به معاویه گزارش داده بودند که ممکن است حسین بن على علیه السلام در آینده انقلاب کند. از این رو نامه اى به آن حضرت نوشت و در آن نامه امام را از قصد انقلاب بر حذر داشت .
امام علیه السلام در جواب معاویه ، نامه اى تند و تکان دهنده و در عین حال نصیحت آمیز نوشت و در آن برخى از جنایات معاویه را به رخش کشید و از تحمل ولیعهدى یزید و سگ بازى و شرابخوارى او ذکرى به میان آورد و خاطر نشان ساخت که بزرگترین فتنه بر امت ، وخیم تر از حکومت تو نیست : و انى لا اعلم فتنه اعظم على هذه الامه من و لا یتک علیها: یزید که دید حسین بن على از شرابخوارى و سگ باز او یاد کرده است به پدرش گفت : نامه اى براى آن حضرت بنویسد و او را تحقیر کند و على بن ابى طالب علیه السلام را به زشتى یاد نماید. معاویه به این جوان جاهل خشک مغز چنین گفت : من از حسین بن على علیه السلام چگونه عیبجوى کنم ! به خدا قسم ، هیچگونه عیبى در وى نمى بینم : فو الله ما ارى فیه موضعا للعیب .
شگفتا که معاویه در خلوتگاه کاخ خود و در جلسه محرمانه با پسرش ، از حسین بن على علیه السلام چطور به عظمت یاد مى کند! اگر بگوییم حسین علیه السلام بعد از پیغمبر اعظم مالک دل هاى مرد و زن مسلمان شده بود و شهر مدینه به خاطر وجود حسین علیه السلام همان روحانیت و موقعیت عصر پیغمبر صلى الله علیه و آله را داشت مبالغه نگفته ایم و گاه گاه درباره حسین به معاویه اعتراض هاى دندان شکن مى کردند.
منبع : تبیان