مرتضی رضایی - سعید آقایی: امیر عابدینی یکی از نامزدهای انتخابات 11 اسفند فدراسیون فوتبال است. روز شنبه صلاحیت عابدینی در کنار مهدی تاج و حیدر بهاروند تایید شد تا مدیرعامل اسبق پرسپولیس که سابقه ریاست فدراسیون فوتبال را هم در کارنامه دارد، وارد رقابت برای تصدی این سمت شود. عابدینی در بخش اول گفتوگوی اختصاصی خود با خبرآنلاین در خصوص انتخابات فدراسیون فوتبال و عملکرد مهدی تاج صحبت کرد و از دلایل خود برای ورود به عرصه رقابت گفت. او در بخش دوم هم درباره اتفاقات مختلف فوتبال ایران در ماههای اخیر صحبتهای جالب و مهمی را مطرح کرده است.
عابدینی در خصوصمسائلی چون وضعیت این روزهای تیم ملی، اتفاقات جنجالی لیگ برتر، بازگشت علی دایی به فوتبال و فاصله نجومی فوتبال ایران با رقبای آسیایی صحبت کرده که در ادامه میخوانید:
اسم علی دایی را آوردید. چرا فردی مثل او به جایی رسیده که نمیخواهد در این فوتبال کار کند؟
بستر را فراهم نمیبیند. علی دایی در یک بستر سالم میتواند یکی از موفقترین مدیران باشد. او سرمربی پرسپولیس میشود و با مشت او را میزنیم و به او فحاشی میکنیم. باخت جزو اصالت فوتبال است. برد و باخت اصالت فوتبال است. یکی گفت چرا گواردیولا نمیتواند از این بحران خارج شود؟ گفتم او مرد روزهای باخت نیست.
شما نکتهای درباره مبحث ستارهها گفتید. شما که خودتان هم بازیکن و مربی بودید و هم مدیر، دلیل اینکه ما نمیتوانیم لژیونر صادر کنیم را چه میبینید؟
جام جهانی فرصت خوبی داد. ایویچ آمد شیرازه فوتبال ما را بههم ریخت. مسئولان وقت فوتبالی نبودند و دلیل باخت به رم را نفهمدند. ایویچ یکی از 5 مربی بزرگ جهان بود. او میگفت باید کاری کنم کسی روی فوتبال ایران حساب نکند. آن تیم بسیار خوب بود و ما فقط با برد امریکا کیف کردیم ولی با ایویچ اتفاقات بیشتری میتوانست رخ دهد. با صفاییفراهانی و دکتر کاشان بودیم و ایویچ پای تخته رفت. بازیکنان آمریکا و ما را نوشت. هنوز قرارداد نداشت ولی اینطوری میشناخت. گفت آمریکا را میبریم. گفتم با یوگسلاوی چیکار میکنیم؟ گفت مساوی. من تیمم را تمرین میدهم این مناطق خطا نکند چون میهایلوویچ کاشتهزن است و اگر فرصت دهیم، 80 درصد گل است و در غیر این صورت نمیتوانند ما را ببرند. در آن بازی جلال طالبی نیما نکیسا را گذاشت و خطا دادیم و او کاشته را گل کرد. به این مربی چه نمرهای میدهید. در آن دوره ما درخشیدیم. انگلیس اوون را مطرح کرد و ما هم مهدی مهدویکیا را. همین مهدویکیا را وقتی خواستم بفروشم، بوخوم گفت پول ندارم من گفتم قرضی 6 ماهه ببر. گفت یعنی هیچی نمیخواهید؟ گفتم 100 هزار مارک در جیب او بگذار که در این 6 ماه بیپول نماند. گفتم بعد 6 ماه برای پرسپولیس است. گفتم هیچ نقشی در ترانسفر بعدی ندارید. به مهدی گفتم 6 ماه فرصت داری در این مارکت بدرخشی و درخشید که هامبورگ او را خواست. همان موقع از تاتنهام پیشنهاد داشت و پیشنویس قرارداد هم نوشتیم. یک استخاره کردم چون به من گفتند این تیم وابسته به یهودیان است. من هم نمیخواستم برای او چیزی پیش بیاید و برگشتیم. خیلی پول خوبی میدادند. از مهدویکیا 4 تا 2 میلیون دلار به پرسپولیس رسیده و هیچی نگفت. روزی که او را کنار گذاشتند و در برنامه 90 گریه کرد، جگرم کباب شد.
این ویترین جام جهانی در 3 دوره اخیر هم بوده ولی چنین اتفاقی نیفتاده است. آیا کیفیت بازیکنان در حد حضور در 5 لیگ معتبر بوده است؟
دو دلیل عمده دارد. اول اینکه ما بازیکن وارد کردیم و نفراتی جای بازیکنان ما را گرفتند که فوتبالشان چیزی اضافه نکرد. دوم هم نقش مربیان است. یک روز استانکو و 3-4 ویچ را داشتیم و اینها فوتبال ما را متحول کردند. بازیکنان محترمی مثل نویدکیا و جباری داشتیم. اینها خیلی فرهیخته و دوستداشتنی بودند. جای اینها هم بالاتر از این بود. فوتبال ما رقابت میکرد و جنگ فوتبالی بود، نه جنگ هویتی! همه برای فوتبال کار میکردند. داوریها خیلی راحتتر بود. الان مشکلات عدیدهای هست و بستر خوبی نداریم. حتی به کره نمیتوانیم تنه بزنیم. الان عربها با بودجه، مربی و بازیکن خوب ما را میبرند. آقا بازیکن نیاور ولی اگر آوردی کلاس بالا بیاور به فوتبال ما چیزی اضافه کند. من فقط دنبال قهرمانی در ایران هستم و افق دیدم را کوتاه کردم. در تیم ملی هم این بیماری را داریم و وقتی میبریم، فقط کادر و رئیس فدراسیون فوتبال خوشحال است. مردم چرا خوشحال نیستند؟ مردم از تیم ملی شادابی و طراوت میخواهند. من سردار آزمون را خیلی دوست دارم. جهانبخش فوتبالیست است. چقدر از پتانسیل اینها استفاده میشود؟ کیروش از 100 درصد پتانسیل اینها استفاده کرد، امیر قلعهنویی از 60 درصد. آیا این فاصله طبیعی است؟ بله طبیعی است ولی شما قلعهنویی را برای چه توقعی گذاشتی؟ تیم قلعهنویی باید ببرد و بازیکنان بزرگ بازی دهد که ناکامیها را تقسیم کند. چرا میترسیم و سراغ جوانها نمیرویم؟ 2 سال وقت داریم. بعضی بچهها میدانند 2 سال دیگر چقدر افت میکنند و در کنار همین بزرگان باید تزریق کنی. الان باید مهاجم بیاوری کنار سردار آزمون بازی کند تا هنر او بفهمد و یاد بگیرد.
شما گفتید تیم ملی میبرد ولی مردم خوشحال نیستند. کلا مدتهاست بین تیم ملی و مردم فاصله افتاده. دلیل این اتفاق چیست؟
مردم خیلی نافرجامی دارند و یکی هم فوتبال است. در اشتغال، معیشت، روند زندگی نافرجامی داریم. چقدر پدرها شب عید شرمنده هستند. من اشک پدر را دیدم. چقدر مادرها لباسهای بچهها را وصله و پینه میزنند و میگردند که لباس نو پیدا کنند. بضاعت ما این است؟ ما روی منابع نشستیم ولی نتوانستیم آن را هدایت کنیم. تقصیر حکومت است یا دولتها؟ چه فرقی میکند. دولتهای ما به مردم بدهکار هستند. کدامشان عذرخواهی کردند یا استعفا کردند؟ بگوید من نتوانستم مدیریت کنم و کاراییام را بروز دهم. آیا پذیرفتیم که مردم ولینعمت ما هستند؟ در فوتبال خودمان را ارباب میدانیم و فکر میکنیم غیر از ما کسی نمیتواند فوتبال را اداره کند. میدانید رقیب من، رقیب نیست و فقط رفیق من است و در این رقابت نابرابر خیلی کار من سخت است. بعد هرچه میگویی، در جواب میگویند از بالا گفتند. من بارها گفتم بالا خبری نیست. بالا خداست. از بالا توصیه نمیکنند امیر قلعهنویی را بگذار یا خارجی بیاور. چه کسی مخالفت کرد کیروش را آوردید؟ کیروش که فرهنگ ما را هم زیر سوال برده بود ولی مسئولین مدارا میکردند. بحث این است که من میخواهم کسی را بیاورم که روی او مدیریت کنم. اگر آدم قوی بیاورم، نمیتوانم روی او مدیریت کنم. دلیلی که اجازه نمیدهند مدیر بزرگ بیاید هم همین است. در باشگاه هم همین است. من با درویش زاویه دارم ولی سوالم این است که درویش باید چیکار کند که موفق شود؟ چه ابزاری در اختیارش گذاشتید؟ یک مثالی بزنم. شما از بالا میگویی سازمان مدیریت، برنامه، ساختار، بودجه، هدایت، کنترل و نظارت. اینها آیتمهای سیستم است. اگر این وارونه شود یعنی مدیر زیر آن رفته. وقتی اینها نباشد، مدیر میآید پایین و این بالا میرود. مدیر زیر بار است. بودجه نباشد توسعه و رشد از بین میرود و سیستم هارمونی ندارد.
در مورد عدم محبوبیت تیم ملی صحبت کردیم، چقدر رفتار تهاجمی خود بازیکنان دلیل این اتفاق هست؟
ما فقط بلدیم تنبیه کنیم، بلد نیستیم تشویق کنیم. بله من حق میدهم، از زمانی که آقای بیرانوند به تلوزیون آمد و گفت هواداران حق ندارند و همیشه حق با ماست، اصلا حواسش نبود که هر کسی که در فوتبال است به هوادار و تماشاگر بدهکار است، او طلبکار بود چون 2 تا توپ گرفته بود، خب این حرف واکنش و عواقب دارد، یا بچهها در قطر دو حرکت متضاد داشتند، این یک شکاف ایجاد میکند و هوادار میگوید اگر اولی هستی چرا دومی شدی؟! این واکنش ها در زمین رصد میشود، وقتی این اتفاقات رخ میدهد بازیکن خیلی باید مراقب خودش باشد چون کاملا در زمین زیر نظر هستند، وقتی اشتباه کنی بین تو و هوادار فوتبال شکاف ایجاد میشود، این شکاف یک جا خودش را نشان میدهد، من به هیچ عنوان هواداری که فحاشی میکند را حمایت نمیکنم، اگر فکر میکنید معنای آزادی سیاسی این است شما فرهنگ خودمان را با این کار زیر سوال میبرید، کی در قاموس ما ایرانیها بوده که یک خانم بیاید و در جایگاهی فحاشی بکند؟ شعار بد بدهد؟ چرا خانواده ها و دوستانشان سکوت میکنند؟ چطور فردا میتوانید در روی همکار و هم کلاسی خود نگاه کنید؟ وقتی از فرهنگ خودمان فرار میکنیم این اتفاق رخ میدهد، همه ما باید دست به دست هم بدهیم و جلوی این اتفاقات را بگیریم، اگر از فرهنگمان دفاع نکنیم باز هم شاهد این اتفاقات خواهیم بود، من اگر رئیس فدراسیون بودم قطعا 3 امتیاز از پرسپولیس و تراکتور کم میکردم، نه حالا بلکه اول فصل، منشور میگذاشتم، منشور اخلاقی، نژاد پرستی در ایران مگر معنا دارد؟ آن هم داخل کشورمان! در منشور میگفتیم در هر استادیومی که فحاشی شود 3 امتیاز کسر خواهد شد، در فوتبال 1000 میلیاردی ببینید سه امتیاز ارزشش چقدر است. ببینید حالا چقدر پرونده در کمیته ها داریم، پرونده داشتن خدمت نیست، جلوگیری کردن از پرونده ها خدمت است. ما برای پیشگیری هیچ کاری نکردیم، بالاخره یک سری دچار ناهنجاری هستند، یک سری برای عقده گشایی به ورزشگاه میآیند، فلسفه فوتبال برد و باخت است، اگر شما میبازید ضد فوتبال نیستید، اگر شما بی اخلاقی را مطرح کنید و اخلاق را ببازید، آن زمان به جامعه بدهکاری.
رفتار منفعلانه فدراسیون فوتبال را در فسخ قرارداد بیرانوند با پرسپولیس و رفتن به تراکتور را چقدر دخیل بر این اتفاقات میدانید؟
ببینید، تراکتور از خیلی تیمها بازیکن گرفته، آیا این بازیکنان جرمی مرتکب شدند؟ حق یک بازیکن است که برای خودش تیم انتخاب کند، در فوتبال حرفهای این حق بازیکن است، اما نا میگوییم تو باید حتما عرق و تعصب پرسپولیسی داشته باشی، نه! ما باید اجازه بدهیم بچهها جا به جا شوند، فوتبال حرفهای همین است. پرویز قلیچ خانی اسطوره فوتبال ایران از تاج به پرسپولیس آمد و اسطوره فوتبال ایران بود، هاشمی نسب اما اتفاق افتاد چون این فرهنگ جدید بود، فدراسیون فوتبال هر روز یک حرف زد که این بی انضباطی در خود فدراسیون فوتبال است.
بین بیرانوند و هاشمی نسب کدامشان با برخورد بدتری مواجه شدند؟
واقعا نمیتوانم تحلیل کنم اما به نظر من هاشمی نسب مظلوم واقع شد.
چرا؟
هاشمی نسب نمیخواست برود، به ذات پرسپولیسی بود، ما او را فرستادیم رفت. شما جایی هستید که برادر بزرگ خانواده میگوید من نمیخواهم این فرد در این خانواده باشد، میروید دیگر! وقتی رفت هاشمی نسب جایی را پیدا کرد که بگوید من هستم و انتقام بگیرد! هاشمی نسب از نظر من دقیقا انتهای فیلم پاپیون بود.
شما اگر استقلال بودید هاشمی نسب را نمیخریدید؟ چون یکبار هم فرصت خرید فرهاد مجیدی را داشتید و این کار را نکردید.
ببنید این دو بازیکن دو شرایط متفاوت داشتند. زمان آقای فتح الله زاده، خب این آقا دنبال ما میدوید که افتخاراتمان را با هم شریک شویم، آن زمان پرسپولیس قهرمان میشد استقلال نمیشد. اگر فتح الله زاده بازیکن قوی نمیگرفت جام نمیگرفت. ما خیلی رفیق هستیم و خیلی دوستش دارم اما در زمینه بمب ترکاندن همیشه با هم زوایایی داشتیم.
در انتخابات بحث حضور علیرضا دبیر مطرح بود که این بین حاشیههایی هم بعد از مصاحبه شما و دلخوری علیرضا دبیر پیش آمد، بعدش هم حاشیه های دبیر با علی دایی، نظر شما در این مورد چیست؟
به نظر من جوابی که علی دایی داد از خودش دفاع نکرد، او فقط از جامعه فوتبال دفاع کرد. اینکه علی دایی باید برای آمدن به فوتبال بیزنسش را کنار بگذارد یک تصمیم حکومتی بود، مدیران عالی رتبه در جهان بیزنسمن هستند، چه کسی گفته باید برای بودن در فوتبال کارش را کنار بگذارد؟ مگه همه باید فقط یک رشتهی ورزشی بلد باشند و تمام زندگیشان را از آن در بیاورند؟ علی دایی از فوتبال فاصله گرفت و بیزنس خودش را راه انداخت، حالا نیز یک تاجر عادل اما اسطوره فوتبال یاد میشود. همه دنیا به علی دایی افتخار میکنند ما چه کارهایم که بگوییم افتخار میکنیم یا نمیکنیم! شما هر کاری میخواهی بکن!
میتوان گفت شما موفق ترین مدیر عامل پرسپولیس بعد از انقلاب بودید، آن زمان بود که درویش وقتی جوان بود با استفاده از ارتباطش به باشگاه نزدیک شد و حالا نیز مدیر عامل تیم است، نظر شما در مورد شرایط مدیریتی جدید پرسپولیس چیست؟
رضا درویش از مدیریت لذت نمیبرد، در آتش افتاده، هوادار با او زاویه دارد و به نظرم هر چقدر میدود به نتیجهای که میخواهد نمیرسد. پرسپولیس عادتش این است که صدر جدول باشد، پول خرج میکند، مربی خوب میآورد اما نتایجی که میخواهد را نمیگیرد، از حق نگذریم چند قهرمانی هم آورده اما وقتی همه تیمها ضعیف هستند این قهرمانی به ذائقه مردم خوش نمیآید، این جرم درویش نیست! او زحمتش را میکشد، اگر به من بگوید 4 ایراد من را بگو من 5 تا میگویم اما کمک میکنم شرایط پرسپولیس بهتر شود نه اینکه شرایط را بحرانی تر کنم.
شما هم در پرسپولیس و هم در فدراسیون فوتبال همیشه به مربی خارجی اعتقاد داشتید، اگر حالا نیز ریاست هر کدام از این دو جا را در اختیار داشته باشید باز هم به سرمربی خارجی
اعتقاد دارید؟
اعتقاد من این است که فوتبال ما دوره دبیرستان را گذرانده و وارد دانشگاه شدهایم، باید اساتید هم درخور دانشگاه باشد نه دبیرستان
اگر یک روزی رئیس فدراسیون شوید اولین کاری که میکنید چی هست؟
برنامهام این است که همان برنامهای که مکتوب به مجمع تقدیم کردم آن را ملکه کارم قرار دهم. اتحادیه باشگاه ها را قوی میکنم و به آن بها میدهم، ما نباید موازی اتحادیه کاری را انجام دهیم، باشگاه ها حق و حقوقی دارند که فقط با کمک به اتحادیه و قوی کردن آن میتوانند به آن برسند، فدراسیون باید از حق خودش که اشتباه برای خودش قائل شده بگذرد، اتحادیه تقویت شوند، لیگ یک معنا پیدا کند و فقط برای خرید و فروش نباشد، بازیکن کارنامه داشته باشد و باشگاه ها موظفند این کارنامه را به صورت عمومی اعلام مند، در حال حاضر هیچکی جز دلال ها چیزی نمیداند، دست آنها باید از فوتبال کشور کوتاه شود، پیشکسوتان که صاحبان اصلی فوتبال هستند نقش داشته باشند، ما حالا صندوق حمایتی و بیمه برای پیشکسوتان نداریم، خب بازیکنان یک روزی بازنشست میشوند خب از کجا تامین منابع کنند؟ نرخ تورم معناش همین است، اگر حالا 10 میلیارد در می آوری 10 سال دیگر این 10 میلیارد معنای حالا را نمیدهد، امیدوارم هیچ ورزشکار و هیچ یک از مردم ایران دستش جلوی کسی دراز نشود، به خصوص جلوی نامردان.
فاصله فوتبال ما با فوتبال آسیا هر روز در حال بیشتر شدن است، به نظر میرسد ما همچنان در حال درجا زدن هستیم و تیمهای کشورهای سعودی و کره و ژاپن خیلی از ما فاصله گرفتهاند، چطور میتوان این خلا را پر کرد؟
واقعیت را اگر میخواهید بدانید ما دیگر نمیتوانیم رقابت کنیم، جیب ما خالی شده، تا دولتمردان ما درست تصمیم نگیرند تا با دنیای اقتصاد تعامل نداشته باشیم نمیتوانیم رقابت بکنیم، ما نیروی انسانی و تعقل داریم، اما برنامه نداریم که چه میخواهیم بکنیم، اگر تا وقتی که من سمتی دارم و تصمیم گیرنده هستم قرار است کاری به مردم نداشته باشم که همین خواهد بود که هست، اگر برای مردم ارزش قائل هستیم و بدانیم اگر مردم با ما قهر کنند چه اتفاق تلخی خواهد افتاد هرگز این چنین تصمیم نمیگیریم، ما در مسائل اقتصادی فرهنگی و اجتماعی عقب افتادهایم، الگوی جوانان ما حالا چه کسانی هستند؟ شما وقتی اسطوره کشورت را چون مثل شما فکر نمیکند میزنید، پس اسطوره میشود دیگری، آن اسوره دیگر دست ما نیست. بگذارید اسطوره ها در مملکت خودشان زندگی کنند، گاهی انتقاد کنند و حرف بزنند، شما حرف یک نماینده با 2 هزار رای که معلوم نیست چطور به مجلس آمده را گوش میکنید اما حرف فردی که ملیون ها طرفدار دارد را رد میکنید. در فوتبال، ورزش و هنر ما این گرفتاری را داریم. همه کسانی که میتوانستند نقش داشته باشند را زدهاید کنار، علی دایی علامت سوال، علی کریمی علامت سوال، کریم باقری علامت سوال، وریا غفوری علامت سوال، به خدا اینها بچههای این سرزمین هستند، بوی خاک همین کشور را میدهند، شما آغوشتان را برای بدترین بچه ها و نان به نرخ روز خورها باز کردید اما خوب ها را از دست میدهید، پس اسطوره ها جا به جا میشوند، وقتی این اتفاق رخ دهد همه چیز تضعیف میشود، بیایید با هم آشتی کنیم و پدرانه آغوشمان را باز کنیم، همه را دوست داشته باشیم تا ببینیم آن وقت وردم دوستمان خواهند داشت یا نه، 10 سال اول انقلاب نشان دادیم با جوانان زورمان به کل دنیا رسید، با همین جوانان پشت جبهه ها جنگیدند، به خدا با نان خالی میجنگیدند، ولی جنگیدند، خانم ها پشت جبهه بستر اعزام را آماده میکردند، دعای مادران پشتشان بود، باید با مردم آشتی کنیم، در ورزش هم زورمان میرسد، با دبیر هم کنار می آییم، ای کاش برزگرها هم برگردند، ای کاش در فوتبال هم به اسطوره ها احترام گذاشته شود، باید دور هم جمع شوند و کار کنند. مگر میشود ما اسطوره ها را در ورزش نبینیم و یا پرستویی که اسطوره سینمای ایران است از هنر کنار گذاشته شود؟ باید به او احترا گذاشته شود تا آنها از ما نبرند، مسئولین متوسط نه حتی بالا رتبه، اینها خیلی تند میروند، آقا تند نباشید، یک ذره جای اینکه شمشیر و چماق دستمان بگیریم گل دستمان بگیریم، مطمئن باشید اتفاق خوبی در مملکت ما خواهد افتاد با این کار آن روز را خواهیم دید.
258 258