سید صدرا موسوی دیزکوهی: نشست «ارزیابی کارنامه آرتور کریستنسن» نخستین جلسه از سلسله نشستهای کارنامه ایرانشناسان روز سهشنبه سیام بهمن (1403) در تالار استاد عباس اقبال آشتیانی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد. در این مراسم شهرام جلیلیان (استاد تاریخ دانشگاه شهید چمران اهواز)، روزبه زرینکوب (استاد تاریخ دانشگاه تهران) و میثم لباف (پژوهشگر باستانشناسی و عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران) به بررسی کارنامه حرفهای کریستنسن ایرانشناس دانمارکی [1] پرداختند.
«ایران در زمان ساسانیان» همچنان پیشرو
در این نشست شهرام جلیلیان به اهمیت کتاب «ایران در زمان ساسانیان» کریستنسن پرداخت و گفت: هر بار که این کتاب را بخوانیم، به نکات جدیدی دست پیدا میکنیم و در مورد هر جمله از این کتاب میتوان یک مقاله نوشت! معمولاً نویسندگانی که بعد از او در مورد تاریخ ساسانیان دست به قلم بردهاند، به این نکته اعتراف کردهاند که کتابشان قرار نیست جای کتاب کریستنسن را بگیرد و اکثراً هم نظاممندی کتاب او را دار هستند. دوستی و مهربانی او با ایرانیان و علاقه به هویت، فرهنگ و زبانهای ایرانی نیز بهوضوح در سفرنامهاش منعکس شده است. به عنوان نمونه کریستینسن در جایی میگوید: «ایرانیان سه خصلت خوب دارند که عبارتاند از: بسیار مهربان و مهماننوازند، بسیار باادباند و تعصب دینی ندارند.» و درواقع همین نگاه مهرورزانه سبب شده است که هیچ گزندگی در کتاب او دیده نشود. کریستنسن دو ویژگی برای ساسانیان قائل است: 1. تمرکزگرایی 2. رسمیت یافتن دین زردشتی. دو فصل کتاب «ایران در زمان ساسانیان» که به مسیحیان و مزدکیان میپردازد، بینظیر است. داستان «بهرام چوبین» شاهکاری است که کریستنسن خلق کرده است و کاخی که برای ساسانیان ساخت، همچنان پابرجاست.
صحبت درباره کریستنسن بسیار سخت و حتی ترسناک است
روزبه زرینکوب استاد تاریخ ساسانیان دانشگاه تهران، سخنران بعدی این مراسم درباره کریستنسن گفت: صحبت کردن در مورد شخصیتی چون کریستنسن بسیار سخت و حتی ترسناک است. حین صحبت در مورد فردی چون او به لکنت میافتم. موضوعاتی که کریستنسن بدانها پرداخته، بسیار متنوع و همه شاهکارند. کریستینسن متخصصی بینظیر در دین زردشتی است و مطالعاتش در حوزه تاریخ ملی ایران حیرتآور. غیرقابل تصور است بتوان حتی فکر کرد که کسی بتواند اثری چون «نخستین انسان و نخستین شهریار» را بنویسد.
زینکوب سپس به فروتنی کریستنسن اشاره کرد و با بیان اینکه این ویژگی متعلق به دانشمندان واقعی است، افزود: کریستنسن در جایی از مخاطب کتابش عذرخواهی میکند که زبان سغدی را بلد نبوده و از ترجمهاش در کتاب استفاده کرده است. این میزان فروتنی شگفتانگیز است. کریستسنسن، علاوه بر دانش، انصاف علمی هم داشت. آنچه در مورد مزدک نوشته و سفرنامهاش، «فراسوی دریای خزر» را که خوشبختانه از دانمارکی ترجمه شده، ببینید! گاه در دانش تاریخ، دانشمندانی با دانشهای ویژه ظهور میکنند و آثاری میآفرینند که دیگری نمیتواند و کهنه هم نمیشوند.
این استاد تاریخ دانشگاه تهران در ادامه به نقد کریستنسن نیز پرداخت و اظهار داشت: من به عنوان معلم تاریخ، وظیفه دارم که به نقاط ضعف مطالعات ایشان هم اشاره کنم و اصلاً من که هستم که بخواهم از کریستنسن تعریف کنم! هنگامی که کریستنسن از جنبش مزدک صحبت میکند، آن را دنباله کیش مانوی میداند و چنین فرضی برای من غیرقابل قبول است. میتوان در باب centralism (تمرکزگرایی) کریستنسن نیز تشکیک کرد. اتکای بسیار کریستنسن به متون اسلامی، یکی دیگر از اشکالات کار اوست. هرچند نباید متون اسلامی را به طور کامل در پژوهشهای ساسانی نادیده گرفت و اتفاقاً این پژوهشها بسیار هم مهماند، اما بهسادگی پذیرفتنشان و بهراحتی اتکا کردن به آنها نیز درست نیست.
آثار او همچنان از منابع بنیادین تاریخ ساسانی است
آخرین سخنران این برنامه، میثم لباف بود که بیشتر از منظر باستانشناسانه به کریستنسن پرداخت. لباف در معرفی کریستنسن گفت: او در دوران دانشجویی، زبانهای فارسی، عربی، ترکی، اوستایی و سانسکریت را آموخته است. رساله دکتری خود را در مورد عمر خیام نوشته و زبانشناسی ایرانی او را به جایی میرساند که در کپنهاگ استاد میشود. کریستنسن، شخصیتها و رویدادها را منبعث از فضای سیاسی و اجتماعی زمانه بررسی میکند و نگاهی تحلیلی به فولکلور و شکل داستانی اساطیر ایرانی دارد. او با مُهرهای این دوره به معرفی موبدان پرداخته است و مناصب اداری را بر پایه یافتههای هرتسفلد که کاملاً مبنای باستانشناسی دارد، تشریح میکند. درباره مانویت و تعامل آنها با محیط بودایی براساس کاوشهای تورفان کار خود را پیش میبرد؛ همچنین به نمادها و نشان کلاهها میپردازد و ظروف ساسانی و یافتههای گیرشمن در بیشاپور را مورد توجه قرار داده است؛ و اگر چنانچه بخواهید در مورد پارچهها، شیشهها، مهرها و دیگر اقلام ساسانی، بیشتر مطالعه کنید، ناچار هستید به کتاب «ایران در زمان ساسانیان» او مراجعه نمایید.
این پژوهشگر باستانشناسی در پایان به نقش کریستینسن در شکلدهی ذهن باستانشناسان پس از خود اشاره کرد و بهویژه به گفتههای او در مورد آتشکدههای ساسانی ارجاع داد و تأکید کرد که در طی هشتاد سال عمر کریستنسن، کاوشهای بسیاری رقم خورده است که بسیاری از گفتههای او را تصحیح میکنند؛ با این حال آثار او همچنان از منابع بنیادین تاریخ ساسانی است.
پینوشت:
1- آرتور کریستنسن (1945-1875) ایرانشناس دانمارکی است که آثار بسیاری درباره ایران نگاشته. او که نگاه مهرورزانهای به ایران داشت، چند باری نیز فرصت یافت به ایران سفر کند و «فراسوی دریای خزر» سفرنامهای است، نتیجه همین سفرها. دانش او در چنان قلمروی وسیعی از زبان، فرهنگ، تاریخ و مذهب ایرانی گسترده است که بهراستی میتوان او را یکی از بزرگترین ایرانشناسان اروپایی دانست؛ از رسالههایی که در مورد شعر و ادبیات و بخصوص خیام نوشته بود تا آثار زبانشناسانهای که درباره زبانهای گیلکی و سمنانی پدید آورده است. از کتابهایش در مورد اساطیر ایرانی و «نخستین انسان و نخستین شهریار» و «آفرینش زیانکار در اساطیر ایرانی» تا بهرام چوبین و کاوه آهنگر؛ از «وضع ملت و دولت و دربار در دوره شاهنشاهی ساسانیان» تا «ایران در زمان ساسانیان» که مشهورترین کتاب او در ایران است.

259