ماهان شبکه ایرانیان

ختم نبوت

مقدمه: اسلام دین خاتم است و از آنجا که هر کاری که خداوند حکیم انجام می دهد از روی علت و حکمت و مصلحت است در این مقاله ادله خاتمیت اسلام بیان شده است.

مقدمه: اسلام دین خاتم است و از آنجا که هر کاری که خداوند حکیم انجام می دهد از روی علت و حکمت و مصلحت است در این مقاله ادله خاتمیت اسلام بیان شده است.

پیامبران با همه اختلافات فرعی و شاخه ای، حامل یک پیام و وابسته به یک مکتب بوده اند.این مکتب تدریجا بر حسب استعداد جامعه انسانی عرضه شده است تا بدانجا که بشریت رسید به حدی که آن مکتب به صورت کامل و جامع عرضه شد و چون بدین نقطه رسید نبوت پایان پذیرفت.آن کسی که به وسیله او صورت کامل مکتب عرضه و ابلاغ شد، حضرت محمد بن عبد الله(ص)است وآخرین کتاب آسمانی قرآن است و همان طوری که قرآن کریم فرموده است: و تمت کلمة ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماته (1).

پیام راستین و موزون پروردگارت کامل گشت، کسی را توانایی تغییر دادن آنها نیست.

اکنون باید ببینیم چرا در گذشته نبوتها تجدید می شد و پیامبران یکی پس از دیگری می آمدند هر چند همه آن پیامبران صاحب قانون و شریعت نبودند و غالبابرای اجرای شریعت موجود مبعوث می شده اند؟و چرا پس از حضرت خاتم النبیین این جریان پایان یافت و نه تنها پیامبر تشریعی(صاحب شریعت)نیامده و نخواهد آمد، حتی پیامبر تبلیغی نیز نیامده و نخواهد آمد؟چرا؟در اینجا مختصری به علل تجدید نبوتها می پردازیم.

.............................................................. 1.انعام/115.

صفحه : 184

علل تجدید نبوتها

با اینکه نبوت یک جریان پیوسته است و پیام خدا یعنی دین یک حقیقت بیشتر نیست، علل تجدید نبوتهای تشریعی و تبلیغی و ظهور پیامبران پیاپی و متوقف شدن همه آنها بعد از ظهور خاتم الانبیاء این است که: اولا بشر قدیم به علت عدم رشد و عدم بلوغ فکری قادر به حفظ کتاب آسمانی خود نبود، معمولا کتب آسمانی مورد تحریف و تبدیل قرار می گرفت و یا بکلی از بین می رفت، از این رولازم می شد که این پیام تجدید شود.زمان نزول قرآن یعنی چهارده قرن پیش مقارن است با دوره ای که بشریت، کودکی خود را پشت سر گذاشته و مواریث علمی و دینی خود را می تواند حفظ کند و لهذا در آخرین کتاب مقدس آسمانی یعنی قرآن تحریفی رخ نداده.مسلمین از ساعت نزول هر آیه عموما آن را در دلها و در نوشته ها حفظ می کردند به گونه ای که امکان هر گونه تغییر و تبدیل و تحریف و حذف و اضافه از بین می رفت، لهذا دیگر تحریف و نابودی در کتاب آسمانی رخ نداد و این علت که یکی از علل تجدید نبوت بود منتفی گشت.

ثانیا در دوره های پیش، بشریت به واسطه عدم بلوغ و رشد قادر نبود که یک نقشه کلی برای مسیر خود دریافت کند و با راهنمایی آن نقشه، راه خویش را ادامه دهد، لازم بود مرحله به مرحله و منزل به منزل راهنمایی شود و راهنمایانی همیشه او را همراهی کنند.ولی مقارن با دوره رسالت ختمیه و ازآن به بعد، این توانایی که نقشه کلی دریافت کند برای بشر پیدا شده است و برنامه دریافت راهنماییهای منزل به منزل ومرحله به مرحله متوقف گشت.علت تجدید شریعتها علاوه بر علت پیشین - نابودی یا وقوع تحریف در کتب آسمانی - این بود که بشر قادر نبود برنامه کلی و طرح جامع خود را دریافت نماید.با پیدایش این امکان و این استعداد، طرح کلی و جامع در اختیار بشر قرار گرفت و این علت تجدید نبوتها و شرایع نیز منتفی گشت.علمای امت متخصصانی هستند که با استفاده از نقشه کلی راهنمایی که اسلام به دست می دهد و با تدوین و تنظیم آییننامه ها و تاکتیکهای موقت، راه را می نمایانند.

ثالثا غالب پیامبران، بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنهاپیامبر تبلیغی بوده اند نه تشریعی.پیامبران تشریعی شاید از انگشتان یک دست تجاوز نکنند.کار پیامبران

صفحه : 185

تبلیغی، ترویج و تبلیغ واجرا و تفسیر شریعتی بود که حاکم بر زمان آنها بوده است.

علمای امت در عصر خاتمیت که عصر علم است قادرند با معرفت به اصول کلی اسلام و شناخت شرایط زمان و مکان، آن کلیات را با شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی تطبیق دهند و حکم الهی را استخراج و استنباط نمایند.نام این عمل «اجتهاد» است.

علمای شایسته امت اسلامی بسیاری از وظایفی را که پیامبران تبلیغی و قسمتی از وظایف پیامبران تشریعی را(بدون آنکه خود مشرع باشند)با عمل اجتهاد و با وظیفه خاص رهبری امت انجام می دهند، از این رو در عین اینکه نیاز به دین همواره باقی است و بلکه هر چه بشریت به سوی تمدن پیش رود نیاز به دین فزونی می یابد، نیاز به تجدید نبوت و آمدن کتاب آسمانی جدید و پیامبرجدید برای همیشه منتفی گشت و «پیامبری » پایان یافت (1).

از آنچه گفته شد روشن گشت که بلوغ و رشد فکری اجتماعی بشر در ختم نبوت نقش دارد و این نقش در چند جهت است: 1.کتاب آسمانی اش را خالی از تحریف نگه داشته است.

2.به مرحله ای رسیده که برنامه تکاملی خویش را نه منزل به منزل و مرحله به مرحله بلکه یکجا تحویل بگیرد و استفاده نماید.

3.بلوغ فکری و رشد اجتماعی اش به او اجازه می دهد که ترویج و تبلیغ و اقامه دین و امر به معروف و نهی از منکر را خود بر عهده بگیرد، نیاز به پیامبران تبلیغی که مروج ومبلغ شریعت پیامبران صاحب شریعت بوده اند، به این وسیله رفع شده است.

این نیاز را علمای و صلحای امت رفع می کنند.

4.از نظر رشد فکری به جایی رسیده که می تواند در پرتو «اجتهاد»کلیات وحی را تفسیر و توجیه نماید و در شرایط مختلف مکانی و متغیر زمانی هر موردی را به اصل مربوط ارجاع دهد.این مهم را نیز علمای امت انجام می دهند.

روشن گشت که معنی ختم نبوت این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و

تبلیغاتی که از راه وحی رسیده رفع شده و چون بشر در اثر بلوغ ورشد فکری نیازی به این تعلیمات ندارد نبوت پایان یافت، خیر، ابدا، نیاز به وحی جدید و تجدید نبوتها رفع شده نه نیاز به دین و تعلیمات الهی.

.............................................................. 1.برای تکمیل بحث ختم نبوت، رجوع شود به رساله ای مستقل به همین نام از مؤلف.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان