هدایت از جانب خداوند است ولی انسان مختار است که این هدایت را بپذیرد و شاکر آن باشد و یا اینکه آن را نپذیرد ﴿إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا﴾
صدور خیر محض از خداوند
با بررسی آیات قرآن و مشاهدۀ عالم خلقت و نیز تحقیقات علمی دانشمندان علم جهانشناسی، به این حقیقت دست مییابیم که از خداوند فقط خیر صادر میشود. خداوند این مطلب را در سوره آلعمران بیان میکند: ﴿بِیَدِکَ الْخَیْر﴾[1]؛ و همچنین در دیگر آیات قرآن میتوان صدور خیر محض را از خداوند برداشت کرد. بنابراین صدور ضلالت از خداوند محال است و خداوند ضلالت را به عنوان یک حالت طبیعی اولیه به انسان هرگز تحمیل نمیکند. به عبارت دیگر شر از خداوند صادر نمیشود چون شر، قبیح است و از خداوند قبحی صادر نمیشود.
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
هدایت تکوینی و تشریعی
هدایت یکی از مهمترین مصادیق خیر است که از خدواند صادر میشود. در این عالم دو نوع هدایت وجود دارد: هدایت تکوینی و هدایت تشریعی. در هدایت تکوینی، اختیار موجودات در سلطۀ خداوند است و امکان تخلف از هدایت خداوند، وجود ندارد و موجودات دخالتی در این نوع هدایت ندارند. ﴿لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسْبَحُون﴾[2] ؛ نه براى خورشید این توان هست که به ماه برسد، و نه شب از روز پیشى مى گیرد، و هر کدام در مدارى شناورند.
اگر در هدایت تکوینی، امکان مختار بودن و انحراف از این نوع هدایت باشد، جهان دچار فساد میشود و عمر آن به پایان میرسد. بهطور مثال، فاصله بین خورشید و زمین در حدود صد و پنجاه کیلومتر است. جایگاه زمین و خورشید در این چند میلیارد سال نسبت به هم ثابت بوده است. اگر زمین امکان خروج از هدایت تکوینی را داشته باشد و فاصلۀ خود را با خورشید دورتر یا نزدیکتر میکرد، تمامی آبها منجمد میشدند و یا تمام موجودات از حرارت نابود میشدند. اما این فاصله بر اثر هدایت تکوینی پروردگار تغییری نمیکند.
نمونهای دیگر برای این امر، اقیانوسها هستند. اقیانوس هند دارای آبی گرم و به رنگ سبز تیره است و اقیانوس اطلس دارای آبی سرد و رنگ آبی روشن است. این دو اقیانوس میلیاردها سال است که در دماغهی امید به همدیگر متصل هستند ولی به قدرت و هدایت تکوینی خداوند، این آبها با همدیگر مخلوط نمیشوند و هیچیک از این دو اقیانوس، خصوصیت خود را از دست نمیدهند، ﴿مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیان * بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیان ﴾[3]. اگر امکان تخلف از هدایت تکوینی وجود داشته باشد، علاوه بر اینکه مخلوط شدن آب این دو اقیانوس تأثیرات منفی بر زمین و جو میگذارد، همچنین باعث از بین رفتن موجودات زندۀ هر دو دریا میشود و فاجعۀ عظیمی بهوجود میآید. هدایت تکوینی در اقیانوسها باعث شده است که چرخش زمین به دور خود، هیچگاه ویرانی یا تخلیه آبها را به وجود نیاورد.
علاوه بر هدایت تکوینی در این عالم، هدایت تشریعی نیز وجود دارد. هدایت تشریعی، هدایتی است که از افق وجود مکتب الهی و انبیاء خدا و ائمه طاهرین: طلوع میکند.
عمومیت هدایت خداوند
نکتۀ مهمی که باید در این دو نوع از هدایت توجه کرد، این است که هدایت امری عام است و مختص به فرد و یا موجود خاصی نیست و شامل همۀ موجودات میشود. هدایت تکوینی شامل تمام اشیا و موجودات است، و هدایت تشریعی مربوط به تمام انسانها است. هدایت تشریعی، هدایت تقسیم شده نیست، به اینصورت که خداوند در علم خود از زمان آدم تا قیامت عدد معینی را انتخاب کرده باشد که هدایت به آنها برسد و به بقیه نرسد، بلکه هدایت خداوند عام و شامل تمام انسانها میشود. اگر بنا باشد خداوند عدهای را از هدایت خود بهرهمند کند و عدهای دیگر را محروم کند، در این صورت ذات خداوند از یک جهت جواد و در جهت دیگر بخیل است که این امر محال است چون در ذات خداوند صفات منفی وجود ندارد.
عمومیت هدایت خداوند در آیات قرآن
عام بودن هدایت خداوند در بعضی از آیات قرآن مجید بیان شده است که به شش مورد آن اشاره میشود:
1 - ﴿وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً ﴾[4]؛ و نعمتهاى آشکار و نهانش را بر شما فراوان و کامل ارزانى داشته است.
« أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ» در این آیه دلالت بر عمومیت میکند و کسی را استثناء نکرده است.
2 - ﴿الَّذی أَعْطى کُلَ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ﴾[5]؛ کسى است که به هر موجودى، آفرینش [ویژه ] او را [آن گونه که سزاوارش بود] به وى عطا کرده، سپس هدایت نمود.
«کُلَ شَیْ ءٍ» در این آیه دلالت بر عمومیت هدایت خداوند میکند و کسی استثناء نشده است.
مختار بودن انسان در پذیرش هدایت
نکتهای که باید در این آیه با توجه به آیات دیگر - مانند: ﴿إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ﴾[6]، ﴿وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْن ﴾[7] - دقت شود، این است که هدایت از جانب خداوند است ولی انسان مختار است که این هدایت را بپذیرد و شاکر آن باشد و یا اینکه آن را نپذیرد ﴿إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا﴾[8]. کسانیکه هدایت خداوند را انتخاب میکنند و شاکر این هدایت هستند، شایستۀ پاداش عظیماند چون در نظر خداوند این افراد عمل با ارزشی را انجام دادهاند و در طول عمر خود از بسیاری از لذات و شهوات دوری جستهاند. قرآن پاداش این افراد را با چنین تعبیراتی بیان میکند: ﴿أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْن﴾ [9]، ﴿وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون ﴾[10]، ﴿جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار﴾[11]، ﴿ رِزْقٌ کَریم﴾[12].
البته در اینجا بحث دربارۀ تودۀ مردم است و مربوط به کسانی نیست که در مقامات عالیهاند. حضرت علی (ع) میفرماید: «الجلسة فی الجامع خیر لی من الجلسة فی الجنة فإن الجنة فیها رضا نفسی و الجامع فیها رضا ربی»[13]؛ نشستن در مسجد براى من بهتر است از نشستن در بهشت زیرا که با نعمتهای بهشت نفس را خشنود میکنم، اما در مسجد خدا را میسازم. البته به حسب ظاهر این حالت را از تمام انسانها نخواستهاند، همانطور که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نامهای میفرمایند: «ألا و إنکم لا تقدرون على ذلک و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد»[14]؛معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشی را قدرت ندارید، ولی مرا با ورع و کوشش در عبادت و پاکدامنی و درستی یاری کنید.
بعضی از حالات انبیاء و ائمه:، مختص خودشان بوده است که ما توان انجام آنها را نداریم و از انسان انتظار آن را ندارند. به طور مثال فرض کنید از خداوند حکمی به ما رسیده باشد که سالی یک مرتبه تمام دارایی و اموالتان را انفاق کنید و دوباره از ابتدا شروع کنید، در اینصورت کسی اطاعت از خداوند نمیکند؛ یا اینکه هر کس مستطیع حج شود باید در مکه پسر خود را قربانی کند، در این صورت کسی به خانۀ خدا نمیرود؛ یا اینکه خبری یقینی به ما برسد که خداوند فرموده است که تمام هفت طبقۀ جهنم و هشت طبقۀ بهشت نابود شده است ولی عبادتتان را ادامه دهید و گناه نکنید، در اینصورت کسی از خداوند اطاعت نمیکند. در قرآن خداوند میفرماید: ﴿ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها﴾[15]؛ خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایى اش تکلیف نمى کند.
افراد محدودی هستند که مانند حضرت علی (ع) این سخن را بگویند :«ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک لکن وجدتک أهلا للعبادة فعبدتک »[16]؛ معبودا! تو را از ترس دوزخ و طمع به بهشت عبادت نکردم، بلکه فقط تو را شایسته عبادت شدن یافتم به این خاطر به عبادت تو برخاستم .
ضرب المثل«علی میماند و حوضش» میگویند از اینجا ناشی شده است که فردی بر روی منبر مردم را موعظه میکرد. هر کس دروغ بگوید راه نجات ندارد، هر کس حرام بخورد راه نجات ندارد، ربا بخورد راه نجات ندارد، به نامحرم نگاه کند راه نجات ندارد و... . مستمعی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای واعظ از قول ما به حضرت علی (ع) این پیغام را برسانید که حضرت (ع) از آب کوثر فقط خودشان بخورند. یعنی اگر لطف، رحمت و آسانگیری خداوند نباشد، هیچکس نمیماند.
مرحوم علامه طباطبایی سخن زیبایی در تفسیر المیزان بیان میکنند: این امر درست است که نباید در عبادت چیزی را شریک خداوند قرار داد ولی خداوند یک نوع شرکی را به بندگانش اجازه داده است و آن در جایی است که فرموده: ﴿ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعا﴾[17]؛ خدا را از روى بیم و امید بخوانید. به عبارت دیگر خداوند را از ترس دوزخ و به طمع بهشت عبادت کنید. ایشان بیان میکنند برای کسانیکه در مقامات پایین هستند، این نحوۀ شرک اشکالی ندارد چون اگر اعلام شود بهشت و جهنمی نیست، به علت نبود ظرفیت، از اطاعت خداوند دست میکشند.
پس خلاصه بحث این شد که اگر کسی در حد گنجایش خود، از عقل خود بهرهمند شود و هدایت خداوند را قبول کند، خداوند به اندازۀ وجود و گنجایش او به وی پاداش میدهد و اگر کسی در برابر خیرخواهی و مصلحت خداوند مقاومت کند و به خداوند کبر بورزد، مستحق کیفر میشود. در قرآن هفت نوع کیفر بیان شده است که هر نوع تناسب با گروهی دارد.
بنابراین نتیجه میگیریم که هدایت الهی عام است و از کسی دریغ نمیشود و خداوند به وسیلۀ وحی، سخنان انبیاء و ائمه: و عالمان ربانی، پیام هدایت را به انسانها میرساند.
3 - ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین﴾ [18]؛ اى مردم! یقیناً از سوى پروردگارتان براى شما پند و موعظه اى آمده، و شفاست براى آنچه [ازبیمارى هاى اعتقادى و اخلاقى ] در سینه هاست، و سراسر هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.
«یا أَیُّهَا النَّاسُ»، خطاب این آیه به تمام انسانها است و کسی را استثناء نکرده است. «شِفاءٌ» یعنی درمانکننده. «رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنین»، اگر انسان هدایت را انتخاب کند، مؤمن میشود و قرآن برای او تجلی رحمت خدا در دنیا و آخرت میشود، پس هدایت خداوند مختص به کسی نیست و شامل تمام انسانها است.
نمونهای از عمومیت هدایت
آخرین دعوت امام حسین (ع) زمانی بود که تنها مانده بودند و همۀ یارانشان شهید شده بودند. با صدای الهی و ملکوتیشان فرمودند: «الا ناصِر یَنْصُرُنا؟ اما مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُول اللَّهِ؟»؛ آیا براى ما یاورى پیدا نمى شود؟ آیا کسى هست از حرم پیامبر دفاع کند؟ این ندا سعد بن حرث انصارى و برادرش ابوالحتوف بن حرث را هوشیار کرد. این دو برادر از انصار و از عشیره ى خزرج بودند که از دشمنان حضرت على (ع) و از خوارج نهروان بودند. این دو نفر از کوفه تحت فرماندهى عمر بن سعد به قصد پیکار و کشتن با امام حسین (ع) به کربلا آمدند و روز شهادت در سپاه یزید بودند. هنگامى که نداى امام حسین (ع) را شنیدند، هوشیار شدند و با خود گفتند: حسین (ع) فرزند پیامبر (ص) است. روز رستاخیز دستگیر ما جدش رسول (ص) است، پس از سپاه یزیدیان بیرون رفتند و در زیر سایۀ امام حسین (ع) قرار گرفتند. بعد از آن به جنگ با سپاه یزیدیان پرداختند و چند تن را مجروح کرده و عده اى را به دوزخ فرستادند و بعد شهید شدند.[19]
علامه کمره اى در جلد سوم کتاب بسیار ارزشمند عنصر شجاعت مى فرماید:
همین که زنان و اطفال صداى حسین (ع) را به استغاثه شنیدند:
«الا ناصِر یَنْصُرُنا؟ اما مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُول اللَّهِ؟»
صدا به گریه بلند کردند، سعد و برادرش ابوالحتوف چون این نداى دلخراش را با آن ناله و شیون از اهل بیت شنیدند، عنان به طرف حسین (ع)برگرداندند. اینان در حومۀ نبرد بودند و با شمشیرى که در دستشان بود به دشمنان حمله کردند و به جنگ پرداختند و جماعتى را کشتند و در آخر هر دو مجروح شدند سپس هر دو در یک جایگاه با هم شهید شدند.[20]
این هدایت عام و همگانی است و خداوند که خیر محض است، در رساندن خیر به موجودات بخل نمیورزد.
4 - ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء﴾[21]؛ اى مردم! از [مخالفت با فرمان هاىِ ] پروردگارتان بپرهیزید، آن که شما را از یک تن آفرید و جفتش را [نیز] از [جنس ] او پدید آورد و از آن دو تن، مردان و زنان بسیارى را منتشر ساخت .
خطاب این آیه عام است. زمانیکه واژۀ تقوا را در روایات بررسی میکنیم، گاهی اوقات معنای ترکیبی از آن به دست میآید، به این معنا که پروردگار را عبادت کنید و از محرمات اجتناب کنید.
5 - ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِ مِنْ رَبِّکُمْ فَآمِنُوا خَیْراً لَکُم ﴾[22]؛ اى مردم! البته پیامبرى از سوى پروردگارتان به درستى به سوى شما آمد؛ پس به او ایمان آورید که به خیر شماست.
خطاب این آیه به طایفه خاصی نیست بلکه عام است.
6 - ﴿ یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبینا﴾[23]؛ اى مردم! یقیناً از سوى پروردگارتان براى شما برهان [و دلیلى چون پیامبر و معجزاتش ] آمد؛ و نور روشنگرى [مانند قرآن ] به سوى شما نازل کردیم.
مخاطب این آیه عموم مردم است. احتمالاً جملۀ دوم آیه، تأیید بر جملۀ اول آیه است .
نتیجهای که از آیات میگیریم این است که هدایت یک امر عام است. هدایت تکوینی شامل تمام مخلوقات است و هدایت تشریعی مختص به تمام انسانها است و کسی استثناء نشده است. حال اگر انسانها این هدایت را قبول کنند، به آنها پاداش داده میشود و اگر این هدایت را قبول نکنند، به آنها کیفر داده میشود.
.........................................
[1]. آلعمران (3) : 26.
[2]. یس (36) : 40.
[3]. رحمن (55) : 20-19.
[4]. لقمان (31) :20.
[5]. طه (20) : 50.
[6]. انسان (76) : 3
[7]. بلد (90) : 10.
[8]. انسان (76) : 3
[9]. قصص (28) : 54.
[10]. نحل (16) : 97.
[11]. بقره (2) : 25.
[12]. انفال (8) :4.
[13]. بحارالأنوار: 80/362؛ وسائل الشیعه: 5/199.
[14]. نهجالبلاغه، نامه 45، 662.
[15]. بقره (2) : 286.
[16]. بحارالأنوار: 67/196؛ وافی : 4/361.
[17]. اعراف (7) : 56.
[18]. یونس (10) : 57.
[19]. پیشوای شهیدان: 394.
[20]. عنصر شهادت: 3/169.
[21]. نساء (4) : 1.
[22]. نساء (4) : 170.
[23]. نساء (4) : 174.