عصرایران؛ جلیل بیات - در روزهای اخیر موضوع احتمال بمباران مراکز هسته ای ایران توسط اسرائیل بیش از گذشته مطرح شده است، به طوری که در اخبار آمده آمریکا به این منظور حدود 1800 بمب 900 کیلوگرمی به اسرائیل تحویل داده است. ترامپ پیشتر گفته بود که اگر به توافق برسیم، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد. معنای ضمنی این سخن، «دوگانه سازی» توافق یا بمباران مراکز هسته ای ایران است.
البته این گونه تهدیدات کلامی یا حتی ارسال بمب های مذکور به اسرائیل و حضور بمب افکن ها بی -52 آمریکا در خاورمیانه می تواند در راستای فشار روانی - سیاسی به جمهوری اسلامی برای قبول شرایط آمریکا جهت مذاکره و توافق تفسیر شود. با این حال نباید هرگونه احتمالی را نیز رد کرد، چراکه طرف مقابل (اسرائیل) اساسا به هیچ هنجار و قانون بین المللی توجهی ندارد؛ چنانکه شاهد بودیم بعد از سقوط بشار اسد چگونه و بدون هیچ دلیل موجهی به بمباران پایگاههای نظامی، زیرساخت ها، پل های ارتباطی و تجهیزات و امکانات تسلیحاتی سوریه اقدام کرد. ضمن آنکه اسرائیل پیشتر در خرداد 1360 به تأسیسات اتمی اوسیراک در عراق نیز حمله و آن را به طور کامل تخریب کرده بود.
از یک منظر مخالفت صریح جمهوری اسلامی با مذاکره را می توان در واقع گام نخست برای شروع مذاکره دانست. به این معنا که جمهوری اسلامی با چنین مخالفتی سعی دارد ترامپ را ترغیب کند برای انجام مذاکره از خواسته های حداکثری خود دست کشیده و برای آنچه از نظر جمهوری اسلامی امکان پذیر و قابل معامله است درخواست مذاکره بدهد. منتهی این تاکتیک در شرایط کنونی ریسک بسیار بالایی دارد.
اما اگر جمهوری اسلامی به واقع قصد مذاکره با آمریکا را ندارد، آنگاه باید با انجام اقداماتی، احتمال حمله به مراکز هسته ای خود را کاهش دهد؛ چراکه چنین اتفاقی به هیچ وجه به نفع ایران نیست. حتی اگر چنین حمله ای کاملا موفقیت آمیز نباشد، به هر حال ممکن است خساراتی ولو جزئی به بار آورد و در حالی که هنوز عملیات وعده صادق 3 انجام نشده، جمهوری اسلامی تحت فشار قرار خواهد گرفت که نسبت به تجاوز جدید اسرائیل نیز پاسخ دهد که چنین اقدامی می تواند شرایط را بیش از گذشته پیچیده کند.
لذا بازداشتن اسرائیل و آمریکا از چنین حمله ای می بایست در اولویت مقامات جمهوری اسلامی قرار بگیرد. از سوی دیگر مکانیسم ماشه در اکتبر 2025 منقضی خواهد شد که این موضوع نیز برای ایران بسیار مهم است و نباید شرایط به گونه ای پیش برود که این مکانیسم توسط اروپایی ها فعال شود. در این راستا به نظر می رسد جمهوری اسلامی برای بازدارندگی در برابر این دو موضوع می تواند یک اقدام غافلگیرانه انجام دهد.
بعد از خروج ترامپ از برجام در سال 2018 جمهوری اسلامی تعهدات خود در این توافق را گام به گام کاهش داد. هدف چنین سیاستی این بود که به رغم خروج آمریکا از توافق، طرف های دیگر را تحت فشار گذاشته و به انجام تعهداتشان وا دارد. اما این سیاست کاملا شکست خورد و اروپایی ها نخواستند یا نتوانستند تحریم های آمریکا علیه ایران را بی اثر کنند. لذا ادامه این سیاست از سوی جمهوری اسلامی نه تنها بی معناست، بلکه در شرایط کنونی خسارت بار است.
از این منظر جمهوری اسلامی می تواند به صورت رسمی اعلام کند به تمامی تعهداتش وفق برجام باز می گردد. یعنی میزان غنی سازی را به کمتر از 3.67 برساند و ذخایر اورانیوم غنی شده که گفته می شود بیش از 32 برابر حد مجاز در برجام است و از جمله اورانیوم غنی شده 60 درصد را به عنوان امانت به صورت رسمی به چین منتقل کند. (اگرچه هیچ تضمینی وجود ندارد که این ذخایر به ایران بازگردد اما چین به دلایلی بهتر از روسیه است که فرصت طرح آن در اینجا نیست) سایر تعهدات از جمله تعداد سانتریفیوژهای فعال را نیز به شرایط قبل از خروج آمریکا از برجام برگرداند.
با این اقدام بهانه فعال سازی مکانیسم ماشه توسط اروپایی ها رفع خواهد شد، هرچند باید همیشه در نظر داشت که کشورها برای اقدام در نظام بین الملل نیازی به بهانه ندارند و صرف اراده کفایت می کند. دوم اینکه با چنین اقدامی که توام با نظارت و بازرسی ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهد بود، اتهام ساخت بمب اتمی از سوی ایران رفع خواهد شد و امکان تجاوز نظامی اسرائیل کاهش یافته و مشروعیت و مقبولیت چنین تجاوزی بیش از گذشته زیر سوال خواهد رفت.
ممکن است برخی ها این اقدام را نوعی عقب نشینی تفسیر کنند یا بگویند ایران این همه هزینه داد و اکنون نیز همچنان تحت تحریم آمریکا است، چرا باید به تعهدات خود در برجام بازگردد؟ منتهی باید به این نکته دقت کرد که جمهوری اسلامی اساسا کاهش تعهدات خود در برجام را به عنوان اهرم فشاری برای دستیابی به منافع به حق خود انجام داد که نه تنها کاربردی نداشت، بلکه اکنون به اهرم فشاری علیه ایران تبدیل شده است. لذا بازگشت از این مسیر به مثابه همان ضرب المثل معروف است که «جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است.»