ماهان شبکه ایرانیان

اشک بر کشته اشک

این مقاله در سه بخش اصلی (فصل) تدوین یافته:نخست سر چشمه و اسباب گریه بر امام حسین (ع) این بخش با توضیحی درباره سرچشمه گریه بر امام حسین (ع) آغاز گشته و پس از آن به بیان اسباب چهارده گانه اشک ریختن و گریستن بر آن حضرت پرداخته است که بنابر حدیثی نورانی از رسول خدا از آنها به اسباب روشن ماندن و نیز شعله ور شدن حرارت قلبی برای قتل و کشته شدن امام حسین ...

 اشک بر کشته اشک

چکیده:

این مقاله در سه بخش اصلی (فصل) تدوین یافته:
نخست سر چشمه و اسباب گریه بر امام حسین (ع) این بخش با توضیحی درباره سرچشمه گریه بر امام حسین (ع) آغاز گشته و پس از آن به بیان اسباب چهارده گانه اشک ریختن و گریستن بر آن حضرت پرداخته است که بنابر حدیثی نورانی از رسول خدا از آنها به اسباب روشن ماندن و نیز شعله ور شدن حرارت قلبی برای قتل و کشته شدن امام حسین (ع) تعبیر شده است، هشت سببی که برای روشن ماندن و خاموش نشدن این حرارت تا همیشه بیان شده با شش سببی که برای اشتعال آن آتش درون سینه برای حسین بن فاطمه (علیهما السلام) آمده است متفاوت می‌باشد؛ آن هشت سبب برای این شش سبب حالت مقدمه و زمینه دارند.بخش دوم به انواع و اقسام بی تابی و جزع بر آن امام مظلوم پرداخته.و در بخش سوم که بخش آخر است به خواصی که نصیب گریه کن بر مصائب حضرت ابا عبدالله در دنیا، برزخ، قیامت و بهشت خواهد شد اشاره شده است.

واژگان کلیدی:

امام حسین (ع)، گریه، کربلا، شهید، حوض کوثر، اشک، پیامبر اکرم (ص)، حضرت زهرا (ع)

مقدمه:

