سرویس سیاست مشرق _ اخیراً مطلبی با عنوان "بازتولید سرنوشت حکومتهای اقتدارگرا" در سایت صبح ما منتشر شد که ادعا میکند سرنوشت فروپاشی شوروی و سقوط پهلوی در انتظار نظام جمهوری اسلامی ایران نیز هست!
نویسنده که فردی به نام "مرتضی صارمی" است در بخشی از این مطلب مینویسد: سخنان منتسب به جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه مبنی بر اینکه «سپاهیان باید بدون ترس دست به ماشه باشند تا از انقلاب دفاع کنند» قابل تأمل و با شعار اوایل انقلاب حکومت بر دلها نه بر ابدان منافات دارد. بکار بردن این واژه در قاموس یک عنصر انقلابی معنی و مفهوم ندارد، مگر ارزشهای حاکم بر این عناصر سطحی و صرفا دارای رنگ و لعاب باشد که متأثر از تئوری النصر بالرعب یا پیروزی با حاکم کردن وحشت و ترس است که از شاخص های گفتمان اقتدارگرایی است. این نگرش همزمان دو رویکرد قدسی سازی و سرکوب برای تثبیت قدرت مطلقه فردی را با بزرگ نمایی به نمایش میگذارد.
او در ادامه با بیان اینکه "اگر تاریخ تحولات سیاسی در اردوگاه نظام سوسیالیستی شرق را مرور کنیم آئینهای است که انعکاس آن در دو گفتمان موجود کشور که یکی به دنبال «اصلاح وضع موجود» است و دیگری در پی «حفظ وضع موجود» می باشد، قابل مشاهده است، به تشریح فرایند فروپاشی شوروی در زمان گورباچوف به زعم خود میپردازد و سپس میگوید: غمگینانه باید گفت در ایران این «رویداد» و «رویکرد» اتفاق افتاده است.
نویسنده مطلب مذکور حکومت پهلوی را هم نمونهای از همین فرایند عنوان میکند با این تفاوت که در فرجام پهلوی فروپاشی رخ نداد بلکه انقلاب شد.
در بخش پایانی یادداشت مذکور نیز میخوانیم:
"بدون شک پدیده انقلاب ها و حکومت ها مانند دیگر موجودات طبیعی دچار پیری، فرسایش و ریزش می شوند از آنجا که انقلاب دائمی یا پی در پی، سرمایه های مادی و انسانی کشور را مستهلک و نابود می کند با روش «اصلاح» و تفاهم بین حکومت و مردم، مانع پیری و فرسودگی و نابودی و دگرگونی مداوم می شوند.
مهمترین تالی فاسد نظام کمونیستی شوروی و پادشاهی مطلقه پهلوی در ایران، وجود یک حکومت «اقتدارگرا و تک حزبی» بود که در آنها «رقابت و پاسخگویی» وجود نداشت و به جای ایجاد سرمایه گذاری در جامعه مدنی و تقویت سرمایه اجتماعی به ایجاد و تقویت نهادهای امنیتی مانند ک گ ب و ساواک پرداختند ولی با کودتا و سرکوب قادر به تداوم این حکومتها نشدند.
گویا سرنوشت حکومتهای اقتدارگرا با وجود تندروها در حال بازتولید است. "[1]
*طعنه، ضمیر مرجع و سمت اشاره این نویسنده و این یادداشت که صراحتا نظام جمهوری اسلامی و مدافعین آن از جمله سپاه پاسداران را مورد خطاب قرار داده غیر قابل انکار است.
طعنهای که عملا تقلا کرده بین نظام اسلامی و سپاه پاسداران با شوروی و رژیم شاه و کا گ ب و ساواک یک اینهمانی برقرار کند!
مخاطبان و خوانندگان محترم باید بدانند که اینهمانی حکومتهای ساقط شده با نظام مقتدر جمهوری اسلامی ایران بخشی از شغل روزمره برخی کسان در داخل اردوگاه چپ ایرانی است و تقریبا روزی نیست که آنها با سوء استفاده از نجابت رهبری و رواداری نظام اسلامی، صفت یک دیکتاتور یا یک نظام اسقاط شده را به نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت ندهند!
مثالهای فراوانی در این زمینه وجود دارد که در ادامه برخی از آنها به رؤیت مخاطبان محترم میرسد:
1_ عباس عبدی در سال 97: تبعیض و تحقیر پهلوی علیه مردم منجر به سقوط شد و جمهوری اسلامی هم دچار تبعیض است. [2]
2_ سعید حجاریان در سال 97: اصلاحطلبی نمیمیرد؛ چه در دوره شاه، چه در دوره جمهوری اسلامی و چه در سایر ادوار. [3]
3_ سعید حجاریان در سال 95: اگر بزهای فراری (کنایه از بروز فساد) زیاد شوند ما هم به سرنوشت بنیاسرائیل مبتلی میشویم. [4]
4_ فیاض زاهد در سال 95: اصلاحطلبان آخرین سنگر نظام جمهوری اسلامی هستند و این چنین نخواهد بود که مردمی که از جریان اصلاح طلبی ناامید شدهاند سراغ جناح رقیب بروند بلکه مایوس شدن مردم از اصلاحطلبان به طور قطع فضا را تند و رادیکال تر می کند... پس از محاکمه مهندس بازرگان و دوستانشان –در دوران شاه- "جنبشهای چریکی مسلحانه" در ایران شروع شد. [5]
5_ مصطفی تاجزاده در سال 97: شاه فروپاشید نه به این دلیل که از مردم عذرخواهی کرد بلکه پیام مردم را دیر شنید. برای جمهوری اسلامی هنوز دیر نشده، ولی دراین مورد تضمینی نداریم چون ممکن است به قول قیصر امینپور «خیلی زود دیر شود.»[6]
*بدیهیست که در قبال اظهارات این افراد احتمالات بسیار بدبینانهای به اذهان دلسوزان انقلاب خطور میکند. مثلا اینکه یک ذهن سیاسی در چه مرتبهای از بدخواهی میتواند قرار بگیرد که اینطور حکومت کشورش را به سخره بگیرد و بدترین آرزوها را برایش داشته باشد!
هرچه هست اما به لحاظ تحلیلی باید دانست که اولا ادعاهای اینان صحیح نیست و نظام جمهوری اسلامی ایران در فرم و محتوا همچنان بر مسیر عقلانیت و دیانت در حرکت است نه در مسیرهای غلط.
یعنی صحبتهای این افراد میتوانست درست باشد صرفا به این شرط که نظام جمهوری اسلامی یک "نظام جائر" باشد و قوانینش و مدیریتش به جای عقلانیت بر نفسانیت استوار شده باشد. چیزی شبیه به حکومتهای بولشویکی یا پهلوی.
اما حقیقت اینست که نظام اسلامی نشان داده با فساد در هر سطحی برخورد میکند، قشر مستضعف برای او در اولویت رسیدگی است، شکنجه در آن جایی ندارد، به ندای مظلوم در هر کجای عالم اهمیت میدهد و منتقد اصولی را نیز پذیراست.
در وهله بعد نیز بایستی به تحلیلگران بدبین و آرزومندان سیاسی سقوط نظام این حقیقت را گوشزد کرد که حکومتی که از پس بحرانهای بزرگ داخلی و خارجی سر به سلامت عبور میکند و توانسته پس از 40 سال تبدیل به یک هژمون بزرگ در جهان شود که حتی از متحدان خود نیز حمایت سیاسی و امنیتی و اقتصادی میکند؛ طبعا به بنیاد استقرار رسیده و نه تنها هر روز جوانتر میشود بلکه مادام که بر مسیر عقلانیت و دیانت در حرکت باشد؛ آفتی در ریشههای آن رسوخ نخواهد کرد.
درباره سپاه نیز کسی نیست که نداند سپاه از ابتدای انقلاب خود را فدایی اسلام و ایران قرار داده و چگونه در هر عرصهای که مردم به وجود این نهاد انقلابی نیاز داشته باشند؛ حضور او قطعی خواهد بود. خواه برای حفظ ایران از شرّ دشمن مسلح و خواه برای کشیدن لولههای آب به یک روستای کوچک...
*روایت جالب رهبری از آرزوی دشمن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران/ شبههای که موجب اثبات حقانیت نظام میشود
تقریبا همه از کودک و بزرگ در ایران میدانند که آرزوی نبودن نظام جمهوری اسلامی ایران در وهله اول خواسته و تمنّای دشمن است.
خواستهای که روایت رهبر معظم انقلاب درباره آن یک روایت شنیدنی و قابل تأمل است.
ایشان در بیانات اخیر خود در سالگرد بزرگداشت ارتحال امام خمینی(ره) در این رابطه فرمودند:
"در اوّل انقلاب وعده میدادند که جمهوری اسلامی شش ماه بیشتر عمر نخواهد کرد و سقوط خواهد کرد؛ بعد، این شش ماه که میگذشت، شش ماه تمدیدش میکردند میگفتند شش ماه دیگر! از این ششماههها بیش از هشتاد شش ماه گذشته، جمهوری اسلامی که آن روز یک نهال باریک بود، یک درخت تناور و ریشهداری شده، روزبهروز قویتر و مقتدرتر هم شده...مثل محاسبهشان در قضیّهی جنگ تحمیلی؛ به صدّام کمک کردند به خیال اینکه در ظرف چند روز جمهوری اسلامی را ساقط کند؛ کودتاگران را کمک کردند به امید اینکه بتوانند یک غلطی بکنند؛ همهی اینها محاسباتی بود که آمریکاییها و غربیها کردند و همه غلط بود. امروز هم این محاسبه غلط است که خیال کنند میتوانند ملّت ایران را در مقابل نظام اسلامی قرار بدهند، میتوانند در مقابل جمهوری اسلامی عاملی را قرار بدهند که میدانند جمهوری اسلامی به آن عامل خیلی اهمّیّت میدهد و آن، عاملِ مردم است. "[7]
قضاوت درباره گزاره ذهنی برخی اصلاحطلبان و رسانههای آنها مبنی بر "اینهمانی نظام اسلامی با حکومتهای جائر"، فرایندی است که به زعم تحلیلگران میتواند موجب اثبات حقانیت نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بشود.
چه اینکه در فرایند آنالیز اشاره شده باید در مقابل اینهمانی و آرزوی نبودن نظام اسلامی به گزارههای سمت مقابل نیز اندیشید.
اینکه چرا نظام اسلامی ایران هر روز قویتر از قبل شده است؟
چرا سپاه بر خلاف کا گ ب و ساواک مروّج خشونت نیست، در دلهای مردم قرار دارد و توانسته در کنار سایر نیروهای امنیتی کشور به همه متحدان ایران اسلامی امنیت ببخشد؟
چرا با وجود دشمنان عنود و جهانی اما ایران اسلامی در مقابل هیچ فشاری قد خم نکرد؟
و مهمتر از همه اینکه عقلانیت و قضاوت فلسفی درباره کارنامه و عملکردهای نظام جمهوری اسلامی ایران چه میگوید و آنرا تأیید میکند یا خیر؟
برخی از بدخواهان معتقدند که عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران عقلانی نیست! اما هنگامی که در نتیجه این ادعا، استقرار و پیشرفت همچنان نظام و مثلا تشییع میلیونی شهید سلیمانی بر دستان مردم را میبینند، به چند مشکل روتین اقتصادی اشاره میکنند و وعده همان "شش ماه دیگر" را میدهند! و البته به مردم نمیگویند که این مشکلات در تمام کشورهای جهان نیز وجود دارد. ضمن اینکه ایران اسلامی هم در مسیر رفع آنها قرار دارد.
سؤالات اشاره شده و پاسخهای آنها یقینا حقانیتهای بزرگی را از دل شبهات آشکار میسازد.
***
1_http://sobhema.news/?p=21637
2_ mshrgh.ir/888076
3_mshrgh.ir/857944
4_https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-600324
5_ http://www.mersadnews.ir/index.php/news/354366
6_ mshrgh.ir/891131
7_ https://khl.ink/f/50381