به گزارش مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «روز بخیر آقای نویسنده» نوشته حسین زحمتکش زنجانی که از سوی جهاد دانشگاهی منتشر شده است، برگزار شد.
علیالله سلیمی، نویسنده و منتقد ادبی در این نشست با بیان اینکه «روز بخیر آقای نویسنده» رمانی وامدار از تاریخ است، گفت: معمولاً کتابهایی که بستر تاریخ را برای روایت داستان انتخاب میکنند، پشتشان حرفوحدیث بسیار است و پاشنه آشیلی به نام تاریخ دارند؛ تاریخ به معنای مستند بودن است و قصه را از کار میگیرد؛ درحالیکه نویسنده باید در وهله اول داستان تعریف کند و بعد تاریخ را بگوید. یکی از مزیتهای رمان تاریخی این است که ناخودآگاه خواننده ترغیب میشود سراغ تاریخ و اشارتهای تاریخی برود و کتابهای دیگری بخواند. در این کتاب گاه ارجاعات بیرونی بیش از آنچه باید باشد، است.
او سپس گفت: یکی از معیارهای سنجش کتاب این است که آیا نویسنده حرفی برای گفتن دارد یا نه. باید بگوییم زنجانی در این کتاب حرف برای گفتن داشت؛ اما این حجم از حرفها برای این کتاب زیاد است؛ بیش از 50 مسئله در کتاب مطرح شده است؛ اما رمان ظرفیت همه اینها را ندارد. نویسنده میخواهد از وضعیت نشر بگوید، از چالشهای نویسندههای انقلابی، از منافقان، از پهلویها... . کتاب قصههای فرعی بسیاری دارد و به شکلی که باید بهرهوری نمیشود. نویسنده پروژه بزرگی را آغاز کرده اما به سرانجام نرسانده است.
سلیمی با اشاره به اینکه در کتاب «روز بخیر آقای نویسنده» با سه محور مواجه هستیم، توضیح داد: محور اول روایتی از توهم خاندان پهلوی است، محور دیگر اضمحلال و دریوزگی منافقین است و موضوع سوم ورود نویسنده است که این بخش به کمک دو روایت قبل آمده و بهنوعی ناجی آنهاست و اگر نبود روایتها جذابیت عام نداشت. ما در این کتاب سه روایت موازی داریم که به هم نمیرسند درحالیکه در داستانهای اینچنینی داستانها از هم تغذیه میکنند و سرنوشت یکی بر دیگری تأثیر دارد؛ اما در کتاب آقای زحمتکش چنین نیست.
سلیمی تأکید کرد: کتاب میتوانست بهتر از این باشد؛ حداقل انتظار من این بود که تکلیف شخصیتها مشخص شود. شخصیتهایی که خلق میشود، تکلیفشان مشخص نیست. البته داستان قلابهایی را هم برای خواننده دارد.
او با تأکید بر اهمیت ویراستار در غرب گفت: ویراستاران در غرب هم داستان را میشناسند و هم بازار را و باعث بهترشدن رمان و داستان میشوند اما چنین اتفاقی در کشور ما نمیافتد.
در ادامه هادی خورشاهیان، نویسنده، شاعر و منتقد ابتدا طرح جلد را نامناسب خواند و عنوان کتاب را مبهم توصیف کرد و گفت ربطی به محتوا ندارد. او همچنین از نوشته پشت جلد کتاب هم انتقاد کرد و گفت کاملاً بیربط به موضوع کتاب است و نمیگوید مثلاً داستانی درباره پهلویهاست.
او نیز با تأکید بر نقش ویراستار در موفقیت کتاب گفت: ما ارزش چندانی برای ویراستار و منتقد قائل نیستیم، منتقد جدی هم نداریم؛ من نویسنده در جایی ویراستار کتاب هستم و در جای دیگری منتقد. آقای زنجانی کاش قبل از چاپ کتاب را به نویسنده و منتقدی میدادید تا آن را بخوانند در این صورت شاید کتاب شکل دیگری به خود میگرفت.
خورشاهیان با بیان اینکه کتاب بر لبه تیغ ایستاده و از دو منظر میتوان به آن نگاه کرد، گفت: حسین زحمتکش زنجانی نویسنده ناموفقی میتواند باشد به این جهت که تصویری از خاندان پهلوی و منافقین ارائه نمیدهد که من خواننده احساس انزجار کنم. اما از جهت دیگر میتواند موفق باشد؛ زیرا میانه نوشته است. کسی که در کف خیابان بهزعم خود اعتراض میکند بد نیست با رضا پهلوی آشنا شود و منافقان را بشناسد. کتاب سعی کرده از منظر غیرسیاسی به خاندان پهلوی ورود کند که به درد منتقدین خاندان پهلوی نمیخورد؛ اما علاقهمندان خاندان پهلوی با خواندنش میفهمند این خانواده در خودشان ماندهاند. زحمتکش زنجانی بهعنوان نویسنده موفق خوب کار نکرده اما بهعنوان نویسنده باهوش خوب عمل کرده است.
میثم رشیدی مهرآبادی، نویسنده و روزنامهنگار نیز با بیان اینکه شروع کتاب با جملات کوتاه است گفت: دایره لغات نشان میدهد که ما با نویسنده توانایی روبهرو هستیم؛ اما نویسندهای که به مرز رماننویسی نرسیده است. کتاب پر از شعار است و چیزهایی که باید نشان داده شود، بیان شده است. نامگذاری کتاب مناسب نیست؛ کتاب نام دومی هم دارد که آن هم عنوان خوبی نیست. نویسنده در کتاب اصرار دارد بگوید کتابهای بسیاری خوانده و نام آنها را میآورد.
او با بیان اینکه نویسنده قلم توانمندی دارد و کتاب میتوانست کتاب شستهرفتهتری باشد، از طرح جلد و عنوان نامناسب و نداشتن فصلبندی انتقاد کرد و گفت: نمیدانیم ناشر سراغ نویسنده رفته و کتاب را دریافت کرده و یا نویسنده به آنها مراجعه کرده است؛ اما انتخاب درستی به لحاظ نشر نشده است. برای من سؤال است چرا جهاد دانشگاهی این کتاب را منتشر کرده است؟ زیرا ناشر (جهاد دانشگاهی) گذشته روشنی در زمینه رمان و داستان نداشته مگر اینکه این کتاب آغاز راه باشد.
حسین زحمتکش زنجانی هم بیان کرد: دغدغه اصلی من در کتاب نه پهلویها بود و نه منافقین بلکه دغدغه اصلی من نقد وضعیت نشر کشورمان است؛ اینکه چرا ناشران روشنفکر و شبهروشنفکر از ناشران انقلابی پیشی گرفتهاند و ناشران انقلابی بهجای کتابهای مذهبی کتابهای بازاری و پرفروش چاپ میکنند.
او استکبارستیزی را از دغدغههای دیگر خود عنوان کرد و گفت: دستهای پشت پرده استکباریای از نظر مالی و فکری برخی از کتابها را حمایت میکنند.
زحمتکش زنجانی همچنین صریحگویی و شعاردهی را خودخواسته خواند و از نمادهایی گفت که در کتاب آمدهاند، هر چند این موضوع مورد پذیرش منتقدان نبود.
او یادآور شد برای انتشار کتاب به چندین نشر مراجعه کرده که آنها قبول نکرده و گفتهاند ممکن است به مشکل بخورند.
همچنین حامد علیاکبرزاد، رئیس سازمان ترویج مطالعه و نشر جهاد دانشگاهی با اشاره به تغییر سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی به سازمان ترویج مطالعه و نشر، گفت: این سازمان تشکیلانی شده که برای نسل جوان با قید دانشجو کار میکند و به تولید محتوای ترویج فرهنگ مطالعه و گفتمان علم با رویکرد فرهنگ انقلاب اسلامی میپردازد. البته پیشتر کتابهایی در این زمینه منتشر شده بود؛ اما چون شخصیت اصلی رمان دانشجو بود و ما هم جهاد دانشگاهی هستیم آن را منتشر کردیم.