موضوع گریه برای هیچ کس پسندیده و مطلوب نیست. چرا که گریستن و اشک ریختن از غم سرچشمه گرفته، آن چنان که باران از غمام- ابر- سرازیر و نازل می‌گردد و پر واضح است که ما دوست نداریم فضای قلبمان ابری و گرفته شود مگر آنکه بدانیم در پس این پرده سیاهِ ابر، نوری فروزنده از خورشیدی تابان وجود دارد که با بارش شدید باران و به کنار رفتن آن ابرهای سیاه، آفتاب عالمتاب همه جا را می‌گیرد و همه چیز را به کمک باران، شاداب و خندان می‌کند؛ تا نگرید ابر کی خندد چمن؟ تا نگرید طفل کی نوشد لَبن؟ آری، هر کسی در وجود خویش بارها وجدان کرده و یافته که پس از گریه کردن به خاطر موضوعی که برایش ناراحت کننده بوده، این اتفاق در درون او افتاده و آسمان قلبش روشن و بازگردیده است.بنابراین، گریه بر مصائب امام حسین (ع) بارانی است که پس از آن خورشید درخشان نور خدا(1) به دل تابیده و دانه ایمان (محبت) که خدای مهربان در درون و نهاد هر مؤمنی کاشته را شکوفا می‌کند و رشد خواهد داد. چرا که امام حسین (ع) ولی و حجت خدا هستند(2) و گریه برای آن مولا برای نفس نیست بلکه برای خداست و جزاء موافق با این عمل خدایی باید این گونه باشد که نور خدا در دل تابیدن نماید.توضیح بیشتر اینکه: خدای مهربان در قرآن فرموده: «...حَبَّبَ إلیکُم الإیمانَ...»‌(3) خدا ایمان را محبوب شما کرد و از آنجا که حُب و محبت و محبوب همه از الحَبّ به معنای دانه گرفته شده است.(4) این آیه شریفه را می‌توان این گونه ترجمه نمود: خدای مهربان دانه ایمان را در درون شما کاشته است. نشانه صحت و نیز تصدیق این برداشت از آیه؛ آخر آن است که فرموده: اولئک هم الراشدون. این‌ها کسانی هستند که دانه ایمان (محبت) را در وجود خودشان رشد داده‌اند، و این دلیل عظمت و ارزش بسیار والا و زیاد گریه بر امام حسین (ع) است؛ چرا که موجب رشد ایمان و سر از خاک جهل و تاریکی در آوردن (فَلاح)(5) و رو به آسمان سعادت بالا رفتن (فوز) می‌شود(6) که اگر ایمان ناقص بماند و به درجه کمال نرسد در دنیا و در لحظات رفتن از این عالم و سپس در عالم برزخ و بعد از آن در قیامت باعث معطلی، سختی، اذیت و عذاب خواهد شد. اینجاست که به ارزش، ضرورت و اهمیت این کار بزرگ پی می‌بریم.برای آشنایی بیشتر با ارزش و ضرورت گریه بر امام حسین (ع) می‌گوییم: اصلا گریه ما بر امام حسین (ع) کشته شدن، فدایی و قربانی شدن ما برای آن حضرت را در پی دارد! چرا که اشک در حقیقت خونی است که از راه رگهای متصل به چشم آمده و به اشک تبدیل گردیده، پس، رنگ خود را از دست داده؛ مطهر و پاک گشته، سپس از چشم خارج شده است و گاهی نیز ممکن است بدون استحاله شدن از دیده خارج شود.(7) داستان جزع و بی تابی حضرت ابراهیم(ع) بر امام حسین (ع) گفته فوق را واضح می‌نماید:امام رضا (ع) در این باره فرموده‌اند: هنگامی که خدای عزوجل به ابراهیم (ع) فرمان داد: گوسفندی که برایش فرستاده بود را به جای پسرش ذبح کند، ابراهیم (ع) آرزو کرد، ای کاش فرزندش اسماعیل (ع) را به دست خودش ذبح می‌کرد و مأمور به ذبح گوسفند نمی‌شد تا بر قلبش مصیبتی بزرگ وارد می‌گشت و بدین سبب به بالاترین درجات ثواب به خاطر مصیبت بر اهل خود می‌رسید. پس خدا به او وحی نمود: ای ابراهیم! چه کسی در میان خلق من پیش تو محبوب‌تر است؟ ابراهیم (ع): پروردگارا هیچ یک از خلق تو پیش من محبوب‌تر از حبیبت محمد (ص) نیست. خدا: آیا او را بیشتر دوست داری یا خودت را؟ابراهیم (ع): او را، خدا: آیا فرزند او برایت عزیزتر است یا فرزند خودت؟ ابراهیم (ع): فرزنداو، خدا: آیا ذبح فرزند او به دست ظالمانه دشمنان، قلب تو را بیشتر به درد می‌آورد یا ذبح فرزندت به دست خودت در راه اطاعت من؟ ابراهیم (ع): ذبح او، خدا: ای ابراهیم! همانا (حتما) گروهی که می‌پندارند از امت محمد هستند، حسین (ع) فرزند او را، پس از او، از روی ظلم و دشمنی به قتل می‌رسانند و او را ذبح می‌کنند آن چنان که گوسفند را ذبح می‌نمایند و غضب من برایشان واجب می‌شود. پس ابراهیم (ع) (از شنیدن این جملات) بی تاب شد و قلبش به درد آمد و شروع به گریستن نمود. اینجا بود که خدای مهربان وحی فرمود: «یا ابراهیم قَد فَدَیتُ جَزَعَکَ عَلی إبنکَ إسماعیلَ لَو ذَبحَتَه بِیَدِک بِجَزَعِکَ عَلَی الحُسَینِ و قَتلِه». ای ابراهیم من فدا کردم بی تابی تو را بر اسماعیل (ع)، اگر به دست خودت ذبح می‌کردی؛ به جزع و بی تابی تو بر حسین (ع) و کشته شدن او ... و این همان قول خداوند بزرگ و مهربان است که: وفَدَیناهُ به ذبحٍ عَظیمٍ. یعنی ما بی تابی و گریه ابراهیم برای امام حسین (ع) را به جای بی تابی او برای ذبح فرزندش اسماعیل (ع) قرار دادیم(8) و عجیب اینکه خدا، گریه بر امام حسین (ع) را به ذبح تعبیر فرموده و با صفت عظیم که برای آن آورده مایه تعجب بیشتر گردیده است. چرا که همانطور که به عرض رساندیم؛ اشک، قبل از خارج شدن از چشم، خون بوده و پس از تبدیل شدن به اشک، از چشم خارج می‌شود و خدای علیم حکیم از گریستن ابراهیم (ع) بر امام حسین (ع) به جای آوردن کلمه جزع (به جزع عظیم)، به ذبح تعبیر فرموده است. آن هم ذبح عظیم و این مطلب شاهدی گویا بر مطلب ماست که گریه کننده بر امام حسین (ع) در حال فدا شدن برای امام حسین (ع) است چرا که هر قطره اشک او قطره ای است از خونش که برای خون خدا؛ شهید کربلا؛ حسین زهرا (ع) می‌ریزد و چون که این قربان شدن و فدا گردیدن برای کسی است که محبوب خداست(9) و قربان خدا گشته؛ قربان خدا شدن می‌باشد و چون خداوند بزرگ مرتبه و عظیم است، پس این ذبح، ذبح عظیم است. برای همین، حضرات آل الله علیهم صلوات الله مُرتَّب، ترغیب به اقامه عزا بر امام حسین (ع) و گریه بر مصائب آن حضرت می‌نمودند.(10) و این جاست که می‌توان به جرأت گفت: در میان اقسام عزاداری بر حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) (زنجیر زنی، مشکی پوشی، اطعام و...) هیچ کدام به اندازه اشک ریختن بر آن امام غریب، بزرگی و اهمیت ندارد و بلندای مقام روضه خوان امام حسین (ع) بودن و نیز کسی که روضه امام حسین (ع) می‌گیرد (بالأخص روضه هفتگی که هر هفته با امام حسین (ع) و کربلا اتصال و ارتباط برقرار می‌کند) واضح و روشن می‌شود که کار روضه خوان به گریه در آوردن (قربان کردن) دوستان امام حسین (ع) است برای امام حسین (ع) و کار بر پا کننده روضه علاوه بر انجام کارهای بزرگ دیگر چون پذیرایی و...؛ فراهم کردن اسباب و شرایط این اتفاق بزرگ است با آماده کردن جلسه برای حضور فداییان حسین (ع) و دعوت روضه خوان به مجلس برای ریختن اشک (خون) اهل جلسه برای امام حسین.
مجملش کردم نکردم من بیان
ورنه هم لب‌ها بسوزد هم دهان
خلاصه این که تمامی خواص، آثار، برکات و ثمراتی که برای گریه بر امام حسین (ع) در این مقاله ذکر می‌شود در همین جمله جمع شده؛ که ما با اشک ریختن کشته می‌شویم به نحوی که با تکرار زیاد آن، دیگر به فضل خدا، مَنیَّت و ظهور و بروزی در مقابل امر خدا در ما نخواهد ماند و حجاب ظلمانی نفس که به فرمایش رسول الله (11) بین دو پهلوی ما قرار دارد و دشمن‌ترین دشمن ماست، کنار می‌رود و نور خدا به قلب تابیده و دانه ایمان (محبت) را در دل رشد می‌دهد. پس دربست مطیع خدا و اهل بیت خواهیم شد. چرا که اطاعت و بندگی خدا با دوست داشتن خدا حاصل می‌شود و چرا که محب برای محبوبش مطیع و فرمانبردار است. و این هدف آفرینش ماست که به برکت گریستن بر امام حسین (ع) به آن دست پیدا کرده‌ایم.
فصل اول: سرچشمه و اسباب گریه بر مصیبت‌های امام حسین (ع)
در حدیث صحیحی از امام جعفر صادق (ع) آمده است: أبَی اللهُ أن یَجرِی الأُمُورَ إلّا بأسبابٍ.(12) خدا إبا دارد از اینکه؛ (هیچگاه خدا این چنین رفتار نمی‌کند که) کارها را به جریان اندازد مگر از مجرای سبب‌ها، و می‌دانیم که همیشه جریان را جائی به کار می‌برند که سرچشمه ای باشد و این چشمه جوشان نیازمند جایی است، که در آن جریان یابد و آن مکان‌های جریان، اسباب جریان می‌باشند. پس گریه بر مصائب امام حسین (ع) نیز نیازمند سرچشمه و اسبابی است.
سرچشمه گریه بر مصائب امام حسین (ع)
سرچشمه گریه بر مصائب امام حسین (ع) از درون گریه کننده و از فطرت اوست. سرچشمه ای که در سوره روم آیه 30 خدای فاطر از آن اینگونه پرده برداشته است:
«فِطرَهَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله ذلِکَ الدینُ القَیِّمُ و لکنَّ اکثَرَ الناسِ لا یَعلَمُونَ».(13) و وقتی درباره حقیقتش از امام صادق (ع) سوال می‌شود، حضرت می‌فرمایند: المعرفه(14) همه مردم فطرتاً خدا و اولیای طاهرین خدا و حجت‌های الهی را می‌شناسند و با شنیدن و یا دیدن مصائب و ناگواریهای آنان، حتی اگر هیچ شناخت ذهنی هم نداشته باشند بی اختیار اشکشان جاری و روان می‌گردد. این گریه، گریه ای است که دوست و دشمن و مؤمن و کافر و... نمی‌شناسد. همه مردم در هر جای عالم بدون اینکه حسین (ع) را بشناسند با شنیدن نام آن شهید کربلا یا شنیدن مصائب آن سرور در وقتی که به آنان گفته و عرضه شده است دلشان متذکر و متوجه آن بزرگواری که از ته وجود و از فطرت خدائی شان معرفت و شناختی نسبت به او داشته‌اند شده و اشکشان سرازیر گشته است. حتی دشمنان و قاتلین حضرت اباعبدالله (ع) نیز از این جعل الهی بی نصیب نبوده اند؛ آنجا که عمر سعد لَعین، در لحظات شهادت سَیِّد و مُولَی الکَونَین؛ حضرت امام أباعَبدِاللهِ الحُسَین (ع) گریه می‌کرد(15) ولی لازم است متذکر این نکته باشیم که گریه این پلیدان و نانجیبان هیچ ربطی به خودشان نداشته بلکه از فطرتی سرچشمه گرفته که مال خدا بوده و ایشان از آن روی برتافته و جدا شده‌اند. فلذا هیچ نفعی به حالشان نخواهد داشت بلکه حُجَّتی است علیه خودشان که: ای نانجیبان شما که این چنین می‌شدید چرا اینگونه رفتار کردید؟
ولی مؤمنین و دوستان اهل بیت (علیهم السلام) علاوه بر شناخت فطری، در قلب و جانشان نیز برای امام حسین (ع) حرارتی روشن است که هیچگاه سرد و خاموش نخواهد شد. رسول خدا (ص) فرمودند: «إن لِقَتلِ الحُسَین (ع) حَرارهً فی قُلُوبِ المُؤمنین لاتَبَرَدُ أبَدا».(16) و این حرارت قلب دوستان امام حسین (ع) که از همان شناخت فطری سرچشمه گرفته، با هشت سبب روشن مانده و با شش سبب شعله ور می‌گردد و همه این چهارده سبب، اسباب گریه بر امام حسین به شمار می‌آید.
سبب‌های روشن ماندن حرارت قلب برای حضرت اباعبدالله الحسین (ع)
1- علاقه، پیوند و گره قلبی با صاحب مصیبت که بزرگ‌ترین علاقه‌ها علاقه بین والدین و فرزندان است. برای همین خدای مهربان در قرآن کریم، حَقِّ والدین را در کنار حَقِّ خودش بیان فرموده(17) و این بدین دلیل است که پدر و مادر علت تولد و به دنیا آمدن فرزند هستند و اگر آنان نبودند فرزند لباس خلقت نمی‌پوشید و به وجود نمی‌آمد پس ما با والدینمان علاقه و ارتباط ناگسستنی داریم و آنان به احسان کردن از همه کس برای ما اولویت و تقدم دارند و یکی از نمونه های آشکار احسان به والدین؛ ناراحتی در غم آن‌ها و اشک ریختن در ناگواریهای آنان است که موجب تسلی خاطر و آرامش ایشان می‌گردد. برای همین است که حضرت ابراهیم، از خدا دختری خواست تا پس از وفات خودش، آن دختر برایش گریه کند.(18) و نیز پیامبر اکرم (ص) پس از پایان جنگ اُحد، تا که صدای گریه زنان بر شهدایشان را شنیدند، فرمودند: عمویم حمزه، گریه کن ندارد. پس انصار، زنان خویش را به گریستن بر حضرت حمزه دستور دادند و آنان چنین کردند، حضرت نیز در حق آن‌ها دعا فرمودند.(19)
حال که ما با والدین ظاهری مان این گونه باید باشیم پس چگونه‌ایم در هنگام شنیدن مصیبت‌ها و ناگواری‌هایی که بر والدین حقیقی‌مان وارد شده است؟ همانان که بنابر حدیث مشهور: «أنا و عَلی أبَوا هذهِ الأُمَّه»‌؛ (من و علی دو پدر این امتیم) (20) و از آنجا که انسان نمی‌تواند بیش از یک پدر داشته باشد و نیز از آنجا که امام علی (ع) رسول خدا را پدر تربیتی خودشان معرفی فرموده‌اند(21)؛ رسول خدا پدر بزرگ و حضرت علی (ع)، پدر همه مؤمنین هستند و همسر ایشان خانم حضرت زهرا (ع) مادر همه اهل ایمان می‌باشند(22) بنابراین گریه ما بر مصائب رسول اکرم، امیر المؤمنین (ع)، فاطمه زهرا (ع) و خانواده‌شان از بهترین احسان‌ها به والدین است. برای توضیح بیشتر به دو روایت از امام رضا (ع) توجه فرمائید: حسن بن فضال می‌گوید: از آقا و مولایم حضرت امام علیِّ بن مُوسَی الرِّضا (ع) پرسیدم: چرا کنیه رسول خدا ابوالقاسم است؟ حضرت فرمودند: برای اینکه آن حضرت فرزندی داشتند که نامش قاسم بود برای همین به آن حضرت می‌گویند ابوالقاسم. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، آیا مرا سزاوار این می‌بینید که بیشتر برایم توضیح دهید؟ حضرت فرمودند: بله! آیا نمی‌دانی که علی (ع) تقسیم کننده بهشت و جهنم است؟ گفتم: بله می‌دانم حضرت فرمودند: به رسول خدا می‌گویند: ابوالقاسم برای اینکه آن جناب پدر تقسیم کننده بهشت و دوزخ هستند. پرسیدم: معنی این فرمایش شما چیست؟ حضرت فرمودند: شفقت، مهربانی و دلسوزی رسول خدا نسبت به امتشان مانند شفقت پدران است نسبت به فرزندانشان و أفضل (و برتر) از همه امت رسول خدا، علی (ع) است. (یعنی شفقت پدرانه رسول خدا اول امام امیر المؤمنین (ع) را در بر می‌گیرد. چرا که از همه امت رسول خدا برتر و والاتر است) و پس از رسول خدا، شفقت امام علی (ع) نسبت به امت مانند شفقت رسول الله است نسبت به امت. برای اینکه امام امیر المؤمنین علی (ع)وصی، جانشین و امام امت، بعد از رسول خدا هستند. برای همین است که آن حضرت فرموده‌اند: أنا و علی أبوا هذه الاُمَّه (23) بنابراین ما با گریستن بر امام حسین (ع) دل آن‌ها را شاد و خدا با رضایتمندی مادر امام حسین (ع)؛ حضرت فاطمه زهرا (ع) از ما راضی می‌شود (24) و همه ثواب‌ها و بخشش گناهان و... (که در این مقاله به بخشی از آن‌ها اشاره شده است) به خاطر همین رضای الهی است که نصیب گریه کننده بر امام حسین (ع) می‌شود.
2-گریه به خاطر یگانگی؛ با توجه به شعرِ،
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
و حدیث شریف«شیعتُنا جُزءٌ منّا».(25) (شیعیان ما جزئی از ما هستند) و یا احادیث باب سرشت و طینَت که دوستان اهل بیت از زیادی گلِ اهل بیت درست شده‌اند و ناراحت و غمگین می‌شوند به خاطر غم ما و شاد می‌شوند به شادی ما (26)؛ پس یکی از سبب‌های گریه بر امام حسین (ع) وجود رابطه‌ی عمیق بین اصل و فرع است بلکه این قسم دوم با قسم اول در این جهت یگانگی دارد و از آن جهت که آنان بر ما حق پدری و مادری و ولایت دارند، آن قسم اول را از این قسم دوم به حسب ظاهر متمایز ساخته است. و از این قسم دوم گریه حور العین بهشتی است در بهشت برای امام حسین (ع) (27) زیرا که ایشان از نور آن جناب آفریده شده‌اند. (28)
3- گریه به خاطر حقوقی است که آن حضرت بر ما دارند؛ و از آن حقوق، حق اسلام و ایمان است. چرا که امام حسین (ع) جان خویش را برای خدا قربان نمود: «بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ لیَستَنقِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالَهِ و حَیَرهِ الضَّلالَه».(29) و بندگان خدا را از تاریکی جهل و سرگردانی گمراهی نجات بخشید چنانکه اگر تن به این مشیت و خواست (30) پروردگار جهان‌ها نداده بود و این مصیبت‌ها را با جان شیرین خود نمی‌خرید، دین شیعه ظاهر نمی‌شد. زیرا که بنی امیه (عَلَیهِم اللَّعنَهِ و النَّکال) بر مردم و شهرها بسیار مسلط بودند و تمام تلاش خویش را در پنهان ساختن دین حق می‌نمودند تا آنجا که مردم را به گونه ای منحرف کرده بودند که به نفس (31) و جانشین به حق رسولِ خدا؛ امام امیرالمومنین علی (ع) (32) در همه جا (مسجد و مناره‌ها و کوچه و بازار) دشنام می‌دادند. (معاذ الله) و در ذهن مردم وارد کرده بودند که بنی امیه أولی الأمر هستند (نَستَجیرُ بالله) و از کودکی فرزندانشان را بر این اعتقادات فاسد تربیت می‌کردند و چنین وانمود کرده بودند که هر کس با ایشان مخالفت بکند گمراه است! و چون حضرت سید الشهداء (ع) و خاندان و یاران باوفایشان را به این کیفیت عجیب شهید نمودند و زن و بچه های آنان که عترت رسول الله (ص) بودند را به این وضع ناگوار اسیر کردند، مردم بیدار شدند و فهمیدند که اگر ایشان ائمه حق بودند دست به چنین کارهایی نمی‌زدند. بلکه فعل ایشان نه با دین و نه با طریق عدالت و نه با راه و روش پادشاهان ستمگر موافقت ندارد. پس، از آن اعتقادات برگشتند و از ایشان بیزاری جستند و هم اکنون بلکه تا قیام و ظهور حضرت ولی عصر (ع) ثمرات آن پا برجاست.(33) حق دیگر، حق نعمت‌های فراوانی است که خدا به سبب آن حضرت به ما و به همه بندگانش داده است و می‌دهد. آری به برکت آنان باران می‌بارد و گیاه می‌روید و همه مخلوقات خدا روزی می‌خورند آن چنان که در زیارت جامعه کبیره نیز آمده است. حق دیگر، حق کسی است که برای ما متحمل رنج و سختی‌ای شده؛ آن حضرت از هر بلائی که وجود داشت بر وجود نازنینش و بر نازدانه هایش نازل گشت ولی به خاطر محبت بسیار زیاد و شدیدی که به خدا و برای خدا به خلق خدا بالأخص عموم انسان‌ها حتی دشمنانش داشت با همه وجود صبر بر بلا و رضای به قضاء خدا نشان داد.
4- گریه بر مصیبت بزرگان است خصوصاً اگر آن مصائب با جلالت و شکوه آنان منافات و ضِدیَّت داشته باشد هرچند اگر بیگانه با انسان باشند بلکه حتی اگر کافر باشند و حکم خدا نیز بر احترام گذاشتن به بزرگی است که در جنگ کشته و یا اسیر شده باشد و از این جهت است که پیامبر اکرم (ص) لباس خود را برای عدی بن حاتم فرش قرار دادند با اینکه کافر بود و فرمودند: اکرام کنید بزرگ قومی را که ذلیل شده باشد (34) و به همین سبب بود که امام علی (ع) لباس و حتی زره عمر بن عبدود را با اینکه بسیار خوب و مرغوب بود برنداشتند و فرمودند: چون بزرگ قوم خودش بود نخواستم هتک حرمتش نمایم (35) پس بیاییم بر آن سَیِّد و مولای دو سرا که در بزرگی، جز خاندان پاکش کسی به نزدیکی مقام او راه ندارد، بگرییم که چگونه در روز عاشورا و در قبل و بعد از آن باوی رفتار نمودند؛ آب که مهریه مادرش بود و هر جانداری حق بهره بردن از آن را دارد بر او و بر خاندان پاک او حتی بر فرزند شیره خواره اش بستند و به قتال با او که دعوتش کرده بودند و مهمانشان بود پرداختند و او را به همراه 18 نفر از خاندانش که در زمین مثل و مانند نداشتند (36) و 72 تن از یاران با وفایش به دلخراش ترین وضع به شهادت رساندند و زن و بچه های آنان را به اسارت از شهری به شهر دیگر بردند و به آنان که از شدت احترامشان در نزد خدا صدقه بر آنان حرام بود. به عنوان خارجی (معاذ الله) صدقه دادند (37) ولیکن حضرت زینب (ع) جلوگیری فرمودند و ... .
5- گریه از سَر رقَّت برای کسی که دارای ویژگی‌های عالی و الهی باشد؛ چنانکه به موسی (ع) وحی شد سامری را مکش زیرا که سخاوتمند و بخشنده است و... (38) خصوصاً اگر با ضد آن صفات خوب با او رفتار شود مثلا کسی که هزاران جود و بخشش نموده اگر محتاج کمی آب یا مقداری نان شود البته دل به حال او بیشتر می‌سوزد و به رقت می‌آید.
نَمی از دریاهای صفات زیبا و پسندیده امام حسین (ع):
اول: زبانی که همواره به یاد خدا مشغول بود؛ از وقتی که آسمان‌ها و زمین‌ها هنوز آفریده نشده بودند، نور آن جناب، سبحانَ الله و الحَمدُ لِلّه و لا إلهَ إلا الله و اللهُ أکبَرَ می‌گفت و ملائکه از او و از پدر و مادر و جد و برادر و فرزندان معصومینش، این اذکار را آموختند (39) بلکه پس از شهادتش بر سر نیزه قرآن تلاوت می‌نمود.(40)
دوم: کسی که از شدت حیا نمی‌خواست به جاهل بگوید: جاهل، چنانکه وقتی دید عربی درست وضو نمی‌گیرد پس با برادرش امام حسن (ع) قرار گذاشتند و گفتند: ما می‌خواهیم در حضور تو وضو بگیریم تا شما ببینی و بفرمائی وضوی کدامین ما صحیح‌تر است. پس آن مرد عرب بعد از مشاهده وضوی ایشان عرض کرد: شما هر دو نیکو و صحیح وضو گرفتید ولی من جاهل بودم.(41)
سوم: کسی که نامه حاجتمند را بگیرد و به محض گرفتن (و قبل از خواندن) بفرماید: حاجت تو رواست پس به او عرضه شود: می‌خواستید نامه‌اش را بخوانید بعد بگویید حاجت تو رواست فرمود: خداوند مؤاخذه‌ام می‌کند که چرا او را بین ترس از روا نشدن و امید به رواشدن و حالت ذلیل بودن ( که در ارباب رجوع ایجاد می‌شود) معطل نمودی تا نامه‌اش را بخوانی؟!(42)
چهارم: کسی که در وقت احتضار و جان دادن اُسامه بن زید به بالین او رفت و او اظهار هَمّ و غَمّ نمود به خاطر 60 هزار درهم بدهی که داشت و آن حضرت همان جا بدهی‌اش را ادا فرمود (43)
پنجم: کسی که به اعرابی که مدح و ستایش او را نموده بود 4 هزار دینار از پشت در می‌دهد و اظهار خجالت کرده و از کمی آن معذرت خواهی می‌کند! (44)
6- گریه به تبعیت از دوست و حبیب خدا حضرت محمد مصطفی (ص) که خدا، تبعیَّت از آن جناب را شرط دوست داشتن خودش بیان فرموده است. بلکه به تبعیت از همه پیامبران بزرگ الهی و همه امامان بزرگوارمان و به تبعیت از همه آسمان‌ها و زمین و اهل آن‌ها و... زیرا که اساس تبعیَّت محبت است. (آنچنانکه از صریح آیه قرآن در سوره آل عمران آیه 31 نیز فهمیده می‌شود) و از آثار محبَّت رحم و رقت زیاد نسبت به دوست است.
7- گریه به خاطر انسانیت؛ مثلا اگر بشنویم انسان و یا انسانهای بی گناهی را با وضع دلخراشی به قتل رسانده‌اند، حتی اگر تقصیرکار باشند بلکه حتی اگر دشمن باشند، دلمان به رحم می‌آید و آن امام مطهر و معصوم در روز عاشورا خطاب به آن پلیدان می‌فرمود: وای بر شما آیا از من خونی طلب دارید یا مالی از شما غصب کرده‌ام یا شریعت را تغییر داده‌ام؟(45) جواب نمی‌دادند بلکه با او آنگونه رفتار کردند که قابل تصور و بیان کردن نیست حتی اگر کسی این کارها را هم انجام داده بود نباید با او اینگونه رفتار می‌نمودند چنانکه در شرع مطهر اسلام، احکام آن بیان شده است.
8- گریه برای مجموع همه آن 7 قسم بالا؛ که آن جناب هم والد حقیقی ماست و هم ما به او شدَّت اتِّصال داریم و هم بزرگ است در آسمان‌ها و زمین از جهت اینکه امام است و ولی خدا و نوه‌ی رسول خدا و فرزند معصوم و امام و برادر امام و پدر 9 امام و هم برما هرحقی را دارد و نیز دارای تمامی صفات و ویژگی‌های عالیِ، انسانی و الهی است و دیگر اینکه همه پیامبران بزرگ الهی بالأخص رسول اکرم (ص) و نیز امیرالمؤمنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (ع) و امامان معصوم (ع) و همه هستی و آفرینش به هر نحوی که توانسته‌اند بر آن حضرت گریه‌ها کرده‌اند که بسیاری از آن‌ها«صَرخه» یعنی گریه‌های همراه با شیون و فریادهای بلند بوده است و دیگر اینکه از جنس بشر بود و بی‌گناه و بی‌تقصیر مورد این صدمات و آسیب‌ها قرار گرفت.
سبب‌های شعله ور شدن حرارت و آتش دل برای قتل حضرت امام أباعبدالله الحُسَین (ع)
1- دیدن نور آن حضرت است در عالم نور و در عالم قدس و در زیر عرش: شاهد آن حضرت آدم بود؛ وقتی که ذریه خود را در عالم ذَر مشاهده نمود و قضیه کربلا را دید و گریست (46)
2- نگاه کردن به آن حضرت چنانکه جدَّش، پیغمبر اکرم (ص) در اول تولدش او را دید و گریست و بعد هم هر وقت به او نگاه می‌کرد اشک می‌ریخت و پدرش امام امیر المؤمنین (ع)، امام حسن (ع)؛ برادرش، حضرت زینب؛ خواهرش و خلاصه هر کسی از آل الله علیهم صلوات الله که او را دیده‌اند برای او گریسته‌اند. (47)
3- نگاه کردن به قبر آن سرور و فرزندش علی اکبر (ع)؛ چنان که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: حسین (ع)غریب است؛ گریه می‌کند بر او کسی که به زیارتش می‌رود و هرکس به زیارتش نمی‌رود برای او محزون و دل گرفته است و رقت می‌کند بر او کسی که نظر بیندازد به قبر فرزندش حضرت علی اکبر (ع) که در پایین پای او مدفون شده است. (48)
4- شنیدن اسم آن حضرت و یاد کردن آن امام غریب چنانکه خود او فرمود: من کشته اشکم هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه گریان می‌شود. (49)
5- دیدن و یا شنیدن هر آنچه به آن حضرت منسوب است. مثل آمدن ماه محرم که ماه شهادت آن بزرگوار است. و دیدن عزاخانه ها و عزاداری‌ها و پرچم‌ها و دسته‌ها و علم‌ها و... در عزاداری حسینی. علامه طباطبایی می‌گوید: ما فردای قیامت امیدمان به این کتیبه های عزای امام حسین (ع) است که شفاعت ما را بکنند (خدا ما را به خاطرشان بهشتی کند). و یا مثل میخی که منتسب به امام حسین (ع) بود و جریان آن از این قرار است: رسول خدا (ص) فرمودند: وقتی که خدای بسیار مهربان (از سرِ رحمتش) خواست، قوم نوح را هلاک سازد به نوح وحی نمود: ألوار چوب درخت ساج را بشکاف. او نیز چنین کرد ولی نمی‌دانست با آن‌ها چه کند. پس جبرئیل به پایین آمد و شکل کشتی را به او نشان داد و به همراه خودش صندوقچه ای آورده بود که در آن یکصد و بیست و نه هزار میخ وجود داشت پس نوح با این میخ‌ها و آن چوب‌های ساج شروع به احداث کشتی نمود تا آنکه کار ساخت کشتی تقریباً به پایان رسیده و تنها 5 میخ باقی مانده بود پس دستش را به یکی از آن میخ‌ها زد تا بردارد ولی نوری از آن تابیدن گرفت و درخشید، مانند ستاره‌های نورانی در دل آسمان، نوح از این اتفاق غیر منتظره سخت حیران و سرگردان شده بود پس خدا، آن میخ را به سخن در آورده (50) و با زبانی شیوا و رسا گفت: من به نام بهترین پیامبران؛ محمد بن عبدالله هستم! در این هنگام بار دیگر جبرئیل امین نازل گشت پس نوح (ع) به او گفت: ای جبرئیل این دیگر چه میخی است که تاکنون مانند او را ندیده‌ام؟ جبرئیل (ع) گفت: این به نام سرور همه پیامبران محمد بن عبدالله (ص) است. او را بکوب بر جلوی کشتی در سمت راست. سپس میخ دوم نیز همین گونه شد و آن به نام مبارک مُولَی المَوالی سَیِّد و سرور جانشینان پیامبران إمام أمیر المؤمنین علی (ع) بود پس نوح آن را نیز به دستور جبرئیل در جلوی کشتی ولی، در سمت چپ کوبید. سپس میخ سوم نور افشانی کرد و درخشید و تابید... جبرئیل گفت این میخ مال فاطمه زهرا (ع) است آن را بکوب در کنار میخ پدرش رسول خدا (ص) سپس میخ چهارم درخشید و... آن به نام امام حسن (ع) بود پس آن را در کنار میخ امام علی (ع) کوبید سپس دستش را به میخ پنجم زد که درخشید و نور افشانی کرد و نَمی از آن خارج شد نوح پرسید: این رطوبت چیست؟ جبرئیل گفت: این خون است پس داستان شهادت امام حسین (ع) و آنچه که امت جدش با او انجام می‌دهند را برای نوح (ع) بیان کرد. نوح (ع) نیز قاتل و ظالمین و دشمنان آن حضرت را لعن و نفرین نمود. (51) پس وقتی آهنی برای آن خون خدا، خون گریه کند، دلهای ما برای او چرا خون نشود؟ فَلَأندُبَنَّکَ صَباحاً و مَساءً و لأبکیَنَّ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً؛
و در روز عید وقتی که لباس نو پوشید جدش رسول خدا به گریه افتاد (52) و نیز تمامی سرزمین کربلا و مکان‌های گوناگونش که هر جائی از آن یاد آور ماجرائی است از واقعه عاشورا. از چیزهایی که مربوط به آن دلبر خوبان خداست و سبب جاری شدن اشک دوستان او می‌شود، نوشیدن آب سرد و خوشگوار است؛ چنان‌که از خود آن سرور نقل شده که فرمود: شیعَتی ما إن شَرِبتُم ماء عَذبٍ فاذکُرونی؛ ای شیعیان من! هر گاه آب گوارائی نوشیدید مرا یاد کنید. (53) و نیز بوئیدن تربت پاک و مطهر آن حضرت که خدا به علم و قدرت خودش در آن شفا قرار داده است «السَّلامُ عَلی مَن جَعَلَ اللهُ الشِّفاءَ فی تُربَتِه» (54)
و نیز شنیدن داستان غریبی یک انسان غریب و یا شهیدی از شهداء یادآور مظلومیت و غربت آن سرور شهیدان است چنانکه خود او فرمود: أو سَمِعتُم به غریبٍ أو شَهیدٍ فانذُبُونی. هر گاه نام غریبی و یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید (55).
6- لمس بدن و بوسیدن آن عزیز خدا توسط خانواده‌اش و رسول خدا که گاهی گلوی مبارکش را می‌بوسید و می‌گریست، گاهی بالای نافش را می‌بوسید و گریه می‌کرد، گاهی پیشانیش را، گاهی دندان‌هایش را و گاهی تمام بدنش را بوسه باران می‌نمود و گریه سر می‌داد. عرض می‌کردند: چرا گریه می‌کنید؟ می‌فرمود می‌بوسم جای شمشیرها را و گریه می‌کنم (56).
نکته ای بس لطیف و ظریف؛ آنچه ما را حسینی کامل و از اخلاق دشمنان امام حسین کنده و جدا شده کامل قرار می‌دهد سبب روشن ماندن حرارت قبلی مان نسبت به آن آقا نیست. چرا که به فرموده رسول اکرماین حرارت هیچ‌گاه سرد نمی‌شود چون که هیچ گاه فرع از اصل جدا نمی‌شود (الحمد الله). بلکه آنچه ما را به امام حسین (ع) و به وسیله امام حسین (ع) به خدا و خوبان خدا نزدیک می‌کند اسباب شعله ور شدن آتش عشق، ارادت و محبت درون سینه نسبت به امام حسین (ع) است. بله هر چه به جریان کربلا و دستگاه امام حسین (ع) بیشتر نزدیک شویم، سریع‌تر و راحت‌تر به قرب خدا و خوبان خدا راه پیدا می‌کنیم. (57) حضرت امام سجاد (ع) فرمودند: همه ما کشتی‌های نجات هستیم ولی کشتی امام حسین (ع) سریع‌تر است. همه ما درهای رحمتیم ولی درب امام حسین (ع) بازتر و گشاده تر است. چرا که موضع قبر امام حسین (ع) محل اشتعال آتش و نور آخرت است که در دنیا نمایان گشته، مگر داستان حضرت موسی (ع) را نشنیده‌ای؟؛ که چون به آتشی که از درون درخت شعله ور بود نزدیک شد به مقام پیامبری رسید. «... فَلَمّا أتاها نُودِیَ مِن شاطِیُ الوادِ الأیمَنِ فی البُقَعَهِ المُبارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أن یا مُوسی إنِّی أنَا اللهُ ربُّ العالَمینَ....» (58) چون موسی به آن آتش نزدیک شد به او از جانب راست آن وادی در آن بارگاه مبارک، از آن درخت ندایی رسید؛ که ای موسی منم خدای یکتا و پروردگار جهان‌ها...
امام صادق (ع) در این باره فرموده‌اند : شاطِیء الوادِ الأیمَن همان فُرات، البُقعَهِ المُبارکَه؛ کربلا و الشَّجَرَۀ (که از درونش آتش شعله ور بود) موضع و محل قبر امام حسین است. (59)

فصل دوم:

انواع جزع، بی تابی و ناراحتی بر آن شهید غریب که سرور همه شهیدان است.
1- ناراحت شدن قلبی
2- سوختن دل و آه کشیدن
3- حلقه زدن اشک در چشم
4- بیرون آمدن مقدار کمی اشک از چشم حتی اگر به مقدار بال مگس باشد.
5- بیرون ریختن اشک از چشم و جاری شدن بر صورت، که بسیار محبوب خدا و حضرات آل الله می‌باشد.
6- جریان قطرات اشک بر صورت، محاسن و سینه و این گریه حضرت صادق است در وقتی که شخصی برای آن حضرت مرثیه امام حسین را خواند پس حضرت به او فرمودند: فرشتگان گریستند، آن چنان که ما گریه کردیم بلکه بیشتر از ما. خداوند برای تو تمام بهشت را واجب کرد. (60)
7- بلند بلند گریستن و فریاد کشیدن و از حال رفتن؛ حضرت صادق (ع) در حال دعا از خدا می‌خواهند خدایا رحم کن بر آن صیحه های بزرگ و شیون‌هایی که برای مصائب ما (اهل بیت) بلند می‌شود (61) و در خبر است که خانم حضرت زهرا (ع) بر میوه دل و نور دیده خویش؛ حسین (ع) هر روز ناله می‌کنند تا آن که پیامبر اکرم ایشان را آرام می‌نمایند. (62)
8- عویل کردن
9- زدن بر سر و صورت.
10- تباکی: خود را به شکل گریه کننده‌ها در آوردن.
11- گریه بدون اشک به خاطر خشکی چشم از زیاد گریه کردن و اشک ریختن و این گریه اهل بیت امام حسین (ع) بود پس از بازگشت از کربلا به مدینه تا اینکه سویق میل نمودند و دوباره اشک به چشمانشان برگشت. (63)
12- گریه ای است که در اثر آن، شخص دیگر نمی‌تواند غذا و یا آبی بخورد چنانکه مسمع کردین این گونه بود و حضرت صادق دعایش کردند؛ مسمع کردین که یکی از یاران امام صادق است. جریان گفتگویش با حضرت را بدین شرح بیان نموده است: حضرت به من فرمودند: ای مسمع تو از اهل عراق هستی، آیا به زیارت قبر حسین (ع) می‌روی؟ عرض کردم: نه چرا که من در بصره مشهورم و در اطراف ما کسانی هستند که به دنبال جلب توجه و رضایت خلیفه می‌باشند و دشمنان ما از دسته جات ناصبی‌ها و غیره بسیارند و من خود را از گزارش دادن آن‌ها نزد خلیفه در امان نمی‌بینم. حضرت فرمودند: آیا یاد می‌کنی آنچه با حسین (ع) انجام دادند؟ عرض کردم: بله
- آیا پریشان حال و ناراحت می‌شوی؟
- بله، به خدا قسم که می‌گریم برای آن مصیبت‌هایی که بر امام حسین وارد گشت به اندازه ای که اثر این ناراحتی را خانواده‌ام در من مشاهده می‌نمایند و از شدت غم و اندوه به غذا خوردن بی میل می‌شوم که از چهره‌ام پدیدار می‌گردد. حضرت فرمودند: «رَحِمَ اللهُ دَمَعَتَک»؛ رحمت خدا بر اشک‌های تو. آیا می‌دانی که تو از کسانی هستی که از اهل جزع و ناراحتی برای ما اهل بیت به حساب آمده‌اند. و از آنهائی که به شادی ما شاد و به حزن ما محزون و به ترس ما ترسان و به امان یافتن ما امان یافته‌اند می‌باشی؟ آگاه باش، که به زودی در هنگام جان دادن، پدرانم به بالینت حاضر می‌شوند و به فرشته مرگ سفارش تو را خواهند نمود و از آنچه ایشان به تو مژده می‌دهند و به آنچه که قبل مردنت خواهی دید چشمت روشن خواهد شد. ملک الموت؛ (حضرت عزرائیل) نسبت به تو رقیق‌القلب‌تر و دل‌رحم‌تر خواهد بود از مادری مهربان نسبت به فرزندش. سپس گریه نمود و من نیز به گریه در آمدم و بعد فرمود:«و ما بَکی أحدٌ نه أجدٌ رَحَمهً لَنا و لِما لَقینا إلّا رَحِمَهُ اللهُ قَبلَ أن تَخرُجَ الدمَعَهَ مِن عَینه فإذا سالَ دُمُوعُهُ عَلی خَدِّه فَلَو أن قَطَرهً مِن دُموعِه فی جَهَنَّمَ لَأطفَأت حَرَّها حَتّی لایُوجَدُلَها حَرَّ» ؛ هیچ کس برای ما و به خاطر آن بلاهایی که به ما رسیده گریه ای از روی رحمت نمی‌کند مگر آن که خدای مهربان او را مورد رحمت خودش قرار می‌دهد قبل از آنکه اشک از چشمانش خارج شود. پس هنگامی که اشک‌هایش بر روی گونه‌هایش جاری شد، اگر قطره ای از آن به درون جهنم بچکد قطعا و حتما آتش جهنم را خاموش می‌سازد آنقدر که دیگر هیچ حرارتی برای آن باقی نخواهد ماند. همانا دلگرفته برای ما اهل بیت، شادمان و فرحناک خواهد شد آن وقتی که ما را در لحظات جان دادن ببیند و دائما در این شادی قلبی خواهد بود تا این که بر ما در کنار حوض کوثر وارد شود...
...ای مسمع! هر کس شربتی از شراب کوثر نوش جان کند دیگر هیچ گاه تشنه نخواهد گشت و هرگز بدبخت نخواهد شد و آن شرابی است به خنکای کافور (شرابی است بهشتی که خدا در سوره انسان آیه 5 آن را وصف فرموده است) و به خوش‌بویی مشک و طعم زنجبیل (شرابی است بهشتی که خدا در سوره انسان آیه 17 آن را وصف نموده است)، شیرین‌تر از عسل، نرم‌تر از کف، زلال‌تر از اشک چشم و خوشبوتر از عنبر... (64)

فصل سوم:

خواص، فوائد، آثار، برکات و ثمرات گریه بر مصائب امام حسین (ع)


1- در روایات بسیاری آمده است: اگر کسی دل مؤمنی را شاد کند، خدای مهربان از آن سرور و شادی، شخص زیبا رویی را می‌آفریند که پیش از آن بنده خدا، داخل قبر شود و او را استقبال کرده و به او می‌گوید تو را بشارت می‌دهم ای دوست خدا، به کرامت و رضایت بزرگ الهی. در امان باش که من مونس تو خواهم بود تا روز قیامت (65). پس هر وقت، کسی با شاد کردن دل مؤمنی این چنین در عالم برزخ (که اکثر مردم ترسان و لرزانند) در شادی و خوشی به سر می‌برد، چگونه خواهد بود عالم برزخ و ملکوت کسی که در قلب حبیب خدا و حضرت زهرا (ع) و امام امیرالمؤمنین (ع) و امامان با گریه کردنش بر سَیِّد و مُولَی الکَونَین حضرت امام أبا عَبدِاللهِ الحُسَین (ع) شادی و سرور داخل کرده باشد و این چنین کسی قطعا محبوب آل الله گشته و مشمول دعاهای ویژه و اختصاصی این خانواده که آبرومند نزد خدا هستند خواهد شد و آنچه از خوبی‌ها، زیبایی‌ها و شادی‌هاست به او خواهد رسید و نصیب خواهد شد و این شادمان نمودن قلب نازنین خانم حضرت زهرا (ع) و اهل بیت و محبوب ایشان و محبوب خدا قرار گرفتن، بزرگ‌ترین خاصیت، برکت، اثر و ثمره گریه بر امام حسین می‌باشد.
2- خدای تعالی در سوره آل عمران آیه 31 فرموده «قُل إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فاتبعُونی یُحبِبکُمُ اللهُ ...»
( ای پیامبر) بگو اگر خدا را دوست می‌دارید از من رسول الله تبعیت و پیروی کنید تا محبوب خدا شوید (و خدا نیز شما را دوست بدارد)؛ گریه کردن و گریانیدن و شنیدن مصائب امام حسین تبعیت است از حبیب خدا حضرت محمد مصطفی (ص) زیرا که آن بزرگوار هر گاه نور دیده‌اش حسین (ع) را می‌دید و یا از جبرئیل اخبار شهادت او را می‌شنید اشک از چشمان مبارکش جاری می‌شد و ناله می‌زد و به شدت می‌گریست و در جواب سوال اطرافیان از علت گریستنش؛ مصائب امام حسین (ع) را بیان می‌نمود پس آنان نیز گریه می‌کردند.
3- گریه کننده بر امام حسین (ع)، به سفارش خدا عمل کرده است.
خدای مهربان در سوره أحقاف آیه 15 فرموده است: «و وَصَّینَا الإنسانَ بوالِدَیهِ إحساناً»؛ و ما به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادرش احسان نماید.
قبلا در (بخش سبب‌های روشن ماندن، سبب اول) گذشت که از بزرگ‌ترین مصداق‌های احسان به والدین گریستن در غم‌ها و ناگواری‌های ایشان است.
4- گریه کننده برای امام حسین امر کسانی که بنابر نَصِّ قرآن کریم امرشان امر خداست را اطاعت کرده است خدای تعالی در قرآن کریم، سوره نساء آیه 80 فرموده است: «مَن یُطِعِ الرَّسولَ فَقَد أطاعَ الله» هر کس از رسول اکرم اطاعت کند به تحقیق و بی گمان که از خود خدا اطاعت کرده است.
و در سوره‌ی نساء آیه 59 فرموده است «یاأیُّها الذَّینَ آمَنُوا أطیعُوا اللهَ و أطیعُوا الرَّسولَ و اُولِی الأمرِ مِنکُم»، ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا اطاعت کنید و از رسول اکرم و اولی‌الأمری که از خودتان (اهل ایمان) هستند اطاعت کنید. بنابر روایات شیعه و سُنِّی، مقصود از اُولِی الأمر در این آیه شریفه فقط و فقط 12 جانشین رسول خدا هستند که نام‌های مبارک‌شان را آن حضرت در روایات متعدد و گوناگون به زبان شیرین خود در آورده‌اند: علی، حسن، حسین، علی، محمد، جعفر، موسی، علی، محمد، علی، حسن و الحجه بن الحسن القائم المنتظر المهدی (علیهم السلام) (66)
حال که استدلال کتاب الله و رسول الله بر لزوم اطاعت از امامان معصومین (علیهم السلام) را ملاحظه نمودیم، دو نمونه از فرمایشات این اولی الأمر را با هم می‌بینیم: امام علی بن الحسین السجاد (علیهما السلام) فرمودند: «بَلِّغ شیعَتی مِنِّی السَّلام و قُل لَهُم إنَّ أبی ماتَ غَریباً فاندُبوهُ و إنَّ أبیِ ماتَ عَطشاناً فاذکروه»؛ به شیعیانم سلام مرا برسانید و به ایشان بگویید: همانا پدر من از دنیا رفت در حالی که غریبانه وفات نمود، پس بر او با صدای بلند بگریید و همانا پدرم از دنیا رفت در حالی که بسیار تشنه لب بود، پس او را یاد کنید (67) و نیز امام رئوف ابالحسن علی بن مُوسَی الرِّضا (علیهما السلام) به پسر شبیب فرمودند: «إن کُنتَ باکِیاً لِشَیءٍ فَابکِ عَلَی الحُسَین»؛ اگر برای هر چیزی خواستی گریه کنی پس بر حسین (ع) گریه کن (68) چرا که امام حسین (ع) در هر چیزی از بلایا، مبتلا به بالاترین آن‌ها شدند و با گریه کردن بر کسی که از هر رنگ و از هر نوع بلایی بر سر و تن وجود نازنینش و بر نازدانه‌هایش فرود آمده، بلاها و مشکلات خودمان را به فراموشی می‌رساند و این معنای کلام برخی از دوستان خداست که فرموده‌اند: «غم کربلا همه غم‌ها را بی‌اثر می‌کند».
5- گریه او صِله، صلوات و وصل شدن اوست به رسول خدا (69) و بنابر قاعده: جزاءً وِفاقاً (70) که جزاء موافق با عمل است؛ مشمول صلوات خدا می‌شود به دعای رسول خدا: «ألا و صَلَّیَ اللهُ عَلَی الباکینَ عَلَی الحُسَینِ رَحَمهً و شَفَقَهً» (71) صلوات خدا بر کسانی که از روی رحمت و شفقت بر امام حسین می‌گریند.
خاصیت صلوات خدا بر بندگان را خدای تعالی در سوره احزاب آیه 43 اینگونه بیان فرموده: «هُوَ الذِّی یُصَلِّی عَلَیکُم و مَلائکَتُهُ لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّور و کانَ بِالمُؤمِنینَ رَحیماً»؛ اوست خدایی که به همراه ملائکه‌اش بر شما صلوات می‌فرستد تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور ببرد و او به مؤمنین رحیم و مهربان است.
6- مشمول رحمت خدا می‌شود و این نیز جزاء موافق با عمل اوست که از روی رحمت و شفقت برای امام حسین (ع) گریسته است. در روایاتی نقل شده است: که ملائکه‌ی رحمت، پشت او را مسح می‌نمایند. که این کنایه از لطفی است خاص و رحمتی مخصوص (72) همچنین امام صادق (ع) دعا فرمود: خدایا رحم کن بر آن چشمان که به خاطر رحم بر ما اهل بیت، برای ما گریان شده است. (73)
7- آثار گریه بر امام حسین (ع) از لحاظ بخشش گناهان:
الف) خدای بسیار مهربان همه گناهان او را هر چند به اندازه کف دریاها باشد (74) حتی گناهان کبیره‌اش را نیز می‌آمرزد (75) و از جای خود برنخیزد. مگر مانند روزی که از مادر متولد شده، (پاک و بی‌گناه خواهد بود) (76).
ب) خدای مهربان به فرشتگان دستور می‌دهد برای او درخواست آمرزش و استغفار کنید. (77)
ج) امام حسین (ع) و جد و پدر و مادر و برادرش، برای او از خدای مهربان آمرزش گناهان را می‌خواهند.
د) گریستن برای مصائب امام حسین (ع)، کفاره عقوقِ والدین ظاهری نیز می‌باشد چنانچه در اخبار و روایات وارد شده است؛ که هرکسی نسبت به پدر و مادر ظاهری خود تقصیر و کوتاهی از او سر زده باشد، والدین حقیقی خود را خشنود کند که رضا و خشنودی آنان جبران نارضایتی والدین ظاهری را نیز می‌کند (78) و از بزرگ‌ترین چیزهایی که موجب رضایت والدین حقیقی می‌شود؛ گریه برای امام حسین (ع) است (79)
و همچنین است درباره حق الناس اگر بر گردن گریه کن بر امام حسین (ع) باشد، خدای تعالی و بسیار مهربان به او کمک و توفیق می‌فرماید که به برکت گریه بر امام حسین (ع) و ادخال سرور و شادمانی در دل محمد و آل محمد (علیهم السلام) نمودن آن حقوق الناس را نیز بپردازد و ادا نماید. إن شاء الله.
8- آثار گریه از نظر اجر و ثواب:
الف) نَفَس کسی که برای اهل بیت ناراحت است، ثواب سُبحانَ الله گفتن و ناراحتی او برای اهل بیت، ثواب عبادت کردن دارد «نَفَسُ المَهمُومِ لِهَمِّنا تَسبیحٌ وَ هَمَّهُ لَنا عِبادَه» (80)
ب) گریه کردن برای امام حسین حتی اگر قطره ای باشد خدای مهربان ثواب یکصد شهید را به او می‌دهد (81)
ج) امام امیر المؤمنین (ع) فرمودند: اجر گریه کننده برای امام حسین (ع) نزد من ضایع نمی‌شود (82)
د) برای گریه کننده بر امام حسین در روز عاشوراء به ضمانت امام باقر (ع)ثواب 2 هزار حج، 2 هزار عمره و 2 هزار جنگ که در رکاب رسول خدا انجام داده باشد، به او عطا می‌شود (83).
ذ) خدای کریم و مهربان به او ثواب همه گریه کن‌ها را عطا می‌فرماید مانند: ثواب گریه ملائکه، انسان‌ها و... (84)
ر) امام محمد باقر (ع) فرمودند: نوحه سرایی بر امام حسین (ع) أفضل از همه عبادات است (85).
ز) امام صادق (ع) فرمودند: ثواب گریه بر امام حسین (ع) محدود نیست و بی اندازه است و آنچه از ثواب‌ها گفته شده و می‌شود بخشی از آن‌ها است. (86)
9- به وسیله گریه کردن بر امام حسین (ع) ایمان مؤمن آشکار می‌شود؛ امام حسین (ع) فرمودند: هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه گریان می‌شود .(87)
10- گریه کننده در حال گریه کردن طَرَفِ صحبت با امام حسین (ع) است؛ آن بزرگوار به او می‌فرماید: ای گریه کننده اگر می‌دانستی آنچه را که خدا برای تو آماده کرده است حتما شادیت بیشتر از ناراحتیت می‌گردید (88).
11- گریه کننده بر امام حسین (ع) را در زمان رجعت و بازگشت امام حسین (ع) به دنیا زنده خواهند کرد تا دولت باشکوه آن بزرگوار را ببیند و با آن حضرت باشد.(89)
12- به وسیله اشک ریختن برای امام حسین (ع) مزد رسالت رسول اکرم که خدای مهربان در سوره شوری آیه 23 بیان فرموده است: «قُل لاأسئَلُکُم عَلَیهِ أجراً إلّا المَوَدَّهَ فی القُربی»؛ بگو من از شما برای پیامبری‌ام مزدی مطالبه نمی‌کنم الا اینکه نسبت به نزدیکانم (دختر و داماد و نوه‌هایم) محبت و دوستی خالصانه‌تان را ابراز کنید. أدا و پرداخت خواهد شد چرا که این کار ابراز محبت و دوستی خالصانه به این خانواده است.
13- حق اهل بیت را ادا کرده است ( همان طور که در بخش سبب‌های روشن ماندن گذشت).
14- در حالت احتضار و جان دادن، رسول اکرم، امیرالمؤمنین (ع)، فاطمه زهرا (ع) و امامان را بر سر خود حاضر خواهد دید و به فرشته مرگ؛ عزرائیل سفارش او را خواهند کرد و او نسبت به گریه کن برای امام حسین (ع) از مادری مهربان و دلسوز، مهربان‌تر و دلسوزتر خواهد بود. (90)
15- آثار گریه بر امام حسین در روز قیامت و بعد از آن؛
الف) در روز قیامت هیچ بنده ای محشور نشود مگر اینکه گریان است الا گریه کننده بر امام حسین که روز شادی و شادمانی اوست .(91)
ب) در قیامت همه در جزع و فزع و هول و هراسند مگر گریه کن بر امام حسین (ع) که رسول خدا (ص) فرمودند: دست گریه کننده بر حسین را می‌گیرم و از ترسهای روز قیامت نجات می‌دهم.(92)
ج) جان و تن گریه کننده به دست امام صادق (ع) امانتداده می‌شود تا او را نزد امام امیرالمؤمنین که ساقی حوض کوثر در روز قیامت هستند (در آن روزی که همه در تشنگی شدید به سر می‌برند) ببرند و امام علی (ع) به دست مبارک خودشان وی را آنچنان سیراب می‌کنند که پس از آن دیگر تشنه نخواهد شد. بلکه اصلا نوشیدن از این حوض فقط مخصوص همین دسته است (93).
د) امام صادق (ع): وی را نزد خدا حساب آسان می‌کشند. (94)
ز) به شفاعت رسول اکرم (ص) خواهد رسید. (95)
16- شیعیان و دوستان اهل بیت که در شادی اهل بیت شاد و در حزن و اندوه اهل بیت محزون اند، به تعبیر خود اهل بیت به مقام مِنّا شدن می‌رسند؛ «اُولائکَ مِنّا وإلَینا»؛ ایشان از ما و به سوی ما هستند. رسول خدا (ص) فرمودند : به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست قسم! که همه عزاداران حسین را شفاعت می‌کنم و در بهشت عدن در کنار خود جای خواهم داد. امام رضا (ع) فرمودند: گریه کننده های بر امام حسین (ع) در درجات ما اهل بیت هستند، امام صادق (ع) گریه کن‌ها و زائرین امام حسین را برادر خود خوانده است. (96)
17- امام محمد باقر (ع) فرمودند: همین که اشک بر صورت جریان یابد، خدای تعالی به او مقام و جایگاه صدیقین را عنایت می‌کند. (97)
18- چشم گریه کننده بر امام حسین (ع) و اشک‌های او محبوب‌ترین چشم‌ها و اشک‌ها در نزد خدای بلند مرتبه مهربان است و صاحب آن‌ها هرگز خواری و ذلت نخواهد دید. (98) چرا که به تبعیت از حضرت زهرا گریسته و این چشم‌ها و اشک‌ها مساعدت و یاری کننده آن بانوی بزرگوار شده‌اند.
19- در قرآن کریم شرابی بالاتر از کوثر نیست که از آن به حضرت زهرا (ع) تعبیر نموده‌اند. حال اگر کوثر بر کسی بگرید و اشک ریزد، قطعا و یقینا آن قطرات اشک از کوثر زلال‌تر و ناب‌تر و بهتر است. چرا که از دل کوثر جوشیده و خروشیده و خارج گشته است. و برای فضیلت اشک بر امام حسین (ع) همین بس که محبوبه خدای عَلِّی أعلی، حبیبه‌ی رسولِ خدا؛ اُمِّ أبیها، همسر علِّی مرتضی، اُمُّ الأئمَّهِ النُجَبآء؛ خانم حضرت زهرا (ع) برای میوه‌ی فؤادش؛ حسین (ع) اشک می‌ریزد و گریه می‌کند؛ پس اشک بر امام حسین از حوض کوثر بالاتر است.

نتیجه گیری:

حال که به فضل و لطف و کرم و احسان الهی، خدای بسیار مهربان، ما را بر پایه فطرت خدایی، انسان آفریده و گِل و سرشت و طینتمان را از زیادی گِل آلُ الله خلق فرمود و در دلهای ما برای شهادت امام حسین آتشی روشن نمود که هیچگاه سرد و خاموش نمی‌شود و با اسبابی چون رفتن به روضه‌ها و یا تشرف به کربلا و... این آتش درون سینه مان را شعله ور می‌نماید و در پی آن اشک‌های ما را روان و جاری بر سیدالشهداء می‌فرماید: که «أنَّه هُوَ أضحَکَ و أبکی» همانا اوست که می‌خنداند و می‌گریاند (سوره نجم آیه 43) و برای گریه کردن ما بر مصایب امام حسین (ع) این همه أجر، ثواب، فائده، خاصیت و بهره قرار داده است که در رأس همه آن‌ها شادمان نمودن حضرت زهرا (ع) -خانمی که رضایت و خشم او، محو رضایت و خشم خدا و خوبان خداست- و به تبع ایشان شادمان نمودن همه اهل بیت (علیهم السلام) است؛ پس ما هم با گریه کردن بر امام حسین (ع) و اقامه عزا بر امام حسین (ع) در طول سال (مثل گرفتن روضه هفتگی در منازلمان، هر چه بیشتر محبوب خدا و اهل بیت می‌شویم و به دنبال محبوبیت در نزد آنان همه خوبی‌ها، زیبایی‌ها و شادی‌ها به ما خواهد رسید.)

 

 

نویسنده: محسن وکیلی

 

پی‌نوشت‌ها:

1- قرآن کریم، سوره نور، آیه 35
2- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت مخصوصه امام حسین (ع) در اول و نیمه ماه رجب و نیمه ماه شعبان
3- قرآن کریم سوره حجرات، آیه 7
4- المعجم الوسیط ماده الحَبّ
5- المعجم الوسیط، ماده الفاء
6- همان
7- زیارت ناحیه مقدَّسه؛ بحار الانوار، ج101، ص317
8- قرآن کریم، سوره صافات، آیه 107
9- تفسیر برهان، ج6، ص443
10- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت مخصوصه امام حسین (ع) در اول و نیمه ماه رجب و نیمه ماه شعبان
11- مجلسی، بحار الانوار، ج67، ص64
12- محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج7، ص3512، ح12057
13- فطرت خدایی که خداوند مردم را بر اساس آن آفریده است، آفرینش خدا دگرگونی ندارد این است دین استوار (دین فطری) ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.
14- محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج4، ص1812
15- بحار الانوار، ج45، ص55
16- همانا برای کشته شدن (و شهادت) امام حسین حرارتی در دلهای مؤمنین روشن است که هیچ وقت سرد و خاموش نخواهد شد، مستدرک الوسائل، ج10، ص316
17- قرآن کریم، سوره إِسراء، آیه 23
18- بحار الانوار، ج12، ص117
19- همان، ج20، ص98
20- همان، ج16، ص95
21- نهج البلاغه، خطبه 192
22- المُؤمِنُ أخَوُ المُؤمِن لأبیهِ و اُمِّه أبُوهُ النُّور و اُمُّه الرَّحمَه (مومن برادر مومن است از یک پدر و مادر؛ پدرش نور و مادرش رحمت است). شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج1، ص 142
23- بحار الانوار، ج16، ص95
24- إنَّ اللهَ لَیَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَه و یَرضی لِرِضاها (همانا حتماً خدا به غضب می‌آید وقتی که فاطمه غضبناک شود و راضی می‌شود هرگاه فاطمه راضی گردد) رسول اکرم (ص)، میزان الحکمه، ج1، ص 282 به نقل از بحار الانوار ج43، 19و بسیاری از کتب شیعی و سنی).
25- امالی شیخ طوسی، ص299
26- بحار الانوار، ج44، ص287
27- همان، ص241
28- همان،ج43، ص 83؛ ... سپس خدا گشود نور فرزندم حسین را و از آن بهشت و حوریان بهشتی را آفرید پس ایشان از نور او و نور او از نور خداست؛ پس فرزندم حسین (ع) أفضل از بهشت و حور العین است.
29- مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین.
30- رسول خدا در عالم رویا به امام حسین (ع) فرمودند: ای پسرجانم برو به سمت عراق که خدا خواسته تو را کشته ببیند.
31- قرآن کریم سوره آل عمران، آیه 61
32- خطبه غدیریه پیامبر اکرم
33- مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان قسمت زندگانی امام حسین (ع)
34- بحار الانوار، ج44، بخش مکارم اخلاق امام حسین (ع)
35- همان، ج20، ص 257
36- همان، ج44، ص 286
37- شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج5، ص80
38- بحار الانوار، 13، ص208
39- همان، ج43، ص83
40- شیخ عباس قمی، نفس المَهموم، ص441
41- بحار الانوار، ج43، ص319
42- همان، ج44، بخش مکارم اخلاق امام حسین (ع)
43- همان، ج44، ص189
44- همان، ج44، ص190
45- همان، ج45، ص7
46- همان، ج11، ص175
47- همان، 44، ص280 و239
48- همان، ج98، ص73
49- همان، ج46، ص279
50- خداوند متعال در سوره فصلت، آیه 21 فرموده: گنه کاران در روز قیامت به پوست بدن خودشان می‌گویند: چرا علیه ما شهادت می‌دهید؟ پوست به قدرت الهی به سخن می‌آید و می‌گوید: «أنطَقَنَا اللهُ الذِّی أنطَقَ کُلَّ شیءٍ»خدایی که چیزی را به سخن در می‌آورد ما را نیزبه سخن در آورده است.
51- همان، ص230
52- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ص 392
53- سید محمد حسن طباطبایی میرجهانی اصفهانی، البُکاءُ لِلحُسَین، ص94
54- سلام بر او که خدا شفاء را در تربتش قرار داده است. (قسمتی از زیارت ناحیه امام زمان (ع))
55- البُکاءُ للحُسَین، ص94
56- بحار الانوار، ج44، ص261
57- فرازی از زیارت عاشورا: یا أبا عَبدِالله إنِّی أتقَّربُ إلیَ اللهِ و إلی رَسولِهِ
58- سوره قصص، آیات 29و 30
59- جعفر بن محمد ابن قولویه القمی، کامل الزیارات، بخش فضیلت آب فرات و نوشیدن آن
60- بحار الانوار، ج44، ص 283
61- همان، ج98، ص52
62- همان، ج45، ص225
63- همان، ص170
64- همان، ج44، ص289
65- شیخ عباس قمی، سَفینَه البحار، ج4، ص125
66- بحار الانوار، ج52، ص379
67- البُکاءُ للحُسَین، ص93
68- بحار الانوار، ج44،ص285
69- همان، ج45، ص207
70- سوره نَبَاء، آیه26
71- بحار الانوار، ج44،ص304
72- البُکاءُ للحُسَین، ص97
73- مفاتیح الجنان، در فضیلت زیارت امام حسین (ع)
74- البکاء للحسین، ص93 تا 98
75- همان
76- همان
77- همان
78- همان
79- همان
80- محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج44، ص287
81- البُکاءُ لِلحُسَین، ص95 تا 108
82- همان
83- همان
84- همان
85- همان
86- همان
87- همان
88- همان
89- همان
90- همان
91- همان
92- همان
93- همان
94- همان
95- همان
96- البکاء للحُسَین، ص95 تا 108
97- همان
98- همان

منابع:
1- قرآن کریم
2- نهج البلاغه
3- ابن قولویه القمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، اول، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، 1429 ه.ق
4- الزیات- مصطفی، احمد - ابراهیم، المعجم الوسیط، ششم، قاهره، مؤسسه الصادق، 1429 ه.ق
5- بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، دوم، بیروت، الأعلمی، 1427ه.ق
6- پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، دوازدهم، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1380 ه .ش
7- ری شهری، محمد، میزان الحکمه، حمید رضا شیخی، سوم، قم، دارالحدیث، 1381 ه .ش
8- طباطبایی میرجهانی اصفهانی، سید محمد حسن، البُکاءُ للحُسَین، اول، قم، احقاف، 1388ه.ش
9- قمی، شیخ عباس، سَفینَهُ البِحار، سوم، قم، دارالأسوه، 1380 ه.ش
10- همان، مَفاتیح الجَنان، سید محمد حسین سجاد، دوازدهم، اصفهان، مهر ثامن الائمه، 1386 ه.ش
11- همان، مُنتَهَی الآمال، کاظم عابدینی مطلق، اول، قم، علویون، 1328 ه.ش
12- همان، نَفَسُ المَهمُوم، جواد قیومی، اول، تهران، دارالثقلین، 1387 ه.ش
13- مجلسی، محمدباقر، بِحارُ الأنوارِ الجامِعَهُ لِدُرَرِ أخبارِ الأئمَّهِ الأطهارِ، سوم، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1382،ه.ش


منبع : سایت راسخون
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی