اشاره
در پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت[1] دختری در خاندان امام علی(ع) به نام زینب(ع) به دنیا آمد. در آن موقع پیامبر(ص) در سفر بودند که بعد از بازگشت، به محض شنیدن خبر تولد، سریع به خانه ی امیرالمؤمنین (ع) رفته، نوزاد را در آغوش گرفتند و بوسیدند، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است، برای ایشان انتخاب نمودند.[2]
برای این مولود با عظمت بیش از 60 لقب ذکر شده است، از جمله: نائبة الزهراء، ملیکة النساء، سیدة العقایل، فصیحة، بلیغة، کاملة، عابدة، فاضلة، عقیلة، عارفة، صابرة، عظیمة بلواها، محدثه، عالمة، فهیمة و...[3] ایشان زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود و مشهور به «عقیلة بنی هاشم» که با پسرعموی خود «عبدالله بن جعفر طیّار» ازدواج کرد و ثمرۀ آن فرزندانی بود که دو تن از آن ها (محمد و عون) در کربلا به شهادت رسیدند.[4] مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی در فضایل ایشان گفته است:
«او جوامع علم و اصول حکمت را از پیامبر رحمت(ص) به ارث برده است. در بلندمرتبه بودن همت و صبر در سختی های خسته کننده و طاقت فرسا، سرّ پدرش (اوصاف پدرش در او نهان) بود.[5] آن بانوی بزرگ در نیمۀ رجب سال 62ق در سن 56 سالگی، با کوله باری از غم و اندوه، دنیای فانی را وداع گفت و به دیار حق شتافت.»[6]
حضرت زینب(ع) الگوی جامع
آن حضرت در جهات عدیده ای می تواند برای جامعۀ اسلامی، به ویژه زنان الگو باشد: «فانّ فضائلها و فواضلها و خصالها و جلالها و علمها و عملها و عصمتها و عفّتها و نورها و ضیائها و شرفها و بهائها تالیة امّها صلوات الله علیها»؛[7] یعنی در تمام فضایل، مانند مادرش حضرت زهرا(ع) بوده است.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) دربارۀ کامل و الگو بودن حضرت می فرماید: «زینب کبری(ع) یک نمونۀ کامل از زن مسلمان است؛ یعنی الگویی که اسلام برای تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است. زینب کبری(ع) دارای شخصیت چند بُعدی است؛ دانا و خبیر و دارای معرفت والا و یک انسان برجسته است[8]. ..زینب کبری(ع) یک شخصیت برجسته، یک انسان بزرگ و یک زن قابل تبعیت و پیروی محسوب می شد. از لحاظ علمی، از لحاظ تقوا، از لحاظ پاکدامنی و طهارت، از لحاظ برجستگی اخلاقی... و از جهات گوناگون، یک استاد، معلم معنویت، معلم اخلاق و معلم رفتار الگوی مردان و زنان بزرگ عالم... و الگو برای همۀ مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم.»[9]
با توجه به اینکه سالروز ولادت ایشان را به نام «روز پرستار» نام گذاری کرده اند، مناسب است که با بیان دو ویژگی این بانو ی بزرگ اسلام ضمن تقدیر و تشکر از روحیه جهادی و صبوری پرستاران گرامی، خواستار الگو برداری همه جامعه اسلامی از این دو ویژگی شویم.
الف) الگوبرداری از روحیه جهادی حضرت زینب (ع)
ایمان به خدا آثار و لوازمی داردکه از جمله آن مبارزه و جهاد در راه خداست. قرآن می فرماید: ﴿الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا و نَصَرُوا اولئِک همُ المُؤْمِنُونَ حَقّاً﴾؛[10] «آنان که ایمان آورده و مهاجرت کردند و در راه خدا پیکار نمودند، همانان که (مؤمنان را) پناه داده و یاری کردند، مؤمن واقعی و حقیقی این هایند.» به همین دلیل است که خدای تعالی با مراتبی مجاهدان را بر دیگران فضیلت و برتری داده است: ﴿الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّه بامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِم اعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللَّه﴾؛[11] «درجۀ آنان که ایمان آورده و مهاجرت کردند و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد نمودند، در پیشگاه خدا برتر و بزرگ تر از دیگران است.»
منظور از جهاد، همان جهد و کوشش و پیکار در راه خدا و فداکاری و گذشت در این راه است و این کار از هر کسی به نحوی برمی آید و تحت شرایط خاصی شایسته می باشد و به همین جهت است که جهاد با شمشیر در میدان جنگ بر زن ها واجب نیست؛ اما اگر از راه های دیگری که با خلقت وجودی آنان سازگار باشد، بتوانند خدمتی در این راه انجام دهند، یکی از نشانه های ایمان و کمال است.
حضرت زینب کبری(ع) در مسئولیت بزرگ جهاد در راه خدا، از مال و همسر و فرزند گذشت و با کمال شهامت و فداکاری، از هرچه لازم بود، دست کشید و در همه جا یار مهربان برادر بود و در چند مورد جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) در وصف این بانوی خستگی ناپذیر می فرماید: «در عاشورا، در حادثۀ کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب(ع) بود... این حادثه نشان داد که زن در حاشیۀ تاریخ نیست؛ (بلکه ) زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد...[12] حضرت زینب(ع) آن کسی است که از لحظۀ شهادت امام حسین(ع)، این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و با کمال اقتدار؛ آن چنان که شایستۀ دختر امیرالمؤمنین(ع) است، در این راه حرکت کرد. این ها توانستند اسلام را جاودانه کنند و دین مردم را حفظ نمایند... و با این حرکت، تاریخ را نجات دادند.»[13]
نمونه هایی از جهادهای حضرت زینب(ع)
در ذیل به نمونه هایی برای اثبات روحیه جهادی حضرت زینب(ع) اشاره می کنیم:
1. جهاد علمی
آن حضرت در راه فراهم شدن علم الهی چنان تلاش کرد و جهاد نمود تا ملقب به «عالمۀ غیر معلمه» شد و در راه تعلیم و تربیت و گسترش علوم قرآنی و تبلیغ اسلام، این ویژگی را به اثبات رساند؛
2. جهاد با زبان در مقابل ستمگر
جهاد در مقابل ظالمان زمان، از صفات بارز پرواپیشگانی است که خدا در نظرشان بزرگ و غیر او کوچک می باشد.[14] سرّ شجاعت اولیای الهی نیز در همین است.
حضرت زینب(ع) از شجاعت حیدری بهره مند بود و به «لَبوَةُ الهٰاشِمِیَّة؛[15] شیرزن هاشمی» لقب گرفت و چون مردان بر سر دشمن فریاد می زد، توبیخ و تحقیرشان می کرد و از کسی هراسی به دل نداشت. او از برق شمشیر خون چکان آدم کشان واهمه نداشته، در آن روز فراموش نشدنی، در میان آن همه شمشیر و کشتگان فریاد زد: آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟
آن حضرت در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه ای می نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او، تحقیرش می کند و «فاسق» و «فاجر» معرفی می خواند و می گوید: «الْحمْدُ للَّهِ الَّذِی اکرَمَنا بِمُحَمَّدٍ(ص) و طَهَّرَنا تطهیراً انما یفْضَحُ اللَّهُ الْفاسِقَ وَ یکذِبُ الفاجر و هو غیرنا؛[16] سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد(ص) گرامی داشت و از پلیدی ها پاک نمود. همانا فاسق رسوا می شود و بدکار دروغ می گوید و او غیر ما می باشد.»
و نیز در مقابل یزید خیره سر، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، می فرماید: «وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَی الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَک إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَک وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَک وَ أَسْتَکبِرُ تَوْبِیخَک؛[17] اگر فشارهای روزگار مرا به سخن گفتن با چون تویی واداشته [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک دانسته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می دانم.»
صدای زندۀ علی به صوت دلپذیر تو
اسیر شام بودی و یزید شد اسیر تو
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) دربارۀ جهاد تبلیغی این قهرمان کربلا می فرماید: «در واقع ایشان در دو جبهه مشغول به جهاد بودند: یکی در جنگ سخت کربلا و دومی جنگ نرم فرهنگی و تبلیغاتی دشمن که بسیار مشکل تر از جنگ سخت بود؛ اما حضرت زینب(ع) در هر دو جنگ پایداری نمود، خصوصاً با حماسه آفرینی شگفت انگیز خویش در عرصۀ جهاد فرهنگی و تبلیغاتی، چهرۀ باطل دشمنان را آشکار نمود و با رسوایی آنان، بر خصم پیروز گردید و در حقیقت، این جهاد فرهنگی حضرت زینب(ع) بود که قیام عاشورا را تکمیل نمود.»[18]
3. جهاد تبلیغی
گرچه عاشورا پدیده ای است که به وجود آورندۀ آن امام حسین(ع) بود؛ اما بدون شک پرورش دهندۀ آن، حضرت زینب(ع) بوده است، وظیفۀ مهم آن بانو پس از عصر عاشورا، پاسداری از نهضت خونین برادر و رساندن پیام کربلا به جهانیان بود. خطبه های آتشین و بلند پایۀ آن حضرت، تمام نقشه های شوم یزیدیان را بر آب کرد و تمام بافته های سی و چند سالۀ بنی امیه را پنبه نمود و کاخ امویان را برای همیشه لرزاند و واژگون کرد.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) می فرمایند: «دلیل این که پیام حضرت بعد از واقعۀ عاشورا در مردم تأثیر گذاشت، این بود که حضرت زینب(ع) واقعیت و حقایق را بازگو کرد. مردم با حقایق آشنا نبودند. دشمنان کاری کرده بودند که مردم حقایق را نبینند و حضرت زینب(ع) واقعیت و حقایق را بیان کرد.»[19]
4. جهاد رفتاری
پس از اینکه امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، حضرت زینب(ع) به سرعت به طرف میدان حرکت کرد. وقتی بدن خونین و پاره پارۀ برادر را دید، شیون کنان فریاد کشید: «یالیتَ السَّمَآءَ أَطْبَقَتْ عَلی الأَرْضِ، و لَیتَ الْجِبَالَ تَدَکدَکتْ عَلَی السَّهْلِ؛[20] ای کاش آسمان بر سر زمین خراب می شد و کاش کوه ها از هم می پاشیدند و به بیانان ها می ریختند.»
و زمانی که اسیران را از کنار بدن های قطعه قطعه شدۀ شهیدان عبور می دادند، آن حضرت پیکر شهدا و بدن برادر را دید، صدا زد: «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمقامِ عِنْدَکَ لَاخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَ لَوْ اَنَّ السُّباعَ تَأکُلُ منْ لَحمی؛[21] برادرم! اگر مرا بین سکونت در کنار تو - کربلا - و رفتن به سوی مدینه مخیر می نمودند، سکونت نزد تو را برمی گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.»
و در برخی مقاتل آمده است که در این هنگام رو به مدینه کرده، فریاد زدند: «وامحمداه! صَلّی عَلَیْکَ مَلیکُ السَّماء، هَذا حسَینٌ بِالعَراء، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاء وَاثکْلاه وَ بنَاتُکَ سبَایَا، اِلَی اللهِ الْمُشتَکی وَ اِلی مُحَمَّدٍ الْمُصطَفی و الی عَلِیٍ المُرتَضَی و...؛[22] فریاد ای محمد! درود فرشتگان آسمان بر تو باد. این حسین توست که در خون غوطه ور گشته، اعضایش قطع شده و دختران تو به اسیر برد می شوند. در پیشگاه خدا شکایت می برم و نزد محمد مصطفی(ص) و علی مرتضی (ع) و...»
راوی می گوید: زینب کبری (ع) به گونه ای سوزناک روضه خواند و گریه کرد که: «فَاَبکتَ وَالله کلُّ عَدوٍّ وَ صَدَیقٍ؛[23] سوگند به خدا! هر دوست و دشمن گریه کرد.» و همین طور در شام و مدینه مجالس سوگواری بر پا کردند و دستور دادند: محمل ها را سیاه پوش کنید تا مردم بدانند که ما در مصیبت و عزاداری برای کشته شدن فرزندان زهرا (ع) هستیم. و همین عزاداری ها زمینه ساز قیام مردم علیه قاتلان امام حسین(ع) بود که توانست کاخ یزیدیان را متزلزل کند.
5. جهاد با سخنرانی
هنگامی که کاروان اسرا به کوفه رسید، حضرت زینب(ع) بر مسند خطابه ایستاد و چنین فرمود: «...أَما بعْدُ یا أَهْلَ الْکوفَةِ، یا اَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ وَ الْمَکرِ، أَلا فَلا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لا هَدَأَتِ الزَّفرَةُ، إِنما مثَلُکمْ کمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّة أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیمانَکمْ دَخَلا بَینَکمْ، هَلْ فِیکمْ إِلاَّ الصلِفُ وَ الْعجبُ وَ الشنَفُ وَ الْکذِبُ وَ مَلْقُ الاِماءِ وَ غَمْرُ الأَعْداءِ، أَوْ کمَرْعی عَلی دِمْنَة، أَوْ کفِضَّة عَلی مَلْحُودَة؛[24]. ..اما بعد، هان ای مردم کوفه! ای اهل نیرنگ و فریب! گریه می کنید؟ ای کاش هیچ گاه اشک چشم هایتان تمام نشود و هرگز ناله هایتان خاموش نگردد. همانا مَثل شما مَثل زنی است که رشتۀ خویش را پس از خوب تابیدن، باز می کرد. شما سوگندهای خود را دستاویز فساد در میان خویش قرار داده اید. آیا در شما جز چاپلوسی و آلودگی و سینه های پرکینه و تملق گویی کنیزان و خریدن ناز دشمنان دین، خصلتی هست؟ مَثل شما مَثل گیاه و علفی است که در مزبله می روید یا قبری که با آجر. و سنگ های با شکوه مزیّن گردد؛ اما درون آن لاشه ای گندیده باشد.[25]
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) می فرماید: «خطبة فراموش نشدنی زینب کبری(ع) در بازار کوفه، یک حرف زدن معمولی نیست... این جوهر زنانۀ مؤمن، این جور خودش را در شرایط دشوار نشان می دهد.
این زن است که الگوست؛ الگو برای همۀ مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم... و در دارالامارۀ ابن زیاد نیز چنان نیرومندانه ایستاد و پرخاش گرانه سخن گفت و او را حقیر و کوچک شمرد که توان سخن گفتن را از او گرفت و پس از ورود به شام و حضور در مجلس یزید، با سخنان علی گونه اش، چنان او را رسوا کرد و او را به گریه و پشیمانی واداشت.»[26]
6. جهاد برای حفظ اسرا
علامه قزوینی(ره) می نویسد: عقل و درایتی که زینب(ع) داشت، حادثۀ کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین(ع) را از مرگ حتمی نجات داد و کاخ یزید را به لرزه در آورد و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود.»[27]
حضرت زینب(ع) برای حفظ جان اسرا، خطرات را به جان می خرید و حتی از سهمیۀ آب و غذای خویش استفاده نمی کرد و آن را به کودکان می داد. امام زین العابدین(ع) می فرمایند: «تقْسَمُ ما یُصِیبُهَا مِنَ الطَّعَامَ عَلَی الْأَطْفَالِ، لِأَنَّ الْقَوْمَ کَانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا رَغِیفاً وَاحِداً مِنَ الْخُبْزِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ؛[28] عمه ام زینب(ع) [در مدت اسارت] غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می دادند، بین بچه ها تقسیم می کرد؛ چون آن ها در هر شبانه روز به هر یک از ما فقط یک قرص نان می دادند.» حضرت سختی ها و تازیانه ها را به جان خود می خرید و نمی گذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) می فرماید: «حضرت زینب(ع) هم در حرکت به سمت کربلا همراه امام حسین(ع)؛ هم در حادثۀ روز عاشورا آن سختی ها و آن محنت ها؛ هم در حادثۀ بعد از شهادت حسین بن علی (ع) بی سرپناهی این مجموعۀ به جا ماندۀ کودک و زن، به عنوان یک ولیّ الهی آن چنان درخشید که نظیر او را نمی شود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمی شود نظیری برای این پیدا کرد. .. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبری(ع) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست.»[29]
7. جهاد برای آرامش اطرافیان
یکی از مهم ترین جهادهای حضرت زینب(ع) روحیه بخشی بوده است. حضرت بعد از شهادت مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، سپس در شهادت برادرش امام حسن(ع) نقش مهمی در تسلای بازماندگان ایفا کرد و پس از شهادت امام حسین(ع) و در طول دوران اسارت، این صفت نیکوی ایشان بیش تر ظهور کرد. حضرت پیوسته یاور و پناه اسیران و در همه جا مایۀ نجات و آرامش آن ها بود و حتی تسلی بخش دل امام سجاد(ع) می شد، آنجا که به امام عرض می کند: «فقَالَتْ لَا یجْزِعَنَّک مَا تَرَی فَوَ اللَّهِ إِنَّ ذَلِک لَعَهْدٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) إِلَی جَدِّک وَ أَبِیک وَ عَمِّک ؛[30] [ای پسر برادر!] آنچه می بینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد. به خدا سوگند! این عهد رسول خدا(ص) از جد و پدر و عمویت(ع) می باشد.»
به امید اینکه همه مؤمنین به ویژه پرستاران عزیز و گرامی بتوانند با الگو برداری از این روحیه حضرت زینب(ع) در خدمات خود موفق تر باشند.
ب) الگوبرداری از روحیه صبوری حضرت زینب(ع)
خدای متعال می فرماید: ﴿وَ جعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُون﴾؛[31] «و از آن ها امامان و پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می کردند، به خاطر اینکه شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند.»
امام صادق(ع) نیز می فرمایند: «فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ لَمْ یخْرُجْ مِنَ الدُّنْیا حَتَّی یقِرَّ اللَّهُ لَهُ عَینَهُ فِی أَعْدَائِهِ مَعَ مَا یدَّخِرُ لَهُ فِی الْآخِرَةِ؛[32] کسی که شکیبایی کند و آن را به حساب خدا بگذارد، از دنیا بیرون نمی رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن کند، علاوه بر پاداش هایی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد.»
حضرت زینب(ع) صبر در عبادت داشت، تا جایی که امام سجاد(ع) می فرمایند: عمه ام زینب(ع) در مسیر کوفه تا شام تمام نمازهای واجب و مستحب را اقامه می نمود و در بعضی منازل نشسته نماز می گزارد! سؤال شد: چرا نشسته نماز می خواند؟ امام فرمودند: به خاطر شدت گرسنگی و ضعف در آن سه شبانه روز بود؛ چون ایشان طعام خود را بین اطفال تقسیم میکرد.[33]
صبر در مصیبت حضرت زینب(ع) نیز در اوج قله قرار داشت و می توان ایشان را مصداق بارز آیۀ: ﴿وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾؛[34] «در سختی و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند. آنانند کسانی که راست گفته اند و آنان همان پرهیزگارانند.» و در زیارتنامۀ آن حضرت می خوانیم: «لَقَد عَجِبَت مِن صَبرِک ملائِکةُ السماء؛ ملائکۀ آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصاً در ماجرای کربلا چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد که صبر از روی او خجل شد. علامه مامقانی(ره) می گوید: «وَ هیَ فی الصَّبر وَ الثُّباتَ وَحِیدَةٌ؛[35] او در صبر و پایداری یکتا و بی همتا بود.»
«قدامة بن زائدة» از پدرش نقل می کند که امام سجاد(ع) برایم نقل فرمود که: در کربلا نزدیک بود جان دهم... پس زینب(ع) گفت: آنچه می بینی تو را غمگین نکند، به خدا قسم! این عهدی است از فرستادۀ خدا به جدت و پدرت و عمویت(ع)» گفتم: این عهد چیست و آن خبر کدام است؟ حضرت زینب(ع) عرض کرد: ام ایمن برایم نقل کرد: روزی رسول خدا(ص) به منزل حضرت علی(ع) آمدند... بعد از سخنانی صدای گریۀ حضرت بلند و اشک شان همچون باران جاری شد... امام علی و فاطمه(ع) از پیامبر(ص) پرسیدند: چرا گریه می کنید؟ خداوند چشمانتان را گریان نبیند، از این حالت شما قلب ما جریحه دار شد. پیامبر(ص) فرمودند: جبرئیل(ع) بر من فرود آمد و گفت: ای محمد! به درستی که نوۀ تو - اشاره فرمود به حسین(ع) - بین گروهی از ذریه و اهل بیت و خوبان امت تو در کنار فرات کشته خواهد شد، در زمینی که کربلا نام دارد. پس پیامبر(ص) فرمودند: این بود آنچه مرا به گریه انداخت و محزون ساخت.
حضرت زینب(ع) می فرمایند: وقتی ابن ملجم - لعنة الله علیه - بر پدرم ضربه زد و اثر شهادت را در چهرۀ پدر دیدم، عرض کردم که ام ایمن برایم این گونه نقل کرده است، دوست دارم از شما آن را بشنوم. پدرم فرمود: دخترم! این خبر همان گونه است که ام ایمن برایت نقل کرده است. گویا تو و دختران اهل تو را در این سرزمین اسیر می بینم، با حال ذلت بار و ترسان، در حالی که می ترسید مردم شما را به سرعت از بین ببرند... بر شما باد به صبر کردن![36]
آری، بیش از چهل مصیبت برای حضرت زینب(ع) بیان شده است که در مقابل تمام آن ها صبر نمود؛[37] شاید صبر در مجلس ابن زیاد از سخت ترین مصائب بود؛ چراکه با نیش زبانش نمک به زخم حضرت می پاشید و برای آزردن ایشان گفت: «کیفَ رَأَیتِ صنْعَ اللَّه بِأَخِیک وَ أَهْلِ بَیتِک؛ کار خدا با برادر و خانواده ات را چگونه یافتی؟» حضرت زینب(ع) در پاسخ بی درنگ و با آرامشی که از صبر او حکایت داشت، فرمودند: «مَا رَأَیت إِلَّا جمِیلًا هؤُلَاء...؛[38] جز زیبایی چیزی ندیدم.» پس ابن زیاد ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت ها متعجب شد و قدرت محاجه را از دست داد.
تمام این نمونه ها الگویی بسیار عالی برای صبر و تحمل جامعۀ امروز ما است.
به ویژه برای خانواده های محترمی که عزیزانی را به خاطر ویروس منحوس کرونا از دست داده اند و بالاخص پرستارانی که روزانه در جلو چشمانشان عزیزانی به دیار حق می شتابند.
پی نوشت ها:
[1] ریاحین الشریعة، شیخ ذبیح الله محلاتی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1396ش، ج 3، ص 46.
[3] زینب کبری (ع) عقیله بنی هاشم، حسن الهی (بوته کار)، مؤسسه فرهنگی آفرینه، تهران، چاپ اول، 1375ش، صص 62 - 63.
[4] ریاحین الشریعة، ج 3، ص 210.
[5] زینب کبری(ع) عقیله بنی هاشم، صص 64 - 67.
[6] اخبار الزینبات، یحیی بن الحسن بن جعفر،کانون نشر اندیشه اسلامی قم، چاپ اول، بی تا، ص 122.
[7] زینب کبری(ع) عقیلۀ بنی هاشم، ص 83.
[8] بیانات رهبری(حفظه الله)، مورخ: 2/3/1384.
[9] همان، مورخ: 1/2/1389.
[12] بیانات رهبری(حفظه الله)، مورخ: 1/02/1389.
[13] همان، مورخ: 18/2/1377.
[14] نهج البلاغه، سید رضی، تصحیح: فیض الاسلام، خطبه 182: «عظم الخالق فی انفسهم، فصغر ما دونه فی اعینهم.»
[15] مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارتنامه حضرت زینب(ع).
[16] بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث، بیروت، چاپ اول، 1403ق، ج 45، صص 154 و 115.
[18] بیانات رهبری(حفظه الله)، مورخ: 17/10 /1393.
[20] بحار الانوار، ج 6، ص 54.
[21] معالی السبطین، محمدمهدی حائری مازندرانی، انتشارات صبح صادق، قم، چاپ اول، 1383ش، ج2، ص 55.
[22] سوگنامه آل محمد(ص)، محمدمحمدی اشتهاردی، انتشارات ناصر، قم، چاپ اول، 1393ش، ص 393.
[23] معالی السبطین، ص 31؛ بحار الانوار، ج 45، ص59.
[24] اللهوف علی قتلی الطفوف، علی بن موسی بن طاووس، ترجمه: احمد فهری زنجانی، نشر جهان، تهران، بی تا، ص 146.
[26] بیانات رهبری(حفظه الله)، مورخ: 1/02/1389.
[27] زینب(ع) من المهد الی اللحد، سید محمدکاظم قزوینی، نشر مرتضی، قم، چاپ اول، 1423ق، ص 40.
[28] ریاحین الشریعة، ج 3، ص 62.
[29] بیانات رهبری(حفظه الله)، مورخ: 19/11 /1388.
[30] بحار الانوار، ج 45، ص 175.
[32] اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالاضواء، بیروت، چاپ اول، ج 2، ص 72.
[33] تاریخ امام حسین (موسوعة الامام الحسین(ع))، جمعی از نویسندگان سازمان پژوهش و برنامه ریزی، تهران، چاپ اول، 1383ش، ج 10، ص 137؛ ریاحین الشریعة، ج 3، ص 10.
[35] تنقیح المقال، شیخ عبدالله مامقانی، قم، چاپ اول، 1431ق، ج 3، ص 79.
[36] بحار الانوار، ج 45، صص 179 – 183؛ کامل الزیارات، علی بن قولویه، مکتبة الصدوق، چاپ اول، باب 88، صص 277 - 278.
[37] زینب کبری(ع) عقیله بنی هاشم، صص 70 - 73.