کاروان تیم ملی فوتبال کشورمان برای حضور در مسابقات جام ملتهای آسیا 2023 در حالی راهی قطر شده که پنج سال پیش در امارات تا مرحله نیمهنهایی پیش رفتیم و آنجا 3برصفر به ژاپن باختیم. آن دوره از بازیها از 15 دی تا 12 بهمن 97 برگزار شد و حالا شاید فرصت مناسبی باشد برای اینکه بازنگری کنیم و ببینیم در فوتبال و بیرون از آن، طی این پنج سال چه اتفاقاتی برای ایران ما رخ داده است. این مطلب شاید پاسخی باشد به انتقاد علیرضا جهانبخش، کاپیتان تیم ملی که اخیرا پرسیده بود: «چرا بر خلاف یک تورنمنت بزرگ، شور و حال خاصی برای جام ملتهای این دوره وجود ندارد؟»
سال 97 آغاز افول بزرگ اقتصاد ایران بود. بعد از یک دوره کاهش چشمگیر تورم که اوج آن با ثبت تورم تکرقمی در سالهای 95 و 96 همراه بود، از اوایل سال 97 و با خروج آمریکا از برجام، بار دیگر شاهد بالا رفتن روزافزون قیمتها در ایران بودیم. بانک مرکزی نرخ تورم را در این سال، 31.2 درصد اعلام کرد و بعد از آن شرایط سال به سال بدتر شد. نرخ تورم در 4 سال بعدی به ترتیب 41.2، 47.1، 46.2 و 46.5 درصد اعلام شده و میدانیم که امسال هم وضع همین است. حالا ما مردمی هستیم رنجکشیدهتر از آن روزها؛ مردمی که پنج سال تورم بالای 40 درصد را تجربه کردهاند و بسیاری از آمال و آرزوهایشان رنگ باخته است.
اوایل سال 97 میانگین قیمت هر متر مربع مسکن در تهران حدود 6 میلیون تومان بود که با خروج آمریکا از برجام، در زمستان آن سال به حدود متری 9 میلیون تومان رسید. فکر میکنید امروز شرایط چطور است؟ بر اساس اعلام بانک مرکزی، میانگین قیمت هر متر مربع مسکن در تهران در مهرماه سال جاری 76 میلیون تومان بوده است؛ یعنی بیش از 8 برابر زمستان سال 97. گرچه متر و معیارهای متنوعی برای تخمین طول انتظار خرید مسکن وجود دارد، اما برخی محاسبات نشان میدهد مدت این انتظار در تهران به بیش از یک قرن رسیده است!
قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد در سال 97، حدود 11 هزار تومان بود و هر سکه بهار آزادی هم تقریبا سهونیم میلیون تومان معامله میشد. امروز قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد بالای 50 هزار تومان است و هر سکه طلا هم بین 28 تا 30 میلیون تومان معامله میشود.
به رخدادهای اجتماعی این سالها هم میتوان نگاهی گذرا داشت؛ داستان غمانگیز آبان 98، سرنگونی هواپیمای اوکراینی، ورود کرونا به ایران و مرگ دهها هزار نفر، اعتراضات سالگذشته و خیلی رخدادهای تکاندهنده که آثار آن بر جامعه را نمیتوان نادیده گرفت.
حالا به خود فوتبال برگردیم و ببینیم به طور تخصصی، هواداران این حوزه با چه مسائلی مواجه شدند؛ آمد و رفت مجهول فدراسیون عزیزی خادم، بازگشت فاتحانه مهدی تاج و شرکا به خیابان سئول، کوچ برانکو و استراماچونی و کالدرون، برگشتن کارلوس کیروش، رقم خوردن سنگینترین شکست تاریخ جامهای جهانی برابر انگلستان و باخت به آمریکا، خانهنشین شدن برخی از چهرههای سرشناس فوتبال و رسانه و... در کنار اینها، بنا بر اذعان کارشناسان عدم رعایت برخی جنبههای ظریف، به افول پایگاه اجتماعی خود تیم ملی هم منجر شد.
مخلص کلام؛ شاید اگر علیرضا جهانبخش اینها را بخواند، تا حدودی جوابش را بگیرد و بداند چرا حال و حوصله جمعی ایرانیان در استقبال از این دوره مسابقات جام ملتهای آسیا مثل گذشته نیست و چرا هرگز نمیتوان آن را مثلا با شور و حال افسانهای در جام ملتهای 1996 مقایسه کرد. شرح رنجهای ما بیش از اینهاست آقای کاپیتان. شما اما در قطر همه توانتان را بگذارید و بکوشید برای موفقیت تیم ملی. شاید چنان که امیر قلعهنویی هم گفت، این مرهمی بر زخمهای مردم ایران باشد، البته شاید.