسجمهور پیشین صربستان، متهم به جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و نسلکشی در چندین نقطه در فواصل زمانی مختلف شد و سازمان ملل پروسه تعقیب و محاکمه وی را آغاز کرد؛ هر چند محاکمه وی بهدلیل مرگ نافرجام ماند. در واقع دولت وی دستکم یکی از شروط پیمان دولتبودگیاش را نقض کرده و خود، بدل به گرگی بزرگ یا موجودی یاغی شده بود که در درون و برون مرزهایش نفوس را مورد تعرض قرار میداد؛ چه با قتل و حبس و حصر، چه با عملیات روانی و تهدید و تحدید. طبیعتاً مطابق توضیحات فوق مردم این کشور و کشورهایی مشابه محق بودند در مقابل چنین دولتی دست به خروج بزنند و اتفاقاً براساس وضعیتهایی شبیه صربستان بوده و هست که نهادهای بینالمللی از دخالت بشردوستانه سخن گفته و میگویند تا در لحظه موعود مردم را از «اتمسفر تروریسم» نجات دهند. البته، علاوه بر صربستان در مقاطع و مکانهایی دیگر نیز با وحشتافکنی مواجه بودهایم؛ که بهعنوان مثال میتوان از دوره ترور و گیوتین در مقطع پس از استقرار جمهوری اول فرانسه و همچنین فضای امنیتی برآمده از قدرتگیری ساواک در دوره پهلوی دوم یاد کرد.
او در بخش پایانی یادداشت خود نیز تأکید میکند:
"در خاتمه باید گفت در لحظه نقض پیمان دولتبودگی از سوی دولت، و غلبه اتمسفر تروریستی و یاغیمأبانه و در یک کلام، بهوجود آمدن «ترس عام» مساعی جمعیِ معطوف به سرنگونی دولت باغی جایز است."[1]
*دقت شود که حجاریان نه کرسی تدریس خارج فقه دارد که بنا به ضرورت مجبور شده باشد ابواب خروج علیه حکومت را شرح کند. و نه این مسئله توسط کسی از سیاسیون به اقتراح گذاشته شده است که حجاریان نیز به زعم خود نظری داده باشد!
پس سرّ نظریهپردازی درباره الزامات سرنگونی حکومت باغی از سوی حجاریان چیست و کجاست؟
آیا این شرح لوازم طغیان علیه حکومت، به اظهارات اخیر جلاییپور رابط دارد که طی یادداشتی حکومت ایران را فاقد پیشرفت و استقلال دانسته بود؟!
ما قضاوت در این زمینه را برعهده مخاطبان محترم میگذاریم...
***
از مضرات جمعآوری غیر مجاز زباله چه میدانیم؟!
نبرد با "خودروهای زبالهگرد غیر مجاز" در تهران
محمدمهدی عزیزی، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است: زباله گردها –ی خودرویی- بعضا به صورت خصوصی و غیر مجاز فعالیت میکنند. شهرداری سیستمی را با همکاری دادستانی و نیروی انتظامی در نظر گرفته است و هر شب با زبالهگردهای –خودرویی- غیر مجاز برخورد میکنیم. در همین راستا شبی 4 الی 5 خودروی غیر مجاز توقیف میشوند و پرونده آنها به دادسرا ارجاع میشود.
او تأکید میکند: در برخورد با زبالهگردهای غیر مجاز به فرد کاری نداریم و تا الان حدود 50 خودرو را توقیف کردیم.
عزیزی همچنین با اشاره به زیرساختهای فراهم شده از سوی شهرداری تهران برای جمعآوری و تفکیک پسماند از شهروندان خواسته است که از اپلیکیشن جاروب و کاپزی در این رابطه استفاده کنند.[2]
*مبارزه با خودروهای زبالهگرد غیر مجاز فواید زیادی دارد که از جمله آنها میتوان به تمیز نگه داشتن معابر، سلامتی بیشتر شهر و شهروندان، مبارزه با مافیای جمعآوری زباله و حتی جلوگیری از استفاده مافیاهای مذکور از کودکان برای جمعآوری پسماند اشاره کرد.
همیاری تهرانیها با شهرداری تهران در بحث پسماند یکی از کلیدیترین عوامل تحقق این اهداف است.
***
تعریف درست و خطرناک "سکولاریسم"
حجتالاسلام احمد رهدار، رئیس مؤسسه فتوح اندیشه اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری رسا به تعریف اصولی معنای سکولاریسم پرداخته و گفته است: به نظر من نباید سکولاریسم را از معنای اصلیاش خارج کنیم. سکولاریسم وضعیتی است که دین محوریت اجتماعی ندارد، نه اینکه حضور اجتماعی ندارد.
او میافزاید: دین در کشورهای سکولار مانند آمریکا حضور دارد و خدمات اجتماعی هم دارد، ولی مناسبات اجتماعی آن کشورها بر محوریت دین تنظیم نمیشود. تمام مشکل ما با آقایان –سکولار- در حوزه و جاهای تاثیرگذار این است که آنها تقریری از دین ارائه میکنند که دین جایگاه محوری خود را در مناسبات اجتماعی از دست داده است.
رهدار تصریح میکند: الآن برای مثال ما اسم فلانی را سکولار میگذاریم. او رویکردی دارد که حتی به تبلیغ میرود، افرادی را به تبلیغ میفرستد و حتی ممکن است از رویکردهای جهادی حمایت کند و تشویق کند. مشکل اینجاست حتی وقتی که ما درس میخوانیم باید بر مبنایی باشد که در عین حال آن را به روشی صحیح بتوانیم اجرا کنیم. نتیجه آن مبنا و روش باید این باشد که دین در مرکز مناسبات اجتماعی قرار بگیرد. دین باید نسبت به جهتدهی کلان جامعه احساس مسئولیت کند. نتیجه آن مبنا در حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ، امنیت و حوزههای مختلفی است که قوام جامعه و نظام اجتماع را تأمین میکند.
این اندیشمند حوزوی گفته است: به نظر من تا نگاههای بنیادین علمای مؤثر، به رسالت، مقاصد و مأموریت دین عوض نشود، اتفاقی رقم نمیخورد. اگر فقیه ما همانند امام خمینی (ره) معتقد بشود که همه اسلام سیاست است، در آن زمان هر کاری که بخواهد بکند دین را در محوریت خواهد دید. ولی اگر فقیه ما اعتقاد داشته باشد دایره عرفیات در زندگی مردم یک دایره پهن و گشاد است و در این دایره و چرخه سهم کمی به دین داده شده است یا دین را فقط در حد تنظیم رفتارهای فردی بداند نمیتواند در ذهن خودش با این مبنا برای سامان اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه مطالبه کند.
رهدار میافزاید: درسهای خارج فقه ما بر محور تحریر الوسیله حضرت امام صورت نمیگیرد. حوزه علمیه عمدتاً بر محور عروه مرحوم کاظم طباطبایی تنظیم میشود. این یک تصادف نیست. مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی محور درس خارج خود را تحریر الوسیله حضرت امام قرار داده بود و باعث میشد در جای جای مباحث فقهی ایشان با مبنای امام روبرو بشوند، اظهار نظر بکنند، نقد کنند و بسط بدهند. تحریر باعث میشد طلبه به اقتضاء و دیدگاه امام در محور بحث فقه برسد. در حال حاضر این مدل دنبال نمیشود. متأسفانه امام محور بحث فقه اجتماعی نیست. به تبع مفاهیمی که نظام حوزوی را معنادار میکند، مفاهیم امام(ره) نخواهند بود.[3]
*دوریگزینی جامعه از قشریگری و اطلاعات سطحی یکی از تلاشها و سعادتهای حکومت اسلامی است. یعنی جامعه، ارکان آن و خاصّه تریبونهای اجتماعی یا همان خواص؛ همواره بایستی مفاهیم اصلی عبارتها را بدانند و درگیر ظواهر نمانند.
سکولاریسم به معنای صحیحی که حجتالاسلام رهدار توضیح میدهد نیز یکی از همین مثالهاست.
یعنی اگر کسانی از خواص جامعه در این تصور باشند که انسان سکولار نمیخواهد دین در منصه عمومی جامعه باشد؛ اشتباه میکنند. بلکه باید بدانند تفکر سکولار در رویکرد اصلی خود، دین را بعنوان محوریت کلی امور قبول ندارد و حیطه حکومتی و موسّع آنرا نمیپذیرد.
"جهاد تبیین" نیز بایستی کارکرد خود را در همین عرصهها نشان دهد. وگرنه کلیگویی و بیان حرفهای تکراری و توقف در ظواهر صرفا ایستادن بر دروازه ورود به عرصه جهاد تبیین است نه بیشتر!
***
1_ https://mashghenow.com/?p=5324
2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1207645
3_ rasanews.ir/002x8R