ماهان شبکه ایرانیان

علل تجدید نبوت ها

با اینکه نبوت یک جریان پیوسته است و پیام خدا، یعنی دین یک حقیقت بیشتر نیست، علل ظهور پیامبران پیاپی و متوقف شدن همه آنها بعد از ظهور خاتم الانبیا این است که:

با اینکه نبوت یک جریان پیوسته است و پیام خدا، یعنی دین یک حقیقت بیشتر نیست، علل ظهور پیامبران پیاپی و متوقف شدن همه آنها بعد از ظهور خاتم الانبیا این است که:

اولا، انسان های پیشین به علت عدم بلوغ فکری قادر به حفظ کتاب آسمانی خود نبودند.معمولا کتاب آسمانی مورد تحریف قرار می گرفت و یا کاملا از بین می رفت.از این رو لازم می شد این پیام تجدید شود.زمان نزول قرآن یعنی چهارده قرن پیش، مقارن است با دوره ای که بشریت کودکی خود را پشت سر گذاشته و مواریث دینی خود را می تواند حفظ کند.لذا در آخرین کتاب مقدس آسمانی یعنی قرآن تحریفی رخ نداده است.مسلمین به هنگام نزول هر آیه، عموما آن را در دل ها و در نوشته ها حفظ می کردند.به گونه ای که امکان هرگونه تحریف از بین می رفت .

ثانیا، در دوره های پیش، بشریت به واسطه عدم بلوغ قادر نبود که یک نقشه کلی برای مسیر خود دریافت کند و با راهنمایی آن نقشه راه خویش را ادامه دهد.بلکه لازم بود مرحله به مرحله راهنمایی شود و راهنمایانی همیشه او را همراهی کنند.ولی مقارن با دوره رسالت پیامبر اسلام و از آن به بعد، انسان این رشد را پیدا کرد که بتواند برنامه کلی زندگی خویش را دریافت کند.از این رو روش دریافت راهنمایی های مرحله به مرحله متوقف گشت.با این بیان، رسالت پیامبر اسلام با همه رسالت های دیگر این تفاوت را دارد که از نوع قانون است نه برنامه.قانون اساسی بشریت است و علی رغم شریعت های سابق، مخصوص یک اجتماع تندرو و یا کندرو، راست رو و یا چپ رو نیست.اسلام طرحی است کلی و جامع.قرآن کتابی است که روح همه تعلیمات موقت و محدود کتاب های دیگر آسمانی را که مبارزه با انواع انحراف ها و بازگشت به تعادل است دربر دارد.

بنابراین با پیدایش این امکان و این استعداد در بشر، قانون جامع زندگی در اختیار انسان قرار گرفت و عامل تجدید نبوت ها نیز منتفی گشت.

ثالثا، غالب پیامبران بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها، پیامبر تبلیغی بوده اند نه تشریعی .در عصر خاتمیت که عصر علم است با پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام علمای امت قادرند با معرفت به اصول کلی اسلام و شناخت شرایط زمان و مکان، آن کلیات را با مقتضیات زمان و مکان تطبیق دهند و حکم الهی را استنباط نمایند .نام این عمل «اجتهاد» است.فقهای شایسته امت اسلامی بسیاری از وظایفی را که پیامبران تبلیغی و قسمتی از وظایف پیامبران تشریعی را (بدون آنکه خود شریعتی نو وضع کنند) با اجتهاد و وظیفه رهبری امت انجام می دهند.به عبارت دیگر در زمان غیبت کبری از دوره خاتمیت، ولایت فقیه رکن اساسی جامعه اسلامی و ضامن تداوم آن است.از این رو در عین اینکه نیاز به دین همواره باقی است بلکه هر چه بشریت به سوی تمدن پیش رود نیاز به دین فزونی می یابد، نیاز به تجدید نبوت و آمدن کتاب آسمانی جدید و پیامبر جدید برای همیشه منتفی گشت. (1)

از مطالب گذشته روشن شد که رشد فکری اجتماعی بشر در ختم نبوت نقش دارد و این نقش در چند جهت است: .کتاب آسمانی را خالی از تحریف، نگه داشته است.

2.به مرحله ای رسیده است که برنامه تکاملی خویش را یک جا نه مرحله به مرحله تحویل بگیرد و استفاده نماید.

3.بلوغ فکری و اجتماعی اش به او اجازه می دهد که تبلیغ و اقامه دین و امر به معروف و نهی از منکر را خود برعهده گیرد.نیاز به پیامبران تبلیغی که مبلغ شریعت پیامبران صاحب شریعت بوده اند به این وسیله رفع شده است.این نیاز را فقها و علمای امت رفع می کنند .

4.از نظر رشد فکری به جایی رسیده است که می تواند در پرتو اجتهاد کلیات وحی را تفسیر نماید و در شرایط مختلف زمان و مکان هر موردی را به اصل مربوط ارجاع دهد.این همه را نیز فقهای امت انجام می دهند.

بنابراین روشن شد که معنای ختم نبوت این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و تبلیغاتی که از راه وحی رسیده رفع شده است و چون بشر در اثر رشد فکری نیازی به این تعلیمات ندارد نبوت پایان یافته است.معنای ختم نبوت این است که نیاز به وحی جدید و تجدید نبوت ها رفع شده است نه نیاز به تعلیمات الهی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان