ماهان شبکه ایرانیان

استقلال خواهی کردها و راهبرد اسرائیل و آمریکا در تضعیف تمامیت ارضی ایران

اقلیم کردستان عراق به دلیل داشتن مرزهای طولانی و رابطه ی قومی، مذهبی، نژادی، فرهنگی و زبانی با مناطق کُردنشین ایران از اهمیت زیادی برخوردار است

استقلال خواهی کردها و راهبرد اسرائیل و آمریکا در تضعیف تمامیت ارضی ایران

مقدمه

اقلیم کردستان عراق به دلیل داشتن مرزهای طولانی و رابطه ی قومی، مذهبی، نژادی، فرهنگی و زبانی با مناطق کُردنشین ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. با گسترش اختیارات این اقلیم که از ظرفیت های اقتصادی، منابع غنی نفت و حمایت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای برخوردار است، موجب گردیده تا گروه های تجزیه طلب کُردی تحولات این اقلیم را به عنوان محور مباحث کُردی مورد توجه قرار دهند و این رویکرد جدید نقش به سزایی در هم گرایی آنان با کُردهای عراق داشته و بر اثر این تحولات مطالبات قومی آنان از دولت مرکزی مشابه آن چه که در این اقلیم اتفاق افتاده، افزایش یافته است. حضور اسرائیل و آمریکا در این اقلیم و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی آنان از گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک- که در این اقلیم و در نزدیکی مرزهای کردستان ایران پایگاه های متعدد نظامی و حضوری فعال دارند- موجب تشدید اقدام های نظامی آنان در مناطق کردنشین ایران گردیده و مناطق مرزی کُردنشین را با بحران امنیتی مواجه ساخته است.

بر مبنای ابعاد امنیتی بیان شده در نظریه ی مجموعه ی امنیتی منطقه ای بوزان تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق ابعاد مختلف امنیت ایران و سایر کشورهای دارای سکنه ی کُرد را تحت تاثیر قرار داده و قومیت را به معضلی کلیدی برای ایران و کشورهای دارای قومیت کُردنشین تبدیل کرده است. براساس این نظریه دو کشور ایران و عراق در یک مجموعه ی امنیتی منطقه ای قرار دارند و هرگونه تحولی در یک عضو (اقلیم کردستان عراق) بر عضو دیگری (مناطق کردنشین ایران) تاثیرگذار می باشد. بنابراین استقلال خواهی این اقلیم نقش بالقوه ای در تضعیف تمامیت ارضی مناطق مرزی کردنشین ایران دارد. باتوجه به آن چه بیان شد سؤال اصلی این مقاله این است که تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق چگونه موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران شده است؟ پاسخ احتمالی این است که استقلال خواهی این اقلیم از طریق تهدیدهای گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک و تهدیدهای حضور اسرائیل و آمریکا در این اقلیم زمینه ی نزدیکی گروه های تجزیه طلب کُردی و عوامل اسرائیلی و آمریکایی را به مرزهای کردستان ایران فراهم کرده و اقدام های نظامی و تجزیه طلبانه ی آنان موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق مرزی کُردنشین ایران شده است. در این جا بحث نظریه ی مجموعه ی امنیتی منطقه ای بوزان به عنوان چارچوب نظری تشریح گردیده است تا در قالب آن فرضیه ی پژوهش مورد آزمون قرارگرفته و تقویت شود. هم چنین نویسنده تلاش دارد از طریق روش تحلیلی- توصیفی به بررسی و تقویت فرضیه خود بپردازد. روش تحلیلی- توصیفی تلاش می کند که شاخص های تجربی را در راستای تأیید فرضیه به کار گرفته و آن ها را به کمک استدلال عقلانی تحلیل نماید. البته اسرائیل در گذشته و براساس دکترین محیط پیرامونی و آمریکا نیز مطابق سیاست خاورمیانه ای خود با حمایت از گروه های تجزیه طلب کُردی به دنبال تجزیه ی کشورهای منطقه به ویژه عراق بوده که پس از اشغال عراق توسط آمریکا، اقلیم کردستان عراق نیز با تشکیل حکومت خودمختاری سیاست جدایی از دولت مرکزی و تاسیس دولت مستقل کُردی را درپیش گرفته و هدف اسرائیل، آمریکا و گروه های تجزیه طلب کردی نیز تضعیف تمامیت ارضی مناطق کردنشین ایران و درنهایت تاسیس خودمختاری و جدایی این مناطق از دولت مرکزی مشابه آن چه که در عراق درحال شکل گیری است، می باشد. این پژوهش تلاش می کند این واقعیت را به کمک مجموعه ی امنیتی منطقه ای که برداشت موسع و چند بُعدی از مسائل امنیتی دارد و به نظر می رسد می تواند جواب گوی تغییرات به وجود آمده در مقوله ی امنیت باشد، ترسیم نماید. ضمناً مباحث مطرح شده نظرات پژوهشی خود مولف است و فصلنامه در جایگاه تائید یا رد آن ها نیست.

1- پیشینه تحقیق

موضوع اقلیم کردستان عراق و قدرت گرفتن کُردها پس از سال ها مبارزه ی طولانی بیش از هر موضوع دیگری موردتوجه محققان قرار گرفته و در این باره پژوهش هایی درخصوص گروه های تجزیه طلب کُردی و سیاست های اسرائیل و آمریکا نسبت به این اقلیم صورت گرفته است. برای مثال نبی الله روحی (1393) در مقاله ی «استراتژی رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق و پیامدهای امنیتی آن بر ایران» بر پایه ی نوواقع گرایانه(Rohi, 2014: 107-150) تاکید دارد: استقلال خواهی کردها و تاثیر آن بر مناطق کُردنشین از تحولات مهم خاورمیانهست و اسرائیل به بهانه ی حمایت از کردها اهداف استراتژیک را دنبال می کند.

سیدعارف موسوی نیا (1396) در مقاله ای با عنوان «بررسی تاثیر رسانه های اقلیم کردستان عراق بر امنیت جمهوری اسلامی ایران»(Mousavina, 2017: 1-18) به بررسی شکل گیری حکومت منطقه ای کردستان عراق به عنوان کانون تهدید - فرصت در مرزهای غربی ایران پرداخته است و تاکید دارد که فعالیت رسانه ای گروه های تجزیه طلب کُردی مستقر در کردستان عراق با بهره گیری از توان مندی های رسانه ای این اقلیم موجب تحریک کُردهای ایران و تقویت تجزیه طلبی در این مناطق شده است.

محمد رجبی (1398) در مقاله ای با عنوان «جایگاه اقلیم کردستان عراق در سیاست های منطقه ای ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه»(Rajabi, 2019: 27-52) معتقد است که آمریکا در طول تاریخ مطابق با سیاست های خاورمیانه ای خود از تحولات اقلیم کردستان عراق در راستای کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه و تامین امنیت و منافع اسرائیل بهره برداری نموده است.

ایزتین سومر (2011) در مقاله ای با عنوان «آینده ی خیزش ملی گرایی در خاورمیانه ی مدرن: رویکردهای مقایسه ای ترکیه، اسرائیل و ایران»(Sumer, 2011: 1-29) به بررسی سیاست های سه بازیگر منطقه ای که با بحران قومیت کُرد مواجه هستند، پرداخته و تاکید دارد که پس از موفقیت ناسیونالیسم ترکی و عربی اکنون زمان آن فرا رسیده و خاورمیانه ظرفیت آن را دارد تا ناسیونالیسم کُردی پا به میدان نهد و در این میان اسرائیل نیز به دنبال افزایش نفوذ خود و تهدیدزاکردن این منطقه برای اعراب و ایران می باشد.

گانتر سوفر (2013) در مقاله ای با عنوان «بازگشت مسئله ی کُردها»(Suffer, 2013: 54-78) به هم زمانی بحران داعش و کُردها پرداخته و معتقد است میلیون ها کُرد مدت هاست برای کشورهای ترکیه، سوریه، عراق و ایران تهدید بالقوه بوده و بحران داعش موجب شد که تهدید دیگری به نام استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق علیه امنیت این کشورها ظهور کند. این کشورها چاره ای جز برآورده کردن مطالبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان و یا سرکوب شورش های کُردها ندارند و درصورت برخورد خشن این پتانسیل در کُردها وجود دارد که با ایجاد شبکه های زیرزمینی علیه دولت مرکزی مبارزه کنند.

پالاس کی گو (2014) در مقاله ای با عنوان «یک کردستان مستقل: آیا هنوز یک تخیل است یا یک فرصت واقعی»(Kigo, 2014: 62-81) به پیامدهای آن برای چهار کشوری که سکنه ی کُرد دارند، پرداخته و افزایش اقدام های تروریستی در این کشورها را از نتایج استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق بر مناطق پیرامونی از جمله کردستان ایران می داند.

اگرچه پژوهش های متعددی در زمینه ی تاثیر تحولات اقلیم کردستان عراق بر مناطق پیرامونی به ویژه مناطق کُردنشین ایران صورت گرفته است، اما ایراد اساسی به این پژوهش ها وارد است که به شاخص های تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق (حضور گروه های تجزیه طلب کُردی، اسرائیل و آمریکا در این اقلیم) که موجب تضعیف تمامیت ارضی کردستان ایران گردیده، کم تر توجه شده است، بنابراین پژوهش حاضر هم به لحاظ موضوع و هم به لحاظ چارچوب نظری با سایر نوشتارها متمایز می باشد و جنبه نوآوری این پژوهش را توجیه می کند و نتایج آن می تواند برای مراکز دانشگاهی، پژوهشی و حتی مراکز سیاسی و امنیتی مفید باشد.

2- چارچوب نظری: مجموعه ی امنیتی منطقه ای

مجموعه ی امنیتی منطقه ای در تحلیل مسائل امنیت بین الملل، سطح تحلیل منطقه ای را به عنوان چارچوب خود انتخاب نموده و بدان متکی است. این نظریه مبتنی بر این فرض است که جنگ سرد جهان را به سوی ناامنی سوق می دهد. در این نظریه حرکت یک باره جهان به سوی ناامنی ناشی از تاکیدات مکاتب واقع گرایی و جهان گرایی می باشد. درواقع «واقع گرایی با برداشتی از دولت به عنوان تنها موضوع امنیت و جهان گرایی با تعبیری از نظام بین المللی به عنوان یگانه عامل امنیت از پیدایی حرکت های اصلی منطقه غفلت ورزیده، بنابراین از طریق فهم کارکرد واحدهای مجزا نمی توان امنیت شان را درک کرد و باید به وسیله فهم پویش های امنیت منطقه ای درک بیش تری از امنیت یافت. چراکه مسائل امنیتی کشورها در اشکال مختلف به قدری به هم گره خورده اند که امکان تحلیل جداگانه ی آن ها وجود ندارد»(Buzan and Waever, 2009: 55).

بوزان منظومه ی قدرت را تابعی از مناطق می داند و معتقد است که «منظومه ی قدرت توجه محوری به جایگاه مناطق و اهمیت ژئوپلیتیک آن ها در منظومه ی قدرت جهانی است و تحلیل ها نمی تواند در سطوح کلان و خرد پاسخ گوی مناسبی در تغییرات ایجادشده در ابعاد و مرجع امنیت باشد»(Buzan , 1991: 70). مطابق با این نظریه برای این که دولت ها یا واحدها از کیفیت مجموعه ی امنیتی منطقه ای برخوردار باشند، باید تا اندازه ای از نظر امنیتی نسبت به هم وابستگی متقابل داشته باشند و برای تبدیل آنان به مجموعه ی متصل و درعین حال مجزای از مناطق امنیتی پیرامونی کفایت کند.

ﺑﻮزان و ویوور تاکید می کنند «اﻣﻨﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺸﻮری ﻣﺘﮑﯽ به ﺧﻮد ﻧبوده و نمی توان صرفاً در سطوح ملی به ﺗﺤﻠﯿﻞ اﻣﻨﯿﺖ بسنده کرد. هم چنین ﺳﻄوح بین المللی ﻧﯿﺰ ﺑﺴﯿﺎر ﮐﻠﯽ و ﻓﻬﻢ لازم از اﻣﻨﯿﺖ ﺑﺮای ﮐﺸﻮرﻫﺎ را ندارد. بنابراین ﺳﻄﺢ ﻣﻨﻄﻘﻪای ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺳﻄﺢ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﻨﺎﺳﺐ بوده و ﻣجموعه امنیتی ﻣﻨﻄﻘﻪ ای ﻫﺮ دو ﻣﺆﻟﻔﻪ ی ﻣﻠﯽ و ﺟﻬﺎﻧﯽ را دارد»(Buzan and Waever, 2009: 55-56). درواقع هم واﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﻣﻨﯿﺘﯽ ﻟﺤﺎظ ﺷﺪه و هم از ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ ﺑﯿﺶ از ﺣﺪ ﮔﺴﺘﺮه ی اﻣﻨﯿﺖ پرهیز گردیده و امنیت ملی و بین المللی در سطوح منطقه ای ﺑﺮ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺗﺄﺛﯿﺮگذار بوده و ﺑﺴﯿﺎری از ﺣﻮادث ﻫﻢ در آن به وقوع می پیوندد. «مجموعه ی امنیت منطقه ای بوزان درواقع چارچوب مفهومی است که دربرگیرنده ی ساختارهای امنیت بین المللی یعنی مناطق است و شامل مدلی از امنیت منطقه ای می شود که براساس آن امکان تبیین و پیش بینی تحولات درون هر منطقه وجود دارد»(Moradi , 2019: 8).

از نظر بوزان و ویوور «ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ یک مجموعه ی امنیتی منطقه ای چهار متغیر دارد: مرز ﮐﻪ مجموعه ی اﻣﻨﯿﺘﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪای را از همسایگانش ﺟﺪا می کند. ﺳﺎﺧﺘﺎر آنارشیک و مجموعه ی امنیتی منطقه ای از دو ﯾﺎ چند واﺣﺪ خودمختار ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪه و ﻗﻄبیت بیان گر ﺳﺎﺧﺘﺎر و توزیع ﻣﺎدی ﻗﺪرت در نظریه ی مجموعه ی امنیتی ﻣﻨﻄﻘﻪ ای و ﺳﺎﺧﺖ اجتماعی ﮐﻪ مبتنی بر اﻟﮕﻮﻫﺎی دوستی و دشمنی ﻣﯿﺎن واﺣﺪﻫﺎﺳﺖ. دشمنی به روابط میان واﺣﺪﻫﺎ اشاره دارد که در آن سوءظن و هراس غالب بوده، ولی دوستی به روابط میان دولت ها تا انتظار تامین امنیت تعریف می شود. آنان به تاثیرگذاری مباحثی چون مذهب، تاریخ، تمایلات قومی، فرهنگ و جغرافیا نیز در شکل گیری دوستی و دشمنی باور داشته»(Buzan and Waever, 2003: 50) و علاوه بر این چهار متغیر به شاخص نفوذ هم تاکید دارند ﮐﻪ اگرچه از اجزاء یک مجموعه ی امنیتی منطقه ای نیست، اما عناصر درون یک مجموعه را می تواند تحت تاثیر قرار دهد و حتی تغییراتی در آن ایجاد نماید. «نفوذ زمانی رخ می دهد ﮐﻪ دولت های بیگانه بتوانند صف بندی امنیتی را با کشورهای ایجادکننده ی مجموعه ی امنیتی شکل دهند. این مهم از طریق منطق موازنه ی قوا ﮐﻪ در هر منطقه وجود دارد، تسریع می گردد و شکل استاندارد مجموعه ی امنیتی منطقه ای نیز الگویی از موازنه ی قوا، ائتلاف و رقابت میان قدرت های اصلی منطقه می باشد که تاثیرگذاری نفوذ قدرت های بیگانه را باید به این الگو اضافه کرد»(Buzan and Waever, 2009: 58).

الگوهای دوستی و دشمنی که درمیان عناصر تشکیل دهنده ی یک مجموعه ی امنیتی اهمیت دارند، به نظریه ی بوزان بُعدی سازه انگارانه داده و آن را از نظریات واقع گرایی مجزا نموده که تعیین کننده ی نوع الگوهای روابط حاﮐﻢ بر کشورهای عضو یک مجموعه ی امنیتی منطقه ای هستند. این مجموعه ی امنیتی منطقه ای دلالت دارد بر این که «توزیع قدرت نه فقط برای تعیین الگوهای منازعه در منطقه یا نظام ﮐافی نیست، بلکه دوستی ها و انزجار تاریخی ﮐﻪ موجب همکاری و منازعه می شوند، در شکل گیری مجموعه ی فراگیری از دوستی ها، هراس و تهدیدهای تاثیر فراوانی دارند. بنابراین الگوهای دوستی و دشمنی متاثر از عناصری مانند تاریخ، فرهنگ، مذهب و جغرافیا بوده»(Buzan and Waever, 2009: 16) و در ابعاد مادی و معنوی دسته بندی می شوند. «بعد مادی به اﺧتلافات مرزی و رقابت قدرت ها برای سلطه ی منطقه ای و عامل معنوی هم به هویت، منازعات قومی - مذهبی و ایدئولوژی های معارض پرداخته و درمجموع مطالعات امنیت منطقه ای را در چهار سطوح مورد بررسی قرار می دهد. در سطح داﺧلی، دولت ها و آسیب پذیری های آن ها مدنظر می باشد. سطح منطقه ای به نوع روابط کشورها از تعامل تا تخاصم اشاره دارد و در ابعاد بین المللی به جایگاه تعامل مجموعه ی امنیتی منطقه ای با قدرت های جهانی از منظر پویش های امنیتی مورد نظر است» (Osiur, 2015: 43).

مجموعه ی امنیتی منطقه ای ازاین رو در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته که استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق ابعاد مختلف امنیت ایران و سایر کشورهای دارای سکنه ی کرد را تحت تاثیر قرار داده و موضوع قومیت را به معضلی کلیدی برای ایران و کشورهای دارای قومیت کُردنشین تبدیل نموده است. بنابراین براساس نظریه ی بوزان دو کشور ایران و عراق در یک مجموعه ی امنیتی منطقه ای قرار می گیرند و هرگونه تحولی در یک عضو (اقلیم کردستان عراق) بر عضو دیگری (مناطق کُردنشین ایران) تاثیر می گذارد. استقلال خواهی این اقلیم زمینه های هم گرایی مناطق کُردنشین ایران را باتوجه به اشتراک فرهنگی، نژادی، قومی و مذهبی آنان با این اقلیم شعله ور ساخته و سبب گردیده تا مسئله ی قومیت از حالت عادی و سیاسی به مسئله ی امنیتی برای مناطق کُردنشین ایران تبدیل شود. درواقع تحول در اقلیم کردستان عراق و استقلال خواهی این اقلیم نه فقط نقش موثری در تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران دارد، بلکه همه ی ابعاد امنیت جمهوری اسلامی (مناطق قومیتی) را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

3- تاریخچه استقلال خواهی کُردها

پس از تجزیه ی امپراتوری عثمانی و «در پیمان سور مقرر شد که به کُردها خودمختاری داده شود»(Nikfar and et.al., 2018: 71)، ولی این وعده ها عملی نشد و زمینه برای «ایجاد شکاف دائمی میان کُردها و دولت مرکزی فراهم گردید»(Nasri and Rezaei, 2019: 173). «جریان قومی- کُردی ازجمله تحولاتی بوده که بعد از جنگ جهانی دوم از کردستان ترکیه و عراق وارد کردستان ایران شد»(Alaviyan and et.al., 2019: 34) و با مداخله ی اسرائیل و آمریکا موجب رشد و نفوذ سیاسی کُردها در خاورمیانه گردید.

این اقلیم به واسطه ی تفاوت های زبانی، مذهبی، تاریخی و فرهنگی با اکثریت اعراب کشور عراق دچار واگرایی بوده و «دخالت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در امور اقلیم و رویکرد بغداد به آن نیز که با محرومیت و سرکوب کُردها همراه بوده»(Khosravi and Asadi, 2018: 19)، در گسترش واگرایی کُردها از دولت مرکزی تاثیرگذار بوده است.

مهم ترین سندی که کُردها را به رسمیت شناخته، «قانون اساسی موقت مصوب 1958 است که در ماده دوم آن عرب ها و کُردها در خاک عراق شریک هم دانسته شده و در سال 1963 نیز قانون جدید تمرکززدایی با هدف دادنِ حق اختیارات رسیدگی به امور اداری و محلی در مناطق کردنشین به کُردها به تصویب رسید»(Ghorbaninezhad, 2019: 565-566). آرزوی دیرینه ی کُردها سرانجام در «مارس1970 از رویا به حقیقت پیوست و کُردها به موجب آن در مناطق کردنشین (اقلیم عراق) به خودمختاریدست یافتند»(Asim, 2019: 5). در این سندمقرر گردید زبان کُردی به عنوان یکی از زبان های رسمی تدریس و امنیت شمال عراق هم به کُردها داده شود، اما ملامصطفی بارزانی[1] رهبر حزب دموکرات کردستان عراق به دلیل عدم ذکر نام کرکوک در قرارداد مذکور این قانون را نپذیرفت»(Blanchard , 2017: 4).

سرانجام «بزرگ ترین خیزش توده ای کُردها با حمله ی آمریکا به عراق آغاز گردید و اقلیم کردستان عراق به دو قسمت یکی استان «سلیمانیه تحت نظارت اتحادیه میهنی[2] و استان های اَربیل و دهوک تحت کنترل حزب دموکرات[3] تقسیم گردید» (Sumer and Joseph, 2018: 3).

استقلال خواهی کُردهای عراقی سال ها بعد و با برگزاری همه پرسی استقلال در این اقلیم در «سپتامبر2017 اگرچه با واکنش منفی دولت مرکزی و قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه گردید، به اوج خود رسید»(Driscall and Baser, 2019: 2016). در واقع «فرآیند استقلال طلبی کُردهای عراق را باید به عنوان نقطه عطفی در آینده خاورمیانه ارزیابی کرد، چراکه احتمالاً آغازی بر فروپاشی نظم سایکس پیکو خواهد بود»(Torabi and Taherizadeh, 2019: 13).

4- راهبرد آمریکا و اسرائیل در زمینه استقلا ل خواهی کردها و تمامیت ارضی ایران

1-4- شاخص های تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق

نخستین نقش تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق در حوزه ی نظامی است که با انطباق مناطق مرزی کُردنشین ایران با مرزهای جغرافیایی آن اقلیم، آسیب پذیری تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران آشکار شده و دشمن می تواند با سوءاستفاده از موقعیت جغرافیایی این اقلیم زمینه های تهدیدهای نظامی این مناطق را فراهم کند. هم چنین استقلال خواهی این اقلیم زمینه را برای نفوذ اسرائیل و آمریکا در این اقلیم فراهم کرده و اولین آثار آن تحریک کُردهای سوریه، ترکیه و ایران برای تمایلات تجزیه طلبانه و وقوع درگیری های قومی میان آنان با دولت مرکزی بوده است. حضور اسرائیل و آمریکا در این اقلیم و حمایت از گروه های تجزیه طلب کُردی که پایگاه های متعدد نظامی در اقلیم دارند و راه اندازی سامانه های جاسوسی در مناطق مرزی کُردنشین ایران موجب اشراف اطلاعاتی و نظامی آنان در این مناطق گردید.

«سرویس های جاسوسی اسرائیل و آمریکا در سال1382 مسئولیت آموزش نظامی و اطلاعاتی پیش مرگه های عراقی و گروه های تجزیه طلب کُردی را به عهده گرفته و از آنان در راستای اهداف جاسوسی و نظامی در مناطق غربی ایران استفاده کردند. در اوایل 1388 شبکه ای از گروه پژاک در ایران شناسایی و پیشرفته ترین وسایل و تجهیزات جاسوسی ساخت اسرائیل از آنان کشف گردید. این گروه نیروهای خود را از طریق کشورهای عربی به اورشلیم اعزام کرده تا دوره های آموزش نظامی و اطلاعاتی را سپری نمایند. سیامند معینی از مسئولین پژاک در مصاحبه با روزنامه ی پست اورشلیم تلاش نمود تا با نزدیک کردن دیدگاه های پژاک به سیاست های اسرائیل، حمایت های مالی و تسلیحاتی این رژیم را کسب کند. اسناد منتشرشده توسط ویکی لیکس در سال2010 نشان می دهد که میرداکان (از روسای موساد) براساس طرحی درصدد استفاده از کُردها و اقلیت های قومی برای سرنگونی جمهوری اسلامی بوده است. مجله ی نیویورک تایمز آمریکا اعلام کرده بود سرویس جاسوسی اسرائیل و آمریکا خواهان ایرانی ناامن، بی ثبات و تجزیه شده در خاورمیانه است و تلاش می کنند در مناطق کُردنشین ایران حکومت خودمختاری مشابه اقلیم کردستان عراق رخ دهد»(Abed, 2017: 3).

در سال1391 گروهی با عنوان لشگر پیش مرگان کردستان با صدور بیانیه ای در اَربیل با اعلام آغاز جنگ مسلحانه در مناطق کُردنشین ایران، مردم کُرد منطقه را درصورت همکاری با جمهوری اسلامی تهدید به مرگ نمودند. گروه دیگری به نام پارتیزانان جنوب اعلام کردند به زودی عملیات مسلحانه ای را در داخل ایران آغاز خواهند کرد. بنابراین مشاهده می شود ایده ی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق نقش به سزایی در احیای خیزش گروه های تجزیه طلب کردی در مناطق کُردنشین ایران داشته است. «مسعود بارزانی در سال2011 میلادی طی دیداری که با افسران ارشد دو سازمان اطلاعاتی موساد (اسرائیل) و سیا (آمریکا) داشته، پس از دریافت وعده های مالی و تسلیحاتی از این دو رژیم، منطقه ای را به وسعت سیصد هزار هکتار بدون اطلاع دولت مرکزی عراق در اختیار پژاک قرار داده بود تا پژاک از این منطقه برای ایجاد تشکیلات آموزشی، اداری و تدارکاتی برای انجام عملیات مسلحانه در مناطق کُردنشین ایران و ضربه به ایران استفاده کند»(Cunningham, 2017: 6). باتوجه به موارد پیش گفته نمودار شاخص های تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق که موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق کُردنشین ایران گردیده، به شرح زیر ترسیم می گردد.

نمودار1- شاخص های تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق

نمودار1- شاخص های تهدیدهای سخت امنیتی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق.JPG

(Yadervand and et.al., 2019: 35)، (Rajabi, 2019: 38)، (Moradian, 2019: 55)، (Zaki and et.al., 2019: 51) و (Nadimi, 2017: 4)

1-1-4- تهدیدهای گروه های تجزیه طلب کردی در مناطق کُردنشین ایران

مطالبات گروه های تجزیه طلب کُردی در مناطق کُردنشین ایران علاوه بر تاثیرپذیری از ایده ی استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق که باعث تقویت هویت کُردی در منطقه شده، به دلیل کاهش جدی اقتدار حکومت مرکزی عراق و متاثر از اقدام های تحریک آمیز اسرائیل و آمریکا هم بوده و زمینه را برای سوءاستفاده گروه های تجزیه طلب کردی از موقعیت سیاسی و جغرافیایی اقلیم کردستان عراق فراهم کرده است. «اسناد لانه جاسوسی آمریکا در سال 1358 افشا نمود که اسرائیلی ها و آمریکایی ها امیدوار بودند اگر کُردها و سایر گروه های قومی در راستای اهداف مشترک با همدیگر متحد شوند، می توانند جمهوری اسلامی را سرنگون سازند. آنان پس از انقلاب اسلامی مداوم به دنبال تحریک اقوام ایرانی به ویژه کُردها برای فشار بر جمهوری اسلامی بوده اند. آمریکا برای رسیدن به چنین هدفی از احساسات ناسیونالیسم کُردی، اختلافات مذهبی، فقر فرهنگی، اقتصادی و نقاط ضعف شخصیت های وابسته سوءاستفاده کرده و با کمک های نظامی و مالی درصدد بوده تا کشور ایران را تجزیه کند. بنابراین در راستای عملیاتی کردن طرح تجزیه ی ایران در همان ماه های نخست پیروزی انقلاب از طریق پیمان ناتو به حزب دموکرات کردستان ایران کمک مالی نمود»(Abdullahi Zia Al -Dini and et.al., 2019: 17). براین اساس تهدیدهای گروه های تجزیه طلب کُردی به شرح زیر می باشد.

1-1-1-4- تهدیدهای حزب کومله

کومله در ابتدای پیروزی انقلاب به همراه سایر گروه های تجزیه طلب کُردی خواهان خودمختاری مناطق کُردنشین ایران بوده و با عملیات های نظامی و درگیری با سپاه پاسداران تلاش کرده این مناطق را تحت کنترل خود درآورد. آنان در یک «برنامه ی هشت ماده ای خواستار تصویب خودمختاری کردستان در قانون اساسی جمهوری اسلامی شده و تأکید نمودند به غیر از استان کردستان سایر مناطق کُردنشین (استان های آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام) نیز به قلمرو دولت خودمختار ملحق گردد»(Zaki and et. al. , 2019: 51). کومله بر این باور بود که مناطق کُردنشین ایران باید به دور از کنترل جمهوری اسلامی و تحت رهبری کمونیست ها باشد. «هدف اصلی کومله تجزیه طلبی و جدایی این مناطق از ایران و تاسیس دولت سوسیالیستی بوده است» (Ghaed Rahmati and Faal, 2018: 329). کومله معتقد است با وجود جمهوری اسلامی شرایط و امکان لازم برای تحقق دولت خودمختاری وجود ندارد. بنابراین پیروزی انقلاب اسلامی از موانع مهم بر سر راه احقاق حق اقوام کُرد بوده و برای دست یابی به خودمختاری باید زمینه ی سرنگونی جمهوری اسلامی را فراهم کرد. با اشغال عراق توسط آمریکا شرایط فوق العاده ای برای کومله به وجود آمد و خود را با اهداف و سیاست های خاورمیانه ای آمریکا نزدیک تر نمود. کومله با سوءاستفاده از موقعیت سیاسی و جغرافیایی اقلیم کردستان عراق و حمایت همه جانبه ی اسرائیل و آمریکا تاکنون اقدام های ضدامنیتی متعددی را در مناطق کُردنشین ایران به شرح زیر انجام داده است.

1) پروژه ی تجزیه ی مناطق کُردنشین ایران: کومله با پشتیبانی اسرائیل و آمریکا و با اقدام های نظامی به دنبال تصرف برخی از مناطق کُردنشین می باشد و تاکنون درگیری های خونین زیادی با نیروهای نظامی ایران داشته است.

2) پروژه ی نا امن سازی مناطق کُردنشین ایران: کومله باور دارد با تداوم پروژه ی ناامن سازی همه ی مردم مناطق کُردنشین ایران به توان مندی این گروه ایمان آورده و درصورت هم گرایی آنان با اهداف این گروه، انسجام نیروهای کُرد گریز از مرکز افزایش یافته و تجزیه ی مناطق کُردنشین ایران محقق خواهد شد.

3) ایجاد رعب و وحشت: برخی از روحانیون اهل سنت مناطق کُردنشین ایران به علت عدم همراهی با کومله و داشتن ارتباط با جمهوری اسلامی ترور شده اند.

4) اخلال در عمران و آبادانی مناطق مرزی: حیات کومله در ناامن سازی مناطق کُردنشین می باشد. این گروه با اقدام های تخریبی مانع از خدمات رسانی به مناطق مرزی کُردنشین ایران می شوند.

5) ترانزیت قاچاق مواد مخدر، مشروبات الکلی و قاچاق انسان: کومله یکی از مهم ترین ترانزیت کننده مواد مخدردر مناطق مرزی غرب کشور به ویژه در مناطق کُردنشین ایران می باشد و بیش از50 درصد مشروبات الکلی وارداتی به داخل کشور»(Yadervand and et.al. , 2019: 35) از طریق این گروه صورت می گیرد.

2-1-1-4- تهدیدهای حزب دموکرات کردستان ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب دموکرات کردستان با پشتیبانی اسرائیل و آمریکا حرکت های تجزیه طلبانه ی خود را با هجوم به پاسگاه ژاندارمری و پادگان مهاباد که مرکز تامین مهمات سه لشکر و پادگان های تابعه در غرب کشور بوده، آغاز کرد و با تسخیر آن به انواع سلاح های سبک و سنگین (تانک و توپ خانه) دست یافت. حرکت های مسلحانه از مهاباد به سایر مناطق کُردنشین ایران ازجمله سنندج نیز سرایت کرد و پادگان ارتش با وجود مقاومت زیاد به همراه سلاح های موجود به تصرف تجزیه طلبان افتاد. «افرادی که از سوی امام خمینی(ره) برای بررسی مشکلات منطقه تعیین شده و به سنندج رفته بودند، با پافشاری حزب دموکرات بر سر تجزیه ی مناطق کُردنشین ایران و تاسیس حکومت خودمختاری در این منطقه موجب گردید تا هیات اعزامی دست خالی به تهران برگردند. نیروهای قاسم لو که از غارت پادگان های ارتش به سلاح های سنگین مجهز شده بودند، به مراکز نظامی مریوان و پاوه یورش برده و در پاوه همه ی نیروهای سپاهی زخمی در بیمارستان را سر بریدند. حمله ی حزب دموکرات به پاوه به اطلاع حضرت امام(ره) رسید و ایشان به تمام مراکز نظامی دستور پیش روی به پاوه و پاک سازی کامل این شهر را از وجود تجزیه طلبان کُردی صادر کردند. با ورود نیروهای نظامی و مردمی به پاوه اندکی بعد قاسم لو به همراه نیروهای باقی مانده به عراق متواری و حصر پاوه شکسته شد. در میان نیروهای حزب دموکرات چهار جاسوس اسراییلی قبل از این که از منطقه فرار کنند، توسط سپاه دستگیر شدند. پس از این حادثه بود که مهندس بازرگان گفته بود رهبری شورش مسلحانه در مناطق کُردنشین ایران به عهده ی اسرائیل بوده است. پس از مدتی حزب دموکرات به شورای ملی مقاومت که هدفش براندازی جمهوری اسلامی بوده، پیوست و با سازمان مجاهدین خلق هم پیمان گردید»(Naderi , 2019: 222-223). این حزب در زمان جنگ عراق و ایران کارنامه ی همکاری با رژیم صدام را دارد و امکانات مالی و تسلیحاتی زیادی از سوی ارتش عراق دریافت کرده، هم چنین صدام به حزب دموکرات و کومله مجوز داده بود تا پایگاه های سیاسی و نظامی و مراکز آموزشی خود را در کردستان عراق و در نزدیکی مناطق مرزی کُردنشین ایران تاسیس نمایند. «صدام در شمال عراق نیز امکانات رسانه ای در اختیار این حزب و سایر گروه های تجزیه طلب کُردی برای تبلیغات علیه جمهوری اسلامی قرار داد تا با تحریک کردهای ایران زمینه ی شورش آنان علیه دولت مرکزی را فراهم کنند»(Moradbeigi, 2019: 174). این حزب تاکنون با سوءاستفاده از موقعیت سیاسی و جغرافیایی اقلیم کردستان عراق و حمایت همه جانبه ی اسرائیل و آمریکا همه ی توان خود را به کار گرفته تا در مسیر تجزیه ی ایران و تشکیل حکومت خودمختار در مناطق کُردنشین ایران حرکت نماید.

3-1-1-4- تهدیدهای حزب پژاک

گروه «پژاک، شاخه ایرانی پ. ک. ک. (حزب کارگران کردستان ترکیه) که هم زمان با اشغال نظامی عراق توسط آمریکا و برای فشار بر کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه تاسیس گردید»(Brandon, 2018: 2). اهداف درازمدت پژاک «تاسیس خودمختاری در کردستان، جدایی کامل مناطق کردنشین ایران و یک پارچگی آن ها با کُردهای ساکن کشورهای عراق، ترکیه و سوریه می باشد»(Mousavifard and et.al., 2019: 4). «پژاک با پشتیبانی مالی و نظامی اسرائیل و آمریکا و برخی از کشورهای غربی با هدف ناامن سازی مناطق کُردنشین ایران ایجاد شده و جولان می دهد»(Bora, 2017: 5). پژاک از میان گروه های تجزیه طلب کُردی مهم ترین گروه نظامی و ابزار فشار اسرائیل و آمریکا بر ایران است که با سوءاستفاده از موقعیت سیاسی و جغرافیایی اقلیم کردستان عراق و حمایت همه جانبه ی اسرائیل و آمریکا تاکنون اقدام های ضدامنیتی متعددی را در مناطق کُردنشین ایران انجام داده است. «اسرائیل و آمریکا به این نیروی عمل گرا در مناطق کردی نیاز دارند تا بتوانند به راحتی سیاست خاورمیانه ای خود را در منطقه اجرا نمایند. این گروه اقدام های نظامی زیادی در مناطق مرزی کُردنشین ایران انجام داده و نسبت به سایر گروه های تجزیه طلب کُردی در ناامن کردن مناطق مرزی غرب کشور نقش اساسی داشته است»(Stansfield, 2018: 6).

این گروه با اقدام های خشونت آمیز خود در مناطق کُردنشین ایران ضعف دولت مرکزی و توان تهاجمی اش را در میان کُردهای این مناطق به نمایش می گذارد و «پس از حمله به اهداف تعیین شده به پایگاه های خود در اقلیم کردستان عراق برمی گردد»(Hawramy , 2020: 1). پژاک «از طریق قاچاق و کمک مالی دولت های هم سو با خود نه تنها در تامین تسلیحات با مشکل مواجه نمی شود، بلکه از آن جایی که دشمنی این گروه با جمهوری اسلامی در راستای منافع اسرائیل و آمریکا می باشد، سبب گردیده تا تسلیحات پیش رفته ای از آن ها دریافت نماید»(Moradian , 2019: 55). نیروهای آموزش دیده ی پژاک «با همکاری نیروهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل و آمریکا پیوسته از طریق پایگاه های خود در اقلیم کردستان عراق با هدف ترور و بمب گذاری در مراکز حساس و حیاتی مناطق کُردنشین ایران به این مناطق تردد دارند. هدف این گروه از مطالبات قومی، استقلال خواهی و تشکیل خودمختاری از دولت مرکزی، تحریک مردم مناطق کُردنشین، درگیری های قومی و مذهبی، ناامن سازی مناطق کُردنشین ایران و ایجاد فشار بر ایران به نیابت از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای می باشد»(Nadimi, 2017: 4).یکی دیگر از تهدیدهای امنیتی پژاک در این مناطق فعالیت های سیاسی این گروه می باشد که از راهبرد تهاجم برای تثبیت این گروه در عرصه های داخلی و بین المللی پیروی می کند. این گروه در راستای اقدام های سیاسی خود به دنبال برتری و تفوق فکری در مناطق کُردنشین ایران می باشد که به برخی از این فعالیت ها اشاره می شود:

1) نفوذ به دانشگاه ها: «پژاک باتوجه به جایگاه مهم دانشجویان کُرد در روشنگری مسائل و مشکلات جامعه ی کُردی در میان دانشجویان کُرد از نفوذ خاصی برخوردار می باشد.

2) ارتباط با کشورهای غیرهم سو با ایران: «پژاک در راستای تامین اهداف و منافع خود از حمایت های سیاسی و مالی برخی از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای نیز بهره مند است» (Mulhem , 2017: 5).

اسرائیل، آمریکا و «برخی دول غربی (آلمان، بلژیک و هلند) با سوءاستفاده از موقعیت جغرافیایی اقلیم کردستان عراق در سامان دهی پژاک و اختصاص پایگاه هایی برای آموزش نیروهای این گروه نقش برجسته ای دارند. روزنامه ی جمهوریت چاپ ترکیه در سرمقاله ای با عنوان تماس محرمانه با سازمان تروریستی از ارتباط رهبران پ ک ک با سازمان سیا در عراق پرده برداشته و افزود که آمریکائیان از مسئولان پ ک ک تقاضا نموده در مبارزه علیه جمهوری اسلامی با پژاک همکاری نمایند. آمریکا تمایلی ندارد برگ برنده ای به نام کردها را بسوزاند و می خواهد از این برگ کُردی در فرصت مناسب علیه ایران استفاده کند. فعالیت های اقتصادی پژاک و خرید تسلیحات از دیگر تهدیدهای امنیتی این گروه در مناطق کُردنشین ایران است که بخش اعظم آن از طریق اسرائیل و آمریکا تامین می شود. اما مهم ترین فعالیت اقتصادی این گروه قاچاق مواد مخدر است. پلیس اینترپُل اعلام نمود که 60 تا 70 درصد مواد مخدر اروپا از طریق ترکیه وارد می شود و 178 سازمان مافیایی تحت نظارت پژاک نقش مستقیمی در ترانزیت مواد مخدر دارند. دادستان کل آلمان اعلام داشته که80 درصد مواد مخدر مصرفی در این کشور به وسیله ی اعضای پژاک تامین می گردد. از آن جایی که مناطق کُردنشین ایران پُل ارتباطی پژاک با سایر کشورهای منطقه و اروپا می باشد، بنابراین یکی دیگر از منابع مالی این گروه قاچاق انسان از کشورهای منطقه به کشورهای اروپایی است»(Ghanbari and Bayat, 2019: 171). این گروه یکی از قاچاق چیان و تجارت کنندگان غیرقانونی سلاح در منطقه می باشد که پس از اشغال عراق فعالیت آنان نسبت به گذشته افزایش یافته است. باتوجه به موارد پیش گفته عناوین تهدیدهای گروه های تجزیه طلب کُردی که موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق کردنشین ایران گردیده، در جدول شماره 1 به شرح زیر نمایش داده می شود.

جدول1- تهدیدهای گروه های تجزیه طلب کردی در مناطق کُردنشین استان ایران

جدول1- تهدیدهای گروه های تجزیه طلب کردی در مناطق کُردنشین استان ایران.JPG

(Mulhem, 2017: 5)، (Nadimi , 2017: 4)، (Stansfield, 2018: 6)، (Ghanbari and Bayat, 2019: 171) و (Brandon, 2018: 2)

2-1-4- تهدیدهای حضور اسرائیل در اقلیم کردستان عراق

تامین و ثبات امنیت ملی جمهوری اسلامی در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای در گرو برخورد هوش مندانه با تهدیدی به نام اسرائیل در منطقه است. محمود عثمان رئیس فراکسیون کُرد مجلس عراق معتقد است که «نفوذ اسراییل در اقلیم کردستان عراق به دهه های 60 و70 و در زمان نزاع های تجزیه طلبانه ی اکراد با دولت مرکزی عراق برمی گردد و در آن مقطع این رژیم به دنبال تضعیف دولت مرکزی و هدایت کُردها برای استقلال خواهی بوده و درواقع با اشغال عراق توسط آمریکا گستره ی نفوذ اسرائیل بر این اقلیم و منطقه افزایش یافته است»(Wojnarowicz, 2017: 3). مهم ترین اهداف اسرائیل در اقلیم کردستان عراق به شرح زیر است:

1) «تقویت گروه های تجزیه طلب کردی با هدف موازنه ی قوا و ایجاد موانع در برابر نفوذ منطقه ای ایران.

2) پایش دولت های منطقه با استفاده از روابط نزدیک تنگاتنگ این رژیم با کُردها»(Heidari and et.al. , 2018: 122-123).

گستره ی نفوذ اسراییل بر اکراد منطقه و ایجاد هم گرایی میان آنان سبب گردید تا این رژیم با اهرم فشاری به نام «اقلیت کُرد بر کشورهای ایران، ترکیه و سوریه فشار وارد کند و از طرفی این هم گرایی میان اقلیم کردستان عراق با اسرائیل عاملی در جهت تقویت قدرت مانور کُردهای این اقلیم در برابر این سه کشور گردید»(Wahab, 2017: 2-3). اسرائیل در منطقه ی خاورمیانه به ویژه در مناطق کُردنشین سوریه، ترکیه، عراق و ایران سالیان متمادی فعالیت های وسیعی را انجام داده و در این میان با اقلیم کردستان عراق نیز از ادوار گذشته تاکنون ارتباطات و مراودات گسترده ای برقرار کرده است. هر دو طرف از این ارتباطات منافعی را دنبال می کنند و کنترل ایران با حضور در این اقلیم و ناامن کردن عقبه های کشورهای مخالف اسرائیل از مهم ترین و محوری ترین اهداف استراتژیک این رژیم در تعامل با اقلیم کردستان عراق می باشد. «اهمیت این موضوع را می توان در استقرار گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک باوجودی که سران اقلیم کردستان عراق در مسائل متعدد نظامی و امنیتی با ایران تعاملاتی دارند، مشاهده کرد»(Mohammadi, 2018: 67). «سرویس های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل بی وقفه به آموزش کُردها در کردستان عراق به منظور شورش و اقدام های جاسوسی در ایران، سوریه و ترکیه و مقابله با نفوذ شیعیان و شورشیان سنی پرداخته و درواقع اسرائیل با تشکیل یک حکومت مستقل کُردی در خاورمیانه تلاش دارد زنجیره ی میان شعییان را کاملاً قطع کند»(Akhavan Kazemi and et.al., 2018: 28-29). درواقع مهم ترین مسائل جمهوری اسلامی در ارتباط با استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق عبارت اند از:

1) «اقدام های نظامی گروه های تجزیه طلب کُردی در مناطق کُردنشین ایران.

2) تاثیر ناامنی اقلیم کردستان عراق بر مناطق کردنشین ایران.

3) تاثیر تهدیدهای نفوذ اسرائیل و آمریکا در اقلیم کردستان عراق بر امنیت مناطق کُردنشین ایران» (Liga , 2017: 5).

استراتژی اسرائیل در قبال اقلیم کردستان عراق از ابتدا تاکنون به ویژه سیاست این رژیم از دهه 1990 به بعد به شرح زیر می باشد:

1) «ایجاد موانع در برابر نفوذ جمهوری اسلامی در شمال عراق با تسلیح گروه های تجزیه طلب کردی و مشغول سازی ایران در داخل و جدار مرزها.

2) توسعه ی فعالیت جاسوسی در شمال عراق و اشراف اطلاعاتی در مرزهای غربی جمهوری اسلامی.

3) تعادل استراتژیکی به نفع اسرائیل در خاورمیانه با تجزیه و تضعیف دولت مرکزی عراق و تاسیس دولت مستقل کردی در این اقلیم. فقط اسرائیل از ایجاد دولت مستقل کُردی در شمال عراق حمایت کرده است.

4) تضعیف جمهوری اسلامی و مقابله با افزایش خطرات نفوذ آن در خاورمیانه به ویژه در لبنان. یکی از سناریوهای تامین کننده ی منافع استراتژیک اسرائیل در عراق تقسیم این کشور به واحدهای جغرافیایی کوچک تر و تشکیل دولت کُردی در شمال عراق می باشد»(Bengio, 2017: 3).

از دیگر تهدیدهای سخت امنیتی حضور اسرائیل در این اقلیم تحریک احساسات قومی و نژادی، پشتیبانی از احزاب تجزیه طلب کُردی با هدف ترغیب آنان به شورش های سازمان یافته و استفاده از قابلیت نظامی این گروه ها در مناطق کُردنشین ایران می باشد. برای اسرائیل از هر جهت اهمیت دارد که با حضور در اقلیم کردستان عراق به مرزهای ایران نزدیک شود تا پایگاه های جاسوسی خود را در این اقلیم و در نزدیکی مرزهای غربی ایران فعال نماید. «این رژیم در شمال عراق هدف های منطقه ای را دنبال می کند و می کوشد چتر امنیتی و اطلاعاتی در مناطق کُردنشین ایران ایجاد کند»(Dziadosz, 2017: 35).

حضور مداوم اسرائیل در شمال عراق، جمهوری اسلامی و مرزهای غربی آن را با تهدیدی به نام همسایه ی ناخوانده روبرو می کند. پراکندگی جغرافیایی کردها، عملیات جمع آوری پنهان اطلاعاتی جاسوسان موساد را تسهیل کرده و حضور آنان در این اقلیم که منجر به توسعه ی نفوذشان میان کردها گردیده، نشانه ی برنامه های بلندمدت این رژیم در شمال عراق است. حتی اگر حضور آنان موقت باشد، باز هم تهدیدی جدی علیه ایران و ثبات منطقه می باشد. درواقع حضور اسرائیل در این اقلیم از تهدیدهای سخت امنیتی و به معنای حصر مرزهای غربی و شمال غرب ایران است. این رژیم تاکنون برای حفظ موجودیت خود در منطقه از شیوه های مختلفی ازجمله «طرح قومیت گرایی و تحریک نیروهای گریز از مرکز در مناطق کُردنشین استفاده کرده»(Khosravi, 2016: 174) و این شیوه در دکترین اسرائیل به تبدیل دولت های منطقه به گروه های قومی و مذهبی کوچک مشابه آن چه که پس از سقوط امپراتوری عثمانی و تجزیه ی این امپراطوری دولت های کوچکی در منطقه به وجود آمد، مشهور است. درواقع یکی از مهم ترین شیوه های ریشه دار اسرائیل برای حفظ موجودیت خود در مقابله با کشورهای منطقه طرح ایجاد تزلزل از طریق سازوکارهای تفرقه افکنی قومی و مذهبی می باشد و توجه به آن را یک ضرورت امنیتی برای موجودیت خود می داند. «هدف اسرائیل از این دکترین تحریک احساسات قومیت های مختلف و آماده سازی تمایلات آنان به استقلال خواهی، تجزیه طلبی و تاسیس دولت مستقل می باشد و گروه های گریز از مرکز و جدایی طلب منطقه را در دست یابی شان به استقلال با تسلیح آنان یاری می رساند. از آن جایی که مرزهای جغرافیایی گروه های گریز از مرکز نامشخص و نامحدود و پیدایی آنان نیز براساس مشترکات قومی و مذهبی می باشد، درنتیجه به دلیل هم گرایی آنان با یکدیگر و واگرایی شان از دولت مرکزی سبب تزلزل دولت های ملی که در مرز جغرافیایی مشخصی قرار دارند، خواهد شد»(Majidyar, 2017: 4).

بنابراین اقلیم کردستان عراق که یک بخش کوچکی از کشور عراق می باشد، درصورتی که کُردهای عراق به استقلال دست یابند، مطابق با این دکترین (تبدیل دولت های منطقه به گروه های قومی و مذهبی کوچک) گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک که با حمایت مالی و لجستیکی اسرائیل و آمریکا در این اقلیم مستقر هستند و پیشینه ی استقلال خواهی و جدایی از دولت مرکزی چه در قبل و بعد از انقلاب را دارند، مشابه کُردهای عراقی اقدام کرده، بنابراین زمینه ی واگرایی آنان از دولت مرکزی و هم گرایی آن ها با کُردهای این اقلیم در دست یابی به اهداف مشابه افزایش می یابد. درنتیجه مناطق کُردنشین ایران با خطر واگرایی از دولت مرکزی مواجه خواهد شد.

3-1-4- تهدیدهای حضور آمریکا در اقلیم کردستان عراق

پیشینه ی روابط آمریکا با کُردها را باید در «اصول چهارده گانه ی ویلسون یافت که در اصل دوازدهم به استقلال داخلی کُردها در[4] قلمرو امپراطوری عثمانی اشاره شده است» این کشور مطابق با دکترین نیکسون سیاست ناامن سازی و بی ثباتی کشور عراق تحت حمایت شوروی را پی گیری می کرده و گروه های مبارز کُرد عراق نیز بهترین ابزار تحقق اهداف آمریکا در منطقه بودند»(Ahi , 2019: 80). «رویکرد دولت آمریکا در زمان جنگ سرد نسبت به کردها بی تفاوتی بوده، اما بعد از جنگ سرد به کُردها توجه ویژه ای داشته و از آن ها حمایت کردند. سال ها بعد و در زمان دولت اوباما و ترامپ کُردها انتظار داشتند تا با حمایت آمریکا به آرزوی دیرینه شان (تشکیل دولت مستقل کردی) دست یابند»(Rubin, 2019: 1).

حضور آمریکا در عراق یکی از مهم ترین تهدیدهای عراق جدید برای جمهوری اسلامی و زمینه ساز مشکلات فراوانی برای ایران می باشد. حضور آمریکا در عراق گذشته از تهدیدهای امنیتی زمینه ساز جلوگیری از گسترش قدرت نفوذ ایران در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی است»(Rajabi, 2019: 38). مسئله ی تهدیدهای امنیتی مناطق کُردنشین ایران از مشکلات دیگری است که به حضور آمریکا در اقلیم کردستان عراق برمی گردد. «آمریکایی ها همواره با داشتن نیروهایی در مرزهای مشترک، زمینه ساز تهدیدهای امنیتی در مرزهای ایران بوده اند» (Ahmadian and et.al., 2018: 22). ایران از نگاه آمریکا بزرگ ترین تهدید امنیت ملی پیشِ روی این کشور و پیروزی ایران در عراق نیز به منزله ی افزایش قدرت منطقه ای ایران می باشد. استقلال خواهی اقلیم کردستان عراق اگرچه به لحاظ ذهنی و عاطفی تاثیراتی بر کُردهای ایران داشته و ناسیونالیسم کُردی را در مناطق کُردنشین ایران تقویت نموده، اما حضور آمریکا در این اقلیم حتی در سطوح متوسط و یا ضعیف هم مرزهای غربی کشور و تمامیت ارضی این مناطق را با تهدیدهای اساسی مواجه می کند. «دولت آمریکا با حمایت کُردها زمینه ی سقوط صدام را فراهم کرد و دست آنان را بیش از سایر گروه ها در بازی های داخلی و منطقه ای باز گذاشته و آن ها نیز با استفاده از موقعیت و فرصت فراهم آمده حوزه ی نفوذ خود را افزایش داده اند»(Saleem, 2017: 4). هدف آمریکا از دخالت در مسئله ی کُردها، پیش برد منافع استراتژیک خود در منطقه و در راستای منافع اسرائیل می باشد.

گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک در تحلیل های خود با اقتباس از وضعیت کُردهای عراق نسخه ی فدرالیسمرا برای ایران به عنوان گزینه ای مناسب معرفی و تبلیغ نمودند. درواقع تاسیس خودمختاری سبب گردیده تا مشروعیت دولت های دارای گروه های قومی و مذهبی زیر سوال برود و این اقلیم توانسته است اقداماتی را فراتر از مرزهای رسمی انجام بدهد و با برخورداری از منابع اقتصادی و اجتماعی توجه قدرت های خارجی را به خود جلب کند. به نظر می آید چنین اقدام هایی اگرچه در کوتاه مدت باعث سرنگونی دولت ها نمی شود، اما می تواند به مرور تغییرات قابل توجهی در سیاست های داخلی به وجود آورد و این کشورها را دگرگون و با بحران قومی مواجه کند. درواقع «استقلال خواهی این اقلیم تحت نظر آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی رقیب ایران هدایت می شود»(Dorsey , 2018: 66) و اقلیم کردستان عراق نیز با رویکرد تجزیه طلبی و استقلال خواهی توانسته محیطی را فراهم کند که فی نفسه برای تمامیت ارضی مناطق کردنشین ایران خطرآفرین باشد. باتوجه به موارد پیش گفته عناوین تهدیدهای اسرائیل و آمریکا که موجب تضعیف تمامیت ارضی مناطق کردنشین ایران گردیده، در جدول شماره ی 2 به شرح زیر نمایش داده می شود.

جدول2- تهدیدهای حضور اسرائیل و آمریکا در اقلیم کردستان عراق

جدول2- تهدیدهای حضور اسرائیل و آمریکا در اقلیم کردستان عراق.JPG

(Wahab, 2017: 2-3)، (Majidyar, 2017: 4)، (Ghanbari and Bayat, 2019: 171)، (Heidari and et. al., 2018: 122-123) و (Ahmadian and et.al., 2018: 22)

نتیجه گیری

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسرائیل و آمریکا همواره تلاش کرده اند از طریق گروه های قومی کشور را با بحران تجزیه طلبی مواجه سازند. این دو با به کارگیری از گروه های تجزیه طلب کردی به دنبال ایجاد شکاف قومی، واگرایی اقوام از دولت مرکزی و ناامن سازی مناطق مرزی کُردنشین ایران بوده اند. درواقع بحران قومی در مناطق کُردنشین ایران که باعث ناامنی و تضعیف تمامیت ارضی این مناطق شده، نتیجه ی آشکار مداخله ی اسرائیل و آمریکا بوده است. اسناد لانه ی جاسوسی آمریکا در سال1358 فاش کرد که اسرائیلی ها و آمریکایی ها امیدوار بودند اگر کُردها و سایر گروه های قومی با همدیگر همکاری کنند، می توانند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. بنابراین پیدایش گروه های تجزیه طلب کومله، دموکرات و پژاک را می توان در چارچوب اهداف مقابله ی اسرائیل و آمریکا با انقلاب اسلامی و ایجاد بحران در مناطق کُردنشین ایران ارزیابی کرد. حضور و نفوذ اسرائیل در این اقلیم مبتنی بر دکترین محیط پیرامونی می باشد که به دنبال یافتن یک متحد جدید در خاورمیانه بوده است. این رژیم با حضور در این اقلیم درصدد است قلمرو مرزی خود را تا نزدیکی مرزهای غربی ایران گسترش دهد تا مانع نفوذ منطقه ای ایران گردد و با ایجاد بحران در مناطق کُردنشین ایران پروژه ی مشابه ی تجزیه ی عراق را در این مناطق رقم بزند و با سوءاستفاده از موقعیت سیاسی و جغرافیایی این اقلیم زنجیره ی میان شیعیان را که از پاکستان تا لبنان امتداد دارد، قطع نماید. بدون شک اگر اسرائیل و آمریکا بتوانند وضعیت اقتصادی و معیشتی، سیاسی و فرهنگی اقلیم کردستان عراق را سروسامان دهند، طبعاً تاثیرات نامطلوبی بر اذهان کُردهای ایران خواهد گذاشت.

اسرائیل و آمریکا با حضور خود در این اقلیم راهبرد فشار بر ایران را دنبال می کنند. زیرا جمهوری اسلامی همواره از حزب الله لبنان حمایت کرده و از آن به عنوان اهرم فشار علیه آنان استفاده نموده، پس اسرائیل و آمریکا تلاش می کنند با تشکیل گروه های شبه نظامی از اکراد، اهرم فشاری مانند حزب الله لبنان در منطقه علیه ایران به وجود آورند. هدف آنان از این استراتژی بهره برداری از شکاف های قومی و مذهبی برای راه اندازی جنگ های نیابتی در خاورمیانه و تقویت حضور دائمی نیروهای نظامی و اطلاعاتی خود در مرزهای غربی ایران و کشورهای محور مقاومت می باشد. سناریوی استقلال خواهی کُردها را باید سناریوی کردستان بزرگ نامید که کلیدزدن به یک حرکت قومی و اهرم فشاری در دستان اسرائیل و آمریکا برای کنترل ایران، عراق، ترکیه و سوریه است.

پیشنهادها

مرزهای غربی کشور کمربند قومیت هاست که با قومیت مشابه در آن سوی مرزها (اقلیم کردستان عراق) در تعامل هستند. برای این که مرزها در حوزه ی مسائل قومی ایمن شود، باید اقلیت های قومی را در قدرت سیاسی مشارکت داد و بسترهای توسعه ی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را فراهم ساخت. عامل اصلی اعتراض ها و تحرک های قومی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در مناطق کردنشین ایران رخ داده، نارضایتی از نظام سیاسی و تضییع حقوق کُردها در قبل از انقلاب اسلامی بوده است. ازاین رو باید برای کاهش تهدیدهای امنیتی ناشی از حضور اسرائیل و آمریکا در اقلیم کردستان عراق به نقش قومیت ها در نظام اداری به ویژه در مناصب سیاسی توجه نمود. نگاهی که مبتنی بر اعتماد و نه بی اعتمادی باشد. این استان ازجمله مناطق کُردنشینی است که درصورت فقدان انسجام داخلی به راحتی از ناحیه ی تهدیدهای خارجی آسیب پذیر می باشد و پیشینه ی این استان نیز گواهی بر این مدعاست. بنابراین برای کاهش پیامدهای منفی حضور اسرائیل و آمریکا در این اقلیم و آثار مترتب آن بر مناطق کُردنشین ایران موارد زیر پیشنهاد می گردد:

1) به زیرساخت ها و توسعه ی اقتصادی مناطق کردنشین ایران توجه گردد. باتوجه به مراوده ی تجاری ایران با اقلیم کردستان عراق و ترکیه، ایجاد مناطق آزاد تجاری در مناطق کُردنشین می تواند رونق اقتصادی را دربرداشته باشد. ظرفیت توریسم، ایجاد بازارچه های مرزی و حمایت از کوله بران یک گام مثبت در این مسیر است.

2) گسترش مشارکت سیاسی فعال در مناصب سیاسی (سطوح محلی و ملی) باتوجه به اصل شایسته سالاری، تخصص و فعالیت احزاب قومی برای رقابت در عرصه ی سیاسی در چارچوب قانون اساسی.

3) امنیت زدایی از مناطق کُردنشین و تلقی آن ها به عنوان مناطق فرهنگی: رهبری انقلاب در سفری که به استان کردستان داشتند، واژه ی استان فرهنگی را برجسته کرده و اجازه دادند اذان اهل تسنن از صدا و سیمای کردستان پخش گردد. ایشان کردستان را سرزمین علم و هنر، وفاداری و دلاوری دانستند و بر تدوین تاریخچه شهدا و علمای سرزمین کردستان که در راه وحدت و عزت به فیض شهادت رسیدند، تاکید کردند.

4) به اقتصاد و معیشت مردم کُرد توجه شود. درحال حاضر اکثریت مردم مناطق کُردنشین ایران از طریق قاچاق کالا و مواد مخدر امرار معاش می کنند.

5) برای رفع معضل بیکاری و اشتغال زایی مردم کردستان برنامه ریزی بلندمدت گردد.

References

1. Abdollahi Zia-al-Dini, M., et.al.. (2019). Pattern and Process of Ethnic Political Actions in Iran. Strategic Studies Quarterly , 22 (86), 7-30. (In Persian(

2. Abdul Rahman, S. (2015). History of the Patriotic Union of Iraqi Kurdistan. Translated by Saman Soleimani, Tehran: Nashr-e-Dat. (In Persian)

3. - Abed, S. (2017). The Kurdish Connection: Israel , ISIS and U.S. Efforts to Destabilize Iran, at: https://sarahabed.com/2017/07/14/the-kurdish-connection-israel-isis-and-u-s-efforts-to-destabilize-iran

4. Ahi, N. (2019). The Impact of Regional Developments in Iranian and Turkish Politics on the Ethnicity of the Kurds in Iraq, Social Science Studies, 5(1), 77-93. (In Persian)

5. Ahmadian, G., et.al.. (2015). The Arab Spring and the Status of the Iraqi Kurdistan Regional Government in the Middle East, Iranian Journal of International Politics, 7(1), 1-28. (In Persian)

6. Akhavan Kazemi, M., et.al. (2018). Analysis of the relationship between Israel and Iraqi Kurdistan and its Security Consequences for the Islamic Republic of Iran, Research Journal of the Islamic Revolution, 8(27), 19-40. (In Persian)

7. Alaviyan, M., et.al. (2019). Factors and consequences of economic corruption in the Iraqi Kurdistan region, Journal of Security Knowledge , 5(10), 33-50. (In Persian)

8. Asim, D. (2019). Kurdish Independence, at: https:// www.politicalholidays.com/ post/kurdish-independence

9. Bengio , O. (2017). Has Ierael’s Support for Kurdistan’s Independence Helped or Harmed the Kurds?. BESA Center Perspectives Paper, 637(1), November 9. at: https:// besacenter.org/perspectives-papers/

10. Blanchard, C. M. (2017). Kurds in Iraq Propose Controversial Referendum on Independence, Crs Insight. at: https://fas.org/sgp/crs/mideast/IN10758. pdf

11. Bora , B. (2017). What is behind the hostility between Iran and Turky, at: https://www.aljazeera. com /indepth /features/2017/02/hostility-iran-turkey-170225184418231.html

12. Brandon, J. (2018). Party for Free Life in Kurdistan: The PKK’s Iranian Wing Bides Its Time, at: https://jamestown.org/program /party -free -life-kurdistan-pkks-iranian-wing-bides-time/

13. Buzan, B. (1991). People, State and Fear, An Agenda for International Security Studies in the Post-Cold War Era, Boulder Lynne Rienner , Chapter 4.

14. Buzan , B., Waever, O. (2003). Regions and Powers, The Structure of International Security, Cambridge: Cambridge University Press.

15. Buzan , B., Waever , O. (2009). Region and Powers. Translate by R. Ghahramanpoor, Tehran, Institute for Strategic Studies. (In Persian)

16. Cunningham, E. (2017). Iran’s Leaders Opposed Kurdish Independence Vote in Iraq, Iran’s Kurds Celebrated on the Streets. at: https://www.washingtonpost.com

17. Dorsey, J. M. (2018). Whither the Kurds in, Europa Ethnica , 75 (1-2), at: https://www.nomos-elibrary.de/ 10.24989/0014-2492-2018-12-64

18. Driscall, D., Baser, B. (2019). Independence referendums and Nationalist Rhetoric: The Kurdistan Region of Iraq, at: https://www. tandfonline. com/ doi/full/10.1080/ 01436597.2019. 1617631

19. Dziadosz , A. (2017). The Economic Case against an Independent Kurdistan , at: https://www.theatlantic.com/international/archive/2017/09/kurdistan-barzani-iraq-turkey -blockade -oil/541149/

20. Ghaed Rahmati, E., Faal , S. (2015). Extremist Currents and Their Terrorist Threats, Tehran: NAJA Social Studies Research Institute Publications, Second Edition. (In Persian)

21. Ghanbari, M., Bayat, B. (2019). Environmental Studies of Terrorist Threats in the Islamic Republic of Iran, Political Science Quartely , 14 (46), 159-185. (In Persian)

22. Ghorbaninejad , R. (2019) Study and Analysis of Structural Characteristics of the State Government of Iraqi Kurdistan , Journal of New Attitudes in Human Geography , 11(4), 560-580. (In Persian)

23. Hawramy, F. (2020). Environmentalist , Intellectual , PJAK fighter: The Life and Death of Rebwar Gholizadeh, at: https://www.rudaw.net /english /kurdistan/210720201

24. Heidari, A., et.al. (2015). Israel 's Strategy in Iraqi Kurdistan and the Concerns of the Islamic Republic of Iran, Islamic Revolution Studies, 15(54), 109-128. (In Persian(

25. Khosravi , A., Asadi , A. (2018). Kurdish independence in Iraq, structural analysis and scenarios , Strategic Studies Quarterly, 21 (3), 185 -212. (In Persian(

26. Khosravi, J., Kalhori, J., and Hamehmorad, L. (2016). The Presence of Israel in Iraqi Kurdistan and its Security Challenges for Iran’s National Security, Journal of Politics and Law , 9(7), 169 -177. (In Persian)

27. Liga, A. (2017). The Israel Factor and the Iraqi Kurdish Quest for Independence. Instituto Affari Internazionali (IAI), October. at: https://www.iai.it/en/pubblicazioni

28. Majidyar , A. (2017). Iran and Turkey Discuss Ways to Cooperate in Syria and Iraq, at: https://www.mei.edu/publications

29. Mohammadi, M. (2018). The Contexts and Mechanisms of Intelligence Action of the Occupying Regime of Quds against the Islamic Republic of Iran in the years 2004-2014, Regional Studies, 18(3), 45-84. (In Persian(

30. Moradbeigi, H. (2019). The Living History of Kurdistan and the Left and Nationalism. Tehran: Nasim Publications, Second Edition. (In Persian(

31. Moradi, J. (2019). Study of the causes of the Presence of the advisor of the Islamic Republic of Iran in Syria , International Studies Journal (ISJ), 16(3), 1-21. (In Persian)

32. Moradian, M. (2019). Retaliatory attack of the IRGC on the Headquarters of Kurdish Parties in the Iraqi Kurdistan Region , Political Effects and Military Ealue , National Security Watch, 88(2), 55-60. (In Persian)

33. Mousavifard, M., et.al. (2019). A Look at the Conflict of Thought and Action against Women in Terrorist Groups in Opposition to International Laws and Conventions with Emphasis on PJAK's Performance from Pukk, Journal of Science and Engineering Elites, 4(6), 1-13. (In Persian)

34. Mulhem, S. (2017). Independent Kurdish State Unviable in Current Political Climate. at: https://sputniknews. com /analysis/201710031057896686

35. Naderi, M. (2019). Democratic Party of Kurdistan of Iran. Tehran: Publications of the Institute for Political Research Studies , 2th edition. (In Persian)

36. Nadimi, F. (2017). Iran's Military Options against Kurdish Independence , at: https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/irans-military-options-against-kurdish-independence

37. Naqibzadeh, A. (2019). History of Diplomacy and International Relations from the Westphalian Pact to the Present. Tehran: Qoms Publishing , 17th edition. (In Persian)

38. Nasri, Q., Rezaei, D. (2019). The most important threats to the Islamic Republic of Iran in the Iraqi Kurdistan Region, Strategic Studies Quarterly, 9(37), 168-197. (In Persian)

39. Nikofar, J., et.al. (2015). The Impact of Internal Disputes Among Kurdish Parties on the Failure of the Independence of Iraqi Kurdistan, Political Research in the Islamic World, 8(4), 77-109. (In Persian)

40. Osiur, R. (2015). An Analysis of the Regional Security of South Asia in Post 9/11 Period: Regional Security Complex Theory Approach. Eastern Mediterranean University September 2015 Gazimağusa, North Cyprus.

41. Rajabi, M. (2019). The Position of the Iraqi Kurdistan Region in the Regional Policies of the United States of America in West Asia, Political Research in the Islamic World, 9(2), 27-52. (In Persian)

42. Rubin, M. (2019). Will the United States ever Support Kurdish Independence?. at: https://www.aei.org/research-products/book/will-the-united-states-ever-support-kurdish-independence/

43. Saleem, Z. A. (2017). Iran and Iraqi Kurdistan: Heading Toward Confrontation. at: https: //www.washingtoninstitute.org/fikraforum/view

44. Stansfield, G. (2018). Turkey’s attack on Syrian Kurds Could Overturn the Entire Region, at: https://www.theguardian.com/commentisfree/2018/jan/28/

45. Sumer, F., Joseph, J. (2018). The Paradox of the Iraqi Kurdish Referendum on Independence: Contradictions and Hopes for Economic Prosperity, at: https:// www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/13530194.2018.1430533

46. Torabi, G., Taherizadeh, M. (2019). Dominant Regional Trends and the Future of Order in the Middle East. International Studies Journal (ISJ), 16(2), 7-29. (In Persian)

47. Valdebeigi, B. (2016). On the Storm: Mulla Mostafa Barzani as Narrated by the Iranian Press. Tehran: Third Edition. (In Persian)

48. Wahab, B. (2017). Why Israel Is Cheering On Iraqi Kurds, Push for in The Complications of Kurdish Independence. at: https://www.washingtoninstitute. org /policy -analysis/view/

49. Wojnarowicz, M. (2017). Israel and the Kurdish Question, https://www. ceeol. com/search /gray-literature-detail?id=577433

50. Yadround, M., et.al. (2019). The Referendum on the Independence of the Kurdistan Region and the Emergence of a Balance of Threats in Iran-Turkey Relations , Nations Research, 4(41), 25-42. (In Persian)

51. Zaki, Y., et.al. (2019). Factors Affecting the Security Approach in the Management of Border Areas of Kurdistan Province, Geography, 17(62), 41-60. (In Persian)

پی نوشت ها:

[1] ملامصطفی بارزانی از رهبران جنبش ملی گرای کُرد در عراق و نخستین رهبر حزب دموکرات کردستان عراق می باشد که در14 مارس 1903 میلادی در روستای بارزان (کردستان عراق) به دنیا آمد و پس از سالها مبارزه بر سر استقلال خواهی کُردها و تاسیس دولت مستقل کردی سرانجام بر اثر ابتلا به سرطان ریه در بیمارستان جورج تاون واشنگتن (آمریکا) در اول مارس 1979 درگذشت. بعد از وی پسرش به نام مسعود بارزانی به عنوان رهبر حزب دموکرات کردستان عراق انتخاب شد(Valadbeigi, 2016: 86).

[2] Patriotic Union of Iraqi Kurdistan: اتحادیه میهنی کردستان عراق در سال 1975 میلادی و توسط جلال طالبانی تاسیس شد. مرکزیت این حزب استان کُردنشین سلیمانیه می باشد که بعد از فروپاشی حکومت صدام حسین و تشکیل حکومت خودمختاری در اقلیم کردستان عراق تحت نظارت این حزب درآمد(Abdulrahman, 2015: 151).

[3] . Iraqi Kurdistan Democratic Party: حزب دموکرات کردستان عراق در سال1946میلادی و توسط ملا مصطفی بارزانی در بغداد تاسیس شد. مرکزیت این حزب استان کُردنشین اربیل می باشد که بعد از فروپاشی حکومت صدام حسین و تشکیل حکومت خودمختاری در اقلیم کردستان عراق استان های اربیل و دهوک تحت نظارت این حزب درآمد (Valadbeigi, 2016: 125).

[4] اصل دوازدهم از اصول چهارده گانه ویلسون: «استقلال داخلی ملل تابع عثمانی (کُردها، ارمنیان و آشوریان) و بین المللی کردن تنگه داردانل»(219: 2019Naqibzadeh,)

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان