یکى از مبانى اعتقادى شیعه - در اصل همانند نبوت - برترى امام در همه اوصاف حسنه و فضایل اخلاقى انسانى است . و امام افضل افراد امت و ارجح از همه آحاد مردم باشد؛ زیرا مقدم داشتن( مفضول ) و کسانى که از لحاظ فضایل در سطح پایین قرار دارند بر(فاضل)و افراد برجسته و لایق ، عقلا نادرست و بر خلاف نظام اتم آفرینش و قانون تشریع الهى است . و این حقیقت را مى توان از این آیه شریفه به وضوح دریافت که :
افمن یهدى الى الحق احق ان یتبع امن لا یهدى الا ان یهدى فما لکم کیف تحکمون .
(آیا کسى که هدایت به سوى حق مى کند براى پیروى شایسته تر است یا آن کس که خود هدایت نمى شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه مى شود، چگونه داورى مى کنید؟! )
اصلا واژه (امام ) که از قرآن کریم گرفته شده است ، به معناى (رهبر، پیشوا، الگو و سرمشق ) است . الگو و سرمشق در چه ؟ در همه فضایل معنوى و اخلاقى ، در علم و دانش ، در تواضع و فروتنى ، در کرامت و عزت نفس ، در عبادت و شجاعت ، در کرم و سخاوت ... و بالاخره در صبر و شکیبایى به هنگام مقابله با دشمن و در استقامت و پایدارى در دفاع از اسلام و قرآن و این است مفهوم (امام).
حسین بن على علیه السلام یکى از امامان و پیشوایان معصوم و یکى از این الگوهاست که چون در صحنه مبارزه با دشمن قرار مى گیرد، پیام استقامت و پایدارى او در همه انسانها موج و تحرک ایجاد مى کند و آنجا که اسلام به فداکارى او نیازمند است ، شعار صبر و شکیباییش براى همه جهانیان الگو و سرمشق مى گردد.
این معنا و پیام استقامت و پایدارى در کلمات حسین بن على علیه السلام بیش از پیامهاى دیگرش منعکس گردیده و تعداد این شعارها در گفتار آن حضرت که به صورت نظم و نثر به دست ما رسیده ، بیش از سایر پیامها و شعارهایش ظهور و تجلى دارد که در اینجا بیست مورد از آنها را ذکر مى کنیم :
و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحرمة معلن بالفسق و مثلى لا یبایع مثله .
(و یزید شخصى است فاسق ، شرابخوار، آدمکش و آشکارا مرتکب فسق و فجور مى شود و شخصى مانند من با فردى مثل او بیعت نخواهد کرد.)
به طورى که در صفحات گذشته اشاره نمودیم ، امام علیه السلام این جمله را در پاسخ (ولید بن عتبه ) فرماندار مدینه ایراد فرمود که پس از مرگ معاویه به آن حضرت پیشنهاد بیعت با یزید را مطرح نمود و این جمله در عین اینکه فساد یزید را بیان مى کند، پایدارى و استقامت حسین بن على علیه السلام را نیز مى رساند که در مقابل فساد، به مبارزه ادامه خواهد داد: و مثلى لا یباع مثله
و انى لا اعطى الدنیة من نفسى ابدا
(همانا من هیچ گاه زیر بار ذلت نخواهم رفت.)
امام علیه السلام این جمله را در پاسخ برادرش(عمر) معروف به (اطرف) بیان نمود، آنگاه که او قبل از حرکت از مدینه ، حادثه کربلا و جریان شهادت امام را از زبان امام حسن نقل و در خواست نمود که امام از این سفر منصرف شود و با یزید سازش کند، آن حضرت در پاسخ وى ضمن اینکه آگاهى خود را بیش از آنچه ( عمر اطرف ) در جریان این حوادث بود، به اطلاع وى رسانیده و جریان شهادت خود و امام مجتبى را به طورى که از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم شنیده بود براى وى نقل کرد، این جمله را هم اضافه نمود که: (به خدا سوگند! به این همه فشارها ابدا به زیر بار ذلت نخواهم رفت .)
یا اخى ، لو لم یکن فى الدنیا ملجا و لا ماوى لما بایعت یزید بن معاویة .
(برادر (محمد!) اگر در تمام دنیا (با این همه وسعت ) هیچ پناهگاه و ملجاءاى نباشد، باز هم من دست بیعت به یزید بن معاویه نخواهم داد.)
امام علیه السلام این جمله را در پاسخ برادرش(محمد حنیفه ) فرمود، آنگاه که وى به آن حضرت این چنین پیشنهاد نمود که به عقیده من شما در یک شهر معین اقامت نکنید و به همراه فرزندانت در یک منطقه دور دست قرار بگیرید و از آنجا نمایندگانى را به سوى شهرها گسیل دارید، اگر مردم با شما بیعت نمودند، شکر خداى را به جاى آورید و اگر با دیگران بیعت کردند، باز هم لطمه اى بر شما وارد نخواهد گردید.
و انى لا ارى الموت الا سعادة ، و الحیاة مع الظالمین الا برما .
(من(در چنین محیط ذلت بار) مرگ را جز سعادت و خوشبختى و زندگى با این ستمگران را چیزى جز ننگ و نکبت نمى دانم .)
این جمله از فرازهاى سخنرانى آن حضرت است که در روز دوم محرم ، پس از ورود به کربلا ایراد فرموده است .
و الله لا اعطیهم یدى اعطاء الذلیل ، و لا افر فرار العبید.
(به خدا سوگند! نه دست ذلت در دست آنان مى گذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ و از برابرشان فرار مى کنم.)
امام این جمله را در ضمن سخنرانى اول خود در روز عاشورا ایراد فرمود.
الا و ان الدعى بن الدعى قد رکز بین اثنتین ، بین السلة و الذلة ، و هیهات منا الذلة ، یابى الله لنا ذلک ورسوله و المومنون ، و حجور طابت و طهرت ، و انوف حمیة ، و نفوس ابیة ، من ان نؤ ثر طاعة اللئام على مصارع الکرام ... .
(آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد) و فرزند فرومایه ، مرا در بین و دو راهى شمشیر (شهادت ) و ذلت (زندگى ) قرار داده است و هیهات ! که ما به زیر بار ذلت برویم ؛ زیرا خدا و رسولش و مومنان از اینکه ما پذیراى ذلت باشیم ، ابا ندارد و دامنهاى پاک مادران ما و مغزهاى با غیرت و نفوس با شرافت پدران ما روا نمى دارد که اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه مردان با فضیلت ، مقدم بداریم.)
این جملات از فرازهاى دومین حسین بن على علیه السلام در روز عاشورا است .
اما و الله لا اجیبهم الى شى ء مما یریدون حتى القى الله و انا مخصب بدمى .
(آگاه باشید! به خدا سوگند! من به هیچ یک از خواسته هاى دشمنان جواب مثبت نخواهم داد تا محاسنم به خونم خضاب گشته ، و به دلقاى خدا نایل گردم.)
این جمله ، از فرازهایى از سخنان حسین بن على علیه السلام است که در روز عاشورا پس از آنکه در میان دو لشکر، جنگ مغلوبه اى واقع گردید و گروهى از یاران آن حضرت به شهادت رسیدند، براى تشجیع و تسلى بقیه یارانش ، ایراد فرموده است .
عند الله احتسب نفسى و حماة اصحابى.
(بذل جانم و کشته شدن اصحاب و یارانم که به فرمان خداست ، به حساب اوست و از پیشگاه او در خواست اجر و پاداش مى نمایم.)
امام علیه السلام این جمله را در کنار پیکر قطعه - قطعه شده(حبیب بن مظاهر ) سرباز کهنسالش ایراد فرمود.
انى غدا اقتل و تقتلون کلکم معى و لا یبقى منکم واحدا
(من فردا کشته مى شوم و همه شما حاضرین نیز کشته خواهید شد و کسى شما زنده نخواهد ماند... و حتى قاسم و عبدالله شیر خوار نیز کشته خواهند شد.)
طبق نقل نفس المهوم ، امام علیه السلام این جمله را در شب عاشورا پس از سخنرانى که خطاب به اهل بیت و اصحاب خود ایراد فرمود، تذکر داد آنگاه که به آنان اجازه داد مرخص شوند و صحنه کربلا را ترک نمایند، ولى هر یک از آنان به نحوى و با بیانى استقامت و پایدارى و حمایت خود را از امام علیه السلام اعلام نمودند.
هون على ما نزل بى انه بعین الله.
(تحمل این مصیبت نیز بر من آسان است ؛ زیرا خداوند او را مى بیند .)
بنا به نقل (سید بن طاووس ) حسین بن على علیه السلام این جمله را هنگامى ایراد فرمود که طفل شیر خوارش در روى دستش هدف تیر قرار گرفت و آن حضرت خون گلوى او را گرفت و به سوى آسمان پاشید.
