ماهان شبکه ایرانیان

چگونه می‌توان از جنگِ ناخواستۀ ایران و آمریکا جلوگیری کرد؟ - ۱

سربازان آمریکایی در خاورمیانه؛ مرغابی‌های در معرض خطر

نیوزویک: مشکلِ واشنگتن، فراتر از ایران و خاورمیانه است. مسأله این است که ایالات متحده با تعهد به حضور نیروهای نظامی در اقصی‌نقاطِ جهان، خود را در معرضِ خطر جنگی قریب الوقوع در چندین جبهه به طور همزمان قرار داده و راه‌حلِ مشخصی برای حل‌و‌فصلِ این موضوع ندارد.


منبع: پولیتیکو 
تاریخ انتشار: 3 فوریه 2024  
نویسنده: مایکل هیرش    
مترجم: لیلا احمدی  
 
 دربارۀ نویسنده: "مایکل هیرش"، سردبیر پیشینِ خبرگزاریِ "پولیتیکو" و خبرنگار ارشدِ دیپلماتیک در هفته‌نامۀ "نیوزویک" است. 


 
 عصر ایران/ ترجمه: اگر آمریکا در خاورمیانه بیش از حد ماندگار شود و ایران هم از پسِ مدیریتِ نیروهای نیابتی‌ برنیاید، کار به کجا می‌کشد؟ آیا دو کشوری که به‌هیچ‌وجه خواهانِ جنگی تمام‌عیار نیستند و چنین رخدادی را فاجعه‌بار قلمداد می‌کنند، می‌توانند خود را در آستانۀ جنگی محتمل تصور کنند؟ سلسلۀ حوادث به‌نحوی اجتناب‌ناپذیر شکل می‌گیرد و گویا همه‌چیز فراتر از اختیارِ طرفین است. 
 
   تاریخچۀ چنین نزاعی دست‌کم به 2500 سال پیش برمی‌گردد و "جنگِ خونینِ پلوپونز" را تداعی می کند. [مجموعه جنگ‌های تاریخیِ ویران‌گری که در خلالِ سال‌های 431 تا 404 پیش از میلاد، میان "اسپارت" و "آتن" درگرفت و به تخریبِ آتن و انحطاطِ تمدن آن منجر شد. جنگِ این دو گروهِ یونانی، محدود به خاک یونان نشد. دامنۀ درگیری، سواحلِ "آسیای صغیر" و "ترکستان" تا "قبرس" و "ایتالیا" را درنوردید. در خلالِ جنگ‌هایی دامنه‌دار، مردم چنان به جان یکدیگر افتادند که تاریخ کم‌تر نظیر آن را به چشم دیده است.]؛ زمانی‌که آتن، مصایبِ جانکاهی متحمل شد و تباهی را به چشم دید.  
 
  "بایدن"، روز جمعه به تلافیِ "حمله پهپادیِ 28 ژانویه" که به فرمانِ گروهِ شبه نظامیِ وابسته به ایران صورت گرفت [به ادعای نویسنده] و به جان‌باختنِ 3 سرباز آمریکایی و مجروح‌‌شدنِ بیش از 40 نفر انجامید، حملات نظامیِ گسترده‌ای ترتیب داد. رئیس‌جمهور به صراحت گفت: "تلاش می‌کند تهران را از ورود به جنگی تمام‌عیار بازدارد".

   سپس حملاتی تلافی‌جویانه به تأسیساتِ گروه‌های نیابتیِ خارج از ایران در عراق و سوریه رخ داد. بایدن در پاسخ به پرسشِ خبرنگاران مبنی بر این‌که "ایران چگونه می‌تواند مستقیماً در حملۀ 28 ژانویه دست داشته باشد؟ اظهار داشت: "به‌زودی در این مورد بحث خواهیم کرد" و توضیح داد: "من آن‌ها را مسئول می‌دانم. ایران این گروه‌ها را مسلح می‌کند. افرادی که این کار را کردند، باید مجازات شوند». بایدن همچنین افزود: «فکر نمی‌کنم به جنگِ گسترده‌تری در خاورمیانه نیاز داشته باشیم. این چیزی نیست که من دنبالش باشم.» 
 
  طبق بسیاری از تحلیل‌ها، ایران نیز در پیِ چنین جنگی نیست. "ناصر کنعانی" (سخنگوی وزارتِ امور خارجۀ ایران) در واکنشی سریع به حملۀ روز یکشنبه گفت: "امیدواریم سیاست‌های اشتباهِ آمریکا اصلاح شود". بسیاری از تحلیل‌گرانِ ایرانی بر این باورند که رهبر سالخوردۀ ایران می‌خواهد از وقوع جنگی همه‌جانبه اجتناب کند و به جای حمله به ایالات متحده، عمدتاً برکنترل سیاسی در داخل متمرکز باشد. کنعانی تأکید کرده: "تهران در تصمیم‌گیریِ گروه های مقاومت، دخالتی ندارد". 
 
  علی‌رغمِ ادعای مشکوک تهران، مبنی بر این‌که شبه نظامیان –گروه‌هایی که [طبق ادعای نویسنده] ایران در آستین می‌پروراند تا به اهدافِ آمریکایی، اسرائیلی و غربی از یمن تا سوریه و لبنان حمله‌ور ‌شوند – آزادانه و بدون دخالتِ تهران عمل می‌کنند، ایران و ایالات متحده درگیر جنگی مقدماتی شده‌اند. هر دو کشور خود را در معرضِ درگیریِ گسترده‌تری قرار داده‌اند که هیچ‌یک از طرفین آن را نمی‌خواهند. 
 
  حملۀ هواپیمایِ بدونِ سرنشین در 28 ژانویه به پایگاهی مرزی در اردن - که تعداد کمی از آمریکایی ها از وجود آن اطلاع داشتند – برای آمریکایی‌ها تصویر غمباری ایجاد کرده که به خطراتِ باقی‌ماندنِ نیروهای آمریکایی - گاهی حتی بدون ماموریت مشخص - در سراسر جهان اشاره دارد. 

  ایالات‌متحده، درحال‌حاضر حدود 2500 سرباز در عراق دارد که ارتشِ عراق را آموزش می‌دهند. 900 نفر در سوریه و چند صد نفر هم در اردن مستقر کرده که ظاهراً برای جلوگیری از بازگشت داعش، حضور دارند. هر پرسنل نظامیِ مستقر، قربانیِ بالقوه است و می‌تواند در آینده به درگیریِ جدیدی بیانجامد. 
 
  اقداماتِ تلافی‌جویانۀ ایالات متحده برای ایران نمونه‌ای از خطراتِ ادارۀ شبه نظامیانِ نیابتی در چندین جبهه است. ممکن است تهران دیگر نتواند به طورکامل آن‌ها را هدایت کند. این‌در‌حالی‌است‌که به نظر می‌رسد ایران از حمله به مرزهای خود جلوگیری کرده است. بایدن می‌گوید به حملات ادامه خواهد داد و شاید تهران دریابد که در صورتِ کشته‌شدنِ تعداد بیشتری از آمریکایی‌ها، فرجامش به عاقبتِ یکی از رهبران شبه‌نظامیِ عراقی یا سوری گره خواهد خورد.

  
  انگار وقوع رخدادها برای هر دو طرف به ماشۀ سستی بند است که هرآن و با کوچک‌ترین فشار می‌تواند چکانده شود. این هفته،"آنتونی بلینکن" (وزیر امور خارجۀ بایدن) نیز وخامتِ موضوع را تصدیق کرد و گفت: «ما دست‌کم از سال 1973 و حتی پیش از آن، وضعیتی خطیرتر از آن‌چه اکنون در سراسر منطقه با آن روبه‌رو هستیم، نداشته‌ایم.” 
 
  مشکلِ واشنگتن، فراتر از ایران و خاورمیانه است. مسأله این است که ایالات متحده با تعهد به حضور نیروهای نظامی در اقصی‌نقاطِ جهان، خود را در معرضِ خطر جنگی قریب الوقوع در چندین جبهه به طور همزمان قرار داده است و راه‌حلِ مشخصی برای حل‌و‌فصلِ این موضوع ندارد.  
 
  "استفان ورتهایم"، نویسندۀ کتابِ "فردا، جهان: تولدِ برتریِ جهانیِ ایالات متحده"، می‌گوید: ایالات متحده بی‌دردسر و بدون رهیافتی مشخص، در سراسر خاورمیانه، اروپا و اقیانوس هند گسترش یافته است. پایگاه صنعتی و دفاعی‌اش، آمادگی چندانی ندارد و سیاست داخلیِ آن قطبی و نیمه‌جان است. همین امر، باعث ایجاد اختلاف در هر دو حزب سیاسی می‌شود. جمهوری‌خواهانِ ماگا (طرفدارانِ دونالد ترامپ) و دموکرات‌های ترقی‌خواه نیز همواره سؤالاتی پیرامونِ تعهد بیش از حدِ ایالات‌ متحده به کمک‌های خارج از کشور مطرح می‌کنند. 
 
  ورتهایم بر این باور است که ایالات متحده از پایانِ جنگ سرد، بیش از حد درشمایلِ پلیس جهانی ظاهر شده و مخاطراتِ نیروهای آمریکایی و هزینه‌های گزافِ این نقش را درنیافته اسین نقش‌آفرینی به بروز واکنش‌های پوپولت. همیستی در کشور انجامیده است.

   به گفتۀ ورتهایم: «زمانی‌که هزینه‌ و مخاطرات کار اندک بود، ایالات متحده نیروهای خود را در سراسر جهان پراکند و ساده‌لوحانه چنین پنداشت که این پایانِ تاریخ است و فرافکنیِ قدرتِ آمریکا هرگز به واکنش‎های خشونت‌بار نخواهد انجامید.» 

 
  دولت‌های ایالات متحده (اعم از جمهوری‌خواه و دموکرات)، با اعتمادی بی‌حد در قبالِ گسترش ناتو به سمتِ مرزهای روسیه و تلاش برای بازسازیِ خاورمیانه با حمله به عراق در دو دهۀ پیش، بیش از حد خویش‌باور شده‌اند و آمریکا را - به عنوان کشوری قابل اعتماد و حافظ صلح - بدنام کرده‌اند. همین امر به تحریک روسیه و چین و مخالف‌خوانی‌های عظیم انجامیده است. 
 
  هیچ چیز بیش از پایگاهی که روز یکشنبه مورد حمله قرار گرفت، نشان از این سردرگمیِ استراتژیک ندارد. آن روز پایگاهی هدف قرار گرفت که حتی برخی کارشناسانِ امنیت ملی از وجود آن بی‌خبر بودند. ورتهایم می‌گوید: «این چند هزار سربازِ مستقر در عراق، اردن و سوریه، بقایای عملیاتِ شکستِ داعش اند و در این مناطق جا مانده‌اند. داعش سال‌ها پیش شکست خورد و با این شکست، مأموریتِ روشنِ استقرار نیرو در خاورمیانه، پایان یافت. سربازان آمریکایی حالا مرغابی‌های نِشسته و درمعرضِ خطرند؛ حفاظی ندارند و به حال خود رها شده‌اند.»  
 
  ورتهایم در مورد خطراتِ نگهداشتِ نیروی نظامی در منطقه‌ای که کانونِ سیاست دولت نیست، هشدار می‌دهد و می‌گوید: "دولتِ بایدن روی کار آمد تا خاورمیانه را در اولویت قرار دهد و نکوشید تا ایالات متحده را از روابط گستردۀ امنیتی و مواضع نظامیِ خود در منطقه مصون بدارد." ‌/ادامه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان