دو رویکرد درباره نیاز به ریاضیات فراوان در علم اقتصاد مطرح است. موافقان حضور ریاضیات فراوان و تخصصی در علم اقتصاد استدلالهای خود را دارند و در برابر آنها طیف دیگری از اقتصاددانان هستند که حضور تجربیات تاریخی در علم اقتصاد را بر ریاضیات پیچیده ارجح میدانند. صحت این استدلال مبنی بر اینکه ریاضیات فراوان و تاریخ اندکی در رشته اقتصاد وجود دارد از سوی کارشناسان اقتصاد مورد بحث قرار گرفته است. دکتر رابرت اسکیدلسکی، استاد دانشگاه واریک و متخصص تاریخ اقتصاد و دکتر استیو پیشکه، استاد اقتصاد مدرسه اقتصاد لندن در جلسهای که در همین دانشگاه برگزار شد نظرات خود را درباره این مساله ارائه کردهاند. به دلیل اهمیت این نشست که در دسامبر2015 برگزار شده است «دنیایاقتصاد» خلاصهای از آن را منتشر میکند.
دکتر اسکیدلسکی معتقد است که اصولا علت مطالعه علم اقتصاد فهم این است که اقتصادها چگونه کار میکنند و ریاضیات و تاریخ دو راه برای فهم آن هستند که به لحاظ شناختی در دو قطب متفاوت قرار دارند. ریاضیات با گزارههایی سروکار دارد که لزوما درست هستند و شاخهای از منطق است. از سوی دیگر ریاضیات با گزارههایی سروکار دارد که قابل اثبات هستند. اقتصاددانان ریاضیات را در معنای دوم آن تایید میکنند که برای تولید گزارههای قابل اثبات است و در طول تاریخ آن را به عنوان راهی برای تعریف قوانین برجسته ستودهاند.
دکتر اسکیدلسکی این استدلال را مطرح میکند که یک مدل اقتصادی شباهتی با مدل یک هواپیما ندارد که واقعیت در فرم کوچک شده آن است؛ مدلهای اقتصادی از طریق فرضیات به واقعیت نزدیک میشوند. در واقع فرضیات بهدلیل سادهسازی انتخاب میشوند تا با حذف عوامل غیربنیادین حل یک معادله را ممکن سازند. ولی این عمل حذف، در واقع انتخابی است که مساله مورد نظر را در بخشهای خاصی مورد بررسی قرار میدهد که منعکسکننده ارزش یک اقتصاددان است؛ چراکه آنها براساس مدلسازی ریاضی وارد این فرضیات میشوند و به مشکلاتی که به نظرشان مهم است، میپردازند و با حذف سایر دیدگاهها، دیدگاه خود را درباره چگونگی حل مساله لحاظ میکنند و این امکان حذف همراه با اثبات هر چیز، این انگیزه قوی را ایجاد میکند تا جهان واقعی را به مدلها شبیهتر کنیم تا اینکه مدلها را شبیه دنیای حقیقی درآوریم و این یک انحراف بسیار مهم در اقتصاد ریاضیاتی است.
اما نقش تاریخ در اقتصاد بررسی واقعیت است و تاریخ اقتصاد، تاریخ تفکرات اقتصادی و تاریخ سیاسی شاخههایی هستند که همین هدف را دنبال میکنند که همه آنها در برنامه آموزشی رشته اقتصاد یا حذف شدهاند یا به حداقل رسیدهاند. دلیل کلی برای حذف تاریخ از این اعتقاد نشأت میگیرد که هرچیزی که قرار است از تاریخ آموخته شود در جدیدترین کتابهای آموزشی مشارکت داده شده و این باور اثرات جدی بر مطالعه عقاید اقتصادی داشته است. اگر اقتصاد مانند علوم طبیعی است و درسهای تاریخ در مدلهای آن گنجانده شدهاند، هیچ هدفی برای یادآوری تاریخ اشتباهات وجود ندارد. با این وجود نکته مطالعه عقاید اقتصادی فهم این مساله است که مباحث مهم در اقتصاد هیچگاه حل نشدهاند و ما امروز هنوز درگیر آنها هستیم. تاریخ به ما نشان میدهد چگونه عقاید اقتصادی نشاندهنده ساختارهای گذشته هستند.
در ادامه این جلسه، پروفسور استیو پیشکه، استاد اقتصاد مدرسه اقتصاد لندن به دفاع از حضور تاریخ در اقتصاد پرداخت و گفت: «صحبتهایی که اینجا شد درباره ریاضیات و مدلسازی حوزهای نیست که من در آن کار میکنم. دوسوم از بهترین اقتصاددانان بر اهمیت تئوری ریاضیات در اقتصاد تاکید کردند بهصورت کلی اینگونه به نظر میرسد که در اقتصاد کارهای زیادی انجام شده است.» پروفسور استیو پیشکه بر این باور است که اقتصاد از مدلسازی صرف فاصله گرفته است و به مشاهده شواهد و فکر کردن و مطالعه درباره آنها پرداخته است. تاکنون کارهای دورهای زیادی انجام شده است که خیلی از آنها کارهای ریاضی صرف و مدلسازی نیست. او افزود: ما تئوریهای زیادی در پسزمینه ذهن خود داریم که دیگر همه باید با این تئوریها موافق باشند و ضروری است که این تئوریها فهمیده شود و درباره آنها فکر شود. بنابراین یک نکته این است که من فکر میکنم هنوز کار کافی در زمینه تئوریهای اقتصادی انجام نشده است؛ البته کارهایی هم وجود داشته که آگاهیهایی در این زمینه به ما میدهد.
پیشکه در ادامه با اشاره به اینکه خیلی از اقتصاددانان وجود دارند که کاملا با مسائل جهان درگیرند و کاملا با اتفاقاتی که در جهان رخ میدهد هماهنگ هستند و با سیاست درگیر و آشنا هستند، افزود: بنابراین من فکر میکنم آموزش و پژوهش در اقتصاد دو مقوله جدا از هم هستند. وی بهعنوان مدافع حضور تاریخ در اقتصاد گفت: «ما نیاز به ریاضیات کمتر و مدلسازیهای کمتر داریم. اما من مانند خیلیها هرگز نمیگویم که باید همه مدلها و ریاضیات را دور بریزیم. من علاقهمندم که تاریخ بیشتری در اقتصاد وجود داشته باشد و معتقدم که اقتصاددانان باید با دانشمندان جامعه شناس بیشتر در تعامل و ارتباط باشند.» وی در پایان افزود: «میدانم که تعامل با جامعهشناسان و علم جامعهشناسی برای اقتصاددانان خیلی پیچیده است. اما باید بگویم که اینکه این تعامل میتواند به تحول اقتصاد منجر شود، درست است؛ اما نباید توقع یک تحول ناگهانی و سریع در علم اقتصاد را داشته باشیم و نباید توقع داشته باشیم که اقتصاد کاملا تبدیل به یک محتوایی متفاوت شود.» به عقیده پیشکه در واقع اقتصاد فقط بازارهای آزاد و تجارت آزاد که بهوسیله دولت تسخیر میشود، نیست و طیف گستردهای از ایدههای مختلف را دربرمیگیرد. وی خواهان ارتباط بین اقتصاد، تاریخ و توسعه است و باور دارد که این ارتباط بین توسعه اقتصادی و عوامل تاریخی و اجتماعی برای کشورها، امری حیاتی و مهم است.