دولت ایالات متحده آمریکا، از اوایل نخست وزیری اسد الله علم، ادامه حضور نظامیان آمریکایی، که به عنوان مستشار در ایران خدمت می کردند و اعضای خانواده آنها را مشروط بر معافیت از شمول قوانین قضائی ایران کرده بود.قبول این درخواست، یعنی معافیت نظامیان آمریکایی، در صورت وقوع جرم در دادگاههای ایران به معنای احیای کاپیتولاسیون بود.
کاپیتولاسیون (1) پس از شکست ایران در جنگهای طولانی با دولت روسیه در سال 1207 (1828 میلادی) در عهدنامه ترکمان چای به ایران تحمیل گردید.پس از انقلاب اکتبر 1917، در پیمان دوستی ایران و شوروی، که در سال 1299 (1921 میلادی) به امضا رسید، ماده مربوط به کاپیتولاسیون لغو شد.چهل و یک سال بعد، دولت ایالات متحده آمریکا درصدد تجدید چنان قراردادی، با ایران برآمده بود.
وزارت خارجه ایالات متحده در مارس 1962، از دولت ایران درخواست کرد پرسنل نظامی آمریکایی مامور خدمت در ایران از امتیازات و مصونیتهای اعضای اداری و فنی مشروح در پیمان وین مورخ 18 آوریل 1961 برخوردار شوند. (2)
سرانجام پس از چند ماه مذاکره بین وزارت خارجه ایران و آمریکا، دولت منصور لایحه مربوط را برای تصویب تسلیم مجلس شورای ملی کرد.این لایحه در جلسه مورخ 21 مهر 1343 با اکثریت 62 رای از 70 تن نمایندگان حاضر در جلسه به تصویب رسید. گفتنی است که هنگام طرح لایحه، از سوی دو سه تن از نمایندگان مجلس بیاناتی در مخالفت با آن ابرازشد، و نخست وزیر ضمن دفاع از لایحه، لزوم تصویب فوری آن را تاکید کرد.شماری از نمایندگان نیز هنگام رای گیری در جلسه حاضر نشدند. (3)
طرح مصونیت نظامیان آمریکایی که در خارج از ایالات متحده خدمت می کردند، از اوایل دهه 1950، پس از استقرار نیروهای آمریکا در کشورهای عضو «ناتو» به صورت قراردادهای دو جانبه به مورد اجرا در آمد.به موجب این قراردادها، که متن مشابهی داشتند.حق قضاوت در مورد نظامیان آمریکایی که در این گونه کشورها مرتکب جرم می شدند با همکاری و توافق طرفین و با استناد به قوانین معمول در هر دو کشور (ایالات متحده و کشوری که نظامیان آمریکایی در آن استقرار یافته بودند) اجرا می شد. بدین ترتیب که اگر ایالات متحده مایل به رسیدگی به جرم مورد بحث نبود، کشوری که جرم در آن روی داده، برابر قوانین خود به آن رسیدگی می کرد.این رویه، درست بر خلاف قانونی بود که در ایران به تصویب رسید، و به موجب آن دولت ایران حق رسیدگی به جرائم جنایی پرسنل نظامی آمریکایی را در قلمرو خود نداشت.گفتنی است که جز در یک مورد، یعنی قرارداد آمریکا با آلمان غربی، که حضور ارتش ایالات متحده در آن کشور جنبه اشغال داشت، قرارداد ایران و آمریکا از لحاظ یکطرفه بودن منحصر به فرد بود، و استقلال و حاکمیت سیاسی و قضائی ایران را نقض می کرد.
واکنش مردم ایران، در برابر قرارداد کاپیتولاسیون وسیع و شدید بود.اعلامیه هایی در اعتراض به تصویب آن از سوی طبقات مختلف، بخصوص دانشگاهیان و مراجع مذهبی انتشار یافت، در خارج از ایران نیز، ناظران سیاسی و کارشناسان مسائل ایران، نتایج تصویب قرارداد مزبور را در دراز مدت، نگران کننده توصیف کردند، کویلر یونگ (4) استاد دانشگاه پرینستون آمریکا، از کسانی است که شاهد نارضایی شدید مردم ایران در مخالفت با قرارداد کاپیتولاسیون بوده است.وی در مقاله ای که در آوریل 1965 در نشریه دانشگاهی هاروارد انتشار یافت، در مورد واکنش مردم ایران پس از انتشار خبرتصویب قرارداد در مجلسین نوشت «برای درک عمق نارضایتی ایرانیان، باید چند هفته پس از آن (تصویب قرارداد)، از ایران دیدن می کردید» . (5)
یازده روز پس از تصویب قانون معافیت نظامیان آمریکایی از شمول مقررات قضائی ایران، دولت منصور، لایحه وام دویست میلیون دلاری از یک بانک امریکایی را با تضمین دولت ایالات متحده آمریکا به مجلس برد و به تصویب رساند.این وام به منظور خرید سلاحهای جنگی از آمریکا اختصاص داشت.محافل سیاسی ایران، واگذاری این وام را، نشانه پاداش به دولت ایران به خاطر تصویب قرارداد کاپیتولاسیون، تلقی کردند.
در تاریخ 4 آبان 1343 (26 اکتبر 1964) یک روز پس از تصویب لایحه وام دویست میلیون دلاری و سالگرد پنجاه و پنج سالگی محمد رضا شاه، آیت الله خمینی، که پس از آزادی در منزلش تحت نظر بود در اجتماع بزرگی از مردم نطقی در مخالفت با قرارداد کاپیتولاسیون ایراد کرد.در این سخنرانی تاریخی که دارای آثار و نتایج فراوانی بود، آیت الله، شاه را مورد انتقاد و حمله قرار داد، دولت و مجلس را فاسد و دست نشانده آمریکا و اسرائیل و دشمن مردم ایران و اسلام خواند. (6)
تبعید آیت الله خمینی
دولت، سخنان آیت الله خمینی را که متن آن مخفیانه چاپ، و در تهران و شهرستانها پخش گردید، با شگفتی تلقی کرد.روز 9 آبان، حسنعلی منصور، نخست وزیر طی بیاناتی که در مجلس سنا ایراد کرد، سخنان آیت الله را تحریک آمیز و تاسف انگیز دانست.وی از قانون مصونیت سیاسی مستشاران نظامی و دیگر آمریکاییان مامور خدمت در ایران دفاع کرد و گفت: «....چون ممکن است اعمال نفوذ بعضی از اعضای ستون پنجم، که عده ای از آنها شناخته شده اند، تاثیری داشته باشد، این بود که لازم دانستم این مسئله را موشکافی کنم.اشاعه اکاذیب، منحصر به عده معدودی است.ملت ایران تمام رشته های نا امنی را گسیخته است و دولت ایران با دادن مصونیت سیاسی به چند مستشاران امریکایی، کوچکترین زیانی به حقوق ملت ایران نمی رساند [....] نه تنها ارتش ایران، بلکه ملت و دولت و مجلسین ایران در مواقع ضروری و لازم جوابگوی دشمنان داخلی و خارجی مملکت خواهند بود (تصدیق سناتورها) ملت ایران، یک دل و یک جهت پشتیبان دولت خدمتگزار است..» . (7)
نیمه شب 13 آبان 1343، نیروهای امنیتی و انتظامی، منزل آیت الله خمینی را در قم محاصره کردند و پس از دستگیری، ایشان را به تهران بردند و در فرودگاه مهر آباد، در معیت سرهنگ افضلی، با هواپیمایی که برای این منظور آماده شده بود به محل تبعید او، ترکیه منتقل کردند. (8)
همزمان با این اقدام فرزند ایشان مصطفی خمینی و شماری از روحانیون و طلاب، در قم و دیگر شهرستانها دستگیر و زندانی شدند.
تبعید آیت الله خمینی، محاکمه و محکومیت سران نهضت آزادی و چند تن ازروحانیون، سرآغاز استبداد سلطنتی بود.با سرکوب همه مخالفان سیاسی و مذهبی و ایجاد محیط ترور و وحشت، ظاهرا آرامش و امنیت مورد نظر برای اجرای برنامه های شاه و یکه تازی او فراهم شده بود، ولی این آرامش قبل از توفان بود.
ترور نخست وزیر
صبح روز اول بهمن، حسنعلی منصور، نخست وزیر، در مقابل مجلس شورای ملی هدف گلوله جوانی به نام محمد بخارایی قرار گرفت و پنج روز بعد درگذشت.متعاقب این حادثه، ضارب و چند تن دیگر از متهمین ترور منصور دستگیر شدند و پس از محاکمه در دادگاههای نظامی، چهار تن به اسامی: محمد بخارایی، صادق امانی، رضا صفار هرندی، مرتضی نیک نژاد به اعدام و نه تن به زندانهای طولانی محکوم شدند.روز 26 خرداد 1344 حکم صادره درباره آنها اجرا گردید.محکومین به زندان عبارت بودند از: مهدی عراقی، هاشم امانی، حبیب الله عسگراولادی، عباس مدرسی فر، ابو الفضل حیدری، محمد تقی کلافچی، حاج محیی الدین انواری، احمد شهاب و حمید ایپکچی.این گروه وابسته به سازمان مخفی به نام: هیئت مؤتلفه اسلامی بودند. (9)
منصور، با پشتگرمی به قدرت شاه، در حالی که با بحران شدید اقتصادی و سیاسی در کشور دست به گریبان بود، مدت یازده ماه حکومت کرد.بهای چند قلم کالای اساسی، از جمله بنزین را بالا برد و مردم را بیش از پیش ناراضی کرد.ماروین زونیس (10) محقق و کارشناس آمریکایی امور ایران که در آن موقع در تهران بوده، ترور منصور، نخست وزیر را، واکنش نارضایتی و ناراحتی عمومی، بخصوص قشر فقیر ایران توصیف کرد. (11)
پس از مرگ منصور، امیر عباس هویدا، نخست وزیر شد.به دستور شاه، سرلشکر پاکروان از ریاست سازمان امنیت بر کنار گردید و سرلشکر نعمت الله نصیری جای او را گرفت.پاکروان، پس از سپهبد تیمور بختیار، رئیس ساواک شده بود.انتصاب نصیری در راس سازمان امنیت خاطره خشونت و بیدادگریهای دوران بختیار را، در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تجدید کرد.در دوران نصیری، ساختار تشکیلاتی ساواک توسعه یافت و به صورت دستگاه پلیسی مخوف و بدنامی در سراسر جهان شناخته شد.سرلشکر محسن مبصر، به جای نصیری، که او نیز سالها در رکن دوم ارتش خدمت کرده بود و در امور پلیسی کارکشته شده بود، در راس شهربانی کل کشور قرار گرفت.سرهنگ عبد العظیم ولیان، افسر رکن دوم، با سابقه خدمت در ساواک، مجری برنامه اصلاحات ارضی گردید.
قتل حسنعلی منصور ریشه مذهبی داشت، پس از محاکمه و محکومیت عاملان آن، پنجاه و پنج تن از اعضای جمعیتی به نام حزب ملل اسلامی، در پاییز 1344 بازداشت شدند.سرهنگ فرسیو، دادستان ارتش در مصاحبه ای با روزنامه نگاران در تاریخ 28 دیماه گفت:
«هدف گردانندگان حزب ملل اسلامی ظاهرا تشکیل دولت اسلامی می باشد، ولی به طوری که مدارک مکشوفه نشان می دهد درصدد قیام مسلحانه و جنگ اعصاب بوده اند [....] حزب مزبور دارای 55 عضو است که برای 8 نفر آنها تقاضای اعدام و برای 47 نفر بقیه درخواست مجازات زندان شده است..» . (12)
این گروه، پس از محاکمه در دادگاه نظامی به کیفر زندان محکوم شدند.
اعضای حزب ملل اسلامی، همچنین متهمین سوء قصد به محمد رضا شاه که عموما جوان و از طبقات متوسط، و پایین جامعه بودند، مبارزه مسلحانه را علیه رژیم انتخاب کرده بودند.برخی از این جوانان، به گروههای چریکی پیوستند و تا انقلاب سال 1357 به مبارزه ادامه دادند.
سوء قصد به شاه
با همه کوششهایی که پس از قتل منصور برای حفظ امنیت مقامات مملکت به عمل آمده بود، روز 21 فروردین 1344 (10 آوریل 1965) سرباز وظیفه رضا شمس آبادی 22 ساله، یکی از افراد گارد سلطنتی که در کاخ مرمر، مامور نگهبانی بود، محمد رضا شاه را هنگامی که از اتومبیل در مقابل سرسرای کاخ پیاده شد، به رگبار مسلسل بست.شاه باشتاب خود را به داخل ساختمان رسانید، ولی دو تن از درجه داران اسکورت او، مورد اصابت گلوله شمس آبادی قرار گرفته و کشته شدند.شمس آبادی نیز با گلوله درجه داران اسکورت به قتل رسید.
تیر اندازی به شاه، رهبر انقلاب سفید، دو ماه و بیست روز پس از ترور نخست وزیر، نشانه نارضایتی شدید و ناپایداری رژیم بود. نخست سعی شد از علنی شدن حادثه جلوگیری به عمل آید، خبر روزنامه های عصر روز 21 فروردین حاکی از «نزاع چند سرباز در کاخ مرمر بود که منجر به تیراندازی و قتل دو سه نفر شده بود!» روز بعد، روزنامه ها خبر دادند: «هنگامی که اعلیحضرت عازم دفتر کارشان بوده اند، یک سرباز وظیفه به علت جنون آنی به ایشان تیراندازی کرده و در نتیجه باغبان و دو تن از مامورین کاخ کشته شده اند..» . (13)
دولت، در مورد حادثه کاخ مرمر، چهارده تن را به اتهام کوشش در انجام سوء قصد به جان شاه بازداشت و محاکمه کرد.هر چند دادستانی ارتش نتوانست ادعای خود را در مورد رابطه بین دستگیر شدگان و رضا شمس آبادی به اثبات برساند، ولی این موضوع روشن شد که متهمین در جلساتی که با هم داشته اند، و یکی از آنها در هتل پالاس تهران بوده، شاه و رژیم او را محکوم کرده بودند. میانگین سن دستگیر شدگان 27 سال بود.همگی به خانواده های متوسط تعلق داشتند، نیمی از آنها معلم یا دانشجو بودند و بیشترشان از ایدئولوژی مارکسیسم - لنینیسم هوا خواهی می کردند.پرویز نیکخواه، 26 ساله، که ظاهرا رهبر گروه شناخته می شد، استاد دانشکده پلی تکنیک تهران بود و در مسائل سیاسی و ایدئولوژیکی تبحر داشت.
نیکخواه پس از مدتی که از دوره زندان او گذشت، با اعتراف به اشتباه در قبول راهی که انتخاب کرده بود، مورد عفو قرار گرفت. سپس در وزارت اطلاعات به عنوان ایدئولوگ به خدمت رژیم در آمد.وی در مصاحبه اختصاصی با جیمز بیل، استاد دانشگاه، و پژوهشگر آمریکایی در اواخر سال 1349 (1970 میلادی) در دفتر کارش، در وزارت اطلاعات گفته است «اگر در ایران یک تحول سیاسی پایدار صورت نگیرد «انفجار» بزرگی روی خواهد داد» . (14)
نیکخواه، پس از پیروزی انقلاب سال 1357 محاکمه و اعدام شد.
پی نوشت ها:
1. Capitulation ، امتیاز قضائی یا حق قضاوت خارجیان در کشوری دیگر.
2.به موجب پیمان وین هیئتهای سیاسی در کشور پذیرنده از مصونیت تعقیب جزائی و برخی دعاوی مدنی و اداری برخوردار می باشند.محل اقامت، اسناد و مکاتبات ماموران سیاسی مصون و مورد حمایت است.خدمتگذاران و ماموران سیاسی نیز از معافیتهایی استفاده می کنند.ماموران سیاسی را به هیچ عنوان نمی توان مورد تعقیب یا بازداشت قرار داد.
3.لایحه مصونیت مستشاران و دیگر افراد تبعه امریکا در ایران در 13 مهر 1342 در کابینه علم تهیه و در مرداد ماه 1343 در مجلس سنا و در تاریخ 21 مهر 1343 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید.میرفندرسکی معاون وزارت خارجه و سپهبد صنیعی معاون وزارت جنگ در کمیسیونهای مجلسین از آن دفاع کردند.
4.T.Cuyler Young
5.T.Cuyler Young; [U.S.Policy in Iran since world war II] ,Paper presented at seminar; Problems of Contemporary Iran.Harward University, Cambridge, Mars, Apr., 17,1965.
6. «بسم الله الرحمن الرحیم - انا لله و انا الیه راجعون (گریه حضار) من تاثرات قلبی خود را نمی توانم اظهار کنم، قلب من در فشار است.از روزی که مسائل اخیر ایران را شنیدم خوابم کم شده (گریه حضار) ناراحت هستم، قلبم در فشار است، من با تاثرات قلبی روز شماری می کنم، چه وقت مرگ پیش بیاید (گریه شدید حضار)، ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند، عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختند باز هم چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند، ما را فروختند، استقلال ما را فروختن باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند.اگر من به جای اینها بودم، این چراغانیها را منع می کردم، می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند، بالای سر خانه ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند! عزت ما پایکوب شد عظمت ایران از بین رفت (گریه حضار) عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
قانونی به مجلس بردند که در آن اولا ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیا الحاق کردند به آن که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان با کارمندان فنی شان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان و با هر کس که به آنها بستگی دارد از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند.اگر یک خادم امریکایی، با یک آشپز امریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد دادگاههای ایران حق محاکمه ندارد! باید پرونده به آمریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند!
دولت سابق این طرح را تصویب کرده بود و به کسی نگفت.دولت حاضر این تصویبنامه را چندی پیش به مجلس سنا برد و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کرد و باز نفسشان در نیامد، چند روز پیش این تصویبنامه را مجلس شورا بردند در آنجا صحبتهایی شد بعضی از وکلا مخالفتهایی کردند لیکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند.دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد.ملت ایران را از سگهای آمریکایی پست تر کردند! اگر کسی یک سگ آمریکایی را با اتومبیل زیر بگیرد او را بازخواست می کنند.حتی اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد مورد بازخواست قرار می گیرد، ولی چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، کسی حق تعرض ندارد.چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند. آمریکا خواست که این کار انجام شود.بعد از چند روز یک وام دویست میلیون دلاری از آمریکا تقاضا کردند، در ظرف پنج سال به منظور هزینه های نظامی به دولت ایران وام بدهند و در ظرف ده سال 300 میلیون دلار پس بگیرند یعنی صد میلیون دلار - 800 میلیون تومان - از ایران در ازاء این وام سود بگیرند، مع ذلک ایران برای این دلارها خودش را فروخت، استقلال را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلم ایران را در دنیا از وحشیها عقب مانده تر معرفی نمود!
ما با این مصیبت چه کنیم؟ روحانیون با این مصائب چه کار کنند؟ عرض خود را به کدام مملکت برسانند.سایر ممالک خیال می کنند این ملت ایران است که این قدر خود را پست نموده، نمی دانند که این دولت ایران است، این مجلس ایران است، این مجلسی است که ارتباطی به ملت ندارد، این مجلس سرنیزه است، این مجلس چه ارتباطی به ملت دارد؟ ملت ایران به این وکلا رای نداده است، بسیاری از علمای طراز اول و مراجع، انتخابات را تحریم کردند و ملت از آنان تبعیت کرده رای ندادند، لیکن زور سرنیزه اینان را آورد و بر کرسی نشانید.
اینها دیدند که با نفوذ روحانی نمی توانند هر کاری را انجام دهند می خواهند نفوذ روحانی را از بین ببرند! آنها به خوبی دریافتند که اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد این ملت یک روز اسیر انگلیس و روز دیگر اسیر امریکا باشد، اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند، نمی گذارد کالاهای اسرائیل آن هم بدون گمرک در ایران فروخته شود.
اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد اینها خود سرانه چنین قرضه سنگینی را بر ملت ایران تحمیل کنند.اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد در بیت المال چنین هرج و مرجی واقع شود، اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد هر دولتی هر کاری که خواست انجام دهد، هر چند صد در صد بر ضد ملت باشد.
اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد مجلس به این صورت مبتذل در آید، با سرنیزه درست شود، تا چنین فضاحتی به بار آورد.
اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد دختر و پسر در آغوش هم کشتی بگیرند - چنانکه در شیرازه شده است.
اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد دختران عفیف مردم در مدارس زیر دست جوانها باشند و زنها را به مدرسه پسرانه و مردها را به مدرسه دخترانه بفرستند و فساد راه بیندازند.
اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد، عده ای به اسم وکیل بر ملت تحمیل شده، بر سرنوشت مملکتی حکومت کنند.
اگر نفوذ روحانیون باشد نمی گذارد یک دست نشانده امریکایی این غلطها را بکند، از ایران بیرونش می کنند...نفوذ روحانی مضر به حال شما خائن هاست، نه مضر به حال ملت...شما گمان کردید که با صحنه سازی می توانید میان روحانیون اختلاف بیندازید...
من تمام روحانیون را تعظیم می کنم، دست تمام روحانیون را می بوسم، آن روز اگر دست مراجع را بوسیدم امروز دست کاسب را هم می بوسم (گریه و احساسات شدید) .آقایان اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران! من اعلام خطر می کنم، ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می کنم، ای بازرگانان! من اعلام خطر می کنم، ای علمای ایران، ای مراجع اسلام، من اعلام خطر می کنم، ای فضلا، ای طلاب، ای حوزه های علمیه، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز، من اعلام خطر می کنم، خطر دارد معلوم می شود...در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود.معلوم می شود برای ما خوابهایی دیده اند از این بدتر چه خواهند کرد؟ از اسارت بدتر چیست؟ اینها چه خیالی دارند...
نظامیهای امریکا و مستشاران نظامی آمریکا برای شما چه نفعی دارند؟ ! اگر این کشور اشغال آمریکاست پس چرا از اربابها بالاترشان می برند.اگر نوکرند با آنها مثل سایر نوکرها عمل کنید؟ ...اگر مملکت ما اشغال آمریکاست اعلام کنید، پس ما را از این مملکت بیرون بریزید...
چه می خواهند بکنند؟ این دولت به ما چه می گوید؟ این مجلس با ما چه کرد؟ این مجلس غیر قانونی، این مجلس مجرم، این مجلسی که به فتوا و به حکم مراجع تقلید تحریم شده است، این مجلسی که به ادعا دم از استقلال و انقلاب می زند و می گوید ما از انقلاب سفید آمده ایم! من نمی دانم کجاست این انقلاب سفیدی که این قدر روی آن جار و جنجال راه انداخته اند؟ خدا می داند که من مطلعم و رنج می برم، من مطلعم از این دهات و شهرستانهای دور افتاده و از این قم عقب مانده، من مطلعم از گرسنگی مردم و از وضع نابسامان زراعت و فلاحت مردم.برای این مملکت فکری کنید، برای این مملکت فکری کنید، این قدر قرض روی قرض نیاورید، این قدر نوکر نشوید.البته دلار نوکری هم دارد! دلارها را شما بگیرید استفاده کنید، نوکری را ما بکنیم! اگر ما زیر اتومبیل یک آمریکایی رفتیم کسی حق ندارد به امریکاییها بگوید بالای چشم شما ابروست!
آن آقایانی که می گویند باید خفه شد و دم در نیاورد آیا در این مورد هم می گویند باید خفه شد؟ !
در اینجا هم ساکت باشیم و دم درنیاوریم؟ ! ما را بفروشند و ما ساکت باشیم؟ ! استقلال ما را بفروشند و ما ساکت باشیم؟ !
و الله گناهکار است کسی که داد نزند، و الله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند (فریاد احساسات حضار) ای سران اسلام، به داد اسلام برسید، ای علمای نجف! به داد اسلام برسید، ای علمای قم به داد اسلام برسید، رفت اسلام (گریه شدید حضار) .
ای ملل اسلام! ای سران ملل اسلام! ای رؤسای جمهوری ملل اسلامی! ای سلاطین ملل اسلامی! به داد ما برسید.ای شاه ایران! به داد خودت برس!
ما چون ملت ضعیفی هستیم و دلار نداریم باید زیر چکمه آمریکا برویم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم پلیدترند، لیکن امروز سر و کار ما با آمریکاست.رئیس جمهور آمریکا بداند، این معنا را بداند که امروز در پیش ملت ما از منفورترین افراد بشر است که چنین ظلمی به ملت اسلامی کرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ایران با او خصم است دولت آمریکا این مطلب را بداند که او را در ایران ضایع و مفتضح کردند.
بیچاره آن وکلا! داد زدند که از این دوستان ما (آمریکا) بخواهید که این قدر به ما تحمیل نکنند ما را نفروشند ایران را به صورت مستعمره در نیاورید ولی چه کسی گوش داد؟
از پیمان وین یک ماده را ذکر نکرده اند، ماده 32 اصلا ذکر نشده است، من نمی دانم آن ماده چیست؟ نه تنها من نمی دانم بلکه رئیس مجلس هم نمی داند، وکلا هم نمی دانند که آن ماده چه می باشد، مع الوصف طرح را قبول و امضاء کردند، طرح را تصویب کردند گرچه عده ای اظهار کردند که ما نمی دانیم ماده 32 چه می باشد.ممکن است آنها امضاء نکرده باشند آن عده دیگر از وکلا که امضاء کردند بدتر از اینان بودند اینان مشتی جهال اند...
رجال سیاسی ما و صاحب منصبان بزرگ ما را یکی پس از دیگری از کار برکنار کردند.امروز در کشور ما در دست رجال سیاسی وطنخواه کاری نیست، ارتش هم بداند که آن را یکی پس از دیگری کنار می گذارند آیا دیگر برای ارتش آبرو باقی مانده که یک فراش آمریکایی، یک آشپز آمریکایی بر ارتشبد ما مقدم شد؟ اگر من نظامی بودم استعفا می کردم، اگر من وکیل مجلس بودم استعفا می کردم.من این ننگ را قبول نمی کردم.
باید برای آشپز آمریکایی، مکانیک آمریکایی، اداری آمریکایی، اداری فنی، کارمندان فنی آمریکایی و خانواده هایشان مصونیت باشد لیکن علمای اسلام، وعاظ اسلام و خدمتگزاران اسلام، در تبعید و زندان باشند! طرفداران اسلام در بندر عباس زندان باشند به جرم اینکه روحانی یا طرفدار روحانیت می باشند.
اینها در کتاب تاریخ، سند دست دادند که رفاه حال این ملت در قطع نفوذ روحانیت است، یعنی رفاه حال این ملت در قطع ید رسول الله می باشد! روحانیون که از خودشان چیزی ندارند، هر چه دارند از رسول الله دارند، باید قطع رسول الله از این ملت بشود! اینها این را می خواهند تا اسرائیل با خیال راحت هر کاری را انجام دهد، تا آمریکا با دل راحت هر چه می خواهد بکند.
امروز تمام گرفتاری ما از آمریکاست، تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، این وزرا هم از آمریکا هستند، همه دست نشانده آمریکا هستند، اگر نیستند چرا در مقابل آن نمی ایستند داد بزنند؟ !
من الآن در حال انقلاب هستم، حافظه ام درست کار نمی کند، نمی توانم مطلب را خوب به یاد بیاورم، در مجلسی از مجالس سابق که مرحوم آقا سید حسن مدرس وکیل بود دولت روسیه اولتیماتومی به ایران داد که اگر طرح ما را در قضیه ای که الآن به یاد ندارم نپذیرید از راه قزوین حمله کرده تهران را می گیریم! دولت وقت به مجلس فشار آورد که این طرح را تصویب کند.
یکی از مورخین آمریکایی می نویسد یک دست به عصا (مرحوم مدرس) آمد پشت تریبون ایستاد و اظهار کرد اکنون که بناست از بین برویم چرا سند نابودی خود را شخصا امضاء کنیم؟ مجلس به واسطه مخالفت او جرات پیدا کرد و طرح را رد کرد، شوروی هم هیچ غلطی نتوانست بکند!
روحانی این چنین است، یک روحانی لاغر ضعیف، یک مشت استخوان، اولتیماتوم و پیشنهاد دولت مقتدر روسیه را رد کرد، امروز هم اگر یک روحانی در مجلس بود نمی گذاشت این کار انجام بشود برای همین است که می خواهند نفوذ روحانیت را قطع کنند تا به آمال و آرزوهایشان برسند!
آنقدر مطالب انباشته است، آنقدر مفاسد در این کشور زیاد است که من با این حالم با این سینه ام نمی توانم مطالب را به آن مقدار که می دانم به عرض شما برسانم، لکن شما موظفید این مطالب را به رفقای خود برسانید.علما موظفند که ملت را آگاه کنند، ملت موظف است که در این امر صدا بلند کند، به مجلس اعتراض کند، به دولت اعتراض کند که چرا چنین کاری کردید؟ چرا ما را فروختید.شما که وکیل ما نیستید اگر وکیل هم بودید چون خیانت کردید خود به خود از وکالت ساقط می شوید.این خیانت به کشور است، خدایا اینها به کشور ما خیانت کردند، خدایا این دولت به کشور ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد، به قرآن خیانت کردند.وکلای مجلسین آنهایی که با این امر موافقت نمودند خیانت کردند، وکلای مجلس سنا این پیرمردها خیانت کردند، وکلای مجلس شورا آنهایی که به این امر رای دادند به کشور خیانت کردند.اینها وکیل نیستند، دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند، اگر هم بودند من عزلشان کردم.از وکالت معزول اند و تمام تصویبنامه هایی که تاکنون گذرانده اند بی اعتبار است.به حسب نص قانون، طبق اصل دوم متمم قانون اساسی تا مجتهدین در مجلس نظارت نداشته باشند، قانون هیچ اعتباری ندارد.از اول مشروطه تا به حال، کدام مجتهد نظارت داشته است؟ اگر پنج نفر مجتهد در این مجلس بود حتی اگر یک روحانی در این مجلس بود تو دهن اینها می زد، نمی گذاشت این کار انجام شود مجلس را به هم می زد.
من به آن وکلایی که به ظاهر مخالفت کردند این اعتراض را دارم که اگر واقعا مخالف بودید چرا خاک به سرتان نریختید؟ چرا بلند نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ آیا معنای مخالفت این است که بگویید ما مخالفیم و سر جای خود بنشینید؟ و آن همه تملق بگویید؟ باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، نگذارید چنین مجلسی وجود پیدا کند و این طرح را از مجلس بیرون ببرید، به صرف اینکه من مخالفم کار درست می شود؟ دیدید که می گذرد.
ما این قانون را که به اصطلاح خودشان گذرانیده اند قانون نمی دانیم، ما این مجلس را مجلس نمی دانیم، ما این دولت را دولت نمی دانیم، اینها خائن اند، خائن به کشورند.
خداوندا امور مسلمین را اصلاح کن (آمین جمعیت) خداوندا دیانت مقدسه اسلام را عظمت عنایت فرما (آمین حضار) خداوندا افرادی را که به این آب و خاک خیانت می کنند، به اسلام خیانت می کنند، به قرآن خیانت می کنند نابود کن (آمین) .و السلام علیکم و رحمة الله » .
7.روزنامه اطلاعات، 9 آبان 1343.
8.خبر دستگیری و تبعید آیت الله خمینی، در روزنامه های عصر روز 13 آبان 1343 تهران، بدین شرح انتشار یافت:
طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی، چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشار الیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
9.برای آگاهی بیشتر در مورد کیفیت ترور و محاکمه متهمین به ترور منصور رجوع کنید به کتابهای ناگفته ها، خاطرات حاج مهدی عراقی صفحات 208 تا 262، و بررسی تحلیلی از نهضت امام خمینی صفحات 810 تا 825.
10.Marvin Zonis
11.Marvin Zonis,The Political Elite of Iran (Princeton,N.J. :Princeton University Press, 1971) ,p.98.
12.روزنامه های کیهان و اطلاعات.
13.روزنامه های کیهان و اطلاعات، مورخ 22 فروردین 1344.
14.James A.Bill,p.480.