و بالاخره از پیامهاى استقامت و شعارهاى پایدارى آن حضرت که به صورت نثر به دست ما رسیده است ، یکى هم این جمله است که :
(موت فى عز خیر من حیاة فى ذل.)
(مرگ با عزت بهتر از زندگى با ننگ و ذلت است .)
این جمله را مرحوم مجلسى در بحارالانوار در ضمن بعضى از فرمایشات آن حضرت از مناقب نقل نموده است .
و اینک پیام و شعار مقاومت و پایدارى آن حضرت که به صورت شعر نقل گردیده است :
سامضى و ما بالموت عار على الفتى
|
اذا ما نوى حقا و جاهد مسلما
|
(من به سوى مرگ مى روم که مرگ بر جوانمرد ننگ نیست ، آنگاه که نیتش حق و جهادش براى اسلام باشد .)
وواسى الرجال الصالحین بنفسه
|
وفارق مثبورا و خالف مجرما
|
(و با ایثار جانش از مردان نیک حمایت کند و از دشمنى با خدا، و از جنایتکاران دورى گزیند.)
لتقلى خمیسا فى الهیاج عرمرما
|
(من اینک جانم را تقدیم مى کنم و دست از زندگى مى شویم تا در جنگى سخت و با دشمنى بس بزرگ مواجه شوم.)
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم
|
کفى بک ذلا ان تعیش و ترغما
|
(اگر با این عقیده زنده بمانم ، پشیمانى ندارم و اگر بمیرم مورد ملامت نیستم ، ولى براى تو همین بس که چنین ذلت بار و ننگینى را سپرى کنى.)
امام علیه السلام این شعار و این ابیات چهارگانه را در منزل (اشراف) خطاب به (حربن یزید ریاحى ) ایراد نمود، آنگاه که در میانشان بحث طولانى شد، زیرا امام (ع ) مى خواست به حرکت خود به سوى کوفه ادامه دهد و حر، تصمیم گرفته بود طبق ماموریتى که به وى محول شده بود، از حرکت آن حضرت جلوگیرى نماید. تا آنجا که به آن حضرت عرض کرد اگر شما این سفر را ادامه دهید منجر به جنگ خواهد گردید و اگر جنگى پیش بیاید، شما حتما کشته خواهید شد.
آن حضرت در پاسخ وى فرمود : (افباالموت تخوفنى و هل یعدو بکم الخطب ان تقتلونى ؟.)
(آیا مرا با مرگ مى ترسانى ، مگر بیش از کشتن من نیز کارى از شما ساخته است ؟ )
آنگاه فرمود: در اینجا من همان اشعارى را مى خوانم که آن برادر مسلمان از قبیله اوس هنگامى که مى خواست براى نصرت و یارى پیامبر در جنگ شرکت کند، خواند، سپس اشعار یاد شده را ایراد فرمود.
(ما اگر پیروز شدیم ، پیروزى ما سابقه دار و قدیمى است (که پدرم و جدم بر کفار پیروز گشته اند). و اگر شکست بخوریم ، باز هم ما شکست نخوردیم (زیرا ما طرفدار حقیم و حق پایدار است)
این یکى از چهار بیت شعرى است که امام علیه السلام در ضمن دومین سخنرانى مشروح خود که در روز عاشورا براى اهل کوفه ایراد فرمود، به آنها متمثل گردید.
و ان تکن الا بدان للموت انشات
|
فقتل امرء بالسیف فى الله افضل
|
(و اگر این بدنها براى مرگ آفریده شده است ، پس کشته شدن مرد با شمشیر در راه خدا چه بهتر!)
این بیت هم یکى از چهار بیت شعرى است که امام علیه السلام در (منزل شقوق ) در پاسخ مسافرى که از کوفه مى آمد، ایراد فرمود؛ زیرا وى از وضع آینده این سفر و از حوادث ناگوارى که حسین بن على علیه السلام ممکن است با آنها مواجه شود، اظهار نگرانى نمود.
و العار اولى من دخول النار.
|
(مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است و ننگ بهتر از قبول آتش مى باشد.)
(من حسین بن على هستم ، سوگند یاد کرده ام که (در مقابل دشمن )سرفرود نیاورم).
(من اینک از اهل و عیال و پدرم دفاع مى کنم و در راه دین پیامبر کشته مى شوم.)
این اشعار را امام علیه السلام روز عاشورا در حالى خواند که به دشمن حمله نموده و مبارزه مى طلبید.
نویسنده:محمد صادق نجمى
منبع : پیام عاشورا